اگر تختي اين روزها زنده بود...
پارسینه: فكرش را بكنيد تختي اكنون زنده بود. مطمئنا ديگر در هر شهر يك استاديوم به نامش نداشتيم. حداكثر يك سالن كشتي آن هم مشخص نيست در كجاي ايران به نامش ساخته شده يود و تا امروز فرسوده شده بود.
محسن آجرلو : اين بار در سالمرگ غلامرضا تختي بياييم به جاي حرف هاي تكراري و سر زدن نمايشي و سالي يك بار به مزارش، به اين فكر كنيم كه اگر تختي امروز زنده بود چه مي شد؟ فكر حضور تختي هم در اين روزها و زمانه اي كه مي گويند عوض شده، پر از حادثه و اتفاق هاي جالب، تلخ و يا شايد نا اميد كننده است.
فكرش را بكنيد تختي اكنون زنده بود. مطمئنا ديگر در هر شهر يك استاديوم به نامش نداشتيم. حداكثر يك سالن كشتي آن هم مشخص نيست در كجاي ايران به نامش ساخته شده يود و تا امروز فرسوده شده بود.
فكرش را بكنيد كسي كه لقب جهان پهلوان را لقب مي كشد را در سالن هفتم تير و يا سالن دوازده هزار نفري راه ندهند. چون مانند خيلي از هم دوره اي هايش او را نمي شناسند. فكرش را بكنيد مانند عبدالله موحد براي عضويت در صندوق حمايت از ورزشكاران برود اما او را نشناسند. خودش را معرفي كند و بازهم بشنود كه "به جا نياوردم! امرتان!".
فكر كردن كه كار خيلي دشواري نيست. بياييد با هم تصور كنيم كه امروز يا سال هاي قبل، نياز به حضور تختي در صندلي هاي مديريتي حس مي شد. آيا اصلا تختي قبول مي كرد؟ آيا او هم رقبايش را يكي پس از ديگري از صحنه بدر مي كرد تا چهار سال روي يك صندلي بنشيند؟
يك سوال جالب. محبوبيت بي سابقه و مدال هاي غلامرضا تختي چقدر مي ارزيد؟ چند هزار يا چند ميليون راي ارزش اين را داشت تا تمام زحماتش را به تاراج بگذارد و نماينده شوراي شهر و مجلس شود؟ آيا تختي هم عشق و محبت و احترام مردم را چيزي مانند راي عوض مي كرد؟ آن روزها كه قهرمان بود نمايندگي مجلس را رد كرد اما اين روزها چه تصميمي مي گرفت؟
تختي آن روزها عسل را تبليغ نكرد چون خودش نان و پنير خورده بود. او آن روزها بيشتر دوست داشت با مردم باشد تا مدير و مسئول و وزير و وكيل. واقعا امروز هم بيشتر با مردم بود يا فضا و آدم ها روي او هم تاثير مي گذاشت؟ آيا تختي دهه هشتاد و نود هم بيشتر با مردم بود يا نشستن پشت ميز و نشست و برخاست با مديران و مسئولان را در اولويت قرار مي داد؟
حقيقت اين است كه تختي آدم اين زمانه نيست. فكر كردن و تصور كردن هم فايده اي ندارد. او به اين دوران تعلق ندارد. او در جواني درگذشت تا دست نخورده و پاك بماند. تختي از بين ما رفت تا الگو بماند.
فكرش را بكنيد تختي اكنون زنده بود. مطمئنا ديگر در هر شهر يك استاديوم به نامش نداشتيم. حداكثر يك سالن كشتي آن هم مشخص نيست در كجاي ايران به نامش ساخته شده يود و تا امروز فرسوده شده بود.
فكرش را بكنيد كسي كه لقب جهان پهلوان را لقب مي كشد را در سالن هفتم تير و يا سالن دوازده هزار نفري راه ندهند. چون مانند خيلي از هم دوره اي هايش او را نمي شناسند. فكرش را بكنيد مانند عبدالله موحد براي عضويت در صندوق حمايت از ورزشكاران برود اما او را نشناسند. خودش را معرفي كند و بازهم بشنود كه "به جا نياوردم! امرتان!".
فكر كردن كه كار خيلي دشواري نيست. بياييد با هم تصور كنيم كه امروز يا سال هاي قبل، نياز به حضور تختي در صندلي هاي مديريتي حس مي شد. آيا اصلا تختي قبول مي كرد؟ آيا او هم رقبايش را يكي پس از ديگري از صحنه بدر مي كرد تا چهار سال روي يك صندلي بنشيند؟
يك سوال جالب. محبوبيت بي سابقه و مدال هاي غلامرضا تختي چقدر مي ارزيد؟ چند هزار يا چند ميليون راي ارزش اين را داشت تا تمام زحماتش را به تاراج بگذارد و نماينده شوراي شهر و مجلس شود؟ آيا تختي هم عشق و محبت و احترام مردم را چيزي مانند راي عوض مي كرد؟ آن روزها كه قهرمان بود نمايندگي مجلس را رد كرد اما اين روزها چه تصميمي مي گرفت؟
تختي آن روزها عسل را تبليغ نكرد چون خودش نان و پنير خورده بود. او آن روزها بيشتر دوست داشت با مردم باشد تا مدير و مسئول و وزير و وكيل. واقعا امروز هم بيشتر با مردم بود يا فضا و آدم ها روي او هم تاثير مي گذاشت؟ آيا تختي دهه هشتاد و نود هم بيشتر با مردم بود يا نشستن پشت ميز و نشست و برخاست با مديران و مسئولان را در اولويت قرار مي داد؟
حقيقت اين است كه تختي آدم اين زمانه نيست. فكر كردن و تصور كردن هم فايده اي ندارد. او به اين دوران تعلق ندارد. او در جواني درگذشت تا دست نخورده و پاك بماند. تختي از بين ما رفت تا الگو بماند.
بسمه تعالی شادی روحش صلوات
زیباترین توصیفی که در این مدت از آن مرحوم خواندم.
امکان نداشت تا به امروز زنده باشه، همون اوایل انقلاب مرده میشد.
نمونه ای مانند جهان پهلوان تختی نداشتیم و نداریم.
به حقیقت دو خط اخر که نوشتی پارسینه جوابیه که ذهن منو سالها درگیر خودش کرده نه درمورد تختی بلکه درمورد همه خوبان مانندتختی یه جورایی ارومم کردی مرسی.ربرای شادی روح جهان پهلوان صلوات برای کسی که متعلق به این زمان نبود .