فرزند میترا استاد: نجفی بارها مادرم را با اسلحه تهدید کرده بود
پارسینه: فرزند میترا استاد با درخواست قصاص از دادگاه گفت: نجفی بارها مادرم را تهدید کرده بود.
در ادامه بررسی جلسه دادگاه محمدعلی نجفی، حاجیلویی وکیل خانواده مقتول با بیان اینکه پیشتر گفته شده بود خانم میترا استاد پرستو است، گفت: آقای نجفی گفته بود ایشان پرستو بوده و میخواسته اطلاعات شخصی مرا به خبرنگار بدهد. از طرف اولیای دم میگویم، شما ۴۰ سال است در پستهای سیاسی بودهاید از ما بهتر میدانید نهاد اطلاعاتی، اطلاعات را طبقهبندی میکند و کار خبرنگار انتشار اخبار است. البته ما میدانستیم خانم استاد چه چیزی میخواسته به آن خبرنگار بگوید و مطالبی را که آقای نجفی میگوید، از سوی وکیل معزولشان به ایشان یاد داده شده است.
وی افزود: آقای نجفی گفته بود، چون مهدورالدم است، او را کشتم، اما بعد حرف خود را پس گرفت و گفت: قصد من کشتن ایشان نبود. وکیلشان به آقای نجفی بگویند که این دو موضوع قابل جمع نیست.
قاضی کشکولی در واکنش به سخنان این وکیل گفت: صحبتهایتان خطاب به دادگاه باشد.
در ادامه حاجیلویی با بیان اینکه این موارد گفته شده از سوی نجفی، در لوایح وکیل معزولشان نوشته شده بود، خطاب به متهم اظهار داشت: در محضر دادگاه اعتراف کنید مرتکب قتل عمدی شدید و تقاضای بخشش کنید.
قاضی بار دیگر خطاب به وکیل اولیای دم گفت: در چارچوب کیفرخواست، دلایل اتهامی را بگویید.
وکیل اولیایدم میترا استاد ادامه داد: به علت شرایط نامناسب اوضاع روحی، والدین میترا استاد در دادگاه حضور ندارند. البته ایشان گلهمند هستند چرا در این مدت، نجفی به پسر میترا استاد سر نزده است. این پسر مادر خود را عریان و در آن حالت دیده، حالا چطور میتواند زندگی کند؟ او مادری که با سلاح جنگی کشته شده است را دیده است.
وی افزود: خانواده مقتول حق و حقوق خود را مطالبه کردهاند، اما آقای نجفی ماشین خود را فروخته بود و از طریق خانواده، پول از حساب ایشان برداشته شده تا پولی به خانواده مقتول نرسد.
حاجیلویی تصریح کرد: آقای نجفی بگوید این موارد اتهامی اصالتاً و یا وکالتاً مطرح شده تا در این صورت حق شکایت و افترا برای اولیایدم محفوظ باشد.
در ادامه قاضی محمدی کشکولی در رابطه با عدم حضور اولیایدم در دادگاه گفت: در رابطه با یکی از وکلای آقای نجفی باید بگویم آقای علیزاده به درخواست نجفی، عزل شده و در دادگاه حضور ندارد. اولیایدم هم آقای مهیار صفری و، ولی ایشان، جهانشاه صفری در دادگاه حضور دارند.
وی خطاب به اصحاب رسانه گفت: به درخواست آقای مهیار صفری فرزند مقتول، عکسی از ایشان با توجه به شرایط سنی منتشر نشود.
در ادامه، ولی مهیار صفری به اذن قاضی در جایگاه حضور یافت و به معرفی خود پرداخت.
وی گفت: بنده جهانشاه صفری، ولی مهیار صفری، فرزند خانم میترا استاد هستم.
وی افزود: فرزند من متولد ۱۱ شهریور ۸۲ است و ۱۵ سال سن دارد.
قاضی کشکولی خطاب به، ولی فرزند مقتول گفت: به موقع از شما تحقیق خواهم کرد.
سپس مهیار صفری فرزند میترا استاد به اذن قاضی در جایگاه حضور یافت و به سؤالات محمدی کشکولی پاسخ داد.
وی خطاب به این فرد خواست تا خود را معرفی کند.
وی با حضور در جایگاه گفت: من مهیار صفری، متولد ۸۲/۶/۱۱، فرزند جهانشاه صفری و با تحصیلات سیکل هستم.
فرزند مقتول در پاسخ به سؤال قاضی مبنی بر اینکه در رابطه با قتل مادرتان شکایتی دارید؟ اظهار داشت: بله تقاضای قصاص خون مادرم را دارم.
قاضی از وی خواست که مشاهدات خود را از روز حادثه و صحنه قتل بگوید.
صفری در بیان جزئیات روز حادثه گفت: ساعت ۹ صبح از خانه خارج شدم و ساعت ۱۲ به خانه رفتم و دیدم دو فرد غریبه آنجا هستند. اول فکر کردم واحد را اشتباه آمدم، اما بعد دیدم درست است. در نهایت به کمک آقازاده، وارد حمام شدم و مادرم را در داخل حمام دیدم.
وی در واکنش به سؤال قاضی مبنی بر اینکه آیا میتوانید مشاهدات خود را از صحنه قتل بگویید؟ سکوت کرد و با توجه به شرایطش نتوانست پاسخ دهد.
فرزند مقتول در پاسخ به این سؤال قاضی محمدی کشکولی مبنی بر اینکه آیا آقای نجفی با مادرتان اختلاف داشت؟ گفت: بله کمابیش اختلاف داشتند و بارها آقای نجفی با اسلحه مادرم را تهدید کرده بود و گفته بود با همین اسلحه، تو را میکشم.
قاضی خطاب به این فرد گفت: نجفی کِی مادر شما را تهدید کرده بود؟
فرزند مقتول گفت: دو روز قبل از حادثه تهدید کرده بود.
وی در پاسخ به سؤال قاضی مبنی بر اینکه آیا شما اسلحه را دیدید؟ گفت: من اسلحه را ندیدم.
قاضی خطاب به این فرد گفت: پس چطور فهمیدید اسلحه وجود دارد؟
مهیار صفری در پاسخ گفت: نجفی گفته بود اسلحه را خانه همسر اولش نگه داشته است.
قاضی گفت: مستند شما چیست؟
صفری پاسخ داد که صحبتهای خود آقای نجفی.
وی در واکنش به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه چه ضرورتی داشت آقای نجفی این را بگوید؟ به سکوت اکتفا کرد.
صفری در پاسخ به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه آیا آن روز امتحان داشتی؟ گفت: بله ساعت ۸:۳۰ بیدار شدم و ۹:۰۵ از خانه خارج شدم. آقای نجفی من را بیدار کرد و با تندی و عصبانیت به من گفت: بلندشو و برو مدرسهات دیر شده است.
فرزند مقتول در پاسخ به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه شب قبل از حادثه، اختلافی بین نجفی و مادرتان بود؟ گفت: ساعت ۹:۳۰ بحث شروع شد و تا ۲:۳۰ ادامه داشت.
قاضی خطاب به این فرد گفت: آیا کسی هم در منزلتان بود؟
صفری پاسخ داد: بله داییام به دعوت مادرم برای دورهمی تا ساعت ۱۲ در خانه ما بود.
قاضی از صفری پرسید که آقای نجفی گفته مادرتان چندینبار شما را بیرون کرده است، آیا این درست است؟
وی پاسخ داد: بیرون نکرده، من با مادرم دعوا نکردم و با هم خوب بودیم.
بشین سر جات بچه جان !!!! تو خودت هم خبر نداری که چرا مادرت یهویی زن نجفی شد !!!!! هر وقت بزرگ شدی میفهمی !!!!!!!!!!!! عاقلان دانند و فهمند !!!! پسر جان