سید محمد خاتمی در آینهٔ کلام رهبر معظم انقلاب
پارسینه: متن زیر مروری است بر بیانات رهبر معظم انقلاب...
تنفيذ حكم رياست جمهورى حجتالاسلام والمسلمين خاتمى
۱۳۷۶/۰۵/۱۲
اكنون بار ديگر مسؤوليت بزرگ رياست جمهورى با اكثريتى قاطع بر دوش مردى روحانى و كارآزموده و انقلابى و اهل دانش و معرفت قرار يافته و يكى از تربيتشدگان حوزهى معرفت دينى قدرت اجرايى را در كشورى به دست گرفته است كه به بركت ايمان و دينباورى عميق مردمش، پرچمدار نظام دينى و مفتخر به اجراى احكام اسلامى است. اين رويكرد، همچنان كه نشان اعتماد ملت ايران به روحانيت متعهد است، مژده رسان اين نيز هست كه در حركت سازندگى ملت ايران - كه بحمداللَّه سالهاست با همكارى ملت و مسؤولان برجسته آغاز گشته است - همواره توجه به ارزشهاى اصيل معنوى و پايبندى به دين و اخلاق و معنويت، ركن اساسى بوده و خواهد بود.
اينجانب ضمن تبريك به ملت عزيز و با معرفت به شايستگى و برجستگى دانشمند متفكر، جناب حجةالاسلام آقاى حاج سيد محمّد خاتمى (دامتمعاليه)، رأى ملت را تنفيذ و ايشان را به رياست جمهورى اسلامى ايران منصوب مىكنم. بديهى است كه تنفيذ اينجانب همانند رأى ملت، تا زمانى است كه ايشان به تعهد خود و صراط مستقيمى كه تاكنون در پيش داشتهاند - يعنى راه اسلام و احكام نورانى آن و دفاع از مستضعفان و مظلومان و ايستادگى در برابر دشمنان ستمگر و زورگو و مستكبر - پايبند باشند؛ كه البته چنين خواهد بود.
بيانات در ديدار رئيسجمهور و اعضای هيأت دولت
۱۳۷۶/۰۶/۰۲
نكته ديگرى كه به نظرم رسيد به شما عرض كنم، اين است كه يكى از شعارهاى بسيار خوبِ جناب آقاى خاتمى - كه من از اوّلى كه آن را از ايشان شنيدم، واقعاً خدا را شكر كردم - مسأله «قانونگرايى» بود. اين، حرف خيلى خوبى است و خوشبختانه اين را شما بارها تكرار كردهايد. در دوره انتخابات گفتيد، در مجلس گفتيد، اينجا و آنجا گفتيد. من مىخواهم عرض كنم كه تا لحظه آخر، به اين شعار تمسّك كنيد و بدانيد كه قانونگرايى كار سختى هم هست؛ اما با وجود سختيهايش، در كوتاه مدّت و بلند مدّت، فوايدش از بىقانونى بهتر است.
بيانات در دیدار جمعی از بسیجیان
۱۳۷۶/۰۹/۰۵
البته ملت بيدارند. علما، بزرگان و مسؤولين كشور، به فضل پروردگار، مثل هميشه در نهايت هوشيارى عمل كردند و تا ديدند كه توطئه است، اقدام نمودند. البته سخنرانى در دنيا زياد است، شبنامه در دنيا زياد است، حرف نادرست، تهمت و افترا و دروغ، كم نيست؛ اما هر تهمت و دروغى، توطئه نيست، هر شايعهاى بهوسيله دشمن نيست. آن شايعهاى كه توطئه دشمن است، بهوسيله انسانهاى خبير و بصير شناخته مىشود. اوّل كسى كه در مقابل اين حرفها در اين چند روز - اين يكى دو هفته - وارد ميدان شد و حرف زد، رئيسجمهور عزيزمان جناب آقاى خاتمى بود. در مصاحبه خود به شكل بسيار دقيق و هوشمندانه، آنچه را كه مىخواستند در ذهن مردم القا كنند، ايشان از ذهن مردم، پاك كرد، رفت و در مقابل اين توطئه قرار گرفت؛ آنها هم خيلى عصبانى شدند.
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران
۱۳۷۷/۰۲/۲۲
پرسش: در روز انتخابات دوم خرداد، منظور شما از اينكه فرموديد «هيچكس براى من مثل هاشمى نيست» چه بود؟
علّتش اين است كه آقاى هاشمى از سال 1336 - يعنى چهلويك سال - با من همكارى و رفاقت دارد. رفاقت چهلويك ساله، خيلى است؛ يعنى دو برابر عمر شما. حالا تصادفاً نكته جالبى وجود دارد. آن روزى كه من اين را گفتم، آقاى خاتمى كه انتخاب نشده بود. عجيب است كه آقاى خاتمى هم اتّفاقاً همين مقدار با من سابقه دارد؛ از سال سى و هفت. البته آن وقت ايشان كوچك بودند. سال 1337 كه من مىخواستم به قم بيايم، پدر ايشان، مرحوم آيةاللَّه خاتمى - كه مرد بسيار عزيز و بزرگى هم بود - مشهد بودند و ما با ايشان در آنجا آشنا شديم. ايشان و برادرانشان، پانزده، شانزده ساله بودند؛ من هم سنّاً خيلى از آنها بزرگتر نبودم - پنج، شش سال بزرگتر بودم - ليكن در آن سنين، پنج، شش سال كاملاً مشخّص است. با ايشان هم سابقه زيادى داريم. بههرحال، الان وضع خوب است. الان رئيس جمهورمان كاملاً به ما نزديك است و الحمدللَّه روابط فىمابين، بسيار خوب و صميمى است.
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تربيت مدرّس
۱۳۷۷/۰۶/۱۲
پرسش: از آنجا كه دولتِ محترم آقاى خاتمى، انتخابشده مردم و مورد تأييد جنابعالى است، چرا شما به عنوان رهبر انقلاب، مانع سنگاندازى گروههاى فشار در جهت حركتهاى متعالى اين دولت نمىشويد و جلوِ آنها را نمىگيريد؟
من اگر ببينم و بدانم كه كسى حقيقتاً در كار اين دولت سنگاندازى مىكند، بدانيد كه قاطعاً جلوش را خواهم گرفت؛ ملاحظه هم نمىكنم. اعتقادم اين است كه امروز همه بايد به اين دولت كمك كنند و اگر همه كمك نكنند، توفيق پيدا نخواهد شد. مسائل كشور، مسائل بسيار حسّاسى است و سفارش من هميشه به همه اين بوده و هست. هر حمايت و كمكى هم چه آقاى رئيس جمهور و چه اعضاى دولت از من خواستهاند و برايم ميسور بوده، بىدريغ كردهام، باز هم خواهم كرد. اگر واقعاً كسانى بخواهند اذيت كنند، من جلوشان را مىگيرم. البته بعضى از كارها ممكن است مخالفخوانى باشد؛ اما مانع به حساب نمىآيد. مخالفان دولتها هميشه هستند. اگر يك نفر در مسألهاى مخالف هم باشد و انتقادى هم بكند، مادامى كه به سنگاندازى نينجاميده باشد، اشكالى ندارد؛ اما اگر به آنجا برسد، قطعاً جلوش گرفته خواهد شد.
پرسش: در تحليلى كلّى، انتخاب جناب آقاى خاتمى، رأى به اصلاح بود و فرصتى طلايى براى تقويت نظام فراهم آورد و انقلاب اسلامى را براى سالها بيمه كرد. در اين شرايط: ...علّت اينكه منصوبين جنابعالى در ... از جناح مخالف اين روند انتخاب مىشوند، چيست؟
آن جملهاى كه اين برادر يا خواهرمان در مورد «رأى به اصلاح» نوشتند، تحليل ايشان است؛ تحليل من از قضيه اين نيست. بالاخره بيست ميليون نفر، با انگيزههايى به رئيس جمهور رأى دادند. شما از كجا مىدانيد كه همه اين بيست ميليون نفر، رأى به اصلاح دادند؟ انگيزههاى گوناگونى داشتند؛ به اين انگيزههاى گوناگون، رأى دادند. آنچه كه مسلّم است، اين است كه اين رئيس جمهور، منتخب بيست ميليون جمعيت است؛ اين چيز باارزشى است. اما اينكه شما از اين بيست ميليون نفر رفراندم كرده باشيد و به شما گفته باشند ما رأى به اصلاح داديم، نه؛ من نمىتوانم اين را باور كنم و بپذيرم.
