روایتی خواندنی ازابلاغ پیام امام خمینی به گورباچف
پارسینه: عضو گروه ابلاغ نامه امام به گورباچف میگوید: برای گورباچف شنیدن بحث مظلومی که در کشور شوروی تحت ستم باشد و یا اینکه اهل علمتان را بفرستید در قم با علمای ما مباحثه کنند، خیلی سنگین بود.
عضو گروه ابلاغ نامه امام به گورباچف میگوید: برای گورباچف شنیدن بحث مظلومی که در کشور شوروی تحت ستم باشد و یا اینکه اهل علمتان را بفرستید در قم با علمای ما مباحثه کنند، خیلی سنگین بود.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا در قامت یک قدرت بلامنازع و قویترین اقتصاد جهان خودنمایی کرد اما پس از این جنگ ویرانکننده، جنگ سردی بین اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا به عنوان دو ابر قدرت شرق و غرب رخ داد؛ جنگی که تا سال ۱۹۸۹ ادامه یافت و در این بین هر یک از دو بلوک شرق و غرب داعیهدار ارائه الگویی بهتر برای حیات بشری شدند.
اگرچه در سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ جهان شاهد رشد سریع اقتصادی کشور شوروی بود، اما ناکارآمدی الگوی رشد اقتصادی این کشور از اواسط دهه ۱۹۷۰ در حوزههای مختلف نمایان شد و نهایتاً در پایان دهه ۱۹۸۰ و در دوران قدرت میخائیل گورباچف، این الگو نه تنها بهعنوان یک راهحل از مباحث نظری اقتصاد سیاسی کنار گذاشته شد، بلکه به همراه خود ساختار سیاسی شوروی را نیز از صفحه جغرافیای سیاسی جهان حذف کرد.
این اتفاق در حالی رخ افتاد که ابتدای سال ۱۹۸۹، حضرت امام خمینی (ره) طی در پیامی خطاب به رهبر شوروی، فروپاشی و رفتن کمونیست به موزههای تاریخ را در تداوم سیاستهای مادیگرای شوروی پیشبینی کرده بود.
مرضیه حدیدچی معروف به طاهره دباغ، یکی از افراد گروهی است که نامه حضرت امام (ره) را به گورپاچف ابلاغ کرد.
وی از زندانیان سیاسی، فعالان مبارزهٔ مسلحانه ضد رژیم پهلوی است که از سال ۱۳۴۹ فعالیتهای مبارزاتی خود را آغاز کرد و در سال ۱۳۵۳ و پس از دو بار بازداشت توسط ساواک و تحمل شکنجههای شدید با پاسپورت جعلی از کشور خارج شد.
هیات اعزامی از سوی امام خمینی(ره) به سرپرستی آیتالله جوادی آملی ۱۱ دی ماه ۱۳۶۷، جهت ابلاغ پیام امام خمینی (س) به گورباچف، راهی مسکو شدند تا با ابلاغ این پیام جهان کمونیسم را به پذیرش اسلام دعوت کنند.
حدیدچی خاطرات جالبی از این سفر دارد که در ذیل بخشی از این خاطرات را میخوانید.
آن زمان علاوه بر مسئولیت نمایندگی ملت خوبمان در مجلس شورای اسلامی، مسئولیت زندانهاى زنان استان تهران را بر عهده داشتم. روزهای تعطیل مجلس هر روز به یکی از زندانها سر میزدم.
یک روز که برای بازدید وارد زندان کچوئی شدم، از بلندگو من را صدا کردند؛ قدری نگران شدم و مراجعه کردم که مشخص شد مرحوم حاج احمد آقا (رضوان الله تعالى علیه) تماس گرفتند.
قبل از ظهر کارهایم را تمام کردم و به جماران مراجعه کردم. حاج احمدآقا فرمودند که حضرت امام نامهاى براى آقاى گورباچف دارند و از بین خانمها شما انتخاب شدهاید و همچنین آیتالله جوادى آملى و آقاى جواد لاریجانى انتخاب شدهاند؛ آماده باشید تا هر زمان که حضرت امام(ره) فرمودند، این پیام را براى آقاى گورباچف ببرید.
طبیعی بود که هرکس دیگر هم جای من میبود، قدری تأمل میکرد که این نامه چه مناسبتی دارد و چه شده است که حضرت امام (ره) به شوروی که کشوری کمونیستی است و همه اینها را طرد می کند، حالا می خواهند نامه بدهند و ارتباط برقرار کنند؟ اما به دلیل اینکه ما همیشه به تبعیت محض و بیچون و چرا از فرمایشات حضرت امام و ولایت عادت کردهایم، طبیعی بود که خودم را آماده کردم.
احمدآقا گفت وصیتنامه بنویسید و بروید
در آن فضا قطعنامه به تازگی پذیرفته شده بود و حالا نوبت به بازسازى کشور رسیده بود و سوال ذهن همه جناحها و گروهها این بود که آیا از کشور خارجی برای بازسازی خرابیها کمک گرفته میشود؟ این سوال نیز مطرح بود که حالا چطور شده است که حضرت امام(ره) یک کشور کمونیستى را براى کمک انتخاب کردند در حالی که از آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و ... درخواست کمک نشده است؛ به همین دلیل فکر مىکردند که ممکن است خیلى خطرها ایجاد شود و لذا حساسیتهاى زیاد وجود داشت.
فردا یا روز بعدش به اتفاق آیتالله جوادى آملى و دکتر لاریجانى به فرودگاه رفتیم. مرحوم حاج احمد آقا هم در فرودگاه حضور داشتند و با همان مزاح همیشگیشان فرمودند وصیتنامههایتان را هم بنویسید و بروید.
امام میگفت شاید هواپیما را بدزدند یا اسرائیل ببرند
حضرت امام(ره) هم فرموده بودند شاید هواپیما را دزدیدند و به آمریکا یا اسرائیل بردند، یا هواپیماى شما را زدند یا ممکن است پس از ابلاغ نیروهای شوروی شما را دستگیر کنند. چون همه دنیا مىخواستند بدانند که متن پیام چیست. در داخل کشور هم جز چندنفر، کسی نمیدانست مضمون نامه چیست؟
پس از پرواز هواپیما نماز ظهر را خواندیم و غذا خوردیم و سپس آیتالله جوادی آملی نامه را دادند که ما بخوانیم. وقتی نامه را خواندیم، دیدیم اصلاً نامه حال و هوای دیگری دارد و نامهای نیست که مثلاً درخواستی شده باشد اما این نامه در رابطه با خدا و پیغمبر و انسانیت و این مسائل است و ربطی به مسائل مملکتی و دفاع مقدس ندارد.
احساس افتخار از قرائت نامه امام (ره)
پس از قرائت نامه احساس کردم افتخار بزرگى نصیب بنده شده است؛ همه دلنگرانى که در وجود من بود، رفع و ذهنمان از همه بافتههاى قبلى پاک شد و در واقع احساس عزّتى به ما دست داد که حامل نامه چنین مرد بزرگى هستیم اما این پرسش وجود داشت که واکنش شوروی چه خواهد بود و عکسالعمل اینها در مقابل این حرف حضرت امام(ره) که تمام ساخته و پرداختههای هفتاد ساله اینها را به عنوان اینکه صدای شکستن استخوانهای کمونیسم را میشنوم، زیر سوال میبرد، چه خواهد بود؟
وقتى به شوروى رسیدیم، تعدادى به استقبال آمدند. مسئول تشریفات خود آقای گورباچف به استقبال ما آمده بود. احساس کردم این بنده خدا وقتی چشمش به چادر من و عبای آیتالله جوادی آملی افتاد، قدری هول شده بود و نمیدانست که چه خبر است؟
در دنیا مرسوم است وقتى هیأتى وارد کشورى مىشود، گلى که براى استقبال آورده مىشود، به رئیس هیأت مىدهند؛ این مسئول تشریفات دسته گل را به من داد و من احساس میکردم که تنش میلرزید و نمیفهمید چه کار میکند بنابراین دسته گل را محضر آیتالله جوادی آملی دادم.
احساس میکردم فضا پر از دوربینهای الکترونیکی است
به هر حال سوار ماشین شدیم و ما را به نزدیک کاخ کرملین به جایى که میهمانان مهم در آنجا اسکان داده مىشدند، بردند.
برای اینکه ما نمیتوانستیم آنجا غذا بخوریم، دوستان سفارت ما را به سفارت بردند و غذا را در سفارت خوردیم؛ در سفارت جلسه کوچکی داشتیم و بعد به محل اقامتمان برگشتیم. آن فضا چنان برای من وحشتزا بود که حتی وقتی میخواستم برای نماز وضو بگیرم، زیر چادرم وضو میگرفتم و احساس میکردم در و دیوار پر از چشمهای الکترونیکی است.
صبح که عازم جلسه با گورباچف شدیم، پس از ورود به کاخ آقای گورباچف، هیچ بازدید بدنی از ما صورت نگرفت و خیلی محترمانه برخورد کردند تا به اتاق گورباچف رفتیم. اتاق ایشان بسیار اتاق سادهای بود. در ابتدا سفیر ما را به جلسه راه ندادند که آقایان اصرار کردند که باید آقای سفیر هم حضور داشته باشند؛ ایشان هم وارد جلسه شدند.
امام(ره) فرموده بودند که نامه ابلاغ شود نه اینکه داده شود و ما برگردیم، بنابراین آیتالله جوادى آملى شروع به خواندن نامه کردند. ایشان میخواندند و آقای لاریجانی به انگلیسی ترجمه میکرد و انگلیسی ایشان را هم مترجم آقای گورباچف به روسی ترجمه میکرد. آقای گورباچف به صندلی تکیه کرده بود و بعضی جاهای نامه با تعجب گوش میکرد.
برخی جاها گورباچف برافروخته میشد
برخی جاها او (گورپاچف) به شدت برافروخته میشد. یکی دوتا سوال نوشته بود که پس از اتمام نامه از آقای جوادی آملی سوال کرد: امام(ره) ما را دعوت به اسلام کرده، آیا ما هم مىتوانیم امام(ره) را به کمونیسم دعوت کنیم؟ که آیتالله جوادی آملی خیلی سنگین و بدون مکث جوابشان را دادند و ایشان قدری در فکر فرورفتند.
آیتالله جوادی آملی فرمودند شما فرض را اینجور نگذارید که امام(ره) شخص شما را مورد خطاب قرار داده، حضرت امام(ره) مسئلهاش مسئله امتها و ملتهاست که سالهاست تحت سیطره کمونیسم هستند و جرأت ندارند صدایشان را بلند کنند و حالا که شما گامی را برداشتهاید، دارند نصیحت میکنند که شما گامتان را تا انتها برسانید.
آقاى گورباچف گفتند که امام در جایی در مورد افرادی که تحت ظلم هستند، صحبت کردهاند؛ آیا این دخالت در مسایل حکومتها نیست؟ که آقاى جوادى آملى هم پاسخ دادند از اینجا که نشستهایم تا هفت طبقه زیر زمین متعلق به شوروى است، هفت طبقه آسمان هم متعلق به شوروى است. مسئله دخالت در آب و خاک نیست. انسانها مال کسى نیستند که کسى دخالت کند، انسانها ورای این حرفها هستند و امام در رابطه با انسان و انسانیت سخن میگویند. حضرت امام دانشمندان و فلاسفه شما را دعوت فرمودند که به قم بیایند و بنشینند و مباحثه کنند و انسان و قدر و مقدار انسانها را بشناسند و هم اینکه حق و حقوقشان را از آنها گرفتهاند، به آنها بازپس بدهند. گورباچف به این موضوع علاوه بر آنکه نتوانست جواب بدهد، چهرهاش هم سرخ شد و دیگر سوال بعدیاش را نپرسید.
نماز جماعت عجیب در شوروی
سرانجام قرائت نامه تمام شد و ما بلند شدیم که خداحافظى کنیم. از کاخ کرملین که بیرون آمدیم، سوار ماشین شدیم و به فرودگاه آمدیم، چون حضرت امام فرموده بودند که این هیئت جایی نرود و فقط نامه را ابلاغ کند و بازگردد و هیچ بازدیدی نداشته باشد. ما هم نماز ظهر را در فرودگاه به صورت دسته جمعی خواندیم و به ایران برگشتیم. منظره آن نماز جماعت هم عجیب بود و عده زیادی در فرودگاه برای تماشا ایستاده بودند.
چند روز بعد از بازگشت حضرت امام ما را برای ارائه گزارش احضار کردند. سوالاتی داشتند و آقایان پاسخ دادند. ایشان فرمودند که عکسالعملهای نامه را کدام یک از شما توجه داشتید؟ که عرض کردم بنده چون بیننده بودم، دقت میکردم، آنجا که بحث از مظلومی بود که در کشور شوروی تحت ستم باشد، مطرح شد، برای گورباچف بسیار سنگین بود و دیگری جایی که فرموده بودید، اهل علمتان را بفرستید بیاییند در قم با علمای ما مباحثه کنند، برایشان خیلی سنگین بود و تکان خوردند. حضرت امام چهرهشان قدری باز شد و اظهار رضایت کردند.
گورباچف: ای کاش از نامه امام درک بهتری میداشتم
گورباچف ۱۰-۱۲ سال بعد، خطاب به خبرنگاری که به ملاقاتش رفته بود، گفته بود: افسوس میخورم و ای کاش آن روز از نامه امام (س) درک بهتری داشتم تا شوروی به این روز نمیافتاد.
حضرت آیتالله جوادی آملی معنای قشنگ و اسم زیبایی برای این نامه انتخاب کرده است؛ ایشان روی کتابشان نوشتهاند نامه توحیدی از حضرت امام خمینی(س) به آقای گورباچف.
حقیقت امر اینکه شما هیچ انسانی را در روی زمین پیدا نمیکنید که به ماوراء الطبیعه اعتقاد نداشته باشد، منتها آنان که به ادیان پایبند هستند، آن قدرت را خدا میدانند و آن تبعیت و اتکا و اتکال را به خداوند متعال دارند؛ کسانی هم که مادی هستند، در عین حال که همه مسائل را از دید مادی میبینند، گرایشهای به سمت امور فرامادی و معنوی دارند.
زمانی که حضرت امام(س)، این نامه را مینویسد، از مافوق بشر حرف میزند نه از خود بشر؛ نمیگوید من میگویم فلان کار را کنید. ایشان میفرمایند شما دانشمندانتان را بفرستید پیش دانشمندان ما در قم، ببینند که صدرالمتالهین در فلسفه چه کرده و یا ابن عربی از نظر عرفانی چه گفته و...؛
حضرت امام(ره) نمیخواهد خود را مطرح کند، چون انسان وقتی از خود بیرون آمد و فقط خدا را در نظر داشت، کلامش در هر مغزی تأثیر دارد. اگر نامه امام خمینی(س)، در رابطه با مسائل جامعه این گستردگی را دارد، دلیلش این است که از خدا و خالق حرف میزند نه از من انسان که رهبر انقلابم.
