طبقه متوسط مظلوم ترین قشر جامعه/حداقل هزینه تبلیغات هفت میلیارد تومان است/می خواهم رهبر جنبش اعتدال بشوم
پارسینه: تصور میكنم وقتی...
آقای شریتعمداری! این روزها هركس كه میخواهد پا بهعرصه انتخابات بگذارد از «احساس تكلیف» سخن میگوید، شما این را چطور تعریف میكنید؟ خودتان به این احساس رسیدید یا دیگران در شكل گرفتن آن نقش داشتند؟
من با این ادبیات احساس تكلیف كه در جامعه مطرح است، خیلی آشنا نیستم اما تصور میكنم همه آنهایی كه دوران طولانی به نظام در زمینههای مختلف خدمت كردند و در كارهای اجرایی نقش داشتند و به طور طبیعی چیزی كه از سابقه آنها از علوم سیاسی و مذهبی به جا مانده در مظان چنین انتخابی قرار دارند، گاهی برخی از اینها ممكن است براساس مصلحتاندیشیها و عافیتطلبیهایی خودشان را در معرض رأی مردم قرار ندهند اما برخی دیگر ممكن است احساس تكلیف كنند و بر اساس منطق و دلایل روشنی كه مهمترین آنها صلاحیتهای فردی و جمعی و داشتن برنامههای مدون در حل مشكلات كشور و اداره امور است خودشان را در معرض رأی عموم قرار میدهند و من هم از آن دسته افراد هستم.
در رسیدن به این احساس نقش خودتان بیشتر بوده یا اطرافیانتان؟
افرادی كه با سبك مدیریت من در مجموعه فعالیتهای قوه مجریه آشنا بودند بخصوص در پایان دوره آقای خاتمی این ضرورت را مطرح میكردند ولی من در شرایط گذشته احساس میكردم كسانی كه در عرصه انتخابات حاضر شدند یا احتمال نامزد شدن آنها هست، شرایطی را فراهم میكنند كه نیازی به حضور من نیست. اگر افرادی را كه مشابه من هستند و در این عرصه میتوانستند جلوبروند یا میدیدم احساس ضرورت برای حضور نمیكردم اما در شرایط كنونی افرادی كه مردم به آنها دارای یك نگاه كاریزماتیك هستند به هر دلیلی اعلام حضور نكردند و من احساس كردم كه باید باشم.
به نظرتان به چه دلیل مردم باید به شما رأی دهند؟ شما خودتان را واجد چه شرایطی میدانید كه انتظار رأی از مردم را دارید؟
اگر مردم به سابقه همكاری من با دولت توجه كنند، ملاحظه میكنند در هشت سال سابقه من به عنوان وزیر نه تنها در بخش بازرگانی كشور موثر بودم، بلكه در حوزه كلی اقتصاد و سیاستهای پولی و مالی نقش وزارت بازرگانی را بسیار پررنگ كردم.
اینها نمونهای از توانمندیهایی است كه آن دوره عرضه شده یا قانون تجارت ایران بعد از 80 سال مورد ارزیابی قرار گرفت یا اتاق بازرگانی شكل جدیدی پیدا كرد و سازمانهای صنفی كشور تحول پیدا كردند، تحول در اقتصاد نفتی در آن دوره شكل گرفت، اتفاقات زیادی در آن دوره افتاد كه همه برای بار اول بود. كوچكسازی دولت را كه اكنون درباره آن صحبت میشود من برای اولین بار انجام دادم. وزارت بازرگانی را با 30 هزار نفر تحویل گرفتم و با 14 هزار نفر تحویل دادم. در آن ایام واگذاری كار مردم به مردم به معنای واقعی شكل گرفت، دوره وزارت بازرگانی من بارها به عنوان وزارتخانه نمونه در بین وزارتخانهها انتخاب شد. اگر بتوانم این حرفها را به مردم منتقل كنم تا یك شناخت منطقی از من پیدا كنند، آن وقت ممكن است كه این اقبال صورتبگیرد و مردم به من رأی بدهند.
به نظر شما تیپ و ظاهر در رأی دادن مردم موثر است؟
ممكن است در یك ادواری این مسأله به اضافه دیگر شرایط موثر باشد مثلا در دورهای دو رقیب روحانی با هم در انتخابات شركت میكنند، سیادت و داشتن عمامه مشكی در منظر یك عده از مردم كه اعتقاد مذهبیشان بالاتر است، موثر است.
این اتفاق برای آقای خاتمی در رقابت با آقای ناطقنوری روی داد.
یاچیز دیگری كه موثر است این است كه مردم سخنان زیبا و نرمی به همراه یك قیافه مهربان، از یك نامزد ببینند و بشنوند اینها تاثیر گذار است. مردم آقای احمدینژاد را با همین هیبتی كه الان دارد به عنوان «مردی از جنس مردم» تشخیص دادند و به او رأی دادند؛ من باید در كل بگویم این درست است كه مردم بر اساس تیپ و ظاهر هم رأی میدهند، ولی به نظر من مردم بیشتر بر اساس عملكرد و سابقه رأی میدهند.
شما اكنون كسی را نزدیك به اندیشه و تفكر خودتان در صحنه انتخابات ندیدید كه احساس كردید باید وارد این عرصه بشوید؟
فكر میكنم ضرورتهایی كه امروز كشور ما با آنها مواجه است عمدتا حول مسائل سیاسی و روابط خارجی است. و نیاز به افرادی داریم كه دارای صلاحیت و قدرت مدیریتی قوی باشند و در سابقه خودشان یك مركز قوی از اداره یك مجموعه را داشته باشند . اما داشتن برنامه مدون، تیم قوی و توانایی جذب نخبگان از شرایط اصلی است، من قبلا به چند نفر از كسانی كه این شرایط را داشتند، گفتم كه اگر شما بیایید من دیگر ضرورتی برای حضور خودم نمیبینم.
مثلا چه كسانی؟
آقایان هاشمی رفسنجانی، ناطقنوری، خاتمی و سیدحسن خمینی.
شما خودتان را تكنوكرات میدانید؟
تا تكنوكرات را چطور تعریف كنیم. ما تكنوكراسی را هم با فرهنگ انقلاب آموختیم و آموزشم در حوزههای علمی و تجربی در كوران انقلاب شكل گرفته است.
بالاخره شما اصلاح طلب هستید یا اصولگرا؟ یا اصولگرایی در میان اصلاحطلبان؟ چطور باید شما را برای مردمی كه فقط دو اصطلاح اصلاحطلب یا اصولگرا را میشناسند تعریف كرد؟
اگر اصلاحطلب بودن یا اصولگرایی را به معنای عضویت در گروههای حاضر در جبهه اصلاحات یا اصولگرا بدانیم، نه، من در هیچ كدام از گروههای سیاسی عضو نیستم، البته من عضو هیات موسس دفاع از ارزشهای انقلاب بودم كه الان فعالیتهای این حزب در حال تعلیق است. در فعالیتهای اجرایی هم با هر دوی این طیفهای سیاسی همكاری داشتم، منتها در دوره آقای خاتمی وزیر دولت بودم و به طور طبیعی خاستگاه رأی من رأی اصلاحات است و معتقدم كه دولت اصلاحات در حوزه اقتصادی و روابط خارجه عملكرد بهتری داشته است.
شما در كمیته انقلاب هم حضور داشتید، سمت شما در كمیته مركزی انقلاب چه بود؟
بیشتر فعالیت من در زمینه كارهای مالی و برنامهریزی بود و بهعنوان نماینده كمیته در ستاد بودجه كشور شركت میكردم.
چند سالتان بود؟
19 سال. متولد سال 1339 هستم.
جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب كه توسط آقای ریشهری و پورنجاتی و حسینیان تشكیل شد، اولین خاستگاه سیاسی شما بود، به ما بگویید این جمعیت چطور شكل گرفت و چه چیزی باعث انحلالش شد؟
در دوره مجلس پنجم یك احساس ضرورتی شد مبنی بر ایجاد توسعه سیاسی در كشور. تشكیل این حزب و مرامنامه و اساسنامه آن متكی بر دیدگاههای امام راحل بود و این زمینه ورود ما به جریان سیاست همراه با دوستانی بود كه الان در گروههای سیاسی پراكنده شدند. به طور كل این مفهوم مشتركی بود و باعث شد ما دور هم جمع بشویم، ولی بهرغم وجود یك مرامنامه و اساسنامه مدون بعد از مدتی بعد از انتخابات دور پنجم مجلس و در جریان انتخابات ریاست جمهوری، آقای ریشهری خودشان را از این حزب بیرون كشیدند و در نبود ایشان ادامه كار به مخاطره افتاد، چون اكثر اعضا به علت حضور ری شهری با هم همراه شده بودند.
چرا بعد از جمعیت دفاع از ارزشها در حزب دیگری نبودید؟
به دلیل اعتقادم به ضرورت تلاش در عرصه اجرایی كشور و مشغلههایی كه وجود داشت . دلیل دیگر، اعتقاد نداشتن به دیدگاهها و سلیقههای موجود در عرصه سیاسی بود كه معمولا خیلی یكسویه نگاه میكنند. اگر میخواستم فعالیت حزبی را شروع كنم، باید خودم به دنبال تشكیل حزب یا تشكل جدید میرفتم به همین دلیل معتقدم رهبری جنبش اعتدال خواهی را كسی باید به عهده بگیرد و اگر هم نكند من این پرچم را برافراشته میكنم.
میشود گفت شما در دولت اصلاحات، سهمیه اصولگرایان بودید؟
به نظر نمیآید كه دولت جمهوری اسلامی ایران اینطوری باشد كه با یك سهمیهبندی شكل بگیرد، افتخار آشنایی من با آقای خاتمی به خیلی قدیم برمیگردد اما در جریان انتخابات دوم خرداد من جزو احزاب حامی او نبودم. شاید این نگاه كه ایشان علاقه داشتند بخشی از همكارانشان را از میان احزاب غیر همسو انتخاب كند باعث شد امثال بنده، آقای یونسی و آقای شمخانی در دولت ایشان حضور داشته باشیم.
به نظر شما در دورههای قبل ریاست جمهوری (هاشمی، خاتمی و احمدینژاد) چرا مردم به اینها رأی دادند؟ با اینكه هركدام ویژگیهای بسیار متفاوتی داشتند، چرا مردم اینقدر متفاوت انتخاب كردند؟
فكر میكنم تا قبل از انتخابات پرشور دوم خرداد، شركت مردم با یك نگاه سیاسی صورت نمیگرفت و مردم بیشتر از باب احساس تكلیف رأی میدادند و به دلیل جوی كه آن زمان هم حاكم بود معمولا نامزدها هم به خاطر یك نفر كنار میكشیدند ، به نظر من با ریاست جمهوری آقای هاشمی، پرونده این شكل از انتخابات بسته شد.
در جریان دوم خرداد برای اولین بار دو تا حزب سیاسی اصیل كه گاهی در زمان امام هم اختلاف سلیقهشان در زمینههای اجرایی بروز میكرد، با هم رقابت كردند و جریان موسوم به راست پشت سر آ قای ناطق نوری ایستادند و جریان موسوم به حزب چپ پشتسر آقای خاتمی ایستادند و این دوقطبی بودن هم باعث شد انتخابات پرشوری صورت بگیرد و رهبری هم از آن بهعنوان حماسه دوم خرداد یاد كردند. آن موقع یك بلوغ سیاسی صورت گرفت البته آن زمان من طرفدار هیچ كدام از این دو قطب نبودم و به آقای ریشهری رأی دادم و بعد از آن با روی كار آمدن آقای احمدینژاد میشود گفت كه یك قطب سوم به عنوان حزب دولتی به وجود آمد و مثل اینكه اینطور مطرح است كه میخواهند در انتخابات بعدی هم شركت كند!
شما به این سه رئیسجمهور چه نمرهای میدهید؟
فكر میكنم هر كدام در برههای از زمان خدماتی را به انقلاباسلامی كردهاند و پیشرفتی كه كشور ما در این سی و چند سال كرده مرهون هر سه اینها و هر سه قوا در دورههای مختلف است.
در دوره آقای هاشمی بعد از جنگ ما یك تورم 49 درصدی داشتیم اما با این حال هیچكس نمیتواند خدمات سازندگی آقای هاشمی را انكار كند.
در دوره آقای خاتمی شعار دولت توسعه سیاسی بود و شاید بخشی از مطالبات مردم شكل مأنوستری به خود گرفت و اگر تا قبل از دولت آقای خاتمی این فقط یك شعار بود اما در دوره او در عمل دولت اصلاحات توانست مردم را طلبكار دولت كند.
در دوره اصلاحات علاوه بر توسعه سیاسی هم در حوزه اقتصادی و روابط خارجی هم روند خوبی داشتیم و شاید اگر در مجموع بخواهیم نگاه كنیم در حوزه اقتصاد شاخصهای اقتصادی بهتر بود وتورم در پایین ترین نرخ ممكن بود.
اما این انتقاد هم وارد است كه به فقرا و محرومین توجه جدی و رسیدگی موثر نشد ، اما در دوره آقای احمدینژاد بدرستی به آن توجه و اقدام شد.
البته از نظر من شیوه اقدام كارآمد نبود و تبعات بدی را به بار آورد، اما در نهایت نقطه قوت دولت احمدی نژاد همین رسیدگی به محرومان و مسائل روستایی و همچنین در حوزه عمران و پیشرفت فناوری هستهای است.
لذا همه این دولتها خدمات مهمی داشتند اما ارزیابی من نسبت به دولت اصلاحات مثبتتر است.
اگر رأی بیاورید، هدفمندی یارانهها را ادامه میدهید؟
به نظر من پرداختهای نقدی با هدف معینی صورت نگرفت اما هیچ كس نمیتواند آن را قطع كند، در موضوع یارانهها باید علمیتر و جامعتر عمل میكردم ضمن اینكه عملكرد فعلی با قانون هم مطابقت ندارد و دولت فقط سختترین كار آن را كه پرداخت نقدی به مردم است را انجام می دهد، در حالی كه باید از محل یارانه ها 20 درصد به بخش تولید و 10 درصد به بخش درمان داده میشد كه نشده است.
شما در سال 84 فكر میكردید كه آقای احمدینژاد رأی بیاورند؟
به خواب هم نمیدیدم.
چرا؟
فكر میكنم به همان دلیل كه مردم ما در هر دورهای در انتخابشان به صورت خاص و ویژه عمل میكنند مثل دوران آقای خاتمی كه هیچ كس فكر نمیكرد رأی بیاورند حتی خود آقای خاتمی هم این امكان را نمیدیدند اما این اتفاق افتاد، در این دوره به آن شدت نبود و تفاوت رأی آقای احمدینژاد و نفر بعدی چندصدهزار بیشتر نبود و بخت با آقای احمدینژاد یار بود به این معنا كه آقای احمدینژاد محصول بزرگ دولت اصلاحات بود . اگر این شش نفر كه با هم نامزد شدند رأیشان جمع میشد فقط 15 یا 20درصد سهم اصولگرایان بود.
سال 88 به چه كسی رأی دادید؟
میرحسین موسوی.
فكر میكنید رأی مردم ایران از فرمول خاصی پیروی میكند؟
در انتخابات ریاستجمهوری صفبندیهای سیاستهای موجود در كشور ما كه احزاب نظام یافته در آن نقش جدی ندارند با مذاكرات مستقیم نامزدها با مردم به هم میریزد، یعنی نقش گفت و گو و تبلیغ مذاكرات بسیار مهم است در حالی كه در انتخابات مجلس، احزاب موثرترند ولی در ریاست جمهوری نه حزب مشاركت آقای خاتمی و نه آبادگران آقای احمدینژاد هیچ كدام نقش موثر نداشتند و این ارتباط مستقیم با مردم بود كه تأثیر بسزایی داشت و در دوره آقای احمدینژاد به نظرم شانس هم بیتاثیر نبود.
اگر رأی بیاورید در كابینهتان از آقای احمدینژاد استفاده میكنید؟
در ادوار گذشته ثابت شده كه روسای جمهور، شأن خود را ارجحتر از این میدانند كه در دولتها مشاركت عملی كنند؛ البته آقای احمدینژاد گفته كه اگر آقای مشایی رئیسجمهور بشود، مشاركت میكنند.
شما استفاده میكنید یا خیر؟
این طور عنوان كنید كه شریعتمداری در پاسخ این پرسش گفت شأن روسای جمهور تاكنون اینگونه بوده كه مشاركت نمیكردند.
مهمترین ویژگی سیاسی آقای احمدینژاد از نظر شما چیست؟
به نظر من مهمترین ویژگی سیاسی آقای احمدینژاد برلب داشتن گفتمان انقلاب اسلامی بود.
یعنی الان نیست؟
من كمتر میشنوم. بیشتر «بهار» میشنوم، به نظرم اولویتها یك مقدار تغییر كرده است.
اولویتها چی شده؟
پیش خودشان فكر كردند كه اگر این گفتمان به یك گفتمان چپگرانه و منتقدانه یا مثلا اصطلاح « دیدید نگذاشتند ما كاركنیم » ، تغییر كند بهتر است. یا مثلا درباره مبارزه با فساد اگر حرف بزنند بهشان خرده گرفته شود كه چرا این فساد در دوره شما انجام شد یا اگر در رابطه با مقابله با چهره خشن فقر حرف بزنند، انتقاد شود شما كه هشت سال رئیسجمهور بودید؛ پس چرا هنوز در خیابانها كارتنخواب داریم.
چرا در این چند دوره كمیته مبارزه با فساد اقتصادی كه شما هم عضو آن بودید، نتیجه قابل قبولی نداشت؟
مقداری برخورد با معلول به جای برخورد با ریشه مورد توجه قرار گرفته است؛ كه از هر كویو برزنی كه وارد میشوید، میبینید كه پول و فساد یك شكلی دارد، یك جا اسم آن شیرینی است، یك جا پول چایی یا حقالتسریع تا فسادهای ریشههای داری كه بعضا دستگیر شدند و اخبارش در جامعه منتشر شده و برخورد با این معلول را هم ضروری میدانم؛ اما لازم است علاوه بر برخورد با معلول ماشین تولید فساد را هم متوقف كنیم. راه ریشهكنی فساد از برخورد قهری و خلقالساعه و تبلیغات سیاسی برای منكوب كردن رقیب ، عبور نمیكند بلكه یك برنامه مدون زمان بندی شده میخواهد، ما رانت میآفرینیم و بعد میگوییم كه چرا رانتخوار و فساد آفریده شد، باید به سویی برویم كه دولت یك برنامه منطقی برای توزیع رانت داشته باشد.
شما عضو هیات امنای حضرت عبدالعظیم هم بودهاید. درست است؟
بله هنوز هم هستم.
فكر نمیكنید وارد شدنتان به این مجموعه به دلیل دوستی با آقای ریشهری بوده است؟
من نمیتوانم بگویم دوستیام با آقای ریشهری در عضویتم بیتأثیر بوده، قطعا اگر آقای ریشهری مرا نمیشناختند و با من رفیق نبودند برای همكاری از من دعوت نمیكردند.
به كارنامهتان كه نگاه میكنید، درخشانترین عملكردتان را چه میبینید؟
حركت بر محور علم، دانایی و خرد.
در كدام یك از عملكردها این اتفاق افتاده؟
همه اینهایی كه توضیح دادم نتیجه حركت بر این محور است. اگر از اعتدال صحبت میكنم یعنی بهكارگیری آدمهایی با تفكرات مختلف، همه آنها بر پایه خرد و دانایی بودند، به قول امام صادق: «خرد، محكمترین بنیانهاست».
صریحترین اظهارنظری كه هزینه زیادی برای شما داشته، چه بود؟
تصور میكنم وقتی شما منصفانه صحبت میكنید از هر دو طرف كتك میخورید من تلاش كردم در این ایام منصفانه صحبت كنم و هزینههایش را هم دادم.
یك مصداق بیاورید؟
خب من اسمش را هزینه نمیگذارم، ولی موجب تكدر خاطر یك عده شد . وقتی از موضع حق حرف میزنید، بالاخره عدهای برآشفته میشوند؛ اگر اسم این را بتوان هزینه گذاشت.
یك مثال بزنید؟
مثلا نظر مرا را برای فتنه 88 خواستند. من بصراحت گفتم خدمت در حوزه انتخابات برای جلب مشاركت مردم و شركت در ستادهای انتخاباتی حتی ستاد انتخاباتی مهندس موسوی به قول رهبر معظم انقلاب یك عبادت بود و من آن عبادت را كردم. اما بعد از اعلام آرا فعالیت غیرقانونی را همراه نبودم و شركت در آن فعالیتها را خیانت به آرمانهای نظام و انقلاب دانستم. متاسفانه هركس منصفانه حرف بزند، مورد بغض و كینه یك عده قرار میگیرد، ما اگر هزینه دادیم برای اشاعه تفكر بود.
چند «نه» كه در دوران مسئولیت گفتید؟
من بشدت مخالف رانتخواری بودم. به محض اینكه وارد كار شدم ، دیدم از من مجوز میخواهند، سریع رفتم برای قلع و قمع كردن مجوزها . آمدند گفتند ما مجوز میخواهیم و در دورههای قبل میگرفتیم ولی من« نه» گفتم و آن نظام را از بین بردم و نظام بر پایه تعرفه را گذاشتم؛ اما متاسفانه به جای اینكه تعرفه را بالا ببرند، فساد را دوباره وارد كشور كردند. وقتی در نشریات می خوانید كه واردات گوشت آزاد شده، این یعنی فساد. هركس بگوید نیست دروغ گفته است.
جدیترین رقیب خود را در نامزدهای احتمالی چه كسی میدانید؟
میگویند دولت رقیب انتخاباتی است، اگر رقیب هست دولت است.
شخص چطور؟
نمیدانم از دولت چه كسی نامزد میشود.
نظرتان درباره ائتلاف 2+1 چیست؟
یك شوخی است.
چرا؟
كسی میگفت اینها میخواهند وقتی به لحظه آخر رسیدند، بگویند ما بررسی كردیم فلانی رأی بیشتری در نظرسنجی دارد، پس ما كنار میرویم. این تلاش آقایان هست برای رها كردن هیچ، ولی هیچ آقایان را رها نمیكند.
ویژگی خاص این دوره ریاست جمهوری را چه میدانید؟
فكر میكنم یكی از ویژگیهای بارز آن حضور دولت است. تعداد كثیر نامزدها هم خودش یك ویژگی خاص است.
رنگ و شعار انتخاباتی شما چیست؟
رنگ ما بی رنگی است، شعار هم رسما اعلام خواهیم كرد.
وزیران احتمالی كابینه شما چه كسانی خواهند بود؟
من بخشی از اعضای كابینه احتمالی را معرفی میكنم اما شاید اولین كسی باشم كه سعی كردم همه كسانی كه میآیند دو ویژگی داشته باشند؛ یكی داشتن برنامه مدون و روشن و دوم باید تیم خودشان را معرفی كنند .
