چرا پدر و مادر ها هم این روزها سنگدل شده اند؟
پارسینه: با گشتی در خیابان های تهران، حضور کودکان زیر سن قانونی کار، بسیار ملموس است و متاسفانه این قضیه مختص شهر تهران نیست....
پارسینه-گروه اجتماعی : با گشتی در خیابان های تهران، حضور کودکان زیر سن قانونی کار، بسیار ملموس است و متاسفانه این قضیه مختص شهر تهران نیست.
کودکانی که هر کدام پی آرزویی ساعتها در خیابان دست فروشی میکنند. در بساطشان هم همه چیز پیدا می شود. کافی است تا مشتریشان را پیدا کنند تا به هر شکلی شده جنسشان را بفروشند. در میان دستگاههای مختلف اظهارنظر در مورد این کودکان متفاوت است. برخی از دستگاهها معتقدند کودکان کار و خیابان باید ساماندهی شوند، برخی میگویند باید جمعآوری شوند و برخی هم میگویند این کودکان به شکل مافیایی هدایت میشوند و هیچ برخورد قهری با آنها فایده ندارد.
در هر حال، حضور کودکان کار ، در سرمای زمستان و گرمای تابستان در خیابانها، طی سالهای اخیر در بیشتر نقاط کشور روبه گسترش است و این یکی از معضلات اساسی اجتماعی است که جامعه ما هم اینک با آن روبه رو است وآنطور که پیداست، در صورت عدم پیشگیری و مهار این پدیده، به فاجعه اجتماعی بدل خواهد شد.
از سوی دیگر با زیاد شدن تعداد این کودکان هر روز آمارهای نگران کننده ای از مورد آزار و اذیت قرار گرفتن آنها رسانه ای می شود.
بر طبق یک پژوهش میدانی بر روی 585 کودک کار خیابانی در گروه سنی 6 تا 18 سال که به منظور اطلاع از وضعیت زندگی این کودکان صورت گرفته است نشان می دهد 50 درصد این کودکان توسط صاحبان کار خود مورد آزار قرار گرفته اند.
پیش از این یک گزارش رسمی نشان می داد که ۴۱ درصد از کودکان کار مورد بررسی بهزیستی، مورد کودک آزار قرار گرفته بودند که ۱۰ درصد آزار این کودکان به صورت جنسی بوده است.
در این میان، آمارهای جدید منتشر شده وزارت بهداشت میگوید میزان ابتلا به ایدز در کودکان کار و خیابانی، 45 برابر سایر افراد جامعه است و این میتواند زنگ خطر جدی باشد.
بر اساس همین آمار ، 72 درصد این کودکان عنوان داشتهاند که دوستانشان سوء مصرف مواد مخدر داشتهاند و این نشان میدهد که این کودکان با مواد مخدر آشنا هستند.
همه این آمارهای وحشتناک اما در حالی اعلام شده که به تازگی "محمد نفریه"، معاونت امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در این خصوص گفته: از ۱۴ سال قبل وظیفهی نگهداری از کودکان خیابانی به سازمان بهزیستی سپرده شد که در گذشته اغلب کودکانی که به مراکز ما ارجاع داده میشدند یا بیسرپرست بودند و یا بد سرپرست اما در حال حاضر مشکلی که در این خصوص وجود دارد این است که این کودکان اغلب دارای پدر و مادر میباشند.
او ادامه داده: متاسفانه ۸۵ درصد کودکان کار دارای پدر و مادر میباشند که مورد سوءاستفادهی والدین خود قرار گرفته و تعداد کمی از آنها در فقر مالی به سر میبرند که عدم وجود قوانین مناسب موجب میشود تا مجددا به اجتماع برگردانده شوند.
همه این ها هم در حالی رخ می دهد که ماده 79 قانون کار نیز به صراحت به کارگماردن افراد کمتر از 15 سال تمام را در هر نوع بنگاه، واحد تولیدی، کارگاه و هرچه که در آن اشتغال و کار باشد ممنوع کرده است.
حتی در مواد دیگری نیز در مورد کار کردن کودکان دارای سنین 18 سال و بالاتر نیز شرایط تعیین کرده است که می توان به توان کودک و یا نوجوان 18 ساله در انجام کار فیزیکی به عنوان یکی از این موارد اشاره کرد.
هر چند اظهارات وی درباره کودکان کاری که خانواده دارند صحیح است و نقص قانون دست پدر و مادرها را بازگذاشته است تا همانها که پیشتر طفل معصوم هایشان را به زور فرستادهاند خیابان تا نان بازوهای نحیفشان را بخورند، حق دارند بچههایشان را از بهزیستی و شهرداری پس بگیرند و آنها را بیآنکه فرصت کنند یک وعده غذای گرم بخورند یا حتی حمام کنند و سیاهی خیابان را از تن بشویند، به خانه ای که خانه نیست بر می گردانند و یکی دو روز بعد دوباره به خیابان ها باز می فرستند، اما در هر حال باید راهی برای رفع این مشکل قانونی وجود داشته باشد چرا که وضعیت این کودکان کم کم می رود تا به بحرانی بزرگ تبدیل شود و باید برای آن چاره ای اندیشید تا سنگدلی پدر و مادرها قانونی نباشد.
کودکانی که هر کدام پی آرزویی ساعتها در خیابان دست فروشی میکنند. در بساطشان هم همه چیز پیدا می شود. کافی است تا مشتریشان را پیدا کنند تا به هر شکلی شده جنسشان را بفروشند. در میان دستگاههای مختلف اظهارنظر در مورد این کودکان متفاوت است. برخی از دستگاهها معتقدند کودکان کار و خیابان باید ساماندهی شوند، برخی میگویند باید جمعآوری شوند و برخی هم میگویند این کودکان به شکل مافیایی هدایت میشوند و هیچ برخورد قهری با آنها فایده ندارد.
از سوی دیگر با زیاد شدن تعداد این کودکان هر روز آمارهای نگران کننده ای از مورد آزار و اذیت قرار گرفتن آنها رسانه ای می شود.
بر طبق یک پژوهش میدانی بر روی 585 کودک کار خیابانی در گروه سنی 6 تا 18 سال که به منظور اطلاع از وضعیت زندگی این کودکان صورت گرفته است نشان می دهد 50 درصد این کودکان توسط صاحبان کار خود مورد آزار قرار گرفته اند.
پیش از این یک گزارش رسمی نشان می داد که ۴۱ درصد از کودکان کار مورد بررسی بهزیستی، مورد کودک آزار قرار گرفته بودند که ۱۰ درصد آزار این کودکان به صورت جنسی بوده است.
در این میان، آمارهای جدید منتشر شده وزارت بهداشت میگوید میزان ابتلا به ایدز در کودکان کار و خیابانی، 45 برابر سایر افراد جامعه است و این میتواند زنگ خطر جدی باشد.
بر اساس همین آمار ، 72 درصد این کودکان عنوان داشتهاند که دوستانشان سوء مصرف مواد مخدر داشتهاند و این نشان میدهد که این کودکان با مواد مخدر آشنا هستند.
همه این آمارهای وحشتناک اما در حالی اعلام شده که به تازگی "محمد نفریه"، معاونت امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در این خصوص گفته: از ۱۴ سال قبل وظیفهی نگهداری از کودکان خیابانی به سازمان بهزیستی سپرده شد که در گذشته اغلب کودکانی که به مراکز ما ارجاع داده میشدند یا بیسرپرست بودند و یا بد سرپرست اما در حال حاضر مشکلی که در این خصوص وجود دارد این است که این کودکان اغلب دارای پدر و مادر میباشند.
او ادامه داده: متاسفانه ۸۵ درصد کودکان کار دارای پدر و مادر میباشند که مورد سوءاستفادهی والدین خود قرار گرفته و تعداد کمی از آنها در فقر مالی به سر میبرند که عدم وجود قوانین مناسب موجب میشود تا مجددا به اجتماع برگردانده شوند.
همه این ها هم در حالی رخ می دهد که ماده 79 قانون کار نیز به صراحت به کارگماردن افراد کمتر از 15 سال تمام را در هر نوع بنگاه، واحد تولیدی، کارگاه و هرچه که در آن اشتغال و کار باشد ممنوع کرده است.
حتی در مواد دیگری نیز در مورد کار کردن کودکان دارای سنین 18 سال و بالاتر نیز شرایط تعیین کرده است که می توان به توان کودک و یا نوجوان 18 ساله در انجام کار فیزیکی به عنوان یکی از این موارد اشاره کرد.
هر چند اظهارات وی درباره کودکان کاری که خانواده دارند صحیح است و نقص قانون دست پدر و مادرها را بازگذاشته است تا همانها که پیشتر طفل معصوم هایشان را به زور فرستادهاند خیابان تا نان بازوهای نحیفشان را بخورند، حق دارند بچههایشان را از بهزیستی و شهرداری پس بگیرند و آنها را بیآنکه فرصت کنند یک وعده غذای گرم بخورند یا حتی حمام کنند و سیاهی خیابان را از تن بشویند، به خانه ای که خانه نیست بر می گردانند و یکی دو روز بعد دوباره به خیابان ها باز می فرستند، اما در هر حال باید راهی برای رفع این مشکل قانونی وجود داشته باشد چرا که وضعیت این کودکان کم کم می رود تا به بحرانی بزرگ تبدیل شود و باید برای آن چاره ای اندیشید تا سنگدلی پدر و مادرها قانونی نباشد.
عجب سوال بی ربطی -- اینقدر مشکلات اقتصادی مردم زیاد شده که جاره ای ندارند
ای کاش عده ای هم به صورت کاملا خودجوش دلواپس این طفل معصو ها میشدن...
نعوذُ بالله کودکانِ کار پدرومادر بیولوژیک دارند فلذا برآنان هَرَجی نیست !! حالا این مافیای کذائی پدرخوانده اش کی هست ؟ حالا مادرخوانده اش بماند توی همان کارخانه های جوجه کشی !! خدایا ببخش ! دستِ عنایتی برسَرِ این قربانیان بکش !
من خودم درک می کنم ولی این روزه پدران ومادران به دلیل مشغله کاری متوجه بزرگ شدن کودکانشان نیستنند و.....این می شود.
با عرض پوزش از این جملات اما چه کنم واقعیت تلخ است
پیامبر رحمت فرمود وقتی فقر از درب خانه وارد شود ایمان از درب دیگر خارج میشود وقتی پدر و مادر بیسواد و ندار باشند
وقتی آنها فرهنگ جلوگیری از بارداری را ندانند
وقتی پدر نتواند جلوی لذت جنسی خود را بگیرد و شعور آن را نداشته باشد که بفهمد این فرزند نیاز به کار و مسکن و .... دارد
باید هم شاهد چنین عواقب دلخراش و ........... باشیم
متاسفانه در جامعه ما چنین پدر و مادرانی کم نیستند ؟!...
مسئولین نیز در این راستا بی گناه نیستند آنها متاسفانه چشم خود را بروی این گونه موارد بستند و هیچ نمی بینند ؟!....