این نامه در عین حال که مبین دورنگری و دوراندیشی امام(س) بود، تسلط امام(ره) را نسبت به مسایل زمان نیز میرساند چراکه در آن برهه تاریخی در هیچ جای جهان فروپاشی شوروی به ذهن هیچکس خطور نمیکرد.
امام(س) با ذکر این جملات که «با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی از آنجا که پس از روی کارآمدن شما چنین احساس میشود که جنابعالی در تحصیل حوادث سیاسی جهان خصوصا در رابطه با مسایل شوروی در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفتهاید و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشا تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد، لازم دیدم نکاتی را یادآور شوم»، درصدد تشویق گورباچف به حرکتی است که شروع کرده است. همچنین ایشان خطاب به گورباچف فرمودهاند که متوجه شروع به تغییر حکومت در شوروی هستند.
امام (ره) گفت در باغ سبز غرب برای سلطه است
امام در فراز دیگری از نامهی خویش به گورباچف با ذکر این مطلب که البته ممکن است از شیوههای ناصحیح و عملکردهای غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینهی اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب را بنماید ولی حقیقت جای دیگری است به گورباچف گوشزد میکنند که در باغ سبز نشان دادن غرب تنها برای سلطه است و مبادا شما از چاله درآیید و در چاه بیفتید.
تلاش برای آشنایی اهل علم شوروی با دید عرفانی اسلام
نکتهای دیگر که امام(س) بدان اشاره میکنند، این است که اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینهها (زمینههای ذکر شده در نامه) تحقیق کنید، میتوانید دستور دهید که صاحبان اینگونه علوم علاوه بر کتب فلسفه غرب در این زمینهها به نوشتههای فارابی و بوعلیسینا (رحمتالله علیهما) در حکمت مشا مراجعه کنند تا روشن شود ...) در این فراز از نامه امام(س) با فراست خود در تلاشند اهل علم شوروی را با آشنایی با دید فلسفی و عرفانی به مسایل توحیدی و خداشناسی دعوت کنند.
جوانانی که با نامه امام مسلمان شدند
سالها بعد برای انجام معالجه به انگلستان رفتم؛ با دو جوان دانشجو که صحبت مىکردیم، عنوان مىکردند که ما با پیام امام خمینى(ره) به گورباچف، مسلمان شدیم و نامه حضرت امام(ره) را از نظر جامعهشناسى براى پایان نامه خود انتخاب کرده بودند. واقعیت این است که این مرد، مرد خدایى است.
حضرت امام(ره) در دانشگاه اسلام بزرگ شده است؛ در طول زندگى سیاسى، حضرت امام(ره) همیشه جنبه هدایتى را مدنظر داشتند. با ادبیات خاص خودشان کلامى را جارى مىکردند. مخاطبشناس بسیار قوى بودند. امام(ره) با دشمنان خودشان هم برخورد هدایتى داشتند تا حذفى. این پیام را اگر از بُعد هدایتى آن مورد بررسى قرار دهیم، بسیار اثرگذار بود. محور آن توحید بود. این دعوت به گوش جهانیان رسید. کشورهاى زیرسلطه شوروى را در نظر بگیرید که بعد از پیام چقدر حرکتهاى مؤثر در جهت استقلال، آزادى و ... داشتند.
امام(ره) پیغمبر زمان ما هستند
از طرف دیگر کشورهاى دیگر جهان را نیز در نظر بگیرید. مثلًا در یکى از کشورهاى آمریکاى لاتین که مسافرتى به آنجا داشتم، ۱۱ نفر مسلمان وجود داشت که یکى از آنها پیشنماز بود و ده نفر دیگر به او اقتدا مىکردند و نماز جمعه مىخواندند و همه مردم هم آنها را مىشناختند.
به پیشنمازشان عرض کردم شما امام(ره) را مىشناسید؟ عکسى از جوانىهاى امام به من نشان داد (متعلق به سال ۴۲ بود که امام(ره) دستگیر شد) پرسیدم: چقدر امام(ره) را مىشناسید؟ گفت که تا قبل از نامهاى که به گورباچف نوشتند، خیلى شناخت نداشتم؛ فقط مىدانستم که انسان مبارزى است و در ایران زندگى مىکند و تبعید شده است اما پس از این نامه متوجه شدم که ایشان پیغمبر زمان ما هستند و من چندین بار پیرامون این نامه به مسلمانان اینجا توضیح دادم.
در یک جاى دورافتادهاى مثل این کشور این پیام رفته و اثرات مؤثرى هم گذاشته است. همچنین به چین که رفتم، مسلمانان به هنگام نماز جماعت از موضوع پیام امام(ره) سؤالاتى مىپرسیدند. اینها مشخص مىکند که چقدر این پیام توانسته تأثیر بگذارد. خیلىها توانستند با این پیام خودشان را پیدا کنند و لذا نه تنها در شوروى بلکه در نقاط دیگر جهان هم توانست نقشآفرینى کند.
