داستانک/ اعتراف عجیب یك همسرکش!
پارسینه- گروه فرهنگی:
«جولي، همسر عزيزم، الان که اين نامه را مي خواني جنازه من در استخر حياط غوطه ور است. فراموش نکن خودکشي من تقصير تو بود. شوهرت استفان»
جولي نامه را خواند و از اتاق آمد بيرون، به حياط که رسيد جنازه من را در استخر ديد که از پشت در آب غوطه ور بود، با عجله شيرجه زد داخل استخر تا من را نجات دهد؛ اما يادش نبود که شنا بلد نيست، من هم از استخر آمدم بيرون!
«جولي، همسر عزيزم، الان که اين نامه را مي خواني جنازه من در استخر حياط غوطه ور است. فراموش نکن خودکشي من تقصير تو بود. شوهرت استفان»
جولي نامه را خواند و از اتاق آمد بيرون، به حياط که رسيد جنازه من را در استخر ديد که از پشت در آب غوطه ور بود، با عجله شيرجه زد داخل استخر تا من را نجات دهد؛ اما يادش نبود که شنا بلد نيست، من هم از استخر آمدم بيرون!
ارسال نظر