البته همه اصلاح را مىخواهند؛ هيچ كس نيست كه اصلاح را نخواهد؛ هيچكس هم نيست كه معتقد باشد در دوره قبل از اين دولت، همه چيز در حدّ اعلاى صلاح بود. نخير؛ مسلّماً اشكالات زيادى بوده است. وقتى شما يك رئيس جمهور را انتخاب مىكنيد، انتخاب مىكنيد تا آن اشكالات را برطرف كند. در اين هم شكّى نيست؛ همه همينطور فكر مىكنند و مايلند. اگر در دورهى آينده هم انتخاباتى صورت بگيرد، مسلّم باز همين خواهد بود؛ يك عدّه هستند كه چيزهايى را قبول دارند، يك عدّه هم چيزهايى را قبول ندراند.
اينكه منصوبين من در آن دستگاههاى گوناگون، مخالف اين روند هستند، نه؛ من اين را قبول ندارم. نخير؛ آنها هم طرفدار اصلاحند. همانهايى كه اينجا اسم آوردند - و من البته اسم نمىآورم - افرادى هستند كه اصلاح را دوست دارند؛ بسيار از آنها دولت را دوست دارند؛ خود آقاى خاتمى را دوست دارند و با ايشان همكارى مىكنند. به نظر من، اينطور قضاوتها، قدرى رجمِ به غيب است و صلاح نيست.
بيانات در ديدار رئيسجمهور و اعضای هيأت دولت
۱۳۷۸/۰۶/۰۲
خوشبختانه جناب آقاى خاتمى - رئيس جمهور محترم و عزيز ما - تازهنفس و آماده به كار و داراى توان و داراى شرايط لازم براى اين كار هستند. من از اين بابت هم خدا را سپاس مىگويم و هم ايشان را خيلى دعا مىكنم. وسط ميدان هيأت دولت و مجموعه دولت، نگاهها بايد به اشاره رئيس جمهور باشد.
...البته من وظيفهام است كه از شخص جناب آقاى خاتمى به عنوان رئيس جمهور محترم و دولت به صورت كلّى دفاع كنم و شما بدانيد كه دفاع خواهم كرد. نه اينكه در مقابل دشمنان دفاع مىكنم؛ حتّى در مقابل انتقادهاى غير صحيح دوستان - يعنى عناصر داخلى و عناصر مؤمن و عناصر خودى - دفاع مىكنم؛ اما اين به معناى آن نيست كه دولت نبايد در درون خود به نقد عملكرد خودش بپردازد. يك مقدار بايد به نقدِ عملكردها بپردازيد.
بیانات در خطبههاى نمازجمعه
۱۳۷۸/۰۹/۲۶
...طورى حرف مىزدند كه مردم را دلسرد كنند تا پاى صندوقهاى رأى نيايند؛ اما مردم به حرف دلسوزانِ خودشان گوش كردند و به وسط ميدان آمدند و با سى ميليون رأى در انتخابات شركت كردند. واقعاً حركت خيلى عظيمى بود و موفقيّت بزرگى براى ملت ايران و براى نظام جمهورى اسلامى شد. به مجرّد اينكه اين انتخابات به پايان رسيد و معلوم شد كه جمعيتِ زيادى آمدهاند و رئيس جمهورىِ منتخب مشخّص شد، راديوهاى بيگانه طورى لحنهايشان را برگرداندند كه انگارى دوم خرداد را آنها راه انداختهاند؛ انگارى كه دوم خرداد مال آنهاست! تا بهحال هم هنوز رها نكردهاند؛ تا الان هم كه تقريباً دو سال و نيم مىگذرد، همچنان همانطور حركت مىكنند! تبليغات كردند و راجع به رئيس جمهورى محترممان حرف زدند و مطالبى گفتند.
من اين خاطره را مىخواهم عرض كنم: در همان روزهاى اوّل، دومِ بعد از انتخابات بود كه جناب آقاى خاتمى - رئيس جمهور عزيزمان - از من وقت ملاقات خواستند و آمدند با من ملاقات كردند. به ايشان گفتم من نمىدانم شما در اين چند روز كه گرفتار مسائل انتخابات بودهايد، فرصت كردهايد اين راديوها را گوش كنيد يا نه؟ اما من گوش كردهام. اين راديوها اينطور وانمود مىكنند كه حركت دوم خرداد، حركتى بر ضدّ انقلاب، بر ضدّ امام و بر ضدّ اسلام بود! روشهاى تبليغات است؛ اينطور حركت مىكنند. من مايلم شما در همين اوّلين صحبتى كه خواهيد كرد، تو دهن اينها بزنيد و نشان دهيد كه نه، قضيه اينطور نيست؛ راه، راه امام است؛ راه، راه انقلاب است. بعد از سه، چهار روز ايشان يك مصاحبه مطبوعاتى داشتند. بعد كه ايشان با من مجدّداً ملاقات كردند، گفتند من در حال آن مصاحبه مطبوعاتى چيزهايى در ذهنم آماده كرده بودم كه بگويم؛ اما همهاش از يادم رفت. تنها چيزى كه به يادم بود، همان حرف شما بود كه گفتيد تو دهن اينها بزنيد. ايشان در آن مصاحبه، تو دهن آنها زد. تا امروز هم بحمداللَّه رئيس جمهور، رئيس مجلس، رئيس قوّه قضايّيه و مسؤولان كشور، موضع انقلاب، موضع امام، موضع اسلام و پايبندى به ارزشهاى اسلامى را هر روز تكرار مىكنند.
بيانات در ديدار با جوانان در مصلّاى بزرگ تهران
۱۳۷۹/۰۲/۰۱
من خدا را شكر مىكنم كه ملت ما بيدار و مسؤولان ما بحمداللَّه بر گرد محور دين و اسلام متّفق الكلمهاند. بسيارى سعى مىكنند از زبان مسؤولان كشور، از زبان رئيس جمهور يا ديگران، حرفهايى بزنند. اينها زحمت بيهوده مىكشند. رئيس جمهور، يك عنصر روحانى، مؤمن، مريد امام، متكفّلِ ترويج دين و داراى احساس مسؤوليت در اين زمينه است. مسؤولان ديگر هم بحمداللَّه در سطوح بالا همينطورند. البته در مسؤولان ميانى كسانى هستند كه ما از آنها گله داريم.
...من البته مايل نبودم با اين صراحت و تفصيل درباره بعضى از مطبوعات حرف بزنم. در واقع ناگزير شدم. من با مسؤولان صحبت كردم. رئيس جمهور محترممان هم مثل من از اين مطبوعات ناراحت است؛ من با ايشان هم صحبت كردهام. شنيدم ايشان بعضى از اينها را جمع كردهاند، نصيحت كردهاند و به آنها حرفهايى زدهاند. من نمىدانم آيا كار با نصيحت پيش مىرود يا نه؟ بعيد مىدانم!
بيانات در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران
۱۳۷۹/۰۴/۱۹
برادران و خواهران عزيز؛ مسؤولان و مديران برجسته نظام جمهورى اسلامى! خيلى خوش آمديد. جلسه بسيار شيرين و مطلوب و انشاءاللَّه مفيدى است. بيانات جناب آقاى خاتمى، بيانات خوب و مفيد و حاكى از انگيزههاى بسيار خوب و والا بود. اميدواريم كه انشاءاللَّه همين مطالبى كه فرمودند - بخصوص بخش اوّلِ آن كه به سيره مولاى متّقيان و امام موحدان، اميرمؤمنان عليهالصّلاةوالسّلام معطوف بود - به ياد ما باشد و براى ما هميشه درس باشد.
...دشمنان ما در مواقع حسّاس در محاسبات خود دچار اشتباه مىشوند. البته اينها اشتباهاتى نيست كه اگر من ذكر كردم، آنها بتوانند اصلاحش كنند؛ نه، اشتباه در شناختِ واقعيتها دارند. براساس اين اشتباه برنامهريزى مىكنند و برنامهريزى غلط از آب درمىآيد؛ لذا موفّق نمىشوند. آنها براى دفاع از رژيم پهلوى برنامهريزى كردند و با همه قدرت هم ايستادند؛ منتها در شناختِ مسائل ايران، در شناختِ مردم، در شناختِ روحانيت و در شناختِ دين اشتباه كرده بودند؛ لذا شكست خوردند. اينجا هم سرنوشتشان جز اين نيست و شكست خواهند خورد.
اينها در چند مورد اشتباه كردند: اشتباه اوّلشان اين است كه آقاى خاتمى، گورباچف نيست. اشتباه دومشان اين است كه اسلام، كمونيسم نيست. اشتباه سومشان اين است كه نظام مردمىِ جمهورى اسلامى، نظام ديكتاتورى پرولتاريا نيست. اشتباه چهارمشان اين است كه ايرانِ يكپارچه، شوروىِ متشكّل از سرزمينهاى به هم سنجاق شده نيست. اشتباه پنجمشان اين است كه نقش بىبديل رهبرى دينى و معنوى در ايران، شوخى نيست.
...من واقعاً دريغم مىآيد كه اسم خاتمى عزيزمان - اين سيد آقازاده شريف مؤمن دلباخته به معارف دينى و دلباخته به امام و طلبهاى مثل خود ما - را آنطورى كه غربيها مطرح كردند، مطرح كنم و ايشان را با گورباچف مقايسه كنم؛ ولى آنها اين مقايسه را كردند و صريحاً گفتند كه در ايران هم گورباچفى به قدرت رسيد! البته فراموش نكنيم كه متأسفانه يك عدّه هم در داخل خوششان آمد و اين اهانت را نفهميدند و آن توطئهاى را كه پشت اين اهانت هست، به طريق اولى نفهميدند! به مغرضان و آنهايى كه مىفهمند چه دارد اتفاق مىافتد و چه مىخواهند پيش بياورند، كارى ندارم؛ اما يك عدّه از آنهايى كه مغرض هم نبودند، نفهميدند كه چه شد و دشمن چه مىخواهد انجام دهد.
به آن تفاوتها برگرديم. تفاوت اوّل، تفاوت رئيس جمهور ما با آقاى گورباچف است. گورباچف روشنفكرى بود كه حتى به احتمال زياد به اصل و مبانى ماركسيزم هم اعتقاد زيادى نداشت؛ آدمى بود كه اصلاً ساختار شوروى را قبول نداشت؛ خود او هم به زبانهاى مختلف اين را اظهار كرده بود. البته در آن وقتى كه سرِ كار آمد، چندان صريح نمىتوانست اينها را بگويد؛ اما بالاخره اظهار مىكرد. رئيس جمهور ما، جمهورى اسلامى، دين و اعتقاد قلبى اوست؛ امام مراد و مقتداى اوست؛ يك روحانى است. آنها اول در خوشخياليهاى خود حرفهايى زدند، هنوز هم سياستمدارترين و موذىترينهايشان آن حرفها را مىزنند؛ اما عدّهاى از آنها از اين دو سال اخير به وحشت افتادند و بارها در تبليغات خودشان گفتند كه نه، اين هم از خودشان است؛ جزو همين بنيادگراهاست! اتفاقاً اين را درست فهميدهاند! گورباچف به مبانى ماركسيزم بىاعتقاد و دلباخته غرب بود؛ حرفهايى هم كه مىزد، حرفهاى غربيها بود؛ منتها با زبان روسى آنها را بيان مىكرد؛ والّا شعارهاى او هم غير از شعارهاى آنها نبود؛ او دلباخته آنها بود! البته در اينجا قضاياى بسيار ريزى - مثل سفرها، امتياز دادنهاى دروغين و بيخودى و ... - هست كه نمىخواهم آنها را بگويم؛ چون جاى اين جلسه نيست؛ خود شما هم مىتوانيد آن قضايا را پيدا كنيد.
تنفیذ حكم ریاستجمهوری سال 1380
۱۳۸۰/۰۵/۱۱
مردم ايران در فضائى آرام و با رفتارى متين و با اكثريتى قاطع و شورانگيز، شخصيتى انقلابى و فرزانه و منتسب به بيت سيادت و علم و تقوا را كه اينك چهار سال تجربهى مديريت كلان بر مزاياى ايشان افزوده است، به رياست جمهورى برگزيدند و پايبندى خود را به دين و اخلاق و ارزشهاى معنوى و دلبستگى خود را به روحانيت و سيادت نشان دادند.
....
اينجانب با سپاس خداوند متعال و عرض تبريك به ملت عزيز و با معرفت به مراتب شايستگى و انديشمند فرزانه جناب حجةالاسلام آقاى حاج سيد محمد خاتمى دامت معاليه، رأى ملت را تنفيذ و ايشان را به رياست جمهورى اسلامى ايران منصوب مىكنم. بديهى است كه تنفيذ اينجانب و رأى ملت تا زمانى است كه ايشان به تعهد خود و صراط مستقيمى كه تاكنون در پيش داشتهاند، يعنى راه اسلام و احكام نورانى آن و دفاع از مستضعفان و مظلومان و ايستادگى در برابر دشمنان مستكبر و حق ستيز و زورگو پايبند باشند كه با توفيق الهى همواره چنين خواهد بود انشاءاللَّه.
بيانات در ديدار كارگزاران نظام
۱۳۸۰/۱۲/۲۷
واقعيّتهاى امريكا اين است؛ حكومت امريكا اين است؛ آن مشخّصه و مميّزهاى كه نظام امريكايى به دنيا نشان داده، اين است؛ نه آزادى انسان، نه برابرى انسان. كدام برابرى؟! شما هنوز هم بين سياه و سفيد برابرى قائل نيستيد. همين امروز هم از نظر شما رگه سرخپوستى در يك نفر آدم در هر يك از مراحل گزينش ادارى يك نقطه ضعف براى او محسوب مىشود. برابرى انسانها؟! آزادى فكر؟! شما حاضريد همين سخنرانى، يا سخنرانى آقاى رئيس جمهور را در رسانههايتان در امريكا پخش كنيد؟ اگر آنجا آزادى فكر و آزادى بيان هست، همين سخنرانى نيمساعته آقاى خاتمى را برداريد پخش كنيد. كدام آزادى فكر؟! رسانهها متنوّع است، اما بند ناف همه متّصل به دستگاه سرمايهدارى و سرمايهداران بزرگ امريكاست كه اكثريّتشان در اختيار صهيونيستهاست! اين معنى آزادى رسانهها در امريكا است؟! چرا به مردم دنيا دروغ مىگوييد؟
بيانات در ديدار جمعی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش
۱۳۸۱/۰۴/۲۶
نكته دومى كه در اين بيانيه [دولت آمریکا] قابل توجّه است، باز همان اشتباهات فاحش اينهاست كه هميشه سعى كردهاند بين عناصر اصلى در كشور ما اختلاف ايجاد كنند. گويا راههاى امنيتى و جاسوس مآبانه و ترفندهاى ديگر، كارگر نشده و توى دهنشان خورده است. لذا رئيس جمهورشان را وارد ماجرا كردهاند كه او بيايد بين عناصر اداره كننده كشور تفكيك قائل شود و بگويد ما اين بخش را قبول داريم، آن بخش را قبول نداريم. كأنّه ملت ايران منتظر نشسته ببيند آنها چه كسى را قبول دارند، چه كسى را قبول ندارند! البته دروغ مىگويند؛ آنهايى را كه مىگويند قبول داريم، قبول ندارند، والّا اگر ملت ايران واقعاً بداند كه آنها بهجد دنبال اين هستند كه اشخاص و جناحى را در كشور سرِ كار بياورند، از لجِ آنها با آن جناح اگر مخالف هم نباشد، مخالفت خواهد كرد. البته اين حيله هم كارگر نشده و نخواهد شد. رئيس جمهور محترممان در موضعگيرى خود توى دهن رئيس جمهور امريكا زد. جناحهاى مختلف كشور هم با اينكه در مسائل گوناگونى با هم اختلاف دارند، در اين مسأله همه يك حرف زدند؛ همه به امريكاييها گفتند: فضولى موقوف! دخالت ممنوع! در امور داخلى كشور ما دخالت نكنيد!
بيانات در ديدار نمايندگان مجلس
۱۳۸۲/۰۳/۰۷
مسأله امريكا اين است كه مىگويد: «ملت ايران! حكومت و حاكميت ملى و ارزشهاى مورد قبول و احترام خودتان را رها كنيد و از آنها دست برداريد!» وقتى اين ارزشها و حاكميت ملىِ متّكى به قانون اساسى و عملكرد خوبِ اين بيست و چند سال جمهورى اسلامى از بين رفت، معنايش اين است كه امريكاييها بتوانند همان سلطهاى را كه در دوران طاغوت بر اين كشور داشتند، پيدا كنند، كه مطلقاً به كمتر از اين هم قانع نيستند. البته بين آنچه كه به نظر آنها بد و بدتر است، بد را انتخاب مىكنند؛ يك نفر را بر نفر ديگر، يك جناح را بر جناح ديگر و يك حرف را بر حرف ديگر گاهى ترجيح مىدهند، كه امروز همه چيز روشن شده است؛ اما بهمجرّد اينكه چيزى برخلاف نظر آنها از هر گوشهاى صادر شود، موضعگيريشان را علنى مىكنند. امروز كه امريكاييها با غرور - و به نظر من غرور احمقانه؛ حقيقتاً آنچه كه امروز امريكاييها دچارش هستند و بالاخره سيلى آن را هم خواهند خورد، غرور احمقانه است - خيلى از حرفهايشان را صريح مىزنند، بعد از بيانيهاى كه رئيسجمهورمان آقاى خاتمى دادند - و در آن مواضع اصولى خود را آشكار كردند كه البته براى ما چيز تازهاى نبود، چرا كه ايشان را مىشناسيم و هميشه مواضعشان را مىدانستيم - و در آن ايشان ايستادگى خود را بر مبانى اسلامى و نفرت و شكوه عميقشان را از رفتار متكبّرانه امريكا نشان دادند - كه همه شنيديد - آنها و همه مراكز تبليغاتى دنيا عليه اين بيانيه موضع گرفتند، در حالىكه اينها همان كسانى بودند كه در مواردى كه لازم مىدانستند، از ايشان حمايت و تأييدشان هم مىكردند! مسأله آنها مسأله اين شخص و آن شخص و اين جناح و آن جناح نيست، بلكه مسأله اين است كه در اينجا يك حاكميت برخاسته از مردم - علىرغم آنها - بهوجود آمده كه مبتنى بر ارزشهاى خودِ اين مردم است، نه ارزشهاى مورد خواست آنها؛ ارزشهاى غربى، تحميلى و وارداتى.
بيانات در ديدار جمعی از دانشجويان استان كرمان
۱۳۸۴/۰۲/۱۹
هدف دشمن فقط دامن زدن به اختلافات سياسى در بين جناح هاى سياسى نيست؛ ايجاد اختلاف و دوگانگى در رأس حاكميت نظام و ايجاد شكاف هم هدف مهم اوست. يعنى در رأس نظام و در تصميم گيرى نظام، دو فكر متعارض وجود داشته باشد كه سر هيچ مسأله يى نتوانند با هم كنار بيايند. روى اين پروژه كار كرده اند؛ يك عده هم در داخل فشار آوردند كه همين كار بشود. روى آقاى خاتمى هم خيلى فشار آوردند، اما ايشان تدين و عقل به خرج داد و زير بار نرفت. اينها مى خواستند كارى كنند كه در رأس نظام، بين رهبرى، رئيس جمهور و ديگر مسؤولان دعوا و اختلاف باشد؛ دائم اين تصميم بگيرد، آن نقض كند. صريحاً هم گفتند حاكميت دوگانه، و در خيلى از جاها اين را اعمال كردند.
بيانات در ديدار رئيسجمهور و اعضای هيأت دولت
۱۳۸۴/۰۵/۱۰
...من به سهم خودم - آن مقدارى كه شاهد تلاشهاى شما بودم - از شما تشكر مىكنم. در سالهاى گذشته من شاهد تلاش پُرحجم و جدى جناب آقاى خاتمى و شما برادران و خواهران در همهى زمينهها بودم؛ اين چيزى است كه ما بايد آن را نعمت بزرگى از نعم الهى بدانيم.
...لازم است از شخص جناب آقاى خاتمى هم صميمانه تشكر كنم. اين را به شما دوستان بگويم، به خود ايشان هم شايد بارها گفتهام؛ در طول هشت سالى كه ما با ايشان بهطور مستمر و مداوم در ارتباط بوديم، رفاقت و صميميت ما با ايشان روزافزون بوده؛ خدا را شكر. الان پيوند عاطفى و محبتآميزى كه بين بنده و آقاى خاتمى هست، از آنچه در هشت سال پيش بوده، بمراتب مستحكمتر است؛ و اين ناشى از خصوصياتى است كه من در اين مدت در ايشان حس كردم. تدين و پايبندى و نجابت و روحيهى نجيب ذاتىِ ايشان واقعاً جزو امتيازات و خصال برجسته در ايشان است. ايشان در اين مدت تلاش متراكمى انجام دادند؛ ما شاهد بوديم و مىديديم. در مقاطع زمانى مختلف، كشور و دولت و مسؤولان با حوادثى مواجه شدند، و ايشان در يكى از حساسترين مراكز اين مواجهه قرار داشتند و صبر و تحمل كردند؛ انشاءاللَّه خداى متعال اجر اين صبر و تحمل را خواهد داد.
در ميان خصوصيات ايشان، اگر من بخواهم روى يكى از آنها تكيه كنم، اين است كه ايشان در همهى اين مدت، دشمنانى را كه كمين كرده و خيز برداشته بودند، نااميد كردند. خيلىها از سال 76 - از اول تشكيل اين دولت - مىخواستند آقاى خاتمى را در موضع مقابله و مواجههى با نظام قرار دهند؛ خيلى هم تلاش كردند؛ ما شاهد بوديم. البته ريشه و مبنا و سلسلهجنبان اين تلاشها در بيرون از اين مرزهاست؛ منتها كسانى هم متأسفانه همان انگيزههاى فاسد و پليد را در داخل انعكاس مىدادند. خيلى تلاش كردند، اما آقاى خاتمى حقيقتاً مقاومت كردند. آن روزى كه ايشان اعلام كردند وقتى مىگويم «جامعهى مدنى»، مراد من مدينةالنبى است - كه اتفاقاً ديروز يا پريروز در يكى از صحبتهاى ايشان من اين را خواندم - خيلى خلاف انتظار بعضىها شد؛ لذا به ايشان حمله كردند و فشار آوردند.
...من هميشه در اين مدت شماها را دعا كردهام. آقاى خاتمى را حداقل در هر شبانهروز يك بار دعا كردهام؛ يعنى در تمام اين مدت شايد هيچ شب و روزى نبوده كه من شخص ايشان را دعا نكنم. بقيهى مسؤولان و ديگران را هم هميشه دعا كردهام و باز هم دعا خواهم كرد./س
خودرهبری نظرش اینست که ملاک حال افراداست.چون افرادی بودندکه درمقابل ولی الله قرآن بسرنیزه کردند!
آقای خاتمی در چندین مرحله طی گفتگوی دو نفره با نظرات مخربانه موسوی و کروبی بعد ازانتخابات مخافت کردند و قبل از انتخابات نیز البته با ناراحتی با نامزد شدن آقای موسوی از نامزدی خود منصرف شدند این دو نفر اگر با آقای خاتمی همخوانی داشتند یا هم نظر بودند هرگز خودشان را کاندیدا نمی کردند.
و در مقایسه با آقای احمدی نژاد، خاتمی هیچوقت با نظر رهبر و ولی فقیه مخالفت ننموده و اغلب مطیع رهبر بودند.
ملاک حال فعلی افراد است..طلحه و زبیر را هرگز فراموش نکنید..ان ها هم اول خوب و خدایی بودند ولی بعد از ان....،؟؟..،؟؟..،؟؟
حال ایشان ، از حال اصول گرایانی که حال مردم را به این روز انداخته اند بهتر است
به کوری چشم صهیونیستهای داخل
((آقاى خاتمى را حداقل در هر شبانهروز يك بار دعا كردهام؛ يعنى در تمام اين مدت شايد هيچ شب و روزى نبوده كه من شخص ايشان را دعا نكنم.))