دلایل انتخاب تیم غیر دیپلماتیک
هدف امام(ره) در انتخاب هیات غیر دیپلماتیک معلوم و مشخص است. چون این نامه، نامهای توحیدى و هدایتى بود؛ نامه توحیدی نمىتواند در قالب دیپلماتیک باشد. چون امام(ره) رهبر جامعه هستند، نه رئیسجمهور و نخستوزیر. امام(ره) چیزى را درک کردند که سالها بعد همگان به آن رسیدند و اگر در قالب سیاسى آن مطلب ارسال مىشد، اثر خود را نداشت.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا در قامت یک قدرت بلامنازع و قویترین اقتصاد جهان خودنمایی کرد اما پس از این جنگ ویرانکننده، جنگ سردی بین اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا به عنوان دو ابر قدرت شرق و غرب رخ داد؛ جنگی که تا سال ۱۹۸۹ ادامه یافت و در این بین هر یک از دو بلوک شرق و غرب داعیهدار ارائه الگویی بهتر برای حیات بشری شدند.
اگرچه در سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ جهان شاهد رشد سریع اقتصادی کشور شوروی بود، اما ناکارآمدی الگوی رشد اقتصادی این کشور از اواسط دهه ۱۹۷۰ در حوزههای مختلف نمایان شد و نهایتاً در پایان دهه ۱۹۸۰ و در دوران قدرت میخائیل گورباچف، این الگو نه تنها بهعنوان یک راهحل از مباحث نظری اقتصاد سیاسی کنار گذاشته شد، بلکه به همراه خود ساختار سیاسی شوروی را نیز از صفحه جغرافیای سیاسی جهان حذف کرد.
این اتفاق در حالی رخ افتاد که ابتدای سال ۱۹۸۹، حضرت امام خمینی (ره) طی در پیامی خطاب به رهبر شوروی، فروپاشی و رفتن کمونیست به موزههای تاریخ را در تداوم سیاستهای مادیگرای شوروی پیشبینی کرده بود.
مرضیه حدیدچی معروف به طاهره دباغ، یکی از افراد گروهی است که نامه حضرت امام (ره) را به گورپاچف ابلاغ کرد.
وی از زندانیان سیاسی، فعالان مبارزهٔ مسلحانه ضد رژیم پهلوی است که از سال ۱۳۴۹ فعالیتهای مبارزاتی خود را آغاز کرد و در سال ۱۳۵۳ و پس از دو بار بازداشت توسط ساواک و تحمل شکنجههای شدید با پاسپورت جعلی از کشور خارج شد.
هیات اعزامی از سوی امام خمینی(ره) به سرپرستی آیتالله جوادی آملی ۱۱ دی ماه ۱۳۶۷، جهت ابلاغ پیام امام خمینی (س) به گورباچف، راهی مسکو شدند تا با ابلاغ این پیام جهان کمونیسم را به پذیرش اسلام دعوت کنند.
حدیدچی خاطرات جالبی از این سفر دارد که در ذیل بخشی از این خاطرات را میخوانید.
آن زمان علاوه بر مسئولیت نمایندگی ملت خوبمان در مجلس شورای اسلامی، مسئولیت زندانهاى زنان استان تهران را بر عهده داشتم. روزهای تعطیل مجلس هر روز به یکی از زندانها سر میزدم.
یک روز که برای بازدید وارد زندان کچوئی شدم، از بلندگو من را صدا کردند؛ قدری نگران شدم و مراجعه کردم که مشخص شد مرحوم حاج احمد آقا (رضوان الله تعالى علیه) تماس گرفتند.
قبل از ظهر کارهایم را تمام کردم و به جماران مراجعه کردم. حاج احمدآقا فرمودند که حضرت امام نامهاى براى آقاى گورباچف دارند و از بین خانمها شما انتخاب شدهاید و همچنین آیتالله جوادى آملى و آقاى جواد لاریجانى انتخاب شدهاند؛ آماده باشید تا هر زمان که حضرت امام(ره) فرمودند، این پیام را براى آقاى گورباچف ببرید.
طبیعی بود که هرکس دیگر هم جای من میبود، قدری تأمل میکرد که این نامه چه مناسبتی دارد و چه شده است که حضرت امام (ره) به شوروی که کشوری کمونیستی است و همه اینها را طرد می کند، حالا می خواهند نامه بدهند و ارتباط برقرار کنند؟ اما به دلیل اینکه ما همیشه به تبعیت محض و بیچون و چرا از فرمایشات حضرت امام و ولایت عادت کردهایم، طبیعی بود که خودم را آماده کردم.
احمدآقا گفت وصیتنامه بنویسید و بروید
در آن فضا قطعنامه به تازگی پذیرفته شده بود و حالا نوبت به بازسازى کشور رسیده بود و سوال ذهن همه جناحها و گروهها این بود که آیا از کشور خارجی برای بازسازی خرابیها کمک گرفته میشود؟ این سوال نیز مطرح بود که حالا چطور شده است که حضرت امام(ره) یک کشور کمونیستى را براى کمک انتخاب کردند در حالی که از آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و ... درخواست کمک نشده است؛ به همین دلیل فکر مىکردند که ممکن است خیلى خطرها ایجاد شود و لذا حساسیتهاى زیاد وجود داشت.
فردا یا روز بعدش به اتفاق آیتالله جوادى آملى و دکتر لاریجانى به فرودگاه رفتیم. مرحوم حاج احمد آقا هم در فرودگاه حضور داشتند و با همان مزاح همیشگیشان فرمودند وصیتنامههایتان را هم بنویسید و بروید.
امام میگفت شاید هواپیما را بدزدند یا اسرائیل ببرند
حضرت امام(ره) هم فرموده بودند شاید هواپیما را دزدیدند و به آمریکا یا اسرائیل بردند، یا هواپیماى شما را زدند یا ممکن است پس از ابلاغ نیروهای شوروی شما را دستگیر کنند. چون همه دنیا مىخواستند بدانند که متن پیام چیست. در داخل کشور هم جز چندنفر، کسی نمیدانست مضمون نامه چیست؟
پس از پرواز هواپیما نماز ظهر را خواندیم و غذا خوردیم و سپس آیتالله جوادی آملی نامه را دادند که ما بخوانیم. وقتی نامه را خواندیم، دیدیم اصلاً نامه حال و هوای دیگری دارد و نامهای نیست که مثلاً درخواستی شده باشد اما این نامه در رابطه با خدا و پیغمبر و انسانیت و این مسائل است و ربطی به مسائل مملکتی و دفاع مقدس ندارد.
احساس افتخار از قرائت نامه امام (ره)
پس از قرائت نامه احساس کردم افتخار بزرگى نصیب بنده شده است؛ همه دلنگرانى که در وجود من بود، رفع و ذهنمان از همه بافتههاى قبلى پاک شد و در واقع احساس عزّتى به ما دست داد که حامل نامه چنین مرد بزرگى هستیم اما این پرسش وجود داشت که واکنش شوروی چه خواهد بود و عکسالعمل اینها در مقابل این حرف حضرت امام(ره) که تمام ساخته و پرداختههای هفتاد ساله اینها را به عنوان اینکه صدای شکستن استخوانهای کمونیسم را میشنوم، زیر سوال میبرد، چه خواهد بود؟
وقتى به شوروى رسیدیم، تعدادى به استقبال آمدند. مسئول تشریفات خود آقای گورباچف به استقبال ما آمده بود. احساس کردم این بنده خدا وقتی چشمش به چادر من و عبای آیتالله جوادی آملی افتاد، قدری هول شده بود و نمیدانست که چه خبر است؟
در دنیا مرسوم است وقتى هیأتى وارد کشورى مىشود، گلى که براى استقبال آورده مىشود، به رئیس هیأت مىدهند؛ این مسئول تشریفات دسته گل را به من داد و من احساس میکردم که تنش میلرزید و نمیفهمید چه کار میکند بنابراین دسته گل را محضر آیتالله جوادی آملی دادم.
احساس میکردم فضا پر از دوربینهای الکترونیکی است
به هر حال سوار ماشین شدیم و ما را به نزدیک کاخ کرملین به جایى که میهمانان مهم در آنجا اسکان داده مىشدند، بردند.
برای اینکه ما نمیتوانستیم آنجا غذا بخوریم، دوستان سفارت ما را به سفارت بردند و غذا را در سفارت خوردیم؛ در سفارت جلسه کوچکی داشتیم و بعد به محل اقامتمان برگشتیم. آن فضا چنان برای من وحشتزا بود که حتی وقتی میخواستم برای نماز وضو بگیرم، زیر چادرم وضو میگرفتم و احساس میکردم در و دیوار پر از چشمهای الکترونیکی است.
صبح که عازم جلسه با گورباچف شدیم، پس از ورود به کاخ آقای گورباچف، هیچ بازدید بدنی از ما صورت نگرفت و خیلی محترمانه برخورد کردند تا به اتاق گورباچف رفتیم. اتاق ایشان بسیار اتاق سادهای بود. در ابتدا سفیر ما را به جلسه راه ندادند که آقایان اصرار کردند که باید آقای سفیر هم حضور داشته باشند؛ ایشان هم وارد جلسه شدند.
امام(ره) فرموده بودند که نامه ابلاغ شود نه اینکه داده شود و ما برگردیم، بنابراین آیتالله جوادى آملى شروع به خواندن نامه کردند. ایشان میخواندند و آقای لاریجانی به انگلیسی ترجمه میکرد و انگلیسی ایشان را هم مترجم آقای گورباچف به روسی ترجمه میکرد. آقای گورباچف به صندلی تکیه کرده بود و بعضی جاهای نامه با تعجب گوش میکرد.
برخی جاها گورباچف برافروخته میشد
برخی جاها او (گورپاچف) به شدت برافروخته میشد. یکی دوتا سوال نوشته بود که پس از اتمام نامه از آقای جوادی آملی سوال کرد: امام(ره) ما را دعوت به اسلام کرده، آیا ما هم مىتوانیم امام(ره) را به کمونیسم دعوت کنیم؟ که آیتالله جوادی آملی خیلی سنگین و بدون مکث جوابشان را دادند و ایشان قدری در فکر فرورفتند.
آیتالله جوادی آملی فرمودند شما فرض را اینجور نگذارید که امام(ره) شخص شما را مورد خطاب قرار داده، حضرت امام(ره) مسئلهاش مسئله امتها و ملتهاست که سالهاست تحت سیطره کمونیسم هستند و جرأت ندارند صدایشان را بلند کنند و حالا که شما گامی را برداشتهاید، دارند نصیحت میکنند که شما گامتان را تا انتها برسانید.
آقاى گورباچف گفتند که امام در جایی در مورد افرادی که تحت ظلم هستند، صحبت کردهاند؛ آیا این دخالت در مسایل حکومتها نیست؟ که آقاى جوادى آملى هم پاسخ دادند از اینجا که نشستهایم تا هفت طبقه زیر زمین متعلق به شوروى است، هفت طبقه آسمان هم متعلق به شوروى است. مسئله دخالت در آب و خاک نیست. انسانها مال کسى نیستند که کسى دخالت کند، انسانها ورای این حرفها هستند و امام در رابطه با انسان و انسانیت سخن میگویند. حضرت امام دانشمندان و فلاسفه شما را دعوت فرمودند که به قم بیایند و بنشینند و مباحثه کنند و انسان و قدر و مقدار انسانها را بشناسند و هم اینکه حق و حقوقشان را از آنها گرفتهاند، به آنها بازپس بدهند. گورباچف به این موضوع علاوه بر آنکه نتوانست جواب بدهد، چهرهاش هم سرخ شد و دیگر سوال بعدیاش را نپرسید.
نماز جماعت عجیب در شوروی
سرانجام قرائت نامه تمام شد و ما بلند شدیم که خداحافظى کنیم. از کاخ کرملین که بیرون آمدیم، سوار ماشین شدیم و به فرودگاه آمدیم، چون حضرت امام فرموده بودند که این هیئت جایی نرود و فقط نامه را ابلاغ کند و بازگردد و هیچ بازدیدی نداشته باشد. ما هم نماز ظهر را در فرودگاه به صورت دسته جمعی خواندیم و به ایران برگشتیم. منظره آن نماز جماعت هم عجیب بود و عده زیادی در فرودگاه برای تماشا ایستاده بودند.
چند روز بعد از بازگشت حضرت امام ما را برای ارائه گزارش احضار کردند. سوالاتی داشتند و آقایان پاسخ دادند. ایشان فرمودند که عکسالعملهای نامه را کدام یک از شما توجه داشتید؟ که عرض کردم بنده چون بیننده بودم، دقت میکردم، آنجا که بحث از مظلومی بود که در کشور شوروی تحت ستم باشد، مطرح شد، برای گورباچف بسیار سنگین بود و دیگری جایی که فرموده بودید، اهل علمتان را بفرستید بیاییند در قم با علمای ما مباحثه کنند، برایشان خیلی سنگین بود و تکان خوردند. حضرت امام چهرهشان قدری باز شد و اظهار رضایت کردند.
گورباچف: ای کاش از نامه امام درک بهتری میداشتم
گورباچف ۱۰-۱۲ سال بعد، خطاب به خبرنگاری که به ملاقاتش رفته بود، گفته بود: افسوس میخورم و ای کاش آن روز از نامه امام (س) درک بهتری داشتم تا شوروی به این روز نمیافتاد.
حضرت آیتالله جوادی آملی معنای قشنگ و اسم زیبایی برای این نامه انتخاب کرده است؛ ایشان روی کتابشان نوشتهاند نامه توحیدی از حضرت امام خمینی(س) به آقای گورباچف.
حقیقت امر اینکه شما هیچ انسانی را در روی زمین پیدا نمیکنید که به ماوراء الطبیعه اعتقاد نداشته باشد، منتها آنان که به ادیان پایبند هستند، آن قدرت را خدا میدانند و آن تبعیت و اتکا و اتکال را به خداوند متعال دارند؛ کسانی هم که مادی هستند، در عین حال که همه مسائل را از دید مادی میبینند، گرایشهای به سمت امور فرامادی و معنوی دارند.
زمانی که حضرت امام(س)، این نامه را مینویسد، از مافوق بشر حرف میزند نه از خود بشر؛ نمیگوید من میگویم فلان کار را کنید. ایشان میفرمایند شما دانشمندانتان را بفرستید پیش دانشمندان ما در قم، ببینند که صدرالمتالهین در فلسفه چه کرده و یا ابن عربی از نظر عرفانی چه گفته و...؛
حضرت امام(ره) نمیخواهد خود را مطرح کند، چون انسان وقتی از خود بیرون آمد و فقط خدا را در نظر داشت، کلامش در هر مغزی تأثیر دارد. اگر نامه امام خمینی(س)، در رابطه با مسائل جامعه این گستردگی را دارد، دلیلش این است که از خدا و خالق حرف میزند نه از من انسان که رهبر انقلابم.
این نامه در عین حال که مبین دورنگری و دوراندیشی امام(س) بود، تسلط امام(ره) را نسبت به مسایل زمان نیز میرساند چراکه در آن برهه تاریخی در هیچ جای جهان فروپاشی شوروی به ذهن هیچکس خطور نمیکرد.
