گوناگون

آواز پارسی به روایت ناظری ها

آواز پارسی به روایت ناظری ها
آواز پارسی به روایت ناظری ها
روزنامه ایران - ندا سیجانی: در بازار موسیقی امروز که آثار کم محتوا کم به گوش نمی‌رسد، به سراغ شاعران بزرگی نظیر حافظ، سعدی، مولانا و فردوسی رفتن حکم کیمیا را دارد. نمی‌توان از تأثیر مخرب آثار دسته اول در میان مردم چشم پوشید و از اثر مهم و نیکوی دسته دوم سخنی نگفت. شاعران بزرگ ایرانی نقش برجسته‌ای در زنده نگاه داشتن زبان پارسی داشته‌اند و امروز که بسیاری از وجوه این زبان بزرگ در معرض خطر است، باز همان‌ها هستند که می‌توانند نقش پر اهمیت خود را ایفا کنند.
زبانی که طی سال‌ها دستخوش تغییرات شد و آنچه که امروز می‌شنویم زبان خالص پارسی نیست؛ درست همان نگرانی که در شعرهای فردوسی هم حس می‌شود. دورانی که زبان دانش و ادبیات در ایران، زبان عربی بود و شاهنامه فردوسی با هدف‌ پاسداشت زبان پارسی سروده می‌شود. شعرهایی که در مقطعی، گرفتار برخی افکار سیاست زده شد و نتوانست آن‌طور که باید و شاید به همراه موسیقی برای نسل امروز و دیروز زمزمه شود. روایت‌های شاهنامه سرشار از اخلاق‌مداری و فرهنگ است.
در میان اهالی موسیقی، شاهنامه سترگ فردوسی برای خیلی‌ها دغدغه ویژه‌ای نبوده است؛ شهرام ناظری را اما به نوعی می‌توان آوازخوان پیشقراول روایت‌های هفت خوان رستم نام برد. در روزگاری که حتی نامی از شاهنامه در موسیقی نبود او به همراه حافظ ناظری فرزندش، الحان صحیح پارسی را به گوش همه رساند.
نام ناظری‌ها حالا دیگر با فردوسی گره خورده است و امروز پس از سه دهه شاهنامه فردوسی در ایران روی صحنه موسیقی می‌رود.این کنسرت با عنوان «آواز پارسی، افسانه و مهر» قرار است برای حراست از زبان پارسی و تلفظ صحیح واژه‌ها در حوزه آواز ایرانی انتقال آن به نسل آینده تلاش کند. به مناسبت برگزاری این کنسرت با استاد شهرام ناظری و فرزندش حافظ گفت‌و‌گو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

شهرام ناظری از جمله خوانندگان موسیقی آوازی است که در به‌کارگیری آثار شاعران معاصر پارسی در حوزه موسیقی سنتی همیشه پیشرو بوده و حالا در تجربه دیگری که پیش از این هم با حافظ داشته قرار شده «پروژه آواز پارسی، افسانه و مهر» را با اشعار شاهنامه فردوسی روی صحنه اجرا کند؛ اتفاقی که کمتر به آن توجه شده است. کمی در این باره توضیح دهید.

شهرام ناظری: ساخت موسیقی برای شعرهای شاهنامه فردوسی به سال‌های خیلی دور شاید ۳۰ سال گذشته بازمی‌گردد. من دراجرای این اشعار به‌دنبال دوهدف مهم در زندگی‌ام بودم؛ نخست تلفیق موسیقی سنتی روی شعرهای کلاسیک ایرانی که قطعاً بیشترین توجه من بر اشعار مولانا و فردوسی است؛
دو نمونه‌ شعری که در حدود ۱۲۰ سال گذشته درعرصه موسیقی چندان به آنها توجه نشده است. البته کارهای بسیاری از اشعارمولانا خوانده و منتشر کرده‌ام اما در ۳۵-۳۶ سال گذشته درمورد شاهنامه فردوسی مخالفت‌های بسیاری وجود داشت وسرانجام طی پیگیری و ایستادگی‌هایی که برای اجرای آن انجام دادم این امر به نتیجه رسید؛ این کار هدف دوم من دراجرای این اشعار بود، به این دلیل که من یک هنرمند کرد زبان هستم و با ریشه ادبیات فارسی آشنایی دارم. بنابراین طبیعتاً کسی که با این مقوله آشناست، کار کردن در این زمینه یکی از آرزوهایش است. اشعار فردوسی به عقیده من یکی ازمهم‌ترین بخش‌های شعر و ادبیات ایران است.

اما در اجرای این طرح مشکلات متعددی وجود داشت؛ نخست هزینه بسیار آن بود و از نظر بودجه هیچ دستگاه‌ فرهنگی کشور حمایتی از این کار نداشت و از آن بدتر اینکه اجرای شاهنامه فردوسی ممنوع بود. به هر صورت با وجود این مشکلات و پس از پایان یافتن تحصیلات حافظ ناظری در نیویورک، توانستیم اشعاری ازشاهنامه فردوسی را خارج از کشور و با یک گروه خارجی در شهرهایی چون پاریس، توکیو، لس آنجلس و بویژه در سالن «کارنگی هال» شهر نیویورک روی صحنه ببریم.
البته شاید تا امروز هیچ ایرانی درسالن «کارنگی هال» کنسرت برگزار نکرده باشد، اما همین امر باعث شد این کار مورد حمایت دانشگاه‌ها بخصوص دانشگاه کلمبیا و هاروارد امریکا قرار گیرد. زمانی که این اجرا روی صحنه رفت اخبار آن در سایت‌های همان کشورها منتشر شد و توانست در نگاه کسانی که مخالف شاهنامه بودند تأثیر مثبتی بگذارد؛ به طوری که این افراد بتدریج به این نتیجه رسیدند که اگر شاهنامه همراه با موسیقی خوانده شود هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
آن زمان مخالفان اجرای شاهنامه در ایران براین باور بودند که اگر شاهنامه فردوسی اجرا شود یک انقلاب و دگرگونی سیاسی در ایران رخ می‌دهد اما بعدها متوجه شدند که شاهنامه ادبیات و ملیت ما ایرانی‌ها است و توانستیم آرام آرام در ایران مجوز اجرای این کار را به‌دست بیاوریم. حتی بعدها که اجازه یافتم در کنسرت‌هایم شاهنامه را اجرا کنم به‌صورت طنز بیان کردم که پیش‌از این شاهنامه فردوسی اجازه اجرا نداشت.

بعد از آن یعنی حدوداً در ۸ سال گذشته و زمانی که مجوز اجرای شاهنامه فردوسی صادر شد یک گروه موسیقی مقامی تشکیل دادیم، به این دلیل که شاهنامه فردوسی ازنظر بافت و نوع روایت گونه‌ای که در درونش وجود دارد می‌تواند با موسیقی مقامی نزدیک‌تر و هماهنگ‌تر باشد.
نمونه‌هایی از این نوع در موسیقی مقامی باقی‌ مانده است ولی در موسیقی سنتی این ‌نمونه‌های روایت گونه و به فرم شاهنامه مطلقاً وجود ندارد واگرهم چند بیتی به چشم می‌خورد به‌صورت نگاه تغزلی بوده است؛ نگاهی که الحان، در آن گسترده‌ترخواهد بود. در نگاه موسیقی مقامی و روایتی یک حرکت دورانی به صورت تسلسل وجود دارد اما در موسیقی سنتی دشوار است. به همین دلیل با توجه به تجربه‌ام در حوزه موسیقی سنتی و کلاسیک که پیش از این در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ انجام داده بودم، این کار را با یک نگاه مقامی انجام دادم.

