او به دریا رفت و مرغابی نبود
پارسینه: سال گذشته ۳۳۵ ایرانی در دریا، ۱۲۰ نفر در کانالهای آب، ۱۱۱ نفر در استخرها، ۹۶ نفر در دریاچههای مصنوعی و اطراف سدها، ۴۱ نفر در دریاچههای طبیعی و ۳۷۱ نفر در سایر مکانها که بیشتر رودخانهها بوده است با دست و پا زدنهای بیفایده، بیجان از آب خارج شدند.
سال گذشته ۳۳۵ ایرانی در دریا، ۱۲۰ نفر در کانالهای آب، ۱۱۱ نفر در استخرها، ۹۶ نفر در دریاچههای مصنوعی و اطراف سدها، ۴۱ نفر در دریاچههای طبیعی و ۳۷۱ نفر در سایر مکانها که بیشتر رودخانهها بوده است با دست و پا زدنهای بیفایده، بیجان از آب خارج شدند.
خبری از آرامش حتا از نوع قبل از طوفان نیست؛ مدیران اما با آرامشی عجیب افزایش آمار و تداوم کشته شدگان را به حوزه خود نامربوط میدانند تا باز هم تنها با گذشت یک ماه از تابستان حدود ۱۰۰ خانواده به ماسههای سواحل خزر چنگ بیاندازند و به دریا التماس کنند که اگر شناگرشان را «جان»دار نمیآورد حداقل جسدش را پس بدهد.
طوفانی بی صدا هم در جنوب ایران وزیدن آغاز کرده تا تعدادی هم در طول طولانیترین رود ایران در خوزستان بدوند و فریاد بزنند تا عزیز از دست دادهشان پیدا شود و برخی هم در جغرافیای شرق و غرب ایران ناباورانه در کنار استخرها و دریاچههای مصنوعی دنبال چرایی غرق شدن دوست یا اعضای خانواده هستند؛ مانند افرادی که تصور نمیکردند آبهای پشت سدها و دریاچههای طبیعی هم ممکن است قاتل از کار درآیند!
آرامش از دست داده شده باعث شده است که مدیران سازمان هلال احمر از فدراسیون نجات غریق انتقاد کنند، مدیران استانهای شمالی و جنوبی در لفافه از وزارت کشور گلایه کنند و وزارت کشور موج منفی را مربوط به بیتفاوتی مجلس بداند و نمایندگان مجلس شهرداران را مقصر معرفی کنند.
غرق شدگان سالانه در ایران به اندازه سقوط ۱۰ هواپیما
هر چند برای تعداد دقیق غرق شدگان در ایران نهاد مجزایی برای انتشار آمار وجود ندارد و از پزشکی قانونی تا هیات غریق نجات و غواصی و سازمان هلال احمر و فرمانداری و دهیاری ها ، آمارهای خاص خود را ارایه میدهند اما از مجموع این ارقام میتوان دریافت که هر ساله به طور میانگین بیش از ۱۰۰۰ ایرانی در دریا، رودخانه، استخر، سد و کانالهای آب جان خود را از دست میدهند.
آمار پزشکی قانونی از مرگ ۱۰۷۵ نفر در سال ۹۱ بر اثر غرق شدن خبر داده و در ادامه تعداد قربانیان آب در سال قبلتر از این را هم ۱۰۷۴ اعلام کرد.
اگر جزییتر نگاه کنیم مشخص میشود که سال گذشته ۳۳۵ ایرانی در دریا، ۱۲۰ نفر در کانالهای آب، ۱۱۱ نفر در استخرها، ۹۶ نفر در دریاچههای مصنوعی و اطراف سدها، ۴۱ نفر در دریاچههای طبیعی و ۳۷۱ نفر در سایر مکانها که بیشتر رودخانهها بوده است با دست و پا زدنهای بیفایده، بیجان از آب خارج شدند.
با یک حساب سرانگشتی مشخص میشود که در یک دهه گذشته بیش از ۱۰ هزار نفر از مردم ایران که برای تفریح و یا فرار از گرما تنی به آب زده بودند در فقدان اطلاع رسانی لازم، فقدان نیروهای نجات غریق و امداد و نجات و همچنین نبود امکاناتی مانند جتاسکی و جلیقه نجات هیچگاه زنده از آب خارج نشده اند.
برای مقایسه میتوان گفت که این تعداد جان باخته با سقوط ۱۰ هواپیمای کوچک مسافربری و یا ۲۶ اتوبوس مسافری برابری میکند که البته این دومی در ایران به یک خبر تکراری تبدیل شده است.
نغمه شوم در لب کارون
از دریا تا رودخانه که با ادبیات مدیران دولتی میتوانند نوعی «ظرفیت بالقوه» باشند، در ایران تبدیل به «تهدید» شدهاند. به طور مثال رود کارون که از ۷ شهر خوزستان عبور میکند و ساکنان هزار روستای این استان از آب آن بهره برداریهای مختلف دارند در مناطقی که امکان خطر آفرینیاش هم مشخص است بدون دیوار کشی رها شده تا خوزستان در کنار مازندران و گیلان در صدر مرگ بر اثر غرق شدن قرار بگیرد.
نکته آن که در کناره گیلان و مازندران ، "خزر" قرار دارد که بزرگترین دریاچه دنیا خوانده میشود و بواسطه آن در تابستان بیش از ۲۰ میلیون گردشگر به این مناطق سفر میکنند. یعنی با توجه به جمعیت و حذف این سفرها خوزستان در صدر استانهایی قرار میگیرد که سالانه حدود ۳۰۰ نفر از مردمش که بیشتر بومیان کلافه از گرما هستند را به دلیل «تفریح با آب» از دست میدهند، آماری وحشتناک که میتواند میانگین حدودی روزی یک غرق شده را رقم بزند.
خزر و مرگ روزانه ۴ نفر
اما با این حال یک سوم از جان باختگان در آب مربوط به دریای شمال است. صحبت از دریاچهای با ۷۸۰ کیلومتر نوار ساحلی است. با وجود آنکه قدمتی به بلندای ایران دارد اما هنوز نامی واحد ندارد؛ بعضی به عادت پیشینیان دور کاسپین میخوانندش، برخی دریای خزرش میگویند و چند سال پیش هم در یک تصمیم دستوری اعلام شد که همه این دریا را که در سه استان نوار ساحلی دارد مازندران بخوانند که باعث برآشفته شدن مردم گیلان و گلستان میشود.
هر چه که هست دریای خزر با گذشت یک ماه از تابستان پر تلاطم بوده و به سنوات گذشته تا اینجا جان حدود ۱۰۰ نفر را گرفته و بیم آن میرود باز هم نقش اصلی تکرار آمار مرگ روزانه ۴ نفر در دریاهای ایران را از آن خود کند.
خزر همان دریای همیشگی با ویژگی شکافندگی است که در مواقعی طول موجهایش به ۱۰ متر هم میرسد و متوسط عمق آن بیش از ۳۰۰ متر است. البته این دریا کمتر نشانی از ۲۰ یا ۳۰ سال پیش دارد و اکنون در انبوهی از آلودگیهای نفتی و زبالهای شناور است!
در همین دریا سالیانه ۳۰۰ تا ۶۰۰ نفر جان میدهند چون شناگر که ماهر نباشد، دریا ندیده باشد و نهایتا تا عمق ۴ متری یک استخر رفته و در عرض ۲ دقیقه بازگشته باشد شنا در خزر برایش تبدیل میشود به بازی با گوریل که هر لحظه ممکن است زیر پایش بزند و سرش را بکشد زیر آب تا موجودات ته دریا را تماشا کند. غافل از آنکه آلودگی و فاضلاب ریخته شده در دریا موجود زنده چندانی باقی نگذاشته است!
دریای ناامن خزر
آیا خبرهای از این دست به مقامات دولتی نمیرسد و آنها دست روی دست گذاشتهاند؟ ظاهرا پاسخ به این سوال منفی است. چون حدود ۱۵ سال است که طرح سالم سازی دریا در استانهای ساحلی اجرایی شده و سالی نبوده که اعلام نشود از تعداد مناطق پر خطر در سواحل کم شده است. با این وجود و طبق اعلام مقامات رسمی دو استان مازندران و گیلان هنوز در مازندران ۳۵۰ نقطهی حادثهخیز و در گیلان ۱۳۳ منطقه با احتمال بالای غرق شدن وجود دارد.
منطقه سالم سازی شده دریا اینگونه تعریف میشود که علاوه بر وجود امنیت برای شنا در دریا، منجی غریق هم حضور داشته باشد تا در صورت لزوم امکان نجات جان افراد فراهم باشد. علاوه بر این سرویسهای بهداشتی هم باید در طرحهای این مناطق تهیه شده و پایگاههای هلال احمر هم برای کمک به احیا مصدومان احتمالی در دسترس باشند.
در این بین میلیونها مسافری که هر سال از جنوب، شرق و غرب ایران بار سفر به سمت شمال میبندند از حضور در طرحهای سالم سازی راضی نیستند چون این محدودهها را بسیار شلوغ و فاقد امکانات دیده و به جز این امکان شنا به صورت خانوادگی در آنها وجود ندارد. به همین دلیل شهروندان مشتاق دریا علیرغم هشدارها به مناطق کور و ممنوعه سواحل برای شنا رفته و تن به جریان آب میسپارند اما موج آب آنها را خلاف جهت برده و در نهایت هم تا وقتی امدادگران برای کمک از راه برسند فرد در آب، جانش را از دست داده است.
همچنان تلاش برای کاهش آمار غرق شدگان
همین موضوع به نوعی مورد اشاره محمد مظفر، رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر هم قرار دارد. او تاکید میکند با وجود آمار بالای غرق شدگان که به دلیل ویژگیهای دریای خزر و ناآشنا بودن شناگران صورت میگیرد هنوز وضعیت امداد و نجات در سواحل خزر متولی مشخصی ندارد.
او در عین حال مانند «سال گذشته» از تلاش برای کاهش ۵۰ درصدی آمار غرق شدگان در خزر در قالب اجرای «طرح ملی کاهش غریق» در ۷۸۰ کیلومتر از دریای خزر خبر داده است.
توضیح بیشتر درباره موضوع را از زبان سرپرست هلال احمر گیلان بخوانید که از اواسط تیرماه و همزمان با افزایش فشارها و موج مسافران غرق شده در خزر گفت که طبق وظایف تعریف شده، از طرف وزارت کشور در فصل تابستان مسئولیت نجات غریق در دریا بر عهده سازمانی غیر از هلال احمر نهاده شده است و خود هلال احمر هم ردیف بودجهای برای این کار ندارد.
طبق برآورد و اعلام محمدحسن یزدانپناه در گفتوگو با «عصر ایران» هزینه استقرار نیروهای جمعیت هلالاحمر در سواحل گیلان تا پایان تابستان امسال 1.5 میلیارد تومان است که تاکنون اعتبارات و تجهیزات لازم برای حضور همه جانبه نیروهای هلال احمر در دریا پرداخت نشده است.
سرپرست جمعیت هلال احمر گیلان در عین حال میگوید که نیروهای هلال احمر علی رغم عدم همکاری لازم فرمانداری و دیگر نهادها ، حضور همه جانبهای در طرحهای سالم سازی دارند به طوری که در ۱۹ طرح سالم سازی ۲ امدادگر زن و ۲ امدادگر مرد به فعالیت مشغولند و اتفاقات احتمالی در ۱۴۰ نقطه خطر آفرین هم توسط هلال احمر پوشش داده میشود.
بر این اساس اعلام شده است که در روزهای آخر هفته که شهرهای ساحلی خزر با هجوم مسافران روبه رو است و به همین ترتیب احتمال حوادث هم افزایش پیدا میکند برای اولین بار در منطقه از یک فروند بالگرد برای کمک به مصدومان استفاده میشود.
این مقام هلال احمر تاکید دارد که در استان گیلان نسبت به استان مازندران اتفاقات تلخ دریایی تا حدودی کنترل شده است و از ابتدای تابستان تا امروز هم بیش از ۵۰ نفر در این منطقه از مرگ نجات پیدا کردهاند.
به زعم یزدانپناه کمبود امکانات، مشارکت ناکافی بعضی از نهادها و همچنین عدم آموزش به موقع به اعضای داوطلب نجات غریق از جمله مشکلات این بخش است.
«آقای یزدانپناه خزر تنها دریای جهان نیست و مردمان کشورهای زیادی در دنیا هم از موهبت دریا برخوردارند و هم رودخانه و استخر، چرا آمار غرق شدگان در این کشورها بسیار کمتر از ایران است؟» سرپرست هلال احمر در توضیح این سوال میگوید: برای این موضوع باید مولفههای زیادی مانند عوامل انسانی، فرهنگ مردم و خطر کردنهای نابه جا، کمبود تجهیزات و امکانات و... را در نظر گرفت.
به زعم او همانطور که بسیاری از کشورهای مورد نظر اصطلاحا توسعه یافته هستند این توسعه یافتگی در تمام جوانب زندگی و حتا تفریحاتشان نمود پیدا میکند و از آنجایی که ایران کشوری در حال توسعه است طبیعتا باید با گذشت زمان با ایجاد امکانات مناسب و در کنار آن فرهنگ سازی و آشنا ساختن مردم با شرایط شنا در هر محدوده آمار غرق شدگان را کاهش داد.
این همه در حالی است که حدود دو هفته پیش محمد اکبرزاده معاون سیاسی امنیتی استاندار گیلان اعلام کرد که برای سالم سازی دریا ۹۴۰ میلیون تومان از خزانه استقراض شده است و به جز این هم قرار است ۲۰میلیون تومان دیگر برای هر طرح سالم سازی دریا در گیلان اختصاص پیدا کند. شایان ذکر است که مناطق ساحلی در رشت به دهیاران واگذار شده و با مدیریت محلی اداره میشود و در ۳۰۰ کیلومتر نوار ساحلی گیلان ۶۰ طرح سالم سازی دریا وجود دارد.
طرحهای کم اثر دولتیها
مقاماتی که امروز گرفتار آمار بالای غرق شدگان در دریا هستند همزمان با آغاز فصل گرما اعلام کرده بودند امسال برای کاهش آمار غرق شدگان به جز حضور ناجیان غریق مجرب -که از سوی هیات نجات غریق به کار گرفته میشوند- دستگاههای دولتی مانند استانداری ها، فرمانداریها، اداره کل ورزش و جوانان، جمعیت هلال احمر و منابع طبیعی هم به کمک این گروه خواهد رفت.
اما گذشت زمان نشان داد که این تصمیم در گیلان و مازندران صرفا طرح مسالهای بدون پشتوانه مالی بوده و نه فرمانداریها امکانات لازم را در اختیار نهادهایی مانند هلال احمر و فدراسیون نجان غریق قرار داده و نه هیات نجات غریق تعاملی با سازمان هلال احمر دارد که معتقد است عملکرد هیات نجات غریق در سواحل خزر طی سالهای گذشته مناسب نبوده است. هیاتی که علاوه بر درخواست تامین امکاناتی مانند جت اسکی و جلیقه نجات و تهیه اسکان در ساحل دریا برای استراحت نیروهایش از پرداخت نشدن دستمزد اعضای هیات نجات غریق در سالهای گذشته هم انتقاد دارند.
وقتی حقوق ناجیان غریق نادیده گرفته میشود
مدیریت هیات نجات غریق در این ارتباط میگوید که رسانهها فقط آمار غرق شدگان را بزرگنمایی میکنند و هیچ گاه توجه نمیشود که چند هزار نفر از افرادی که گرفتار موجهای بلند و کوتاه در آب میشوند با ابتکار و تلاش نیروهای منجی غریق زندگی دوباره پیدا میکنند که اگر این تلاش وجود نداشت شاید به جای مرگ سالیانه هزار نفر باید برای ۱۰ هزار نفر سوگواری میشد.
روزبه کیا، نجاتغریق شجاعی که دیگران را نجات داد و خودش جان باخت
شمار زیادی از نیروهای نجات غریق در شهرهای ساحلی مازندران و گیلان از پرداخت نشدن و پرداخت دیر هنگام و یا کمتر از قرار داد منعقد شده میگویند و تاکید دارند که به اکثریتشان امکاناتی بیشتر از سوت، یک بویه و چند متر طناب داده نمیشود در حالی که آنها باید در هوای شرجی و گرمای طاقت فرسا خطر را به جان خریده و برای نجات افراد حادثه دیده به دریا بزنند و در نهایت اگر مقامات دولتی خوش حساب باشند ماهیانه 400 تا 500 هزار تومان دریافت کنند .
این شرایط باعث خداحافظی تعداد زیادی منجی غریق از سواحل شده است در حالی که طبق استانداردهای اعلام شده باید به ازای هر ۵۰۰ متر نوار ساحلی، یک ناجی غریق حضور داشته باشد.
مرگ تکان دهنده روزبه کیا بعد از نجات ۳ نفر
امیر نوریسادات رئیس هیئت نجات غریق و غواصی گیلان که در حادثهای پر سرو صدا هفدهم تیرماه "روزبه فقیهکیا" نجات غریق ۲۴ سالهاش را در بندر انزلی از دست داد و بر سر در ساختمان هیات پارچه سیاه برافراشته است،میگوید: روزبه بدون استفاده از امکانات خاص بعد از نجات جان سه نفر ، در ساحل -و نه در دریا- دچار ایست قلبی شد و به دلیل کمبود امکانات پزشکی و نبود آمبولانس جانش را از دست داد. او از مدیریت هلال احمر انتقاد دارد که هیچ توجهی به وعده به کارگیری ۵۰ هزار نیروی امدادی در ساحل که به احیای مصدمان منجر میشود، نداشته است.
انتقاد نوری سادات ناظر به آمارهای اعلام شده سازمان امداد و نجات هلال احمر است که براساس آن قرار بود ۱۰۰ پست امداد و نجات دریایی و ساحلی در استان گیلان، ۱۵۰ پست در استان مازندران و ۲۵ پست در استان گلستان راه اندازی شود و امدادگران و نجات گران گروههای امداد و نجات دریایی هلال احمر به ارائه خدمات تخصصی جستجو و نجات در دریا بپردازند.
مردم شنا نکنند، آبها آلوده است
از انتقادات متقابل نهادهای دولتی و غیر دولتی در استانهای شمالی مشخص میشود که بخش زیادی از برنامههای اعلام شده عملیاتی نمیشود چون "دریا متولی ویژه ندارد".
یکی از فعالان محیط زیست که با دید انتقادی به رویه حاکم بر مدیریت محیط زیست و همچنین آمار بالای غرق شدگان مینگرد، میگوید: حالا که مدیران ، برنامههای کارآمدی برای کاهش آمار حوادث آبی ندارند رسانههای پر مخاطب و به ویژه صداو سیما میتوانند نقش موثرتری در این میان ایفا کنند و حداقل جذابیت شنا در رودخانهها و دریاهای ایران را از منظر آلودگیهای محیط زیستی تشریح کنند و هشدار دهند دریای بستهای مانند خزر که روزانه میزبان بیش از ۲۰۰ میلیون متر مکعب فاضلاب خانگی و صنعتی و آلودگیهای نفتی است قطعا جای مناسبی برای شنا نیست و اگر رهاوردش غرق شدن نباشد بیماریهای پوستی و در دراز مدت سرطانهای کشنده را برای شناگر ودیعه میگذارد. این موضوع برای بیشتر رودخانههای ایران هم صدق میکند که به دلیل سرازیر شدن فاضلاب دیگر کمتر موجود زندهای در آنها باقی مانده است.
خبری از آرامش حتا از نوع قبل از طوفان نیست؛ مدیران اما با آرامشی عجیب افزایش آمار و تداوم کشته شدگان را به حوزه خود نامربوط میدانند تا باز هم تنها با گذشت یک ماه از تابستان حدود ۱۰۰ خانواده به ماسههای سواحل خزر چنگ بیاندازند و به دریا التماس کنند که اگر شناگرشان را «جان»دار نمیآورد حداقل جسدش را پس بدهد.
طوفانی بی صدا هم در جنوب ایران وزیدن آغاز کرده تا تعدادی هم در طول طولانیترین رود ایران در خوزستان بدوند و فریاد بزنند تا عزیز از دست دادهشان پیدا شود و برخی هم در جغرافیای شرق و غرب ایران ناباورانه در کنار استخرها و دریاچههای مصنوعی دنبال چرایی غرق شدن دوست یا اعضای خانواده هستند؛ مانند افرادی که تصور نمیکردند آبهای پشت سدها و دریاچههای طبیعی هم ممکن است قاتل از کار درآیند!
آرامش از دست داده شده باعث شده است که مدیران سازمان هلال احمر از فدراسیون نجات غریق انتقاد کنند، مدیران استانهای شمالی و جنوبی در لفافه از وزارت کشور گلایه کنند و وزارت کشور موج منفی را مربوط به بیتفاوتی مجلس بداند و نمایندگان مجلس شهرداران را مقصر معرفی کنند.
غرق شدگان سالانه در ایران به اندازه سقوط ۱۰ هواپیما
هر چند برای تعداد دقیق غرق شدگان در ایران نهاد مجزایی برای انتشار آمار وجود ندارد و از پزشکی قانونی تا هیات غریق نجات و غواصی و سازمان هلال احمر و فرمانداری و دهیاری ها ، آمارهای خاص خود را ارایه میدهند اما از مجموع این ارقام میتوان دریافت که هر ساله به طور میانگین بیش از ۱۰۰۰ ایرانی در دریا، رودخانه، استخر، سد و کانالهای آب جان خود را از دست میدهند.
آمار پزشکی قانونی از مرگ ۱۰۷۵ نفر در سال ۹۱ بر اثر غرق شدن خبر داده و در ادامه تعداد قربانیان آب در سال قبلتر از این را هم ۱۰۷۴ اعلام کرد.
اگر جزییتر نگاه کنیم مشخص میشود که سال گذشته ۳۳۵ ایرانی در دریا، ۱۲۰ نفر در کانالهای آب، ۱۱۱ نفر در استخرها، ۹۶ نفر در دریاچههای مصنوعی و اطراف سدها، ۴۱ نفر در دریاچههای طبیعی و ۳۷۱ نفر در سایر مکانها که بیشتر رودخانهها بوده است با دست و پا زدنهای بیفایده، بیجان از آب خارج شدند.
با یک حساب سرانگشتی مشخص میشود که در یک دهه گذشته بیش از ۱۰ هزار نفر از مردم ایران که برای تفریح و یا فرار از گرما تنی به آب زده بودند در فقدان اطلاع رسانی لازم، فقدان نیروهای نجات غریق و امداد و نجات و همچنین نبود امکاناتی مانند جتاسکی و جلیقه نجات هیچگاه زنده از آب خارج نشده اند.
برای مقایسه میتوان گفت که این تعداد جان باخته با سقوط ۱۰ هواپیمای کوچک مسافربری و یا ۲۶ اتوبوس مسافری برابری میکند که البته این دومی در ایران به یک خبر تکراری تبدیل شده است.
نغمه شوم در لب کارون
از دریا تا رودخانه که با ادبیات مدیران دولتی میتوانند نوعی «ظرفیت بالقوه» باشند، در ایران تبدیل به «تهدید» شدهاند. به طور مثال رود کارون که از ۷ شهر خوزستان عبور میکند و ساکنان هزار روستای این استان از آب آن بهره برداریهای مختلف دارند در مناطقی که امکان خطر آفرینیاش هم مشخص است بدون دیوار کشی رها شده تا خوزستان در کنار مازندران و گیلان در صدر مرگ بر اثر غرق شدن قرار بگیرد.