امام(س) با ذکر این جملات که «با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی از آنجا که پس از روی کارآمدن شما چنین احساس میشود که جنابعالی در تحصیل حوادث سیاسی جهان خصوصا در رابطه با مسایل شوروی در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفتهاید و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشا تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد، لازم دیدم نکاتی را یادآور شوم»، درصدد تشویق گورباچف به حرکتی است که شروع کرده است. همچنین ایشان خطاب به گورباچف فرمودهاند که متوجه شروع به تغییر حکومت در شوروی هستند.
امام (ره) گفت در باغ سبز غرب برای سلطه است
امام در فراز دیگری از نامهی خویش به گورباچف با ذکر این مطلب که البته ممکن است از شیوههای ناصحیح و عملکردهای غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینهی اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب را بنماید ولی حقیقت جای دیگری است به گورباچف گوشزد میکنند که در باغ سبز نشان دادن غرب تنها برای سلطه است و مبادا شما از چاله درآیید و در چاه بیفتید.
تلاش برای آشنایی اهل علم شوروی با دید عرفانی اسلام
نکتهای دیگر که امام(س) بدان اشاره میکنند، این است که اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینهها (زمینههای ذکر شده در نامه) تحقیق کنید، میتوانید دستور دهید که صاحبان اینگونه علوم علاوه بر کتب فلسفه غرب در این زمینهها به نوشتههای فارابی و بوعلیسینا (رحمتالله علیهما) در حکمت مشا مراجعه کنند تا روشن شود ...) در این فراز از نامه امام(س) با فراست خود در تلاشند اهل علم شوروی را با آشنایی با دید فلسفی و عرفانی به مسایل توحیدی و خداشناسی دعوت کنند.
جوانانی که با نامه امام مسلمان شدند
سالها بعد برای انجام معالجه به انگلستان رفتم؛ با دو جوان دانشجو که صحبت مىکردیم، عنوان مىکردند که ما با پیام امام خمینى(ره) به گورباچف، مسلمان شدیم و نامه حضرت امام(ره) را از نظر جامعهشناسى براى پایان نامه خود انتخاب کرده بودند. واقعیت این است که این مرد، مرد خدایى است.
حضرت امام(ره) در دانشگاه اسلام بزرگ شده است؛ در طول زندگى سیاسى، حضرت امام(ره) همیشه جنبه هدایتى را مدنظر داشتند. با ادبیات خاص خودشان کلامى را جارى مىکردند. مخاطبشناس بسیار قوى بودند. امام(ره) با دشمنان خودشان هم برخورد هدایتى داشتند تا حذفى. این پیام را اگر از بُعد هدایتى آن مورد بررسى قرار دهیم، بسیار اثرگذار بود. محور آن توحید بود. این دعوت به گوش جهانیان رسید. کشورهاى زیرسلطه شوروى را در نظر بگیرید که بعد از پیام چقدر حرکتهاى مؤثر در جهت استقلال، آزادى و ... داشتند.
امام(ره) پیغمبر زمان ما هستند
از طرف دیگر کشورهاى دیگر جهان را نیز در نظر بگیرید. مثلًا در یکى از کشورهاى آمریکاى لاتین که مسافرتى به آنجا داشتم، ۱۱ نفر مسلمان وجود داشت که یکى از آنها پیشنماز بود و ده نفر دیگر به او اقتدا مىکردند و نماز جمعه مىخواندند و همه مردم هم آنها را مىشناختند.
به پیشنمازشان عرض کردم شما امام(ره) را مىشناسید؟ عکسى از جوانىهاى امام به من نشان داد (متعلق به سال ۴۲ بود که امام(ره) دستگیر شد) پرسیدم: چقدر امام(ره) را مىشناسید؟ گفت که تا قبل از نامهاى که به گورباچف نوشتند، خیلى شناخت نداشتم؛ فقط مىدانستم که انسان مبارزى است و در ایران زندگى مىکند و تبعید شده است اما پس از این نامه متوجه شدم که ایشان پیغمبر زمان ما هستند و من چندین بار پیرامون این نامه به مسلمانان اینجا توضیح دادم.
در یک جاى دورافتادهاى مثل این کشور این پیام رفته و اثرات مؤثرى هم گذاشته است. همچنین به چین که رفتم، مسلمانان به هنگام نماز جماعت از موضوع پیام امام(ره) سؤالاتى مىپرسیدند. اینها مشخص مىکند که چقدر این پیام توانسته تأثیر بگذارد. خیلىها توانستند با این پیام خودشان را پیدا کنند و لذا نه تنها در شوروى بلکه در نقاط دیگر جهان هم توانست نقشآفرینى کند.
دلایل انتخاب تیم غیر دیپلماتیک
هدف امام(ره) در انتخاب هیات غیر دیپلماتیک معلوم و مشخص است. چون این نامه، نامهای توحیدى و هدایتى بود؛ نامه توحیدی نمىتواند در قالب دیپلماتیک باشد. چون امام(ره) رهبر جامعه هستند، نه رئیسجمهور و نخستوزیر. امام(ره) چیزى را درک کردند که سالها بعد همگان به آن رسیدند و اگر در قالب سیاسى آن مطلب ارسال مىشد، اثر خود را نداشت.
ارسال نظر