گوناگون

گام معلق ممیزی

پارسینه: «ممیزی» انگار که اصطلاح قابل تحمل‌تری است. سال‌هاست اهالی نوشتن و نشر و مجریان اداره بررسی کتاب در توافقی نانوشته..

«ممیزی» انگار که اصطلاح قابل تحمل‌تری است. سال‌هاست اهالی نوشتن و نشر و مجریان اداره بررسی کتاب در توافقی نانوشته تصمیم گرفته‌اند این اصطلاح قابل‌تحمل را جایگزینی برای «سانسور» کنند، شاید به این ترتیب در کنار آمدن با این مقوله آسوده‌تر باشند. درواقع «ممیزی» انگار برآمده از یک مصلحت‌اندیشی باشد و «سانسور» طبق تعریف دقیقش «توهین به شعور جمعی یک جامعه و جايگزيني چند نماینده مردم از به جای شعور جمعی باشد».

در سه دهه گذشته همین مصلحت‌اندیشی و به تعبیر مجریان این اصطلاح پاک و پاکیزه شدن ادبیات و کتاب یکی از چالش‌های اصلی اهل فرهنگ در ایران بوده و هست، اما این چالش تازه‌ای نیست. با این حال مقوله ممیزی در هشت سال اخیر دیگر دایره‌ای سخت گسترده پیدا کرده بود، آنچنان که ناشران از هراس امتیاز منفی در کارنامه‌شان باید مراقب کتاب‌هایی که راهی اداره ممیزی می‌کردند، می‌بودند و نه تنها چاپ کتابشان ممنوع می‌شد، بلکه امتیاز منفی می‌گرفتند و اگر این اتفاق چندبار پیاپی رخ می‌داد تعداد کتاب‌های غیرقابل چاپشان به رقم مورد نظر اداره کتاب مجوز نشر تعلیق می‌شد، چنان‌که این اتفاق بارها رخ داد و ناشران بسیاری در این هشت سال گرفتار تعلیق‌های سه ماهه و یک‌ساله و البته تعلیق نامحدود شدند.

در واقع اداره کتاب آن‌ها را برای کتابی که می‌خواستند اجازه انتشارش را کسب کنند تنبیه کرد و از دیکته نانوشته‌شان غلط گرفت؛ کار به جایی رسید که برای اولین‌بار در مناظره‌های انتخاباتی سال 88 هم مساله ممیزی کتاب در مناظره‌ها مطرح شد و البته این‌بار هم دکتر حسن روحانی و دکتر علی جنتی وزیر فرهنگ اهتمام ویژه‌ای به این مقوله داشته‌اند. وزیر فرهنگ که تازه از راه رسیده و به نظر پراز ایده‌های نو است، می‌گوید می‌خواهد همه‌چیز را به شعور جمعی جامعه واگذار کند. او می‌خواهد ممیزی پیش از نشر را حذف و در این زمینه هم درست مانند تجربه مطبوعات و نشریات عمل کند.

در واقع او تنها می‌خواهد مصوبه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی را عملی کند؛ مصوبه‌ای که براساس آن اصل بر برائت نویسنده است، مگر خلافش ثابت شود و به دادگاه برود.

اما در چند روز گذشته وعده عمل به قانون سبب شد هراس‌ها و دودلی‌های بسیاری در جامعه نشر و نوشتن ایران ایجاد شود؛ هراسی که ریشه در تجربیات تلخ دارد و کمتر از ذهن ترس‌خورده و سانسورزده می‌آید. در اظهارنظرهای مخالفان عمل به قانون و حذف ممیزی پیش از انتشار بیش از هر نکته‌ای هراس از ترویج خودسانسوری میان نویسندگان و بیش از آن میان ناشران به چشم می‌خورد.

با این حال موافقان این طرح و اجرایی شدن مصوبه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی معتقدند اگر چارچوب‌های روشن و مشخصی وجود داشته باشد، می‌توان بدون این‌که یک‌نفر برای نویسنده و مخاطبش تصمیم بگیرد کتاب را منتشر کرد، درست مثل هر کشور آزاد دیگری در دنیا، درست مثل کشورهای همسایه همچون ترکیه و افغانستان.

جعفریه: باید از یک جایی شروع کنیم

محمدعلی جعفریه مدیر نشر ثالث می‌گوید: «متاسفانه بعضی از همکاران ما با اظهارنظرهایشان وزیر را به وحشت می‌اندازند. به نظرم منافع این گروه در ایجاد بلبشو و گلایه از ممیزی پیش از نشر است. عده‌ای هم همیشه به بهانه ممیزی می‌گویند چاپ آثار فاخر ادبی‌شان ممکن نشده است. حذف ممیزی پیش از انتشار مساله پیچیده‌ای نیست.

درست مثل رانندگی کردن است. شما رانندگی می‌کنید و تا وقتی که تصادف نکرده‌اید و به کسی نزده‌اید، می‌توانید راهتان را ادامه بدهید. در زمینه نشر هم اگر چارچوب‌های روشنی وجود داشته باشد، ناشران می‌توانند کارشان را انجام بدهند و مدت‌ها معطل نمانند و از اعمال سلیقه شخصی هم در عمل جلوگیری شود. به‌هرحال در این سال‌ها دیده‌ایم که روشن‌نبودن چارچوب‌ها و نظر شخصی «بررس کتاب» بیشتر از خود مقوله ممیزی به نشر آسیب زده است.» در دوره ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی نیز تلاش‌هایی برای حذف ممیزی پیش از انتشار انجام شد، اما فشارهای بیرونی اجازه نداد که این اتفاق بیفتد.

جعفریه با اشاره به آن تلاش‌ها می‌گوید: «در دوره اول ریاست‌جمهوری آقای خاتمی، وزارت ارشاد با 50 تا 60 ناشر صحبت‌هایی کرد و برای مدتی قرار شد در یک اشل کوچک این ناشران با مسئولیت خودشان اقدام به انتشار تقریبا دو‌هزار جلد کتاب بکنند که تجربه عالی بود. در آن مقطع چند کتاب بعد از انتشار به مشکل برخوردند که همگی‌شان کتاب‌هایی بود که خود وزارت ارشاد بررسی پیش از نشر را درباره‌شان انجام داده بود.

به‌هرحال نمی‌شود ما مخالف ممیزی باشیم و درباره معایب آن حرف بزنیم و وقتی هم که می‌خواهند مسئولیت کتابی را که منتشر می‌کنیم به خود ما واگذار کنند آن را نپذیریم. باید از یک جایی شروع کنیم، اگر مخالف ممیزی هستیم این گام اول و بزرگی برای دستیابی به آن است.» دکتر علی جنتی هم از این ایده دفاع می‌کند و به نظر تصویر روشنی درباره آنچه می‌خواهد عملی کند، دارد. او به مجله آسمان می‌گوید: «ممیزی قبل از نشر را برمی‌داریم.

خود ناشر وقتی روی کتابی سرمایه‌گذاری می‌کند که سه‌هزار تیراژ دارد، می‌داند اگر آن کتاب از چارچوب‌های قانونی خارج بشود سرمایه‌اش دچار مشکل شده و مجبور می‌شود صفحاتی از کتاب را تغییر بدهد تا با ضوابط منطبق شود. بنابراین از همان اول ناشر این ضوابط را مراعات خواهد کرد. بعد نوبت ممیزی بعد از انتشار می‌رسد. آن هم باید در چارچوب قانون باشد. این کار باید توسط افراد صاحب نظر و اهل فکر صورت بگیرد و از خرده‌گیری و اعمال سلیقه شخصی خودداری شود.»

هیرمندی: جامعه خودش را پالایش می‌کند

«رضی هیرمندی» مترجم و کارشناس ادبیات کودک این ایده را بسط می‌دهد و می‌گوید: «وقتی مساله ممیزی را مطرح می‌کنیم، در واقع درباره ادبیات حرف می‌زنیم و ادبیات بخشی از فرهنگ جامعه ماست و یکی از دغدغه‌های مسئولان و توجیهشان برای سانسور تاکید روی این نکته است که نبود سانسور ممکن است به نظام‌های سیاسی و فرهنگی ما لطمه بزند و ارکان مهم سیستم را خدشه‌دار کند.

به همین دلیل هم از ممیزی پیش از انتشار دفاع می‌کنند. سوال من این است در روزنامه‌های ما با تیراژ بسیار وسیع‌تر از کتاب آیا مسائل ضدحکومتی مطرح می‌شود؟ آیا اقدامی برای ایجاد تلاطم و خدشه انجام می‌دهند؟ پس چرا باید در یک تیراژ محدود دو‌هزارتایی نویسنده‌ و مترجم و ناشر چنین کاری انجام بدهند؟ نویسنده برآمده از خردجمعی نخبگان و وجدان عمومی مردم است، پس نویسنده در این مواجهه دقت بیشتر می‌کند.

نویسنده در این شرایط و بدون ممیزی پیش از نشر به جای این‌که خودش را در برابر چند نماینده ببیند، خودش را با انتشار کتاب جدیدش در برابر مردم و به این ترتیب خودش را در برابر دولت و ملت متعهد می‌بیند. این تجربه‌ای است که دنیا آن را با آغوش باز پذیرفته است؛ این‌که کار مردم به دست خودشان سپرده شود. در یک کلام اگر کار مردم به مردم سپرده شود، ضمن آن‌که راه خلاقیت هنرمند و نویسنده بسته نمی‌شود، جامعه خودش خودش را پالایش می‌کند و لازم نیست دست و قلم نویسنده را به بند بیندازیم.

متاسفانه الان نویسنده و مترجم قبل از هر چیزی با دیوار ممیزی روبه‌رو هستند و فکر می‌کنند چه بنویسند که از این دیوار متغیر جان سالم به در ببرند. به نظرم لازم نیست همه‌چیز را از صفر شروع کنیم و کمی آن سوتر به تجربه کشورهای دیگر هم نگاهی بیندازیم.» هیرمندی به تجربه انتشار کتاب بدون سانسور پیش از انتشار و بدون دستگاه دولتی اشاره می‌کند و می‌گوید: «برای مثال شل‌سیلور استاین نویسنده‌ای بود که انجمن کتابداران آمریکا تا سال‌ها با ورود کتاب‌هایش به کتابخانه مدارس مخالفت می‌کردند، دلیلش هم بدآموزی یا چنین چیزی نبود، بلکه نگاه محافظه‌کارانه‌شان این اثر را برنمی‌تافت.

یا حتی درباره رمان «خاطرات یک سرخپوست صددرصد واقعی» نوشته شرمن الکسی هم ‌چنین بود. هنوز در بعضی از مدارس آمریکا اجازه ورود این کتاب را نمی‌دهند. آن‌ها می‌گویند این کتاب بدآموزی دارد، در حالی‌که از این کتاب به شدت استقبال شد و صاحب‌نظران گفتند نگاه محافظه‌کارانه این دسته و هراسشان از روشنگری درباره تبعیض نژادی و انتقاد از حکومت بود که اجازه ورود این کتاب را به کتابخانه مدارس نمی‌دادند.

اینجا مردم خودشان دست به پالایش می‌زنند. ممکن است اقلیتی یک کتاب را نپسندد، اما درنهایت باید بپذیریم مردمسالاری در زمینه فرهنگ هم هزینه دارد. پیشاپیش می‌گویم شاید افراط‌هایی هم بشود، اما درنهایت به نفع ماست.» وزیر فرهنگ دولت اعتدال می‌گوید: «ممیزی کلمه محترمانه همان سانسور است. اسمش را هرچه می‌خواهید بگذارید مهم نیست. وظیفه وزارت ارشاد این است که ضوابط را اجرا و آن‌ها را به صورت شفاف اعلام کند اما قبل از این‌که چنین تصمیم‌هایی گرفته شود با ارباب نشر و کسانی که سابقه طولانی دارند حتما مشورت خواهد شد.

این جور نیست که وزیر ارشاد با چهار تا از معاونانش بنشینند و تصمیم بگیرند.» حالا آقای وزیر پیشنهادی را روی میز گذاشته است، که اهالی عرصه فرهنگ سال‌هاست درباره آن نگرانند؛ نگرانی‌ای که شاید اگر این مصوبه به درستی پیاده شود، رفع شود. اجرای اصل 24 قانون اساسی و اعمال مصوبه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی احتمالا امری نشدنی نیست، تنها به این شرط که وزیر فرهنگ آن را تام و تمام اجرایی کند، جلوی روی کار آمدن نهادهای موازی را بگیرد و برای ناشران و نویسندگان و اهل قلم با مشخص کردن چارچوب‌ها در قالب شورایی مشورتی حاشیه امنیتی ایجاد کند.

این‌که مردم همه جای دنیا و داستان‌های همه نویسندگان جهان در ایران رخ نمی‌دهد و آنجا جور دیگری زندگی می‌کنند و نباید به مخاطب ایرانی دروغ تحویل داد و همه نوشیدنی‌های الکلی را ماءالشعیر کرد و گفت آنجا هم روابط اجتماعی درست مثل ایران است و مردها و زن‌های غیرفامیل و زوج با هم دست نمی‌دهند و البته این‌که نویسنده‌های ایرانی در جست‌وجوی ترویج بی‌اخلاقی نیستند، ساده است و تنها لازم است اراده‌ای برای سروسامان دادن به این نگاه گشت‌ارشادی در اداره کتاب وجود داشته باشد و بس.

نویسنده: امیلی امرایی

منبع: روزنامه بهار

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار