بوسیدن روی ماه؛ هر مادر رازی دارد...
پارسینه: بوسیدن روی ماه،ادای دینی است به همه مادران منتظر و بوسیدن روی همه آنها که زیبا زندگی میکنند و زیبا میمیرند.
پارسینه: فیلم «بوسیدن روی ماه» قصه زنانهای دارد، فیلم مانند شخصیت خود زنان چند لایه است.زنان این فیلم همزمان هم میخندند،هم گریه میکنند.هم اشک بیننده را در میآورند هم او را به خنده تلخی وادار میکنند.زنان فیلم بوسیدن روی ماه اما جوان نیستند، پیرزنانی هستند غم دیده و منتظر.خنده آنها از هر گریهای تلختر است برای همین وقتی میخندند تو دوست داری های های گریه کنی.
احترام السادات و فروغ سالهاست با هم همسایه هستند، آنها دو پسر داشتهاند؛محمد و حسین.هر دو با هم بزرگ شدهاند با هم مدرسه رفتهاند با هم دانشگاه رفتهاند و بعد رفتهاند جبهه! بیست سال قبل هم هر دو با هم مفقود شدهاند.بیست سال است که احترام السادات و فروغ که هر دو همسر هم ندارند، شنبه هر ماه میروند، ستاد تا ببینند از بچهها خبری شده یا نه؟
اما حالا، اوضاع جسمی فروغ روبه راه نیست.معدهاش درد میکند و داماد احترام السادات که دکتر هم هست می گوید: زیاد دوام نمیآورد.اما نمیشود که فروغ، محمداش را نبیند و چشم انتظار از دنیا برود....
ستاد اما به احترام السادات خبر میدهد که استخوانهای حسین پیدا شده است....اما محمد هنوز پیدا نشده.احترام السادات اما میگوید: نمی شود ...محمد و حسین همیشه با هم بودند...!
بوسیدن روی ماه، ستایش شرافتمندانهای است از مادران.مادرانی که روزی فرزندانشان را به جبهه فرستادهاند و امروز صبورانه گذشت زمان را تاب میآورند تا جنازه بچهاشان را ببینند.آنها میدانند که بعد از بیست سال دیگر پسرهای آنها زنده نیستند اما همینکه جنازه آنها بیاید، آبی است بر آتش درون این مادران
بوسیدن روی ماه، فیلمی بازیگر محور است.اگر بازی درخشان شیرین یزدان بخش را از این فیلم بگیری مسلما آسیب بزرگی به آن وارد میشود.همایون اسعدیان، کارگردان بوسیدن روی ماه، بهترین انتخاب را برای این نقش داشته است.بازیگری که کمتر دیده شده است.یزدان بخش اصلا بازیگر حرفهای نیست اما بازی درخشان او را در فیلم «لطفا مزاحم نشوید» را نمی توان نادیده گرفت.حالا این خانم پا به سن گذاشته نقش یک مادر منتظر را چنان عالی بازی میکند که دوست داری، بروی او را از نزدیک ببینی، در آغوشش بگیری و غرق بوسهاش کنی.همانگونه که نوهاش، در پلانهای آخر فیلم همین کار را میکند.
شیرین یزدانبخش در گفتگویی عنوان کرده که فرزند ندارد؛ یعنی مادر بودن را تجربه نکرده است اما او مادر داشته است.میداند مادر یعنی هول و ولا، یعنی مدام نگران بودن، مدام دلشوره داشتن برای بچهها.حالا این مادر در انتظار بچهاش هم باشد که به جبهه رفته و دیگر برنگشته است.
باید بوسیدن روی ماه را دید تا در فضای گرم اما دلهرهآور فیلم قرار گرفت و دید که یک مادر چگونه ذره ذره نابود میشود اما هیچ چیز را به روی خود نمیآورد.او چنان طبیعی رفتار میکند که انگار سیر زندگیاش کاملا طبیعی است و هیچ اتفاق بزرگی برایش رخ نداده.وقتی آواز میخواند وقتی ترانههای قدیمی را گوش میکند انگار تکههایی از وجود بیننده را هم با خود میبرد...!
به گزارش پارسینه، بوسیدن روی ماه را باید دید تا فهمید که درون هر مادر رازی بزرگ نهفته است.رازی که عظمت او را نشان میدهد.بوسیدن روی ماه را باید دید تا متوجه شد که برخی از کارگردانان خوب بلدند به مردم بگویند، مادران سزاوار احترام و تکریم هستند اما مادران شهید و مادران منتظر نوعی دیگر زندگی میکنند.باید با این مادران زندگی کرد، به خلوتشان راه یافت تا فهمید که آنها روحی به بزرگی دنیا دارند.
بوسیدن روی ماه،ادای دینی است به همه مادران منتظر و بوسیدن روی همه آنها که زیبا زندگی میکنند و زیبا میمیرند.
احترام السادات و فروغ سالهاست با هم همسایه هستند، آنها دو پسر داشتهاند؛محمد و حسین.هر دو با هم بزرگ شدهاند با هم مدرسه رفتهاند با هم دانشگاه رفتهاند و بعد رفتهاند جبهه! بیست سال قبل هم هر دو با هم مفقود شدهاند.بیست سال است که احترام السادات و فروغ که هر دو همسر هم ندارند، شنبه هر ماه میروند، ستاد تا ببینند از بچهها خبری شده یا نه؟
اما حالا، اوضاع جسمی فروغ روبه راه نیست.معدهاش درد میکند و داماد احترام السادات که دکتر هم هست می گوید: زیاد دوام نمیآورد.اما نمیشود که فروغ، محمداش را نبیند و چشم انتظار از دنیا برود....
ستاد اما به احترام السادات خبر میدهد که استخوانهای حسین پیدا شده است....اما محمد هنوز پیدا نشده.احترام السادات اما میگوید: نمی شود ...محمد و حسین همیشه با هم بودند...!
بوسیدن روی ماه، ستایش شرافتمندانهای است از مادران.مادرانی که روزی فرزندانشان را به جبهه فرستادهاند و امروز صبورانه گذشت زمان را تاب میآورند تا جنازه بچهاشان را ببینند.آنها میدانند که بعد از بیست سال دیگر پسرهای آنها زنده نیستند اما همینکه جنازه آنها بیاید، آبی است بر آتش درون این مادران
بوسیدن روی ماه، فیلمی بازیگر محور است.اگر بازی درخشان شیرین یزدان بخش را از این فیلم بگیری مسلما آسیب بزرگی به آن وارد میشود.همایون اسعدیان، کارگردان بوسیدن روی ماه، بهترین انتخاب را برای این نقش داشته است.بازیگری که کمتر دیده شده است.یزدان بخش اصلا بازیگر حرفهای نیست اما بازی درخشان او را در فیلم «لطفا مزاحم نشوید» را نمی توان نادیده گرفت.حالا این خانم پا به سن گذاشته نقش یک مادر منتظر را چنان عالی بازی میکند که دوست داری، بروی او را از نزدیک ببینی، در آغوشش بگیری و غرق بوسهاش کنی.همانگونه که نوهاش، در پلانهای آخر فیلم همین کار را میکند.
شیرین یزدانبخش در گفتگویی عنوان کرده که فرزند ندارد؛ یعنی مادر بودن را تجربه نکرده است اما او مادر داشته است.میداند مادر یعنی هول و ولا، یعنی مدام نگران بودن، مدام دلشوره داشتن برای بچهها.حالا این مادر در انتظار بچهاش هم باشد که به جبهه رفته و دیگر برنگشته است.
باید بوسیدن روی ماه را دید تا در فضای گرم اما دلهرهآور فیلم قرار گرفت و دید که یک مادر چگونه ذره ذره نابود میشود اما هیچ چیز را به روی خود نمیآورد.او چنان طبیعی رفتار میکند که انگار سیر زندگیاش کاملا طبیعی است و هیچ اتفاق بزرگی برایش رخ نداده.وقتی آواز میخواند وقتی ترانههای قدیمی را گوش میکند انگار تکههایی از وجود بیننده را هم با خود میبرد...!
به گزارش پارسینه، بوسیدن روی ماه را باید دید تا فهمید که درون هر مادر رازی بزرگ نهفته است.رازی که عظمت او را نشان میدهد.بوسیدن روی ماه را باید دید تا متوجه شد که برخی از کارگردانان خوب بلدند به مردم بگویند، مادران سزاوار احترام و تکریم هستند اما مادران شهید و مادران منتظر نوعی دیگر زندگی میکنند.باید با این مادران زندگی کرد، به خلوتشان راه یافت تا فهمید که آنها روحی به بزرگی دنیا دارند.
بوسیدن روی ماه،ادای دینی است به همه مادران منتظر و بوسیدن روی همه آنها که زیبا زندگی میکنند و زیبا میمیرند.
دستانی که بوسیدنی است... قدمهایشان پرتوان و دستهایشان همیشه به برکت و دعایشان مستجاب.