نکته آن که در کناره گیلان و مازندران ، "خزر" قرار دارد که بزرگترین دریاچه دنیا خوانده میشود و بواسطه آن در تابستان بیش از ۲۰ میلیون گردشگر به این مناطق سفر میکنند. یعنی با توجه به جمعیت و حذف این سفرها خوزستان در صدر استانهایی قرار میگیرد که سالانه حدود ۳۰۰ نفر از مردمش که بیشتر بومیان کلافه از گرما هستند را به دلیل «تفریح با آب» از دست میدهند، آماری وحشتناک که میتواند میانگین حدودی روزی یک غرق شده را رقم بزند.
خزر و مرگ روزانه ۴ نفر
اما با این حال یک سوم از جان باختگان در آب مربوط به دریای شمال است. صحبت از دریاچهای با ۷۸۰ کیلومتر نوار ساحلی است. با وجود آنکه قدمتی به بلندای ایران دارد اما هنوز نامی واحد ندارد؛ بعضی به عادت پیشینیان دور کاسپین میخوانندش، برخی دریای خزرش میگویند و چند سال پیش هم در یک تصمیم دستوری اعلام شد که همه این دریا را که در سه استان نوار ساحلی دارد مازندران بخوانند که باعث برآشفته شدن مردم گیلان و گلستان میشود.
هر چه که هست دریای خزر با گذشت یک ماه از تابستان پر تلاطم بوده و به سنوات گذشته تا اینجا جان حدود ۱۰۰ نفر را گرفته و بیم آن میرود باز هم نقش اصلی تکرار آمار مرگ روزانه ۴ نفر در دریاهای ایران را از آن خود کند.
خزر همان دریای همیشگی با ویژگی شکافندگی است که در مواقعی طول موجهایش به ۱۰ متر هم میرسد و متوسط عمق آن بیش از ۳۰۰ متر است. البته این دریا کمتر نشانی از ۲۰ یا ۳۰ سال پیش دارد و اکنون در انبوهی از آلودگیهای نفتی و زبالهای شناور است!
در همین دریا سالیانه ۳۰۰ تا ۶۰۰ نفر جان میدهند چون شناگر که ماهر نباشد، دریا ندیده باشد و نهایتا تا عمق ۴ متری یک استخر رفته و در عرض ۲ دقیقه بازگشته باشد شنا در خزر برایش تبدیل میشود به بازی با گوریل که هر لحظه ممکن است زیر پایش بزند و سرش را بکشد زیر آب تا موجودات ته دریا را تماشا کند. غافل از آنکه آلودگی و فاضلاب ریخته شده در دریا موجود زنده چندانی باقی نگذاشته است!
دریای ناامن خزر
آیا خبرهای از این دست به مقامات دولتی نمیرسد و آنها دست روی دست گذاشتهاند؟ ظاهرا پاسخ به این سوال منفی است. چون حدود ۱۵ سال است که طرح سالم سازی دریا در استانهای ساحلی اجرایی شده و سالی نبوده که اعلام نشود از تعداد مناطق پر خطر در سواحل کم شده است. با این وجود و طبق اعلام مقامات رسمی دو استان مازندران و گیلان هنوز در مازندران ۳۵۰ نقطهی حادثهخیز و در گیلان ۱۳۳ منطقه با احتمال بالای غرق شدن وجود دارد.
منطقه سالم سازی شده دریا اینگونه تعریف میشود که علاوه بر وجود امنیت برای شنا در دریا، منجی غریق هم حضور داشته باشد تا در صورت لزوم امکان نجات جان افراد فراهم باشد. علاوه بر این سرویسهای بهداشتی هم باید در طرحهای این مناطق تهیه شده و پایگاههای هلال احمر هم برای کمک به احیا مصدومان احتمالی در دسترس باشند.
در این بین میلیونها مسافری که هر سال از جنوب، شرق و غرب ایران بار سفر به سمت شمال میبندند از حضور در طرحهای سالم سازی راضی نیستند چون این محدودهها را بسیار شلوغ و فاقد امکانات دیده و به جز این امکان شنا به صورت خانوادگی در آنها وجود ندارد. به همین دلیل شهروندان مشتاق دریا علیرغم هشدارها به مناطق کور و ممنوعه سواحل برای شنا رفته و تن به جریان آب میسپارند اما موج آب آنها را خلاف جهت برده و در نهایت هم تا وقتی امدادگران برای کمک از راه برسند فرد در آب، جانش را از دست داده است.
همچنان تلاش برای کاهش آمار غرق شدگان
همین موضوع به نوعی مورد اشاره محمد مظفر، رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر هم قرار دارد. او تاکید میکند با وجود آمار بالای غرق شدگان که به دلیل ویژگیهای دریای خزر و ناآشنا بودن شناگران صورت میگیرد هنوز وضعیت امداد و نجات در سواحل خزر متولی مشخصی ندارد.
او در عین حال مانند «سال گذشته» از تلاش برای کاهش ۵۰ درصدی آمار غرق شدگان در خزر در قالب اجرای «طرح ملی کاهش غریق» در ۷۸۰ کیلومتر از دریای خزر خبر داده است.
توضیح بیشتر درباره موضوع را از زبان سرپرست هلال احمر گیلان بخوانید که از اواسط تیرماه و همزمان با افزایش فشارها و موج مسافران غرق شده در خزر گفت که طبق وظایف تعریف شده، از طرف وزارت کشور در فصل تابستان مسئولیت نجات غریق در دریا بر عهده سازمانی غیر از هلال احمر نهاده شده است و خود هلال احمر هم ردیف بودجهای برای این کار ندارد.
طبق برآورد و اعلام محمدحسن یزدانپناه در گفتوگو با «عصر ایران» هزینه استقرار نیروهای جمعیت هلالاحمر در سواحل گیلان تا پایان تابستان امسال 1.5 میلیارد تومان است که تاکنون اعتبارات و تجهیزات لازم برای حضور همه جانبه نیروهای هلال احمر در دریا پرداخت نشده است.
سرپرست جمعیت هلال احمر گیلان در عین حال میگوید که نیروهای هلال احمر علی رغم عدم همکاری لازم فرمانداری و دیگر نهادها ، حضور همه جانبهای در طرحهای سالم سازی دارند به طوری که در ۱۹ طرح سالم سازی ۲ امدادگر زن و ۲ امدادگر مرد به فعالیت مشغولند و اتفاقات احتمالی در ۱۴۰ نقطه خطر آفرین هم توسط هلال احمر پوشش داده میشود.
بر این اساس اعلام شده است که در روزهای آخر هفته که شهرهای ساحلی خزر با هجوم مسافران روبه رو است و به همین ترتیب احتمال حوادث هم افزایش پیدا میکند برای اولین بار در منطقه از یک فروند بالگرد برای کمک به مصدومان استفاده میشود.
این مقام هلال احمر تاکید دارد که در استان گیلان نسبت به استان مازندران اتفاقات تلخ دریایی تا حدودی کنترل شده است و از ابتدای تابستان تا امروز هم بیش از ۵۰ نفر در این منطقه از مرگ نجات پیدا کردهاند.
به زعم یزدانپناه کمبود امکانات، مشارکت ناکافی بعضی از نهادها و همچنین عدم آموزش به موقع به اعضای داوطلب نجات غریق از جمله مشکلات این بخش است.
«آقای یزدانپناه خزر تنها دریای جهان نیست و مردمان کشورهای زیادی در دنیا هم از موهبت دریا برخوردارند و هم رودخانه و استخر، چرا آمار غرق شدگان در این کشورها بسیار کمتر از ایران است؟» سرپرست هلال احمر در توضیح این سوال میگوید: برای این موضوع باید مولفههای زیادی مانند عوامل انسانی، فرهنگ مردم و خطر کردنهای نابه جا، کمبود تجهیزات و امکانات و... را در نظر گرفت.
به زعم او همانطور که بسیاری از کشورهای مورد نظر اصطلاحا توسعه یافته هستند این توسعه یافتگی در تمام جوانب زندگی و حتا تفریحاتشان نمود پیدا میکند و از آنجایی که ایران کشوری در حال توسعه است طبیعتا باید با گذشت زمان با ایجاد امکانات مناسب و در کنار آن فرهنگ سازی و آشنا ساختن مردم با شرایط شنا در هر محدوده آمار غرق شدگان را کاهش داد.
این همه در حالی است که حدود دو هفته پیش محمد اکبرزاده معاون سیاسی امنیتی استاندار گیلان اعلام کرد که برای سالم سازی دریا ۹۴۰ میلیون تومان از خزانه استقراض شده است و به جز این هم قرار است ۲۰میلیون تومان دیگر برای هر طرح سالم سازی دریا در گیلان اختصاص پیدا کند. شایان ذکر است که مناطق ساحلی در رشت به دهیاران واگذار شده و با مدیریت محلی اداره میشود و در ۳۰۰ کیلومتر نوار ساحلی گیلان ۶۰ طرح سالم سازی دریا وجود دارد.
طرحهای کم اثر دولتیها
مقاماتی که امروز گرفتار آمار بالای غرق شدگان در دریا هستند همزمان با آغاز فصل گرما اعلام کرده بودند امسال برای کاهش آمار غرق شدگان به جز حضور ناجیان غریق مجرب -که از سوی هیات نجات غریق به کار گرفته میشوند- دستگاههای دولتی مانند استانداری ها، فرمانداریها، اداره کل ورزش و جوانان، جمعیت هلال احمر و منابع طبیعی هم به کمک این گروه خواهد رفت.
اما گذشت زمان نشان داد که این تصمیم در گیلان و مازندران صرفا طرح مسالهای بدون پشتوانه مالی بوده و نه فرمانداریها امکانات لازم را در اختیار نهادهایی مانند هلال احمر و فدراسیون نجان غریق قرار داده و نه هیات نجات غریق تعاملی با سازمان هلال احمر دارد که معتقد است عملکرد هیات نجات غریق در سواحل خزر طی سالهای گذشته مناسب نبوده است. هیاتی که علاوه بر درخواست تامین امکاناتی مانند جت اسکی و جلیقه نجات و تهیه اسکان در ساحل دریا برای استراحت نیروهایش از پرداخت نشدن دستمزد اعضای هیات نجات غریق در سالهای گذشته هم انتقاد دارند.
وقتی حقوق ناجیان غریق نادیده گرفته میشود
مدیریت هیات نجات غریق در این ارتباط میگوید که رسانهها فقط آمار غرق شدگان را بزرگنمایی میکنند و هیچ گاه توجه نمیشود که چند هزار نفر از افرادی که گرفتار موجهای بلند و کوتاه در آب میشوند با ابتکار و تلاش نیروهای منجی غریق زندگی دوباره پیدا میکنند که اگر این تلاش وجود نداشت شاید به جای مرگ سالیانه هزار نفر باید برای ۱۰ هزار نفر سوگواری میشد.
روزبه کیا، نجاتغریق شجاعی که دیگران را نجات داد و خودش جان باخت
شمار زیادی از نیروهای نجات غریق در شهرهای ساحلی مازندران و گیلان از پرداخت نشدن و پرداخت دیر هنگام و یا کمتر از قرار داد منعقد شده میگویند و تاکید دارند که به اکثریتشان امکاناتی بیشتر از سوت، یک بویه و چند متر طناب داده نمیشود در حالی که آنها باید در هوای شرجی و گرمای طاقت فرسا خطر را به جان خریده و برای نجات افراد حادثه دیده به دریا بزنند و در نهایت اگر مقامات دولتی خوش حساب باشند ماهیانه 400 تا 500 هزار تومان دریافت کنند .
این شرایط باعث خداحافظی تعداد زیادی منجی غریق از سواحل شده است در حالی که طبق استانداردهای اعلام شده باید به ازای هر ۵۰۰ متر نوار ساحلی، یک ناجی غریق حضور داشته باشد.
مرگ تکان دهنده روزبه کیا بعد از نجات ۳ نفر
امیر نوریسادات رئیس هیئت نجات غریق و غواصی گیلان که در حادثهای پر سرو صدا هفدهم تیرماه "روزبه فقیهکیا" نجات غریق ۲۴ سالهاش را در بندر انزلی از دست داد و بر سر در ساختمان هیات پارچه سیاه برافراشته است،میگوید: روزبه بدون استفاده از امکانات خاص بعد از نجات جان سه نفر ، در ساحل -و نه در دریا- دچار ایست قلبی شد و به دلیل کمبود امکانات پزشکی و نبود آمبولانس جانش را از دست داد. او از مدیریت هلال احمر انتقاد دارد که هیچ توجهی به وعده به کارگیری ۵۰ هزار نیروی امدادی در ساحل که به احیای مصدمان منجر میشود، نداشته است.
انتقاد نوری سادات ناظر به آمارهای اعلام شده سازمان امداد و نجات هلال احمر است که براساس آن قرار بود ۱۰۰ پست امداد و نجات دریایی و ساحلی در استان گیلان، ۱۵۰ پست در استان مازندران و ۲۵ پست در استان گلستان راه اندازی شود و امدادگران و نجات گران گروههای امداد و نجات دریایی هلال احمر به ارائه خدمات تخصصی جستجو و نجات در دریا بپردازند.
مردم شنا نکنند، آبها آلوده است
از انتقادات متقابل نهادهای دولتی و غیر دولتی در استانهای شمالی مشخص میشود که بخش زیادی از برنامههای اعلام شده عملیاتی نمیشود چون "دریا متولی ویژه ندارد".
یکی از فعالان محیط زیست که با دید انتقادی به رویه حاکم بر مدیریت محیط زیست و همچنین آمار بالای غرق شدگان مینگرد، میگوید: حالا که مدیران ، برنامههای کارآمدی برای کاهش آمار حوادث آبی ندارند رسانههای پر مخاطب و به ویژه صداو سیما میتوانند نقش موثرتری در این میان ایفا کنند و حداقل جذابیت شنا در رودخانهها و دریاهای ایران را از منظر آلودگیهای محیط زیستی تشریح کنند و هشدار دهند دریای بستهای مانند خزر که روزانه میزبان بیش از ۲۰۰ میلیون متر مکعب فاضلاب خانگی و صنعتی و آلودگیهای نفتی است قطعا جای مناسبی برای شنا نیست و اگر رهاوردش غرق شدن نباشد بیماریهای پوستی و در دراز مدت سرطانهای کشنده را برای شناگر ودیعه میگذارد. این موضوع برای بیشتر رودخانههای ایران هم صدق میکند که به دلیل سرازیر شدن فاضلاب دیگر کمتر موجود زندهای در آنها باقی مانده است.
منبع:
عصر ایران
ارسال نظر