حافظ ناظری: حدود ۱۷ سال گذشته پیش از آنکه برای تحصیل به امریکا بروم با وجود سن کمی که داشتم در کنسرت‌ها در کنار استاد ناظری می‌نشستم و ساز می‌زدم و برای نخستین بار توانستیم به همراه تعدادی از جوانان که تقریباً در رده سنی ۲۰- ۱۹ قرار داشتیم، در کنار یک استاد موسیقی اجرای کنسرت داشته باشیم؛
اجرایی در دستگاه نوا که آن دوران یکی از مهجور‌ترین دستگاه‌های موسیقی بود و کمتر اثری با این دستگاه اجرا می‌شد؛ اما توانستیم بیش از سه ساعت پنج برخورد متفاوت را در دستگاه نوا به گوش علاقه‌مندان موسیقی برسانیم. از همان زمان سعی داشتم خودم و موسیقی‌ام را معرفی کنم. در واقع به نوعی این اجرا راهگشایی برای دیگر هنرمندان بود. بعد‌ از آن اکثریت موسیقی‌هایی که به گوش می‌رسید در دستگاه نوا و با کمانچه آلتو و دیگر سازهای سنتی در کنسرت‌های موسیقی روی صحنه رفتند. اما متأسفانه چون بعد این اجرا به فاصله زمانی بسیار کوتاه از ایران رفتم این اتفاق آن‌طور که باید ثبت نشد.
در امریکا سعی داشتم سازهای موسیقی کلاسیک غربی را درکنار موسیقی ایرانی قرار دهم که نتیجه آن شکل‌گیری سمفونی رومی بود که به همراه استاد ناظری اجرا کردیم. اتفاقی کم نظیر در موسیقی ایرانی و قرارگیری سازهای کلاسیک غربی در کنارساز ایرانی. اما امروزه گروه‌های بسیاری این کار را انجام می‌دهند.
اما در خصوص اجرای آثار شاهنامه فردوسی باید بگویم خاطرم است در سال ۲۰۰۱ استاد ناظری نامه‌ای از ایران برای من نوشته بودند که در آن شعری از فردوسی نیز به چشم می‌خورد. استاد در این نامه اشاره داشتند که «به نظر من خیلی فوق‌العاده است اگر روزی برای شاهنامه فردوسی موسیقی سنتی ساخته شود.» این اتفاق درضمیر ناخودآگاهم ثبت شد و از سال ۲۰۰۳ به‌عنوان پایان نامه تحصیلی بر این طرح کار کردم و نتیجه آن یک اثر ارکسترال ۴۵ دقیقه‌ای بود که سال ۲۰۰۷ برای نخستین بار به همراهی اعضای ارکستر فیلارمونیک لس‌آنجلس و بزرگان موسیقی جهان درمعتبرترین سالن‌های موسیقی کلاسیک جهان مانند سالن‌ والت دیزنی کنسرت هال روی صحنه رفت؛ اتفاقی که درباره‌اش خبررسانی بسیاری شد.
بعد از آن در سال ۲۰۰۹ این طرح گسترده‌تر شد و تقریباً کاری است که امروز تصمیم داریم به اجرا درآوریم. البته پیش از آن قرار بود کنسرت «آواز پارسی، افسانه و مهر» اسفندماه برگزار شود اما برنامه تغییر کرد و مردادماه این کار اجرا می‌شود. همه دوستان می‌دانند که شاهنامه برای نخستین بار توسط استاد و من اجرا شد و با تأکید بسیار می‌گویم کمتر کسی می‌تواند شاهنامه را همراه موسیقی بخواند زیرا اجرای اشعار فردوسی بسیار متفاوت از سایر شاعران ایرانی است.
در روزهای ابتدایی انقلاب استادانی همچون شهرام ناظری، حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و... آثاری را درهمان حال و هوا خلق کردند. پیش از این گفته بودید در همان اوایل انقلاب تصمیم داشتید روی اشعار شاهنامه فردوسی کار کنید؛ آثاری که بی‌ارتباط با روزهای انقلاب نبود اما این اتفاق میسر نشد. دلیل آن چه بود؟

شهرام ناظری: بله. درهمان سال‌ها با همه این دوستان نظیر حسین علیزاده، هوشنگ کامکار و پرویزمشکاتیان این کار را مطرح کردم اما آن دوران شرایط اجرای شاهنامه فراهم نبود. درواقع برای این کار به یک گروه موسیقی بزرگ نیاز داشتیم که ازسوی اداره فرهنگ و هنر یا مراکز فرهنگی حمایت شود که متأسفانه این کار صورت نگرفت. اما خودم شخصاً به دلیل علاقه بسیاربه شعرهای شاهنامه هرگاه که با حافظ در خارج از کشور نامه‌نگاری می‌کردم بیشتر شعرهای شاهنامه را برایش می‌نوشتم تا با آنها آشنا شود و از او خواستم موضوع پایان نامه‌ تحصیلی دانشگاه‌اش را هم شعرهای فردوسی انتخاب کند.
چرا هنرمندان موسیقی آوازی کشورمان کمتر سراغ شاهنامه می‌روند؟ آیا می‌تواند به این دلیل باشد که وزن عروضی اشعارشاهنامه دردستگاه‌ها و گوشه‌های آوازی به سختی اجرا می‌شود؟

شهرام ناظری: خیر.اصولاً فرهنگ موسیقی سنتی چندان شاهنامه‌ را نمی‌طلبد. شما می‌توانید شاهنامه را به مانند غزل‌های سعدی یا حافظ بخوانید اما آن گونه که باید در جایگاه خودش قرار نمی‌گیرد. خواننده‌ها می‌توانند هر شعری را بخوانند اما خواندن شاهنامه مراتب خاص خودش را دارد و نباید مانند شعر سعدی آن را روایت کرد. خواندن شعرنو و معاصرایرانی کاملاً متفاوت است؛
حسی که در درون واژه‌ها وجود دارد با اشعار کلاسیک سعدی و حافظ یا کسی که مولانا می‌خواند کاملاً تفاوت دارد وتنها افرادی به آن پی می‌برند که ازنظر تفکر و آگاهی با ادبیات فارسی آشنایی دارند و می‌توانند ازحرکت حسی که درآن شعرها وجود دارد بهره ببرند و بربیایند. باید به ادبیات فارسی اشراف کامل داشت تا بدانی غزل، مثنوی و اشعار فردوسی را چگونه بخوانی! بدانیم چه تفاوتی بین اشعارمولانا و سعدی است یا بین شعر نو و ادبیات کلاسیک ایرانی چه تفاوتی وجود دارد! ما باید بدانیم با چه نگاه و فرهنگی به اقیانوس شاهنامه وارد شویم که با ادای حق مطلب لطمه‌ای به آن زده نشود و آن اثر از بین نرود وگرنه هر کسی می‌تواند اشعار شاهنامه را روایت کند.

حافظ ناظری: شاهنامه فردوسی نظیر شعرهای مولوی فرهنگی متفاوت دارد و شبیه به شعرهای حافظ و سعدی نیست. شاهنامه خوانی مشخصه‌های خودش را دارد؛ دلیل اینکه کمتر هنرمندانی به سراغ اشعار شاهنامه رفته‌اند به این سبب است که شعرهای شاهنامه طویل و روایت گونه است و با یکدیگر مرتبط هستند و اگر کسی بخواهد شاهنامه را بخواند زمان بسیاری برای اجرای آن صرف می‌شود. بنابراین در این کنسرت بخش‌های مهم شاهنامه در کنار هم چیده شده است.

تأکیدی که در این کنسرت به آن اشاره شده خواندن اشعار فردوسی با آواز پارسی است نه الحان دیگر؛ این توجه به‌ این دلیل بوده کسانی که کم و بیش اشعار شاهنامه را خوانده‌اند به صورت فارسی آن را ادا نکرده‌اند؟

شهرام ناظری: خیر. این تأکید تنها بر اشعار شاهنامه فردوسی نبوده است. بعد از انقلاب اکثریت خواننده‌ها مقلد بار آمده اند و اغلب واژه‌ها طرز بیان عربی به خود می‌گیرند. البته حضور تعدادی از خوانندگان موسیقی آوازی که خانواده آنها مداح بودند در این مسأله بی تأثیر نبوده در واقع محیط زندگی سبب شد بعضی از الحان فارسی به صورت عربی بیان شود. خود من به شخصه به دلیل کرد بودنم به این موضوع دقت بسیاری دارم و همیشه سعی کرده‌ام طرز بیانی را دنبال کنم که کاملاً ایرانی باشد. بنابراین این مسأله تنها به شاهنامه فردوسی بازنمی‌گردد و نوع بیان مهم است. همیشه به این موضوع تأکید داشته‌ام و گفته‌ام نباید این الحان عربی به نسل بعد منتقل شود و قطعاً می‌تواند آسیب بزرگی به طرز بیان درآواز باشد.

حافظ ناظری: متأسفانه در آواز ایرانی الحان عربی کاربرد بسیاری پیدا کرده است و در این اجرا تأکید بر این داریم که الحان عربی کنار گذاشته شود به این دلیل که از نگاه آسیب‌شناسی موسیقی این اتفاق خطر بزرگی برای موسیقی آوازی است. به مانند تحریرهای ریتمیکی که در آلبوم «ناگفته» بود و نقدهای بسیاری که در موردش مطرح شد اما وقتی به آواز ایرانی همچون حسینعلی نکیسا، طاهرزاده، سلیمان‌خان امیر قاسمی گوش بدهید می‌بینید که مثلاً ۲۰ ثانیه شعر است دو دقیقه تحریر، در واقع تحریراست که حرفی برای گفتن دارد.


