برداشت نادرست از آيه ۳۸ سوره زمر / یادداشتی از آیت الله جعفر سبحانی
شفقنا (پایگاه بین الملل همکاری های خبری شیعه) - خدا در آيه 38 سوره زمر چنين مى فرمايد: ( ولئن سألتهم من خلق السموات والأرض ليقولنّ الله قل أفرأيتم ما تدعون من دون الله إن أرادنى الله بضرّ هل هنّ كاشفات ضرّه أو أرادنى برحمة هل هن ممسكات رحمته قل حسبى الله عليه يتوكل المتوكلون ). «و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمان ها و زمين را آفريده؟ حتماً مى گويند: خدا، بگو آيا هيچ درباره معبودانى كه غير از خدا هستند و آنها را مى خوانند، انديشيده ايد كه اگر خدا زيانى براى من بخواهد آيا آنها مى توانند آن را برطرف سازند؟ و يا اگر رحمتى براى من اراده كند، آيا آنها توانايى دارند، جلو رحمت او را بگيرند؟ بگو: خدا مرا كافى است و همه متوكلان بايد بر او توكل كنند». توضيح شبهه اين كه مى گويند: شيعيان غير خدا را نمى پرستند، لكن توسّل و وساطت ائمه قطعاً به مرده پرستى و بت پرستى كشيده مى شود! پرسشی است که حضرت آیت الله العظمی سبحانی به آن در پایگاه خود پاسخ داده اند. متن پاسخ ایشان به این شرح است:
پاسخ :
يادآورى لازم است كه اين آيه در مورد مشركان است. مشركان، در حالى كه خدا را آفريدگار آسمان ها و زمين مى دانستند، ولى غير او را يعنى بتها را مى پرستيدند، زيرا آنها را مالكان كارهاى الهى مى دانستند.
قرآن در نقد اين گروه بت پرست كه در توحيد ذاتى مشكلى نداشتند ولى در توحيد ربوبى معتقد بودند كه كارهاى خدا به آنها تفويض شده است، مانند 1. مغفرت از گناهان، 2. پيروزى در جنگ، 3. عزت در زندگى و مانند آنها، چنان كه در گذشته به موارد آنها در آيات قرآن اشاره شد.
قرآن در نقد اين نظر مى فرمايد: از بتان كارى ساخته نيست. اگر خدا بخواهد زيانى به كسى برساند آنها نمى توانند جلوگيرى كنند و اگر بخواهد سودى به كسى برساند نمى توانند جلوگيرى كنند، بنابراين، بايد بگوييم خدا كافى است و در امور بر او توكل كنيم.
با توجه به تفسير آيه، روشن شد كه تشبيه توسّل به اولياى الهى، عمل مشركان، تفسير به رأى است كه جايگاه چنين مفسرى آتش است زيرا مشركان، در توحيد ربوبى، به تمام معنى مشرك بودند و تصور مى كردند كه كارهاى خدا به واسطه ها واگذار شده است، و لذا آنان را فعّال مايشاء در سرنوشت بندگان مى دانستند، در حالى كه موحّدان در تمام مراحل موحدند:
1. توحيد در ذات خدا، يعنى اين كه مثل و نظيرى ندارد.
2. توحيد در صفات، علم و قدرت او عين ذات اوست، نه زائد بر ذات.
3. توحيد ربوبى، يا توحيد افعالى همه كارهاى جهان در دست خداست و هيچگاه تفويضى انجام نگرفته است.
4. توحيد در عبادت. فقط او را بايد پرستيد، نه غير او را.
اكنون اگر فردى با اين اعتقاد، متوسل به اولياى الهى بشود، جز اين نيست كه از آنها طلب دعا كند كه خدا حاجت آنها را برآورده كند. در اين درخواست نه براى خدا مثلى قائل شده و نه كار خدا را به اولياى الهى تفويض كرده است.
اينكه مى گويد: وساطت، سرانجام سر از بت پرستى درمى آورد، بايد از او پرسيد پس آيات قرآنى را چگونه تفسير مى كند كه به مسلمانان و به قول وهابيان به منافقان مى گويد: به سراغ پيامبر برويد تا او در حق شما دعا كند. آيا خدا ـ از سرانجام توسل كه به بت پرستى كشيده مى شود ـ نعوذبالله ـ آگاه نبود؟!
اگر واقعاً توسّل، ما را به شرك مى كشاند، پس اعمال مكه درست شبيه اعمال مشركان است. بوسيدن حجرالاسود و طواف بر گرد خانه اى كه از سنگ و گل است، سعى ميان دو كوه، و قربانى كردن در منى، همه و همه شبيه اعمال مشركان است، پس چرا خدا به اينها امر كرده است، اشتباه اينجاست كه اين اعمال، بستگى به دو صورت انجام مى گيرد، يكى شرك و ديگرى عين توحيد.
مسلمانان چهارده قرن، به پيروى از پيامبر و يارانش، به اولياى الهى متوسل شدند و هيچ گاه از خط توحيد دور نشدند.
ارسال نظر