علی مطهری: افرادی میخواهند ولایت فقیه را به پادشاهی تعبیر کنند
پارسینه: فرزند شهید مطهری می گوید نباید برای هیچ نهادی قداست قائل شد که منجر به غیرقابل انتقاد شدن آنها شود.
علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دیدار با اعضای یک تشکل دانشجویی در تهران درباره مسائل مختلف کشور از جمله انتخابات مجلس نهم، سیاست داخلی و خارجی به گفتگو پرداخت. وی در این دیدار در تحلیل از مجلس نهم و فضای حاکم بر آن گفت: اظهارنظر در مورد مجلس نهم زود است؛ زیرا طرز فکر و روحیات اکثر نمایندگان را درست نمیشناسیم.
وی افزود: می توان از انتخاب رئیس مجلس مقداری خط فکری نمایندگان را حدس زد. بالاخره بین حداد و لاریجانی تفاوتهایی وجود دارد. خود این انتخاب نشان میدهد که تیپ فکری اکثر نمایندگان تیپ جبهه پایداری نیست، افراد مستقل هم زیاد داریم، اما به هر حال باید منتظر بود.
اهم صحبتهای مطهری بدين شرح است:
به عقیده من در این دوره از مجلس به لحاظ وجود گرانی و تورم و مشکل اشتغال در جامعه، مسائل اقتصادی اولویت بیشتری دارد و مجلس باید نقاط کور و راه حل آنها را پیدا کند.
یکی از مشکلات اساسی ما به قانون عمل نکردن و به تشخیص خود عمل کردن دولت در بعضی موارد است، مثل آنچه که در اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها اتفاق افتاده که دولت سهم سی درصدی بخش تولید را به درستی نداده و تمرکز او بر توزیع پول بین خانوارها بوده و همین امر یکی از عوامل گرانیهاست.
در مورد مسائل هسته ای مجلس همیشه حامی دولت بوده است. نقطه آغاز فشار بر ما در مسئله هستهای زمانی بود که پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت رفت و در آن زمان بسیاری توصیه میکردند طوری رفتار نکنید که پرونده به آنجا برود اما شاید اجتناب ناپذیر بود.
در مورد سایر مسائل سیاست خارجی معتقدم که کارهای اشتباهی همچون تسخیر سفارت انگلیس انجام شد که دولت نیز مخالف بود و معلوم نشد که این اتفاق از کجا آب میخورد که به نفع انگلیس تمام شد. بعد از مصوبه مجلس قرار بود سفیر انگلیس از ایران اخراج شود اما مجبور به عذرخواهی از این کشور شدیم. حال نمیدانیم که آیا خود انگلیسیها پشت صحنه بودند یا خیر.
تذکر به نهادهای حکومتی امری عادی است
تذکر به نهادهای حکومتی یک امر طبیعی و عادی است، قبول ندارم که نباید به اینها تذکر داد. ما میتوانیم رهبری را نیز مورد سئوال قرار دهیم. نظر خود ایشان نیز همین است. شهید مطهری می گوید هر مقام غیر معصومی اگر در جایگاه غیر قابل انتقاد قرار گیرد هم خودش فاسد می شود و هم جامعه را فاسد می کند. این روند باید عادی باشد.
معتقدم که نباید درباره برخی نهادها قداستی قائل شویم که منجر به غیرقابل انتقاد شدن آنها شود. اگر کاری کنیم که تنها اثرش شادی دشمن باشد بله میتوان این اقدام را رد کرد اما اگر شما انتقادی کنید که آثار اصلاح امور داشته باشد و ضمناً موجب شادی دشمن شود اشکالی ندارد.
امام در مواردی باعث شادی دشمن شدند، آیا می توان گفت کار امام غلط بود؟
امام در بعضی موارد باعث شادی دشمن شدند مانند صدور فرمان هشت مادهای که باعث شد در رسانهها وجود شکنجه و شنود و مانند آن در ایران مطرح شود و دشمن شادی کند. آیا میتوان گفت آن کار امام غلط بود؟ پس این نحوه استدلال درست نیست.
در مورد حمایت رسانه های بیگانه از من هم، آنها در بسیاری از موارد با مواضع من مخالفت کردهاند، به ویژه در مسائل فرهنگی مثل موضوع پوشش اسلامی، فیلمهای سینمایی و مکتب ایران.
مطهری در پاسخ به سوال عضوی دیگر از این تشکل دانشجویی در مورد بحث تک رای دادن به وی در رسانه های ضد انقلاب گفت: آقای مهدی خزعلی مبتکر این مساله بود، علت انجام این کار را از وی بپرسید، من آن برنامه را ندیدم، آنها که دیدند گفتند حالت میزگردی بود و بعضی مخالف بودند و گفتند مطهری خودش سوپاپ اطمینان نظام است و فیلم بازی میکند.
ما نمیتوانیم کارهای خود را با رسانههای بیگانه تنظیم کنیم. ما کار خود را انجام میدهیم. البته نباید باعث سوء استفاده آنها شویم، ولی شما هر انتقادی از دولت یا هر نهاد دیگری از جمهوری اسلامی بکنید بلافاصله در اخبار آنها منتشر میشود.
من نگفتم اراذل و اوباش ساندیس خور؛ این تعبیری است که در برخی رسانه های خاص عنوان شد. نظرم این بود که دوستان ابزار واقع شدهاند و نظر به صرف دانشجویان نداشتم و نمیدانستم که اکثرشان دانشجو بودند.بر اساس مشاهداتم معتقد بودم که این تجمع از داخل مجلس هدایت میشود. با تلفن صحبت کردنهای برخی افراد در صحن مجلس و راهنماییها و تلاشهای آنها حاکی از این مطلب بود. احساس میکردم در حال سازماندهی تجمع هستند. این افراد از صبح در شور و حال خاصی بودند.
در دوران اصلاحات هم به دانشجویان میگفتم که ابزار دست افرادی همچون سعید حجاریان قرار نگیرید. زمانی شما ابزار واقع میشوید و زمانی آنها. اگر شما به دستور آنها آمدید، درست نیست اما اگر با تشخیص و تصمیم خودتان آمدید قابل تقدیر است. تجمع کنید و شعار بدهید اما توهین نکنید، کیف انگلیسی مطرح نکنید، به پیروی از برخی افراد "یکشنبه سیاه" به کار نبرید.
اصل کار اشتباه بود. مجلس طرحی را تصویب کرد. اگر اشکال شرعی دارد شورای نگهبان ایراد میگیرد و اصلاح میشود و اگر مصلحت بزرگی نادیده گرفته شده باشد رهبری تذکر میدهند و مجلس اصلاح میکند. غیر از این با استقلال مجلس نمیسازد. مجلس محل بحث آزاد است و نباید تحت تأثیر افراد سیاسی و رسانهها عمل کند.
بحث آن روز در باره وقف موسسات آموزش عالی غیرانتفاعیای بود که هیئت امنای آنها حق تصرف مالکانه دارند و اسمی از دانشگاه آزاد در میان نبود. بسیاری از نمایندگان فکر میکردند طرح خوبی است و نظر رهبری نیز مشخص نبود. مدتی بعد ایشان آقای صادق لاریجانی و هیئتی را مامور ارائه نظر کردند و تا چندماه بعد نظر مخالف رهبری مشخص نبود.به نظر من این اقدامات بیشتر جنبه سیاسی داشت جهت ضربه زدن به هیئت رئیسه مجلس.
در مورد این طرح به یاد ندارم که چه رأیی دادم اما بعدها به حمایت از این طرح مشهور شدم که آن هم به دلیل مخالفت من با طرح دو فوریتی بعد آن بود که برای منتفی کردن آن طرح ارائه شد.
در مورد قضیه فتنه، من با این نوع تحلیل فتنه که بسیاری از مقامات تحلیل میکنند مخالفم. تحلیل بسیاری از آنها بر اساس اطلاعات خصوصی است.
آنچه در ظاهر اتفاق افتاد این بود که عده قابل توجهی از مردم متدین و علاقهمند به رهبری و انقلاب به هر دلیلی معتقد به تقلب در انتخابات بودند؛ دو سه میلیون نفر در تهران میگفتند تقلب شده.
تمام بحث ما این بود که با چنین اتفاقی چه باید کرد؟ آیا ابتدا باید به اقناع آنها بپردازیم یا از همان روز اول شدت عمل به خرج دهیم و اجازه اظهارنظر به آنها ندهیم و آنها را منتسب به خارج کنیم؟ اینکه بگوییم چون آقا فرمود تقلب نشده پس همه باید بپذیرند، حرف خوبی است و ای کاش همه مثل شما بودند اما همه این طور نیستند و باید قانع شوند و البته حق آنهاست که قانع شوند.
اولین نفری بودم که گفتم در انتخابات تقلب نشده است/توزیع پول توسط احمدینژاد را مصداق خرید رای می دانم
من اولین نفری بودم که در تلویزیون در مورد انتخابات صحبت کردم. دوشنبه یا سهشنبه بعد از انتخابات در مصاحبه زنده تلویزیونی به صراحت گفتم تقلب نشده و آقای موسوی اشتباه میکند، رای آقای احمدینژاد در شهرهای کوچک و روستاها بیشتر است. البته من در مورد مبادی آرای آقای احمدینژاد مانند نحوه مناظره و توزیع پول در آستانه انتخابات اشکال میبینم و آن را مصداق خرید رای میدانم.
تعبیر «فتنه» را اولین بار و قبل از رهبری من به کار بردم؛ در آن مصاحبه عنوان کردم که اکنون حق و باطل با هم مخلوط شده و تشخیص حق از باطل مشکل است، باید صبر کنیم گرد و غبار بنشیند تا فضا روشن شود و این مصداق فتنه است. حتی بعضی از حزباللهیها شک داشتند.
مدیریت بحران ما در آن زمان مدیریت کارآمدی نبود. باید کاری میکردیم که نیازی به ورود رهبری نباشد. تا مدتی شعار بر ضد احمدینژاد بود، هیچ کس به نظام و رهبری توهین نمیکرد. بعدا این مسائل پیش آمد.
خانه ما نزدیک حسینیه ارشاد است. آن زمان با مترو رفتوآمد میکردم و از ایستگاه حقانی تا منزل را از طریق خیابان میرداماد پیاده میرفتم. معترضین در یک سمت خیابان و بسیجیان در سمت دیگر بودند. هر دو طرف به من احترام میگذاشتند. البته این نشان میدهد که من منافقم (خنده حضار). بنابراین من در متن قضایا بودم.
به نظر من نباید بلافاصله فضا را میبستیم زیرا شبهه تقلب تقویت شد. کروبی و موسوی باید به تلویزیون میآمدند. آنها روزهای اول آماده بودند.من به آقای ضرغامی گفتم اینها زودتر به تلویزیون بیایند تا فضا بشکند و تبدیل به بت نشوند، آنها بگویند و مسئولان هم پاسخ بدهند و مردم بشنوند تا هیجانات کم شود. اما آنها معطل کردند.
بحث کهریزک و کوی دانشگاه را ابتدا رهبری مطرح کردند و گفتند کوی دانشگاه دل ما را خون کرد یا تعبیر «جنایت کهریزک» را به کار بردند.
اینکه میگویید حرف دیگران را تکرار میکنید و تحت تأثیر اصلاحطلبان سخن میگویید این طور نیست، ما شیطان را درس میدهیم.
افرادی میخواهند ولایت فقیه را به پادشاهی تعبیر کنند
افرادی قصد دارند ولایتفقیه را به پادشاهی تعبیر کنند و این درست نیست. زیرا ولایت فقیه ولایت فقه و ولایت اسلام است و به تعبیر شهید مطهری ولایت ایدئولوژیک است. در جایی که ولی فقیه حکم حکومتی میکند بله درست است ما باید اطاعت کنیم. خود ایشان هم فرمودند که مرز التزام به ولایت فقیه احکام حکومتی است. ولی در سایر موارد هرکسی باید نظر خود را بیان کند. مثلا در یک انتخابات ریاست جمهوری نباید دائم موضوع را به ولیفقیه مرتبط کنیم و دنبال کشف نظر ایشان باشیم، بلکه هر فرد یا گروهی باید با تشخیص خودش به اصلح برسد. و الا انتخابات معنی ندارد.
هرجا حکم حکومتی نباشد ملزم به اطاعت نیستیم
وی به سوال دانشجویی در مورد اینکه اگر بدانید میل رهبری به احمدینژاد است به او رای میدهید، جواب منفی داد و در پاسخ به سوال دیگری که اگر رهبری چشمک بزنند باید برایشان جان نثار کنیم افزود: رهبری اهل چشمک نیست.به هرحال در جایی که حکم و دستور حکومتی نباشد ملزم به اطاعت نیستیم. البته مسئله مرید و مرادی و عشق و عاشقی مطلب دیگری است.
رهبری مرز التزام به ولایت فقیه را حکم حکومتی می دانند
باید خودم تشخیص دهم و حجت بر من تمام شود. بحث ضدیت با رهبری نیست. مجلس محل بحث آزاد است اما جایی اگر حکم حکومتی بود باید اطاعت کنیم. ایشان گفتند مرز التزام به ولایتفقیه حکم حکومتی است و یا در کرمانشاه گفتند "رهبری در قوای سهگانه دخالت نمیکند، در کار نمایندگان مجلس دخالت نمی کند، حق دخالت ندارد و اصلا امکان ندارد." اما گاهی کاسههای داغتر از آش پیدا میشوند.
زمانی همراه با فراکسیون شاهد مجلس دیداری با رهبری داشتیم. در آن زمان بسیاری از بحثها این بود که رهبری گفتهاند به دولت انتقاد نکنید. من آنجا از برخی مسائل در دولت انتقاد کردم و به برخی سؤالات خودم از وزرا اشاره کردم. ایشان گفتند صحبتهای حقی بود و سؤال از وزرا باید همین گونه سوالها باشد نه سؤالاتی که وقت مجلس و دولت را میگیرد.
ادبیات ما در سیاست خارجی می توانست بهتر باشد
در مسئله انرژی هستهای نوع ادبیات ما در سیاست خارجی میتوانست بهتر از این باشد. اظهارات آقای احمدینژاد در مورد قطعنامهها مانند این که"آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره شود" درست نبود. وقتی ما همزمان با تولید انرژی هستهای، زیاد بر مسئله نابودی اسرائیل تأکید کنیم اینها این دو را به هم مربوط میکنند و میگویند پس انرژی هستهای را برای بمب اتم میخواهید. در حالی که مسئله نابودی اسرائیل باید از راه خودش یعنی بسیج همه کشورهای اسلامی انجام شود.
هیچ کس به اندازه من از خاتمی انتقاد نکرد
گفتوگوی تمدنها نیز بیشتر به تمدنهای باستانی توجه داشت و کمتر به تمدن اسلامی میپرداخت. لااقل چون یک امر مبهمی بود ما انتقاد میکردیم. هیچ کس به اندازه من در دوران اصلاحات از آقای خاتمی انتقاد نکرد.
مظلوم باید فریاد بزند!
در مورد حذف من از فهرست انتخاباتی جبهه متحد که گفتید به محض حذف شدن شروع به سر و صدا کردید، آیا حذف ما واقعا عادلانه بود؟ به چه مجوزی اجازه ندادند من، دکتر عباسپور و دکتر کاتوزیان در لیست باشیم؟ قلدری و تنگ نظری و زد و بند سیاسی. آیا ما نباید اعتراض میکردیم و خودمان فهرست میدادیم؟ خصوصا که من در 7+8 رأی آوردم. مظلوم باید فریاد بزند.
نگاه پایداری به ولایت و آزادی بیان را درست نمیدانم
من هر جا احساس کردم تفکری مضر به حال انقلاب است به اظهارنظر پرداختم. از همان سال 87 این حرفها را درباره انحرافات فکری دولت و لیبرال بودن آن از نظر فرهنگی میزدم. همان موقع پایداریها علیه ما داد میزدند و مزاحم نطق ما میشدند اما حالا خودشان همان حرفها را میزنند. من نگاه پایداری به ولایت و آزادی بیان را درست نمیدانم.
همه باید هم اصولگرا باشیم و هم اصلاحطلب
این تیتر که من پدرم را اصلاح طلب معرفی کردم را از خودشان زدند. من در توضیح روحیه شهید مطهری گفتم که آیتالله مطهری در دهه 40 به عنوان یک روحانی متجدد، امروزی و اصلاحطلب شناخته میشد.
در دهه 50 که بحث مجاهدین خلق پیش آمد وی مواضع محکمی گرفت و همان دانشجویانی که برای چند دقیقه سخنرانی ایشان سر و دست میشکستند اگر کسانی میخواستند وی را دعوت کنند میگفتند جلسه را به هم میزنیم.
اما شهید مطهری خط فکری ثابت و روحیه مستحکمی داشت.همان مطهری دهه 40 در دهه 50 به خاطر مخالفت با مجاهدین خلق و انتقاد از دکتر شریعتی از سوی برخی مورد حمله قرار میگرفت ولی او چون اصول و مبانی ثابتی داشت و برای خوشامد این و آن حرف نمیزد و نمینوشت، ثابتقدم بود. گفتم باید مسلکی بود. یکی از خبرگزاریها از قول من تیتر زد که «پدرم اصلاحطلب بود». گویی من ایشان را در دستهبندی امروز اصلاحطلب دانستهام!
یکی از نقایص امثال ما و اصولگرایان این است که توجهی به حقوق مردم نداریم. شما باید به عنوان دانشجو به نوع رفتار با زندانیان سیاسی توجه کنید. چه اشکالی دارد؟ اینها که در 22 خرداد دستگیر شدند و در مسائل بعدی تقصیری نداشتند. این که فکر کنید دفاع از حقوق مردم، حتی مخالفان، مخالفت با نظام است اشتباه است.
نظام در خطر نیست ما در خطریم!
نظام در خطر نیست ما در خطر هستیم. نظام ریشهدار است. مردم ولیفقیه و اسلام را دوست دارند. مردم نظام را دوست دارند چون میدانند روحانیت پاکتر از همه اقشار است. چرا همه چیز را به حساب توطئه میگذارید. بیایید واقعیت را ببینیم. اگر کسی در داخل نظام اشتباه کرد اشتباه او را اعلام کنیم. این به نظام کمک میکند و خطری برای نظام محسوب نمیشود.
منبع: تابناك
doosesh daram albate bazi oghat