پاره پاره شدن ایران با پادشاهی او آغاز شد!
پارسینه: کتاب «حرمسرای خاقان فتحعلی شاه قاجار» نوشته لطفالله ترقی از سوی انتشارات دنیای کتاب روانه بازار نشر شد.
به گزارش خبر آن لاین " فتحعلی شاه قاجار دومین شاه از دودمان قاجار بود که به مدت 36 سال و هشت ماه فرمانروایی کرد. محل تولد فتحعلی شاه شهرستان دامغان است در کوچهای که به موجب این تولد همچنان به نام کوچه مولود خانه مشهور عام است.
کریمخان زند پس از سرکوب شورش محمدحسن خان قاجار در شمال ایران دو پسر وی به نامهای آغامحمدخان و حسینقلی خان را مورد لطف و نوازش خویش قرار داد.
وی محمدخان را با خود به شیراز برد و حکومت دامغان را نیز به برادر دیگر حسینقلیخان سپرد. وی فرزند حسینقلی خان جهانسوز برادر جوانتر آغامحمدخان قاجار بود. فتحعلی شاه پس از کشته شدن عمویش آغامحمدخان به پادشاهی رسید؛ زیرا آغا محمدخان فرزندی نداشت.
نام اصلی فتحعلی شاه باباخان بود ولی به هنگام تاجگذاری نام فتحعلی را که نام نیای خود فتحعلی خان قاجار بود برای خود برگزید. فتحعلی شاه در سالهای اول حکومت خود، به سرکوبی مخالفان مشغول شد. جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار که به جدا شدن سرزمینهای قفقاز از ایران انجامید در زمان این پادشاه رخ داد.
میتوان گفت که روند پارهپاره شدن خاک ایران با پادشاهی او آغاز شد. تعداد زنان وی را متفاوت ذکر کردهاند. سرهنگ دروویل فرانسوی 700 و سرهنگ استوارت که یک سال بعد از مرگ او به ایران آمده 100 و بینینگ 800 و مادام دیولافوا 700 و مارخام 300 و سپهر بیش از 1000 یاد کردهاند. بعضی منابع تعداد همسران وی را 189 به همراه 144 فرزند پسر ذکر کردهاند.(از آنجا که تعداد فرزندان دختر برایش اهمیتی نداشته تعداد دخترانش در تاریخ ثبت نشده است.) آغامحمدخان که خود ناتوان از زناشویی بود همواره برادرزادهٔ خود را ترغیب به ازدواج و آوردن فرزند میکرد و برای هر فرزند جدید به او پاداش میداد...
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«...«طاووس خانم» که بعدها به «تاجالدوله»ی اصفهانی ملقب شد از گرجیزادگان مقیم اصفهان بود که در آن شهر در یک خانواده فقیر گرجی پا به عرصه حیات گذاشته بود. راهیافتن پریرخان گرجی به حرمسراهای پادشاهان و دولتمردان ایرانی از دوران صفویه آغاز شده بود. زمانی که «شاه عباس» به گرجستان لشکر کشید و آنجا را تصرف کرد، شصت هزار کنیز گرجی را با خود به ایران آورد.
در باب چگونگی آشنا شدن «فتحعلیشاه» با این دخترک گرجی، چنین نقل میشود که شاه در یکی از سفرهایش به اصفهان، دختر ده، یازده ساله ژندهپوشی را میبیند که صورتی زیبا، موهایی طلایی و چشمانی فیروزهای رنگ دارد. این برخورد با دختر مورد نظر، احساسات شاه را به شدت دگرگون میکند. «فتحعلیشاه»، اسب خود را از رفتن باز میدارد و به یکی از خواجگان دستور میدهد که ترتیب بردن دختر را به حرم شاهی بدهد.
شب وصل، بستر بر تختی گوهرنشان میگسترند که «تخت خورشید» نام دارد و شاه قاجار به یاد «طاووس خانم»، تصمیم میگیرد نام «تخت خورشید» را به «تخت طاووس» عوض کند. »
ارسال نظر