شخصی مورد نظرتان نیست؟
الان وقت اعلام اشخاص را مناسب نمیدانم.
فكر میكنید در جذب رأی كدامیك از طبقات اجتماعی موفق باشید؟
فكر میكنم ضمن اینكه به طبقه نخبه توجه میكنیم و به طبقه فرودست جامعه نگاه ویژهای داریم، اما طبقه متوسط جامعه كه فشار اساسی تورم روی این قشر كه به نظر من مظلومترین قشر جامعهاند، هست لذا همت من توجه به قشر متوسط جامعه است.
به نظر شما اختیارات ریاست جمهوری در ایران كافی است؟
به نظر من برای كسی كه بخواهد به مردم خدمت كند همین سطح اختیاراتی كه در قانون اساسی مشخص شده، كافی است و زمینه برای كار بسیار گسترده است و البته من بعد از هشت سال هم حرفم عوض نخواهد شد. زمانی خوشی زیر دل برخی دوستان میزند و در كارهایی كه در حوزه فعالیتشان نیست، وارد میشوند و می گویند اختیار ما كافی نبود!
در دوران وزارت جدیترین برخوردی كه با افراد متملق و چاپلوس كردید، چه بود؟
به نظر من تملق و چاپلوسی به صورت رویه برای كسانی مصداق پیدا میكند كه نیازمند شنیدن حرفهای متملقانهاند، بنابراین من میگویم هویت آدمها مانع از طرح این مسائل پیش روی آنها میشود.
یعنی چنین چیزی تا به حال با شما مطرح نشد؟
كم اتفاق افتاد و سعی كردم مانع از ادامه آن شوم.
اگر یكی از اطرافیانتان به شما بگوید من خواب یكی از بزرگان و اولیا خدا را دیدم و ایشان شما را تائید كردند، شما چه میگویید؟
من میگویم سلام برسانید بگویید به خواب خودم بیایند.
چطور عضو هیات رئیسه چند فدراسیون ورزشی شدید؟ با كدام تجربه قبلی؟
من همیشه به ورزش توجه داشتم. خودم هم ورزش و هم فوتبال بازی میكردم و همیشه معتقدم باید به ورزش قهرمانی و پهلوانی توجه داشت و نگاه برابری به ورزشهای قهرمانی داشته باشیم؛ اما خوب فوتبال همیشه جایگاه ویژهای داشته و تنها ورزشی است كه میتواند حداكثر ظرفیت ورزشگاهها را پر كند.
چطور عضو شدید؟
به دلیل آشنایی با این موضوع و درخواست رئیسجمهور و رئیس سازمان ورزش. در آن دوره نزدیك به دو سال عضو بودم و فكر میكنم در آن دوره كوتاه در سطح كلان كمكهایی كرده باشم.
شما فكر میكنید تبلیغات ریاست جمهوری در حد متوسط رو به پایین چقدر هزینه میبرد؟
رقمهای خیلی نجومی مطرح میشود و به نظر من خیلی غیرمنطقی است، اگر كسی بخواهد خودش هزینهها را پرداخت كند و بخواهد تبلیغات اینترنتی و سایبری و چاپ پوستر و تبلیغ در شهرستانها را انجام دهد، خب هفت یا هشت میلیارد تومان هزینه میبرد اما سیاست عمومی ما این است كه اولا تبلیغات در حداقل ممكن باشد، یعنی استفاده از صدا و سیما در حداكثر ممكن، تلاش برای اینكه ستادهای استانی خودكفا باشند و خودشان تأمین منابع كنند كه فكر میكنم با این روش حداقل هزینه صورت بگیرد. ما شماره حسابهای معینی را هم اعلام میكنیم كه كمكهای مردمی در صورت تمایل واریز شود.
بهمن هدایتی / جامجم
ارسال نظر