گوناگون

نگاهی به اندیشه کارل پوپر؛ علم از نقد و ابطال حاصل می شود

خبرگزاری مهر نوشت:

آیا رشد علوم و تربیت دانشمندان حاصل یک برنامه آموزشی و تربیتی است؛ اگر این گونه است، چرا تعداد دانشمندان معدود است؟! در سلسله یادداشت‌هایی به این موضوع پرداخته می‌شود و از منظرهای اندیشمندان بزرگ جهان به این سؤال پاسخ داده می‌شود.

ساختار علوم چگونه به وجود آمد؛ راز رشد علوم مختلف چیست؛ دانشمندان در رشته های مختلف در گذر قرون چگونه تربیت شدند؛ آیا رشد علوم و تربیت دانشمندان حاصل یک برنامه آموزشی و تربیتی است؛ اگر این گونه است، چرا تعداد دانشمندان معدود است؟! دانشمندان مختلف به این سؤالات پاسخهای متفاوتی داده‌اند. در این نوشتار و برای پاسخ به این پرسش‌ها، به دیدگاه های کارل پوپر توجه شده است.

سر کارل ریموند پوپر (1994- 1902) فیلسوف علم، منطق‌دان، ریاضی‌دان و اندیشمند اتریشی - انگلیسی و استاد مدرسه امور اقتصادی لندن معتقد است: علم کامل و تکامل ناپذیر وجود ندارد. او برخلاف نظریات پوزیتیویست ها معتقد است، رشد علم در تایید و اثبات نظریات نیست، بلکه محصول نقد آنها و تجدیدنظر در آنهاست. در اندیشه پوپر، علم از نقد و ابطال حاصل می شود.

در اندیشه پوپر، برخورد علمی انتقادی است، به دنبال تأیید نمی رود و تجارب اساسی را می جوید؛ تجاربی که ممکن است نظریه مورد آزمایش را باطل کند، ولی هرگز نمی تواند آن را ثابت کند. از این رو دانش و شناخت علمی، ماهیتی غیرقطعی، غیرنهایی و حدسی دارد. هیچ نظریه علمی را نمی توان کاملا صادق و حقیقی خواند. تنها می توان گفت فعلا تجربه موید آن است.

پوپر می گوید: تصویر عمومی علم از این قراراست که ما مسأله ای چشمگیر را انتخاب می کنیم. سپس متهورانه و جسورانه نظریه ای را به عنوان راه حل موقت آن پیشنهاد می کنیم. بعد نهایت توان خود را در نقد نظریه به کار می گیریم، یعنی می کوشیم آن را رد و باطل کنیم. اگر در ابطال توفیق یافتیم، نظریه ای دیگر عرضه می کنیم و باز هم آن را نقد می کنیم... بدین سان به موجب اصل ابطال، در هر زمینه کشف نظریه ای کامل تر ممکن می شود.

وی می گوید: «باید نظریه های علمی را چنان تنظیم کنیم که به آسانی قابل انتقاد و ابطال باشد. دانش و علم از طریق رد و نقد پیشرفت می کند. به عبارت دیگر کوشش فکری در راه نظریات به رشد علم می انجامد. باید ابطال پذیری را ممیز قضایای تجربی از غیرتجربی و ملاک تشخیص علم از شبه علم کرد. در روند تکامل علم حدس هایی زده می شود و سپس آن حدس ها از طریق آزمایش در معرض ابطال قرار می گیرد. از این رو رشد علم محصول روش حذف خطاست.

در نظر پوپر، نه تأیید و اثبات، بلکه ابطال نظریات و فرضیات راه گسترش علم را هموار می کند. به همین دلیل باید به دنبال کاستی های فرضیات بود به طوری که انتقاد این کاستی ها را نمایان سازد. به گفته پوپر در مرحله ما قبل علمی ما از این اندیشه که ممکن است در اشتباه باشیم نفرت داریم. بنابراین تا جایی که ممکن باشد به شیوه ای جزمی حدسیات خود را حفظ می کنیم؛ اما در سطح علمی به طور منظم در جستجوی اشتباهات و خطاهای خویشیم. در نتیجه به نظریات بهتر می رسیم. نظریه بهتر آن است که ضمن تبیین منزلت نظریات پیشین به معارضه با آنها برخیزد.

در اندیشه پوپر، پیشرفت علمی، جمع آوری هرچه بیشتر مشاهدات نیست، بلکه رد نظریه های ضعیف تر و جانشین ساختن آنها با نظریه های بهتر و بخصوص از جهت محتوا غنی تر، است. با این حال تنها می توان گفت از حیث تبیین نظریه جدید موقتا از نظریات قدیم قوی تر است. هر نظریه ای باید با وضوح هر چه تمام تر بیان شود تا بتوان بطلان آن رانشان داد. نظریات ابطال ناپذیر غیرعلمی اند.

بنابراین ابطال پذیری ملاک نظریه علمی است. اگر نظریه ای مدعی آن باشد که کل تجربه فعلی و آینده را تببین می کند، نفس چنین ادعایی نشانه غیرعلمی و برخطا بودن آن است. پوپر، برخلاف پوزیتیویست های منطقی حلقه وین، نظریات غیرعلمی را بی معنی و مهمل نمی داند. به نظر او نظریه های غیرعلمی ممکن است تعدیل و آزمون پذیر شوند.

پوپر، قائل به 3 جهان است. جهان اول، جهان اشیا و پدیده های عینی و مادی است. جهان دوم، جهان ذهنی و بین الاذهانی است. جهان سوم، جهان محصولات عینی ذهن و عقل انسان یا معقولات است. از مشخصه های جهان معقولات این است که مخلوق انسان است، اما از او استقلال پیدا می کند. جهان معقولات متشکل از زبان، ادبیات، هنر، فلسفه، دین، حقوق، اخلاق، علم، هنر، حکومت و دیگر نهادهای اجتماعی است که در قالب های عینی و مادی مانند کتاب ضبط شده اند.

انسان این جهان را ساخته؛ اما آن را همچون امری عینی مورد تامل و نقد و بررسی قرار می دهد. هر یک از اجزای جهان معقولات سرگذشت و سیر تاریخی خاص خود را داشته است. این جهان محصول عمل انسان است، ولی نتیجه طرح و نقشه ای از پیش اندیشیده نیست. تکامل جهان معقولات محصول نقد، حدس و ابطال است.

علم از دیدگاه پوپر فرآیندی تکاملی است و در نتیجه واکنش به مسائل و مشکلات جاری پیشرفت می کند. از این رو میان رشد علم و فرآیند تکاملی حیات، نسبتی هست. او می گوید: هیچ گاه در هیچ زمینه ای نمی توان از صفر شروع کرد. ما در همه امور میراث خوار گذشته ایم و بر رسوم و سنتها تکیه می کنیم، هر چند راه پیشرفت در بازاندیشی و نواندیشی نهفته است.

به طور خلاصه، پوپر رشد دانش را محصول آزادی می داند. در نظر او شناخت علمی ضرورتا در فضای رقابت فکری آزاد رشد می کند. به طور کلی استدلال دفاع از آزادی براساس رابطه آن با علم قائل به این است که رشد معرفت و حقیقت مهم ترین علایق بشری و آزادی وسیله ای است برای رسیدن به آن.

وی معتقد بود، شان علم خود نیازمند توضیح فلسفی است. یعنی علم نمی تواند خودش را توضیح بدهد و نیازمند فلسفه است. او رشد معرفت علمی را بزرگترین معجزه می شمارد.


ارسال نظر

  • ذبیح الله صفا

    ازین سایت مطالب مطلوبه ای را دریافتم که در خور قدردانی است

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار