امروز در تاریخ
پارسینه: دوشنبه، دوم اسفند 1390
روزي که امير افغانستان كشته شد
امير حبيبالله خان حكمران افغانستان 20 فوريه سال 1919 در جلالآباد هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد. قاتل دستگير نشد و انگيزه قتل هم هنوز به درستي روشن نشده است. حبيبالله خان در طول 18 سال حكومت خود تلاش بسيار كرد كه عنوان خودرا از «امير» به «پادشاه» ارتقاء دهد كه انگليسيها كه بر امور سياسي افغانستان سرپرستي داشتند زير بار نرفتند و به جاي عنوان پادشاه به او لقب «سِر» دادند. حبيبالله خان كه براي اين كه نشان دهد كه تحتالحمايه انگلستان نيست از جانب خود به چند كشور سفير فرستاد. بعضي مورخان قتل او را به حساب مماشات با انگلستان و پارهاي ديگر به عدم سازش با آن دولت و نيز دست زدن به برخي اصلاحات كه با نظام قبيلهاي و سنتي افغانها همخواني نداشت، دانستهاند.
«مديريت دولتي» در دوران ساساني
بيستم فوريه 1932 «تاراپور J.Tarapore» در شهر بمبئي هند «آيين مديريت و نامهنگاري دولتي ايران» در دوران ساسانيان را از روي يك نسخه اصل دوبارهنويسي كرد و منتشر ساخت. اين آيين نامه يك بخشنامه (دستورالعمل) اداري بود كه در دوران سلطنت خسروانوشيروان ساساني براي مقامات دولتي ارسال شده بود تا رعايت كنند. اين روش مديريت دولتي پيش از دوران زمامداري خسروانوشيروان وجود داشت و در زمان وي بود كه جمعآوري، تدوين و به صورت دستورالعمل به مقامات دولتي ابلاغ شد. در هر صورت، نسخه «تاراپور» متعلق به عهد خسرو انوشيروان (قرن ششم ميلادي) است.در اين آيين نامه كهن، به مقامات دولتي و كارمندان سازمانهاي عمومي تاكيد شده بود كه در گزارشها و نامههاي اداري از تعارفات معمول دست بردارند، ملاحظات را كنار بگذارند، روشن بنويسند، لفاظي نكنند و توجه داشته باشند كه اگر گزارش خلاف واقع بدهند به سختي مجازات خواهند شد.
قسمت بيشتر اين آييننامه مربوط به چگونگي مديريت است و درآن، روي لزوم بازرسي و تشويق و تنبيه كارمندان و توجه به نظر آنان تاكيد شده است. رشوه گيري در اين آييننامه خطرناكترين خيانت به كشور و مردم به حساب آمده كه مجازات سنگين و محروميت خواهد داشت. ترتيب اثردادن به درد دلهاي مراجعان و پذيرفتن و احترام كردن آنان از نكات مهم اين آييننامه است.
آغاز انتقال برده به آمريكاي شمالي
20 فوريه سال 1619 ناخداي يك كشتي هلندي 20 سياهپوست را كه در آفريقا شكار شده بودند به آمريكاي شمالي (ويرجينيا) رسانيد و به مهاجران انگليسي اين منطقه فروخت و با اين عمل كار انتقال برده از آفريقا به آمريكا آغاز شد. مهاجران انگليسي درسال 1607 وارد ويرجينيا شده بودند. بوميان آمريكاي شمالي (سرخپوستان) مطلقا حاضر به كاركردن براي مهاجران نبودند. اين بوميان نزديک به سه قرن با مهاجران اروپايي سر جنگ داشتند و آنان را متجاوز به خاک و تصرف اراضي و املاکشان ميدانستند.همزمان با انتقال 20 برده سياه، يك كشتي انگليسي هم 90 زن اروپايي را به جيمزتاون «نخستين آبادي مهاجران در ويرجينيا» منتقل كرد كه ميتوان گفت آنان هم به صورتي واگذار شدند. در آن زمان انتقال آن قبيل زنان سفيدپوست به آمريكاي شمالي امري عادي بود تا به همسري مردان مهاجر (انگليسي) درآيند. هريك از اين زنان در برابر دريافت 200 پاوند (ليره انگليسي) واگذار ميشدند كه به جاي پول، توتون و بعدا پنبه تحويل ميشد. شرط معامله اين زنان اين بود كه متقاضي در كليسا حاضر شود و با زن مورد نظر ازدواج كند. بنابراين، به يك مرد بيش از يك زن واگذار نميشد. زن پس از ازدواج آزاد ميشد و برده نبود.
قانون سانسور در آمريکا!
نوزدهم فوريه 1953 ايالت جورجياي آمريکا داراي قانون سانسور شد که در ايالات متحده بي سابقه بود. سانسور در تعريف يعني نظارت و کنترل داشتن بر هرگونه نطق و نوشته و احيانا منع انتشار يا حذف کلمات، جملات و پاراگرافهايي که به زعم سانسورکننده بوي مخالفت و آسيبزني سياسي، اقتصادي و فرهنگي ميدهد يا اينکه فسادبرانگيز، مشوق تباهي و مغاير اخلاق حسنه است (آسيبزني اجتماعي). منطق سانسور در جوامع مختلف بستگي به نظر واضع و مجري آن دارد و امکان تغيير شکل آن در هر برهه وجود دارد.
ارسال نظر