جناب آقای ناظری! با وجود تعصب و حساسیتی که همیشه نسبت به این موضوع داشته اید خصوصاً بیان شعر و ادبیات فارسی چرا موسیقی آوازی را تدریس نمی‌کنید تا خواننده‌های نسل امروز اصول صحیح و بیان درست این موسیقی را به اجرا درآورند؟

شهرام ناظری: من سال‌های زیادی در دانشگاه تهران و کانون چاووش تدریس موسیقی داشته‌ام اما بعد از آن مافیایی وجود داشت که هیچ‌گاه نگذاشت این اتفاق ادامه یابد. در دو دهه گذشته هم تلاش بسیاری داشتم تا بتوانم این کار را انجام بدهم اما به هر دلیلی مانع از آن می‌شدند.
ولی امروز با تغییر شرایط می‌توانیم این راه را ادامه دهیم و قرار هم بر این است که در آینده نزدیک کارگاه موسیقی آوازی راه‌اندازی کنیم. فرمی از آموزش که هنرآموز شخصیت خودش را پیدا کند نه آنکه شهرام ناظری باشد. اگرفردی درهنر به دنبال شخصیت خود باشد می‌تواند در آینده نتایج بسیار خوبی به‌ دست آورد اما اگر غیر این صورت گیرد و بر این فکر باشند که همه به مانند من بخوانند مخرب و زیان بخش خواهد بود.


البته این روزها کمتر آواز خوب به گوش می‌رسد و آنچه به گوش می‌رسد بیشتر تصنیف است؟

حافظ ناظری: بله. با نگاه به آوازهای ایرانی خواهیم دید که تمامی این آوازها شعر محور است در صورتی که آواز واقعی ایرانی تحریر محور است و این در حالی است که در«ناگفته» بجای استقبال از کار ایرادهای بسیاری بر تحریر‌های آوازی داشتند. چیزی که همیشه همه از آن تقلید می‌کنند خیلی پیچیده‌ نیست اما آن کاری که نتوانیم از آن تقلید کنیم مهم است. چرا کسی نمی‌تواند به مانند طاهرزاده، نکیسا و اقبال آواز بخواند؟! به نظر من بعد از این اساتید، خوانندگان ایرانی نتوانستند آواز ایرانی را به قلل بالاتر برسانند بلکه حتی به عقب هم بازگشتند.
البته نمی‌توان این گونه گفت؛ چون بعد از این اساتید هم اتفاقات تازه‌ای در موسیقی آوازی رخ داد.

حافظ ناظری: بله. کاملاً قبول دارم. شاید بهتر باشد این گونه مثال بزنیم؛ یک ماشین چهار چرخ دارد و در مرحله بعدی شاید پرواز کند اما هنوز آن چهار چرخ را دارد اما اگر ماشینی بسازیم که با دو چرخ راه می‌رود این دیگر پیشرفت نیست! امروزه سرعت اجرای آواز ایرانی یک چهارم شده است این سرعت اجرا همان تکنیک است که در واقع یکی از بخش‌های موسیقی آوازی ما است.

شاید این سلیقه مخاطب باشد و آن خواننده برطبق این علاقه‌ مندی روش ساده را انتخاب کرده‌ است.

حافظ ناظری: قطعاً سلیقه مخاطب نیز بی‌تأثیر نخواهد بود.حدود ۴۰ سال گذشته در ایران موسیقی‌هایی چون گل‌ها و موسیقی‌هایی پاپ و عام پخش می‌شد و این گونه به این نتیجه می‌رسیم که اگر هر دو موسیقی به‌ درستی به جامعه معرفی شود آن وقت است که می‌توان از گرایش جامعه به یک نوع خاص از موسیقی سخن گفت. یعنی این حق انتخاب باید باشد تا بعد بتوان از سلیقه مخاطب صحبت کرد.

به بحث سلیقه اشاره کردید؛ شما در سمفونی رومی (آلبوم ناگفته) کاری را ارائه دادید که نسل امروز نتوانست ارتباط چندانی با آن داشته باشد. شاید این سبک کاری سلیقه امروز نسل ما نباشد نظر شما دراین باره چیست؟

حافظ ناظری: این سؤال برای من کمی تعجب آور است. سال ۹۶ آلبوم« ناگفته» در سایت فروش آلبوم در آمار پرفروش‌‌ترین‌های این سایت قرار می‌گیرد. درواقع «ناگفته» تنها اثری بود که سال ۹۵ منتشر شد و در سال ۹۶ بعد از دو سال از زمان انتشار نیز جزو یکی از ۵ پرفروش‌ قرار داشت.

البته به سایت فروش آلبوم نمی‌توان خیلی اعتماد کرد این سایت تنها آمار بازدید کننده‌های خود را منتشر می‌کند بلکه باید به بازار موسیقی توجه بیشتری داشته باشیم و آن را معیار برترین‌ها قرار دهیم.

حافظ ناظری: علاوه بر فروش بالای آلبوم، کنسرت‌های «ناگفته» توانست رکورد خوبی را به ثبت برساند «ناگفته» کاری است که از زمان خودش جلوتر بوده و طبیعتاً آن طور که باید و شاید هنوز درک نشده است. در واقع کارهایی که عام‌تر است راحت‌تر مورد قبول اجتماع قرار می‌گیرد. من در«ناگفته» سعی بر این داشته‌ام شیوه‌های فراموش شده آواز ایرانی را به مخاطب امروز ارائه کنم آن هم به دلیلی چون ادوات تحریر، سرعت و قالب‌هایی که در آن استفاده شده است. شاید یکی از دلایلی که سبب شده آلبوم «ناگفته» بیشتر دیده شد خود شخص من باشم. اغلب کنسرت‌هایی که امروز می‌شنویم موفق عمل کرده و به خوبی توانسته‌اند سالن‌های کنسرت را به خود اختصاص بدهند قطعاً موسیقی بوده که مورد استقبال مردم بوده اما ما توانستیم با «ناگفته» پرمخاطب‌ترین تور تاریخ موسیقی ایران را رقم بزنیم.

البته دراین کنسرت‌ها که حدود ۲۰۰ هزار نفر در آن شرکت کردند از نام استاد ناظری هم وام گرفته شده است.

حافظ ناظری: بله قطعاً. اما پیش از اینکه کنسرت ناگفته را آغاز کنیم تهیه‌ کننده‌ها تنها چند شب در تهران، پر شدن سالن اجرا را تضمین می‌کردند در صورتی که با آغاز کنسرت ناگفته اتفاق دیگری صورت گرفت و ما با استقبال بی‌نظیری روبه‌رو شدیم.

شما خواننده‌ای هستید تقریباً در رده سنی نسل امروز و اجرای آثار موسیقی سنتی. با توجه به اینکه پدر شما استاد ناظری از استادان مطرح موسیقی آوازی هستند این انتظار از شما وجود دارد که در آثار بعدی شما بیشتر به بخش آوازی پرداخته شود.

حافظ ناظری: بله خود من هم در این باره تلاش بسیاری داشته‌ام و در آلبومی که به زودی منتشرخواهم کرد بیشتر به بخش آوازی توجه شده است. موسیقی «ناگفته» یک کار بین‌المللی است که هدف من از انتشارش این بود که دنیا نیز با آن ارتباط برقرار کند و اگراشعار فارسی بیشتر درآن قرار می‌گرفت قطعاً برای خارجی‌ها قابل درک نمی‌توانست باشد. اگر به‌عنوان یک ایرانی نگاهی به موسیقی ایرانی داشته باشیم می‌بینیم که مهم‌ترین عنصر آن که آواز بوده از بازار موسیقی کم رنگ شده است و ما نسبت به این مسأله مسئول هستیم. بزرگترین استادان موسیقی امروز تا حدی کنار گذاشته شده‌اند به این دلیل که منافع تهیه‌ کننده‌های موسیقی از کنسرت‌های موسیقی سنتی تامین نمی‌شود درحالی که درکشورهند به گونه‌ای دیگراست. شاید هم استادان ما قدمی اشتباه برداشته‌اند که نتیجه آن به این صورت شده است. تکامل هیچ گاه به این معنا نیست که ما اصل را فراموش کرده‌ایم .


آیا امروز حافظ ناظری به آن پختگی و سطحی رسیده است که بتواند به‌ صورت مستقل و بدون آن که پدر درکنار او باشد اجرای برنامه داشته باشد؟ شاید تا به امروز هر کاری که به روی صحنه آمده است به نام پدر ثبت شده باشد و همیشه این سایه وجود دارد.

حافظ ناظری: البته خود من این مسأله را حس نمی‌کنم. افرادی که کار من را به‌ صورت تخصصی دنبال می‌کنند کارهایم را به خاطر خودم دوست دارند. شاید پیش ازاین گفته می‌شد این پسر استاد ناظری است اما امروز همان مخاطبان، خود من را می‌بینند و بعد ازآن با کنسرت‌هایی که برگزار شد بیشتر آشنا شدند. درست است که کنار استاد می‌نشینم اما من یک تئوریسین موسیقی هستم. زمانی که روی صحنه می‌رویم دیگر نه ایشان پدر هستند و نه من پسر بلکه واقعیت قضاوت می‌شود. من افتخار می‌کنم توانسته‌ام در دورانی حضور داشته باشم که شهرام ناظری درکنار من است و کارهایم را به‌ صورت مشترک بخواند و تا پایان عمر از این نعمت و صدا استفاده خواهم کرد و اینکه در کنار من است. در یک دوره‌ای در ایران فرهنگ اسطوره‌ سازی وجود داشته و به دلایل خاص فرهنگی - اجتماعی این اسطوره‌ها متولد شدند و امروز باید قدر این استادان را بدانیم.

شهرام ناظری، شجریان و پورناظری هر کدام اسطوره‌های موسیقی ایرانی هستند اما امروز می‌بینیم که از بطن این اسطوره‌ها کسانی چون حافظ، همایون، تهمورث، سهراب و... متولد شده‌اند. هنرمندانی چون همایون که به‌صورت مستقل فعالیت می‌کند و دیگر کنار پدر قرار ندارد این انتظار نیز از شما وجود دارد.

حافظ ناظری: این اتفاق ناخودآگاه خواهد افتاد.من ۱۵ سال از ایران دور بوده‌ام و در این مدت جز ناگفته هیچ فعالیت دیگری نداشته‌ام در حالی که هنرمندان عزیز دیگر در طول این مدت در ایران فعال بوده‌اند.

البته این نکته را هم نباید فراموش کنیم که از زمانی که شما به ایران بازگشتید نوع کنسرت‌های استاد ناظری متفاوت شده و سبک و نگاه جدیدی به وجود آمده است.

حافظ ناظری: من در حال انجام طرح‌های جدی در موسیقی‌ام هستم که به زودی منتشر خواهد شد و مخاطبان با کارهای من بیشتر آشنا می‌شوند.به هرحال کسی که بیرون گود نشسته است خیلی راحت‌تر می‌تواند در مورد این مسائل قضاوت کند اما برای من جالب است که تا به امروز چنین صحبت‌هایی به گوش من نرسیده بود شاید این یک قسمتی از جامعه است که ما از آن بی‌اطلاع هستیم و بیشتر باید حواس‌مان باشد.


به نظر شما مافیایی در موسیقی است که نمی‌گذارد حافظ ناظری پیشرفت کند؟

حافظ ناظری: خیر. بعد از کنسرت‌های ناگفته من خیلی چیزها را ثابت کرده‌ام و بسیاری از رکورد‌های موسیقی ایرانی را با لطف و حمایت مردم در یک سال و نیم شکستم و قطعاً بخشی از این اتفاقات به خاطر استاد بوده که توانستیم خیلی از غیر ممکن‌ها را ممکن کنیم.


اجرای اشعار شاهنامه فردوسی در تهران همان آثاری است که پیش از این در کشورهای دیگر به روی صحنه رفته است؟

شهرام ناظری: بله. تقریباً ۸۰درصد همان اجرا است اما تغییراتی در آن انجام شده و برای نخستین بار در تهران اجرا می‌شود.

کنسرت جدید چه زمانی قرار است اجرا شود ؟ آیا این کنسرت در شهرستان‌ها هم قرار است اجرا شود؟
این کنسرت مردادماه در تهران برگزار می‌شود و انشاء الله بلیط فروشی آن از همین هفته آغاز خواهد شد و امیدوایم و برنامه داریم که این کنسرت را بتوانیم در بیشتر شهرهای ایران بر روی صحنه ببریم و حتی برنامه‌هایی هم برای اجرای آن در خارج از کشور داریم .

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار