گوناگون

بومی‌سازی علوم انسانی نیاز به حرکت جمعی دارد

پارسینه: آزیتا افراشی، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: بومی‌سازی نیاز به برنامه ریزی و مدیریتی دارد که پژوهشگران را هدفمند کند. بومی‌سازی علوم انسانی نیاز به حرکت جمعی دارد.

آزیتا افراشی متولد شهریور ۱۳۵۲ در تهران، زبان‌شناس، سردبیر مجله پازند، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و عضو حلقه نشانه‌شناسی تهران است. تخصص او در حوزه معنی‌شناسی، نشانه‌شناسی، مطالعات گویشی و دستور زبان فارسی است. افراشی سال ۱۳۸۱ از رساله دکتری خود در رشته زبان‌شناسیِ دانشگاه علامه طباطبایی با عنوان «معنی‌شناسی بازتابی فرضیه‌ای تازه در شناخت و تبیین معنی» دفاع کرد. از جمله آثار او می‌توان به «اندیشه‌هایی در معنی‌شناسی» و «ساخت زبان فارسی» اشاره کرد. درباره چالش های پژوهش در ایران گفتگویی با وی انجام شده است که از نظر می گذرد؛

*مهم‌ترین بحرانی که پژوهش علوم انسانی در کشور ما با آن مواجه است از نظر شما چیست؟

البته ما می‌توانستیم این بحث را با نقاط قوت آن شروع کنیم، زیرا در مجموع من وضعیت پژوهش را مثبت می‌بینم. اما در پاسخ به این پرسش باید بگویم اساسا مسأله‌محور بودن، مهم‌ترین ویژگی یک پژوهش موفق است و در مقابل، مسأله نداشتن می‌تواند به بحران در حوزه پژوهش منتهی شود. اگر پژوهش‌های ما مسأله‌محور نباشند، یا مسائلمان روزآمد نباشند یا حل یک مشکل اساسی در حوزه خود را به دنبال نداشته باشند، بحران به وجود می‌آید. شاید در برخی حوزه‌های علوم انسانی که مسأله‌ای برای پژوهش نداریم، تا حدودی به انجماد و رکود مبتلا شده باشیم اما این درباره همه شاخه‌های علوم انسانی مصداق ندارد.

*جایگاه علوم انسانی را در سرزمین ما چطور ارزیابی می‌کنید؟ همان‌طور که مستحضرید در کشور ما این تصور غلط رواج دارد که کسانی که بهره هوشی پایینی دارند و نتوانسته‌اند به حوزه علوم پایه یا رشته‌های فنی راه پیدا کنند، ناچار به سراغ علوم انسانی رفته‌اند. فکر می‌کنید منشأ چنین تصوری چیست؟

شاید مسائل اقتصادی نظیر پیدا کردن بازار کار و فراهم کردن شرایط مناسب مالی برای زندگی عواملی بوده که به رشته‌های دیگر اولویت داده و آنها را مهم جلوه داده است. درحالی که مسائل اقتصادی ملاک و معیار شأنیت حوزه علمی نیست. به نظر می‌رسد که محور قرار گرفتن مسائل اقتصادی کم‌کم به شکل‌گرفتن یک فرهنگ عمومی در جامعه منجر شده که برخی رشته‌ها و شاخه‌های تحصیلی در اولویت قرار بگیرند و جایگاه علوم انسانی تا حدی در اذهان عامه مردم تضعیف شود. در حالی که واقعیت این است که این علوم انسانی هستند که مولّد فکر و مسأله‌اند. نقطه آغازین پرسش‌های بشری در علوم انسانی شکل می‌گیرد و بعد در علم به کار گرفته شده، کاربردی می‌شود و به تولید می‌انجامد. بنابراین به لحاظ جایگاه فلسفی و شأن، اگر نگوییم علوم انسانی با دیگر حوزه‌های علم برابرند، باید بگوییم اساسا «علم» از دل علوم انسانی بیرون می‌آید.

*یعنی علوم محض حاصل علوم انسانی‌اند؟

بله همین‌طور است. دیگر علوم، حاصل پرسش‌هایی هستند که در علوم انسانی مطرح می‌شود و در علوم محض قرار است این پرسش‌ها به آزمون و سنجش گذاشته شوند تا به شکلی عملی جوابی به آنها داده شود.

*با این اوصاف چرا در سرزمین ما به علوم انسانی آنطور که باید و شاید اهمیت داده نمی‌شود؟

همان‌طور که گفتم من دلیلش را فقط شرایط اقتصادی و اجتماعی می‌بینم.

*با توجه به اینکه در حال حاضر بحث بومی‌سازی علوم انسانی مطرح شده چقدر امیدوارید که این نگرش عوض شد؟

برنامه‌های مدیریتی پژوهش در این زمینه نقش پررنگی دارند؛ برنامه‌هایی که از یک طرف مدیران را مخاطب قرار می‌دهند و از طرف دیگر افراد غیر متخصص را. برنامه‌هایی که هر دو گروه را با ظرافت مد نظر قرار دهند. بحث بومی‌سازی علوم انسانی، برنامه‌ای طولانی‌مدت است. دگرگونی تفکر و رویکرد به علوم انسانی را باید از بچه‌ها شروع کرد.

*شما تا چه حد بومی‌سازی علوم انسانی را قابل تحقق می‌دانید؟

اگر ما روش علمی و سنت‌های مطالعه را در تقابل هم قرار دهیم، بومی‌سازی معنا می‌یابد. به‌ویژه در کشوری مانند کشور ما که اغلب با دانش‌های جدید مواجهیم و بخش قابل توجهی از علم را باید از طریق ترجمه وارد کنیم، بومی‌سازی امر ناگزیری است. البته بومی‌سازی، در وهله اول جنبه‌هایی ظاهری دارد؛ مثلاً ما باید به دنبال معادل اصطلاحات علمی جدید در زبان خود بگردیم. این ظاهر بومی‌سازی است؛ اینکه مثال‌ها را باید به زبان فارسی برگرداند و به جنبه‌های فرهنگی آن نگریست. اما بومی‌سازی جنبه‌هایی درونی و پیچیده‌تر نیز دارد. ما باید سنت‌ها را با روش‌های جدید علم بیامیزیم و این نیاز به تفکر دارد.

خیلی اوقات وقتی یک متن علمی جدید را می‌خوانیم و آن را به درستی درنمی‌یابیم، به این دلیل نیست که زبان آن متن برای ما بیگانه است یا معنی برخی از اصطلاحات آن را نمی‌دانیم، بلکه به این خاطر است که روش‌های پژوهش‌های ما با پژوهش‌های افراد دیگر در دنیا فرق دارد. به همین دلیل فکر می‌کنم ما علوم جدید را باید منطبق بر روش‌های پژوهش در کشور خود پیش ببریم و این یکی از جنبه‌های مسأله‌ای به نام بومی‌سازی علوم انسانی است. بومی‌سازی نیاز به برنامه‌ریزی و مدیریت دارد؛ مدیریتی که پژوهشگران را هدفمند کند و با تمرکز بر توانایی‌هایی درونی، استعداد پژوهشی آنها را شکوفا کند.

بومی‌سازی از این مسأله جدا نیست. بومی‌سازی علوم انسانی نیاز به حرکت جمعی دارد. به اعتقاد من یکی از شاخه‌های علوم انسانی که موفق به بومی‌سازی شده، زبان‌شناسی است. این حرف را از قول استادم حق‌شناس می‌گویم که می‌گفت ما موفق شده‌ایم زبان شناسی را در کلاس‌های درس‌مان بومی کنیم. ما تا یک زمانی زبان‌شناسی را به انگلیسی تدریس می‌کردیم، اما در نهایت موفق شدیم زبان‌شناسی را به زبان فارسی بفهمیم و تولید کنیم. در دیگر رشته‌های علوم انسانی هم می‌توان این روند را پیاده کرد. البته این کاری نیست که فردی انجام شود و لازمه آن تعمق و همکاری گروهی درون هر حوزه علمی است.
منبع: خبرگزاری مهر

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار