گوناگون

چند ایستگاه که نباید در آن‌ها توقف کرد

پارسینه: در مسیر پیشرفت سیاسی و اجتماعی٬ چند ایستگاه وجود دارد که توقفِ بیش از اندازه در آن‌ها باعث رکود و انفعال و فرسایش جامعه ‌می‌شود.

۱- ایستگاه «تردید» در انتخابِ وسیله حرکت:

در ایستگاه اول باید یک بار برای همیشه انتخاب کنیم که با کدام «وسیله»‌ای می‌خواهیم به سمت اهداف و آرمان‌هایمان حرکت کنیم؟ سال‌هاست که بخش قابل توجهی از جامعه ایران «صندوق رای» را به عنوان وسیله مورد علاقه خود انتخاب کرده. اما هنوز - در آستانهء هر انتخابات - بحث‌ها و جدل‌های فراوانی به راه می‌افتد که آیا سوار این وسیله بشویم یا نشویم؟ این تردید و دودلی هر بار جامعه را دچار تنش و اصطکاک می‌کند و حرکت‌های جمعی را کُند و ضعیف می‌سازد.
وسیلهء اصلی حرکت ما «صندوق رای» است و نه «تحریم» و «رفراندوم» و «نافرمانی مدنی» و «استمداد از قدرت‌های خارجی» و «خشونت خیابانی». باید یک بار برای همیشه از این ایستگاه «تردید» عبور کنیم.

۲- ایستگاه «سرمستی پیروزی»:

پس از هر انتخابات٬ جریان پیروز دچار نوعی شادی و سرمستی می‌شود. توقف در ایستگاه «سرمستی پیروزی» بسیار لذت‌بخش است و به همین دلیل عبور از آن اراده و تلاش مضاعف می‌طلبد. توقف بیش از اندازه در این ایستگاه هر جریانی را دچار غرور و انفعال می‌کند.
برای عبور از این ایستگاه باید تلاش کرد تا شادی و امید بدست آمده «همگانی» شود و منحصر به یک جریان سیاسی نماند.

۳- ایستگاه «سیاست جناحی»:

دسته‌بندی افکار و سلیقه‌های سیاسی به «حزب»‌ و «جناح»‌ برای نظم بخشیدن به فضای سیاسی لازم و ضروری است. وفاداری به یک جریان سیاسی نیز باعث انسجام نیروهای همفکر و موثرتر شدن برنامه‌ها و سیاست‌های آن‌ها می‌شود.

اما توقف بیش از اندازه در این ایستگاه٬ باعث «قُفل» شدن فضای سیاسی و اجماعی می‌شود؛ احزاب و جریان‌های سیاسی در مقابل یک‌دیگر می‌ایستند و قابلیت همکاری برای حل چالش‌ها و معضلات بنیادی را از دست می‌دهند.

به عنوان مثال؛ سال‌هاست که در فضای سیاسی و اجتماعی به شدت جناحی و دوقطبی آمریکا٬ مبحث حیاتی «تغییر اقلیم» (climate change) در بُن بست کشمکش‌ها٬ کارشکنی‌ها و تقابل‌های حزبی گیر کرده است و رسیدن به یک توافق سیاسی برای حل این معضل مقدور نیست.
برای عبور از این ایستگاه باید تفکر «فراجناحی» را تقویت کرد و منافع و معضلات ملی و جهانی را بر تعصبات جناحی اولیت بخشید.

۴- ایستگاه «الگوبرداری از غرب»:

بسیار خوب است که یک جامعه از دست‌آوردهای فلسفی و سیاسی و تجربیات تاریخی جوامع دیگر استفاده کند و از آن‌ها برای بهبودی وضعیت خود بهره‌برداری کند. اما وقتی که نظام‌های سیاسی و اجتماعی دیگران را الگو و مقصد غایی خود قرار می‌دهیم٬ برای پیشرفت٬ خلاقیت و نوآوری‌های خود «سقف و مرز» قائل می‌شویم و هموراه منتظر ‌می‌مانیم تا آن‌ها قدمی بردارند و ما تقلید کنیم.

امروز جامعه ایران خودش یک شخصیت٬ بلوغ و منش سیاسی منحصر به فرد پیدا کرده که خود می‌تواند الگویی برای سایر ملت‌ها باشد. عبور از ایستگاه «الگوبرداری» با سوختِ «خودباروی»٫ «جسارت» و «اعتماد» به قابلیت‌ها و توانایی‌های خود امکان‌پذیر است.

علی نصری

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار