گوناگون

چرا "چالش آب یخ"تفریح مردم ایران شد؟

درحالی‌که کمپین «چالش آب یخ» در خاستگاهش با هدف شناساندن و کمک مالی به بیماران مبتلا به ALS به راه افتاده است، به نظر می‌رسد که شرکت در این چالش برای مردم ایران جنبه‌ی تفریحی داشته باشد. آیا دلیل چنین امری محدودیت جوانان ما در تفریح و کم‌توجهی به مقوله‌ای به نام جان انسان‌ها است؟

به گزارش ایسنا، البته این همه‌ی ماجرا نیست و حتا نگاهی به جنبه‌های مثبت این قضیه هم می وان داشت. اردیبهشت‌ماه امسال بود که خبر رسید «حسین پرتوی»، عکاس دیدار همافران با امام خمینی (ره)، بر اثر بیماری ALS و پس از یک دوره به‌نسبت طولانی تحمل آن، درگذشت. آن زمان وقتی در اینترنت جست‌وجویش کردیم تعداد اندکی از صفحات منابع فارسی این بیماری را می‌شناختند. همان صفحات هم اطلاعات ناقص و اندکی در اختیارمان قرار دادند. ولی اکنون جست وجوی نام این بیماری در موتورهای جست‌وجوگر کافی است تا با سیلی از صفحات فارسی روبه‌ور شویم که درباره‌ی این بیماری نوشته‌اند.

بنابراین شاید اولین حسن ورود «Ice Bucket Challenge» یا «چالش سطل یخ»، در ایران را فارغ از بحث کمک‌های مالی بتوان آشنا کردن مردم ایران با این بیماری دانست. هرچند که اکنون به نظر می‌رسد ورود این چالش به ایران، وسیله‌ی برای تفریحات جوانانی شده است، که وقت زیاد و تفریحات محدودی دارند.

«چالش سطل یخ» چیست و از کجا آمد؟
«Ice Bucket Challenge» نام کمپینی است که مدتی پیش در غرب به راه افتاد و هدفش آشنا کردن مردم با بیماری ALS، و البته کمک مالی به انجمن ALS است. در این کمپین، افرادی که به چالش دعوت شده‌اند، سطل آب یخی بر سر خود می‌ریزند و هم‌زمان سه نفر دیگر را به این چالش دعوت می‌کنند. نفرات دعوت شده مختارند که یا آن‌ها هم سطل آب یخی برسرشان بریزند، یا صد دلار به انجمن ALS کمک کنند. این انجمن از افراد درخواست کرده است که در این چالش شرکت کرده، سپس ویدیوی ریختن آب یخ روی خود را روی سایت این انجمن آپلود کنند.

گفته می‌شود که از «چالش آب یخ» برای اولین بار در 30 ژوئن 2014 در برنامه‌ی «رانندگی صبحگاهی»، شبکه‌ی گلف آمریکا صحبت شد و این کمپین نیز از زمانی به راه افتاد که «Pete Frates»، بازیگر سابق تیم بیسبال کالج بوستون که خود به بیماری ALS دچار شده است، فیلمی از ریختن سطل آب بر سر خود گرفته و روی توییتر گذاشته است. بعد از آن موج سطل آب به سر ریختن به سرعت در غرب و در میان چهر‌های شاخص و سرشناس علمی، هنری و سیاسی گسترش پیدا کرد.

چنانچه اکنون با جست‌وجوی «Ice Bucket Challenge»، در اینترنت، ویدئوی بسیاری از چهره‌های سرشناس هنری،‌ سیاسی و علمی را می‌بینیم که با ارایه‌ی توضیحاتی درباره‌ی این بیماری سطل آب یخی بر سر ریخته، دیگران را به این چالش دعوت می‌کنند. برای نمونه، به بیل گیتس، سلنا گومز، درن فلچر، کونان اوبراین، مارک زاکربرگ، مت لایر، ساتیا نادلا، ‌جاستین تیمبرلیک، جنیفر لوپز،‌ لیونل مسی، فیل شیلر، کریستیانو رونالدو، دیک کوستالو، جرج بوش، تیم کوک، بیل گیتس و ملیندا گیتس، ژوزه مورینیو، جیمی فالون و مارتا استوارت می‌توان اشاره کرد. البته در این میان، گفته می‌شود که باراک اوباما هم به این چالش دعوت شده ولی او به پرداخت هزینه‌ی مالی این چالش بسنده کرده است.

پرچم «چالش سطل یخ»، در ایران هم بالاست!
طولی نکشید که این موج به ایران هم وارد شد. چنانچه علاوه بر شرکت چهره‌های شناخته شده‌ای مانند علی کریمی، رضا عطاران، علی دایی، ترانه علیدوستی، مهناز افشار، رامبد جوان و بهرام رادان در این کمپین، طولی نکشید که شبکه‌های اجتماعی مانند یوتیوب و اینستاگرام پر از ویدئو‌های جوانانی شد که با ریختن سطل آب یخ به سرشان، دوستانشان را هم به این چالش دعوت می‌کردند. ‌موضوعی که توجه به آن ضروری به نظر می‌رسد این است که توجه به ویدئوهای آپ‌لود شده نشان می‌دهد که اغلب شرکت‌کنندگان ایرانی در این چالش، به این بیماری چندان توجهی ندارند و به نظر می‌رسد که هدفشان تفریح و گذران اوقات فراغت و گاهی هم نشان دادن اموال شخصی‌شان باشد! ضمن آن‌که مبنای این چالش، بیشتر حضور چهره‌های سرشناس بوده نه‌ آن‌ها که تنها جمع محدودی آنان را می‌شناسند.

در همین راستا، علی اصغر سعیدی - عضو هیئت علمی گروه رفاه و تعاون، دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران - در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، با تاکید بر اینکه ایجاد کمپین‌های مختلف در غرب جزو سیاست‌ اجتماعی است و برنامه‌ای برای اوقات فراغت محسوب نمی‌شود، درباره‌ی چالش آب سرد اظهار کرد:‌ درک محتوای این چالش در غرب به این بر می‌گردد که بررسی کنیم در غرب چگونه یک کمپین شروع می‌شود؟ برای به راه انداختن هر کمپین شکلی لازم است. در این کمپین‌ها از پارچه‌ها و شکل‌های مختلف و گاهی هم از یک کنش استفاده می‌کنند که دیگران را متوجه یک موضوع یا بیماری کنند.

او افزود: بیشتر کشورهای توسعه یافته، محور همه‌ی زندگی چه اقتصادی و چه سیاسی را در امور مربوط به سلامت‌، آموزش و بهداشت می‌دانند. مثلا در غرب، بیماری «ابولا» هم به صورت کمپین در آمده است. چون این بیماری ناشناخته بود و لازم شد که برای شناساندنش کمپینی راه اندازی شود. البته درگذشته هم برای بیماری‌های مانند ایدز که ناشناخته بودند این کار انجام می‌شد. و در واقع در شکل‌گیری همه‌ی این کمپین‌ها، موضوع اصلی این است که محور همه‌ی امور سیاسی و اجتماعی مسایل مربوط به بهداشت است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: دلیل چنین چیزی، این است که «اومانیسم» و توجه به ارزش‌های انسانی و انسان در جامعه‌ی غربی بسیار پررنگ است و جان انسان‌ها هم برای آن‌ها بسیار مهم است و می‌بینیم که برای حفظ آن هر شکلی را درست می‌کنند. حتی گاهی ممکن است کارهایی کنند که در کشور ما بسیار نامناسب به نظر بیاید. چنانچه در برنامه‌ی «child help» که در انگلستان جریان دارد و موضوعش امداد به کوکان است، تعداد زیادی از چهره‌های معروف از جمله هنرمندان جمع می‌شوند وناگهان می‌بینیم که این هنرمندان حتا کارهای ناشایستی هم می‌کنند. ولی مردم آن‌جا این کارها را ناشایست نمی‌دانند چون می‌گویند این کارها برای این انجام می‌شود که برای مقابله و آشنا کردن مردم با این موضوع پول جمع کنیم. در نتیجه این برنامه‌ها برای آن‌ها فراغتی نیست و آن‌ها از این کنش که شاید گاهی فراغتی هم باشد برای جلب توجه مردم استفاده می‌کنند.

او افزود: در ایران، موضوع «توجه به جان انسان» و توجه به سلامت و بهداشت و آموش و غیره، مورد توجه عموم مردم، روشنفکران و هنرمندان و غیره نیست بنابراین وقتی چیزی شبیه به «چالش آب یخ» را از خارج از کشور وارد می‌کنند، شکلش را وارد می‌کنند نه محتوایش را. بنابراین بسیاری از کسانی که در ایران آمدند و به سرخود آب ریختند هم هیچ کمکی نکردند فقط می‌خواستند فیلمشان را در یوتیوب بگذارند تا مردم ببینند و متوجه شوند که این چهره‌های معروف چنین کاری را انجام داده‌اند. بنابراین در کشور ما محتوا با شکل همراهی ندارد و اگر از کسی بپرسید که چرا این کار انجام شده است؟ می‌گویند برای فراغت است.

او تاکید کرد: هرچیزی که در غرب به انسان صدمه بزند، برای آن‌ها مهم است و سعی می‌کنند که همگان را با آن موضوع آشنا کنند و آن‌ها را وارد کمپین کنند. این بار نیز به شکل ریختن آب یخ بر سر بروز کرده است. این در حالی است که همانطور که گفتم، در ایران توجه به امور اجتماعی مانند بهداشت‌، فقر‌، مسکن و طبقات محروم که به آن حقوق اجتماعی می‌گویم مورد توجه روشن‌فکران و عمومی مردم نیست و از چنین برنامه‌ای فقط برای شکل آن استفاده می‌کنند و محتوایش مورد نظر نیست! وگرنه می‌بینیم که درباره‌ی بیماری «ابولا» چیزی نمی‌گویند، چون در آن زمینه کمپینی به این شکل به وجود نیامده است، ولی درباره‌ی بیماری ALS دیدند که کمپینی به راه افتاده که همه بخ سر خود آب یخ می‌ریزند و دیدند که شکل قشنگی دارد و مردم ایران هم چون نسبت به کشورهای دیگر محدودیت‌های بسیاری در فراغت دارند از این مساله استفاده کردند؛ وگرنه فکر نمی‌کنم برنامه‌ای که در ایران راه افتاده ارتباطی با محتوای این قضیه در خارج از ایران داشته باشد.

این پژوهشگر مطالعات جامعه‌شناسی اوقات فراغت در بخشی از سخنانش گفت: دقت کرده‌اید که چرا در ایران و در تهران نرخ مرگ و میر موتور سوارها چقدر بالاست؟ چنانچه اگر به یک بیمارستان مثلا دکتر شریعتی بروید، می‌بینید که مرتب آن‌ها را به بیمارستان می‌آورند و تعداد این افراد بسیار بالاست ولی جامعه عکس‌العملی نسبت به آن‌ها نشان نمی‌دهد. اتفاقا دولت واکنش نشان می‌دهد، چون باید بیمارستان درست کند، ولی مردم به آن بی‌تفاوت هستند.

او افزود: در انگلستان نشریه‌ای با نام «Spectator»، وجود دارد که حدود 200 سال است کار می‌کند. گرچه به نظر می‌رسد که این نشریه به موضوعات سیاسی اختصاص دارد ولی به مضوعات اجتماعی هم توجه می‌کند. هفته‌ی گذشته روی جلد این نشریه موضوعی تیتر شده بود که به کم شدن تعداد متخصصان در اورژانس‌ها می‌پرداخت و معتقد بود که در سرویس اورژانس آن‌ها که 999 نام دارد، روز به روز از تعداد متخصصان کم می‌شود و این آمبولانس‌ها را فقط راننده‌ها می‌برند و می‌آورند و نسبت به این موضوع هشدار می‌داد. مردم نگران شده بودند که اگر مثلا در خیابان غش کردند چه کسی بالای سر آن‌ها خواهد رفت؟ حساب کنید که در ایران ما چقدر حساس هستیم نسبت به آدم‌هایی که هر روز در خیابان روی زمین می‌افتند؟ این در حالی است که باید مهم‌ترین مساله‌ی ما باید موضوعات بهداشتی کشور باسد.

او افزود: علاوه بر آنچه گفتم، اگر نگاهی به شبکه‌ی BBC بیندازیم متوجه می‌شویم که اگر مثلا مساله‌ی عراق و جنگ موضوع روز نباشد، گاهی خبر اصلی این شبکه این است که مثلا سالمندی با اورژانس تماس گرفته و اورژانس در زمان غیر استاندارد مثلا در 20 دقیقه به مقصد رسیده است! و این موضوع به سرخط خبرها می‌آید. درحالی که در ایران چنین نیست و ما نسبت به جان انسان‌ها ارزش قایل نیستیم و برایمان مهم نیست.

سعیدی در پایان گفت: فکر می‌کنم که اگر در کمپین «چالش آب یخ»، اگر به جای این موضوع قرار بود در این کمپین فقط پول داده شود، هیچ کس در ایران به آن نمی‌پیوست ولی چون به صورت خوشایندی مطرح شده همه استقبال کردند. البته که باید در نظر گرفت این موضوع تا حدی به محدودیت‌های خنده، نشاط و مواردی از این دست در ایران بر می‌گردد.

ای.ال.اس چیست؟
بیماری Amyotrotro fische Lateraal Sclerose یا ALS یک بیماری بدخیم در سلسله‌ی اعصاب رابط مغز و ماهیچه‌ها است. این بیماری سلول‌های این عصب‌ها را به تدریج از کار می‌اندازد و در نتیجه اعصاب، علایم مغزی را نمی‌توانند به ماهیچه‌ها برسانند. به این ترتیب ماهیچه‌ها که ایجادکننده‌ی حرکت در بدن هستند، به تدریج لاغرتر و کم قدرت‌تر می‌شوند و کارآیی‌شان پیوسته کمتر و کمتر شده و سرانجام به کلی از بین می رود.
به گزارش ایسنا، البته این همه‌ی ماجرا نیست و حتا نگاهی به جنبه‌های مثبت این قضیه هم می وان داشت. اردیبهشت‌ماه امسال بود که خبر رسید «حسین پرتوی»، عکاس دیدار همافران با امام خمینی (ره)، بر اثر بیماری ALS و پس از یک دوره به‌نسبت طولانی تحمل آن، درگذشت. آن زمان وقتی در اینترنت جست‌وجویش کردیم تعداد اندکی از صفحات منابع فارسی این بیماری را می‌شناختند. همان صفحات هم اطلاعات ناقص و اندکی در اختیارمان قرار دادند. ولی اکنون جست وجوی نام این بیماری در موتورهای جست‌وجوگر کافی است تا با سیلی از صفحات فارسی روبه‌ور شویم که درباره‌ی این بیماری نوشته‌اند.

بنابراین شاید اولین حسن ورود «Ice Bucket Challenge» یا «چالش سطل یخ»، در ایران را فارغ از بحث کمک‌های مالی بتوان آشنا کردن مردم ایران با این بیماری دانست. هرچند که اکنون به نظر می‌رسد ورود این چالش به ایران، وسیله‌ی برای تفریحات جوانانی شده است، که وقت زیاد و تفریحات محدودی دارند.

«چالش سطل یخ» چیست و از کجا آمد؟
«Ice Bucket Challenge» نام کمپینی است که مدتی پیش در غرب به راه افتاد و هدفش آشنا کردن مردم با بیماری ALS، و البته کمک مالی به انجمن ALS است. در این کمپین، افرادی که به چالش دعوت شده‌اند، سطل آب یخی بر سر خود می‌ریزند و هم‌زمان سه نفر دیگر را به این چالش دعوت می‌کنند. نفرات دعوت شده مختارند که یا آن‌ها هم سطل آب یخی برسرشان بریزند، یا صد دلار به انجمن ALS کمک کنند. این انجمن از افراد درخواست کرده است که در این چالش شرکت کرده، سپس ویدیوی ریختن آب یخ روی خود را روی سایت این انجمن آپلود کنند.

گفته می‌شود که از «چالش آب یخ» برای اولین بار در 30 ژوئن 2014 در برنامه‌ی «رانندگی صبحگاهی»، شبکه‌ی گلف آمریکا صحبت شد و این کمپین نیز از زمانی به راه افتاد که «Pete Frates»، بازیگر سابق تیم بیسبال کالج بوستون که خود به بیماری ALS دچار شده است، فیلمی از ریختن سطل آب بر سر خود گرفته و روی توییتر گذاشته است. بعد از آن موج سطل آب به سر ریختن به سرعت در غرب و در میان چهر‌های شاخص و سرشناس علمی، هنری و سیاسی گسترش پیدا کرد.

چنانچه اکنون با جست‌وجوی «Ice Bucket Challenge»، در اینترنت، ویدئوی بسیاری از چهره‌های سرشناس هنری،‌ سیاسی و علمی را می‌بینیم که با ارایه‌ی توضیحاتی درباره‌ی این بیماری سطل آب یخی بر سر ریخته، دیگران را به این چالش دعوت می‌کنند. برای نمونه، به بیل گیتس، سلنا گومز، درن فلچر، کونان اوبراین، مارک زاکربرگ، مت لایر، ساتیا نادلا، ‌جاستین تیمبرلیک، جنیفر لوپز،‌ لیونل مسی، فیل شیلر، کریستیانو رونالدو، دیک کوستالو، جرج بوش، تیم کوک، بیل گیتس و ملیندا گیتس، ژوزه مورینیو، جیمی فالون و مارتا استوارت می‌توان اشاره کرد. البته در این میان، گفته می‌شود که باراک اوباما هم به این چالش دعوت شده ولی او به پرداخت هزینه‌ی مالی این چالش بسنده کرده است.

پرچم «چالش سطل یخ»، در ایران هم بالاست!
طولی نکشید که این موج به ایران هم وارد شد. چنانچه علاوه بر شرکت چهره‌های شناخته شده‌ای مانند علی کریمی، رضا عطاران، علی دایی، ترانه علیدوستی، مهناز افشار، رامبد جوان و بهرام رادان در این کمپین، طولی نکشید که شبکه‌های اجتماعی مانند یوتیوب و اینستاگرام پر از ویدئو‌های جوانانی شد که با ریختن سطل آب یخ به سرشان، دوستانشان را هم به این چالش دعوت می‌کردند. ‌موضوعی که توجه به آن ضروری به نظر می‌رسد این است که توجه به ویدئوهای آپ‌لود شده نشان می‌دهد که اغلب شرکت‌کنندگان ایرانی در این چالش، به این بیماری چندان توجهی ندارند و به نظر می‌رسد که هدفشان تفریح و گذران اوقات فراغت و گاهی هم نشان دادن اموال شخصی‌شان باشد! ضمن آن‌که مبنای این چالش، بیشتر حضور چهره‌های سرشناس بوده نه‌ آن‌ها که تنها جمع محدودی آنان را می‌شناسند.

در همین راستا، علی اصغر سعیدی - عضو هیئت علمی گروه رفاه و تعاون، دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران - در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، با تاکید بر اینکه ایجاد کمپین‌های مختلف در غرب جزو سیاست‌ اجتماعی است و برنامه‌ای برای اوقات فراغت محسوب نمی‌شود، درباره‌ی چالش آب سرد اظهار کرد:‌ درک محتوای این چالش در غرب به این بر می‌گردد که بررسی کنیم در غرب چگونه یک کمپین شروع می‌شود؟ برای به راه انداختن هر کمپین شکلی لازم است. در این کمپین‌ها از پارچه‌ها و شکل‌های مختلف و گاهی هم از یک کنش استفاده می‌کنند که دیگران را متوجه یک موضوع یا بیماری کنند.

او افزود: بیشتر کشورهای توسعه یافته، محور همه‌ی زندگی چه اقتصادی و چه سیاسی را در امور مربوط به سلامت‌، آموزش و بهداشت می‌دانند. مثلا در غرب، بیماری «ابولا» هم به صورت کمپین در آمده است. چون این بیماری ناشناخته بود و لازم شد که برای شناساندنش کمپینی راه اندازی شود. البته درگذشته هم برای بیماری‌های مانند ایدز که ناشناخته بودند این کار انجام می‌شد. و در واقع در شکل‌گیری همه‌ی این کمپین‌ها، موضوع اصلی این است که محور همه‌ی امور سیاسی و اجتماعی مسایل مربوط به بهداشت است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: دلیل چنین چیزی، این است که «اومانیسم» و توجه به ارزش‌های انسانی و انسان در جامعه‌ی غربی بسیار پررنگ است و جان انسان‌ها هم برای آن‌ها بسیار مهم است و می‌بینیم که برای حفظ آن هر شکلی را درست می‌کنند. حتی گاهی ممکن است کارهایی کنند که در کشور ما بسیار نامناسب به نظر بیاید. چنانچه در برنامه‌ی «child help» که در انگلستان جریان دارد و موضوعش امداد به کوکان است، تعداد زیادی از چهره‌های معروف از جمله هنرمندان جمع می‌شوند وناگهان می‌بینیم که این هنرمندان حتا کارهای ناشایستی هم می‌کنند. ولی مردم آن‌جا این کارها را ناشایست نمی‌دانند چون می‌گویند این کارها برای این انجام می‌شود که برای مقابله و آشنا کردن مردم با این موضوع پول جمع کنیم. در نتیجه این برنامه‌ها برای آن‌ها فراغتی نیست و آن‌ها از این کنش که شاید گاهی فراغتی هم باشد برای جلب توجه مردم استفاده می‌کنند.

او افزود: در ایران، موضوع «توجه به جان انسان» و توجه به سلامت و بهداشت و آموش و غیره، مورد توجه عموم مردم، روشنفکران و هنرمندان و غیره نیست بنابراین وقتی چیزی شبیه به «چالش آب یخ» را از خارج از کشور وارد می‌کنند، شکلش را وارد می‌کنند نه محتوایش را. بنابراین بسیاری از کسانی که در ایران آمدند و به سرخود آب ریختند هم هیچ کمکی نکردند فقط می‌خواستند فیلمشان را در یوتیوب بگذارند تا مردم ببینند و متوجه شوند که این چهره‌های معروف چنین کاری را انجام داده‌اند. بنابراین در کشور ما محتوا با شکل همراهی ندارد و اگر از کسی بپرسید که چرا این کار انجام شده است؟ می‌گویند برای فراغت است.

او تاکید کرد: هرچیزی که در غرب به انسان صدمه بزند، برای آن‌ها مهم است و سعی می‌کنند که همگان را با آن موضوع آشنا کنند و آن‌ها را وارد کمپین کنند. این بار نیز به شکل ریختن آب یخ بر سر بروز کرده است. این در حالی است که همانطور که گفتم، در ایران توجه به امور اجتماعی مانند بهداشت‌، فقر‌، مسکن و طبقات محروم که به آن حقوق اجتماعی می‌گویم مورد توجه روشن‌فکران و عمومی مردم نیست و از چنین برنامه‌ای فقط برای شکل آن استفاده می‌کنند و محتوایش مورد نظر نیست! وگرنه می‌بینیم که درباره‌ی بیماری «ابولا» چیزی نمی‌گویند، چون در آن زمینه کمپینی به این شکل به وجود نیامده است، ولی درباره‌ی بیماری ALS دیدند که کمپینی به راه افتاده که همه بخ سر خود آب یخ می‌ریزند و دیدند که شکل قشنگی دارد و مردم ایران هم چون نسبت به کشورهای دیگر محدودیت‌های بسیاری در فراغت دارند از این مساله استفاده کردند؛ وگرنه فکر نمی‌کنم برنامه‌ای که در ایران راه افتاده ارتباطی با محتوای این قضیه در خارج از ایران داشته باشد.

این پژوهشگر مطالعات جامعه‌شناسی اوقات فراغت در بخشی از سخنانش گفت: دقت کرده‌اید که چرا در ایران و در تهران نرخ مرگ و میر موتور سوارها چقدر بالاست؟ چنانچه اگر به یک بیمارستان مثلا دکتر شریعتی بروید، می‌بینید که مرتب آن‌ها را به بیمارستان می‌آورند و تعداد این افراد بسیار بالاست ولی جامعه عکس‌العملی نسبت به آن‌ها نشان نمی‌دهد. اتفاقا دولت واکنش نشان می‌دهد، چون باید بیمارستان درست کند، ولی مردم به آن بی‌تفاوت هستند.

او افزود: در انگلستان نشریه‌ای با نام «Spectator»، وجود دارد که حدود 200 سال است کار می‌کند. گرچه به نظر می‌رسد که این نشریه به موضوعات سیاسی اختصاص دارد ولی به مضوعات اجتماعی هم توجه می‌کند. هفته‌ی گذشته روی جلد این نشریه موضوعی تیتر شده بود که به کم شدن تعداد متخصصان در اورژانس‌ها می‌پرداخت و معتقد بود که در سرویس اورژانس آن‌ها که 999 نام دارد، روز به روز از تعداد متخصصان کم می‌شود و این آمبولانس‌ها را فقط راننده‌ها می‌برند و می‌آورند و نسبت به این موضوع هشدار می‌داد. مردم نگران شده بودند که اگر مثلا در خیابان غش کردند چه کسی بالای سر آن‌ها خواهد رفت؟ حساب کنید که در ایران ما چقدر حساس هستیم نسبت به آدم‌هایی که هر روز در خیابان روی زمین می‌افتند؟ این در حالی است که باید مهم‌ترین مساله‌ی ما باید موضوعات بهداشتی کشور باسد.

او افزود: علاوه بر آنچه گفتم، اگر نگاهی به شبکه‌ی BBC بیندازیم متوجه می‌شویم که اگر مثلا مساله‌ی عراق و جنگ موضوع روز نباشد، گاهی خبر اصلی این شبکه این است که مثلا سالمندی با اورژانس تماس گرفته و اورژانس در زمان غیر استاندارد مثلا در 20 دقیقه به مقصد رسیده است! و این موضوع به سرخط خبرها می‌آید. درحالی که در ایران چنین نیست و ما نسبت به جان انسان‌ها ارزش قایل نیستیم و برایمان مهم نیست.

سعیدی در پایان گفت: فکر می‌کنم که اگر در کمپین «چالش آب یخ»، اگر به جای این موضوع قرار بود در این کمپین فقط پول داده شود، هیچ کس در ایران به آن نمی‌پیوست ولی چون به صورت خوشایندی مطرح شده همه استقبال کردند. البته که باید در نظر گرفت این موضوع تا حدی به محدودیت‌های خنده، نشاط و مواردی از این دست در ایران بر می‌گردد.

ای.ال.اس چیست؟
بیماری Amyotrotro fische Lateraal Sclerose یا ALS یک بیماری بدخیم در سلسله‌ی اعصاب رابط مغز و ماهیچه‌ها است. این بیماری سلول‌های این عصب‌ها را به تدریج از کار می‌اندازد و در نتیجه اعصاب، علایم مغزی را نمی‌توانند به ماهیچه‌ها برسانند. به این ترتیب ماهیچه‌ها که ایجادکننده‌ی حرکت در بدن هستند، به تدریج لاغرتر و کم قدرت‌تر می‌شوند و کارآیی‌شان پیوسته کمتر و کمتر شده و سرانجام به کلی از بین می رود.

ارسال نظر

  • محمدرضا

    من هم حسین شریعتمداری را به چالش سطل آب یخ دعوت می کنم.

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار