آیا استرس پدرها به نوزادان ارث میرسد؟
پارسینه: تحقیقات پیشین بین سلامت روان مادران در دوران پیشازتولد نوزاد و مشکلات رفتاری و ذهنی کودکانشان ارتباط برقرار کرده بودند. اما، این پژوهش که توسط دانشگاه کمبریج انجام شده است، نخستینباری است که تأثیر سلامت روانی مادران و پدران را بر رشد کودکان در ۲ سال نخست زندگی مطالعه میکند.
نتایج یک پژوهش نشان داد: پدرهایی که در دوران بارداری همسرانشان استرس دارند، احتمال زیادی دارد بچههایی با مشکلات رفتاری و عاطفی داشته باشند.
این نوزادان در مقایسه با نوزادانی که پدرانشان پیش از تولد آنها در وضعیت روانی سالمی قرار داشتند، کینهتوزی، بیقراری و بداخلاقی را در سطحی بالا نشان میدهند.
تحقیقات پیشین بین سلامت روان مادران در دوران پیشازتولد نوزاد و مشکلات رفتاری و ذهنی کودکانشان ارتباط برقرار کرده بودند. اما، این پژوهش که توسط دانشگاه کمبریج انجام شده است، نخستینباری است که تأثیر سلامت روانی مادران و پدران را بر رشد کودکان در ۲ سال نخست زندگی مطالعه میکند.
نویسندگان این پژوهش میگویند: نتایج این تحقیق «تأثیر منحصربهفرد» مشکلات مربوط به سلامت روان را در طی بارداری نشان میدهد.
پروفسور کِلِر هیو، که این پژوهش را هدایت کرده است، میگوید: «برای مدتهای طولانی، تجربههای پدر اولیها یا کلاً درحاشیه قرار داشت یا جدا از تجربههای آنها با مادران درنظر گرفته میشد.»
«چنین چیزی باید تغییر کند، زیرا مشکلاتی که کودکان در نخستین روابط خود با مادران و پدرانشان تجربه میکنند میتواند تأثیرات بلندمدت داشته باشد.»
محققان همچنین دریافتند کودکان دوسالهای که پدر و مادرهایشان پس از تولد آنها مشکلاتی در رابطهشان داشتند، بیشتر احتمال داشت مشکلات عاطفی از قبیل: نگرانی، خوشحالنبودن، چشمان اشکبار، ترس یا گوشهگیری را بروز دهند.
در این پژوهش مشکلات رابطه از فقدان خوشحالی تا جروبحث و دعوا را شامل میشد.
در این پژوهش بیان شده است که عوامل ژنتیکی میتوانند بهصورت بخشی، رابطه بین سلامت پیش از تولد والدین و بروز مشکلات رفتاری و عاطفی در نوزادان را توضیح دهند؛ اما این عوامل نمیتوانند بهطور کامل این همبستگی را توضیح دهند.
نویسندگان مقاله میگویند علت این مسئل احتمالاً ناشی از انتقال درون رحمی استرس فیزیولوژیکی وابسته به زایمان در مادرانی است که با شرکای غیرخوشحال یا مضطرب زندگی میکنند؛ یعنی حتی اگر خود مادران خوشحال باشند یا اضطراب نداشته باشند، باز هم این استرس از شرکای ناراضی و ناخشنود منتقل میشود.
نتایج این پژوهش در نشریه رشد و روانشناسی منتشر شد که برای گردآوری دادههای آن ۴۳۸ مادر و پدرِ در انتظار تولد نوزاد، در ماههای ۴، ۱۴ و ۲۴ بعد از تولد نوزادان خود پیگیری شدند.
در این پژوهش از پرسشنامههای استاندارد و مصاحبه استفاده شد و مادران و پدرانِ مشارکتکننده نشانههای اضطراب و افسردگی خود را از ماه سوم بارداری تا زمانی که کودکانشان متولد و بزرگ شد، گزارش دادند.
والدین مشارکتکننده در هر یک از این مصاحبهها پرسشنامههای استاندارد که کیفیت روابط زوجین و احساسات و رفتارهای کودکشان را اندازهگیری میکرد، پر کردند.
این والدین در ۳ نقطه از جهان شامل شرق انگلستان، نیویورک و هلند در این پژوهش مشارکت کردند.
این پژوهش بخشی از یک پروژه بزرگتر و در حال اجراست که سلامت و تأثیر پدران و مادران جدید را مطالعه میکند. در پژوهشی مرتبط که در ماه جولای منتشر شد، این تیم دریافت پدران بیشتر از آن چیزی که پیش از این تصور میشد، در خاطرات دردناک تولد با شرکای زندگی خود سهیماند.
منبع: فرادید
این نوزادان در مقایسه با نوزادانی که پدرانشان پیش از تولد آنها در وضعیت روانی سالمی قرار داشتند، کینهتوزی، بیقراری و بداخلاقی را در سطحی بالا نشان میدهند.
تحقیقات پیشین بین سلامت روان مادران در دوران پیشازتولد نوزاد و مشکلات رفتاری و ذهنی کودکانشان ارتباط برقرار کرده بودند. اما، این پژوهش که توسط دانشگاه کمبریج انجام شده است، نخستینباری است که تأثیر سلامت روانی مادران و پدران را بر رشد کودکان در ۲ سال نخست زندگی مطالعه میکند.
نویسندگان این پژوهش میگویند: نتایج این تحقیق «تأثیر منحصربهفرد» مشکلات مربوط به سلامت روان را در طی بارداری نشان میدهد.
پروفسور کِلِر هیو، که این پژوهش را هدایت کرده است، میگوید: «برای مدتهای طولانی، تجربههای پدر اولیها یا کلاً درحاشیه قرار داشت یا جدا از تجربههای آنها با مادران درنظر گرفته میشد.»
«چنین چیزی باید تغییر کند، زیرا مشکلاتی که کودکان در نخستین روابط خود با مادران و پدرانشان تجربه میکنند میتواند تأثیرات بلندمدت داشته باشد.»
محققان همچنین دریافتند کودکان دوسالهای که پدر و مادرهایشان پس از تولد آنها مشکلاتی در رابطهشان داشتند، بیشتر احتمال داشت مشکلات عاطفی از قبیل: نگرانی، خوشحالنبودن، چشمان اشکبار، ترس یا گوشهگیری را بروز دهند.
در این پژوهش مشکلات رابطه از فقدان خوشحالی تا جروبحث و دعوا را شامل میشد.
در این پژوهش بیان شده است که عوامل ژنتیکی میتوانند بهصورت بخشی، رابطه بین سلامت پیش از تولد والدین و بروز مشکلات رفتاری و عاطفی در نوزادان را توضیح دهند؛ اما این عوامل نمیتوانند بهطور کامل این همبستگی را توضیح دهند.
نویسندگان مقاله میگویند علت این مسئل احتمالاً ناشی از انتقال درون رحمی استرس فیزیولوژیکی وابسته به زایمان در مادرانی است که با شرکای غیرخوشحال یا مضطرب زندگی میکنند؛ یعنی حتی اگر خود مادران خوشحال باشند یا اضطراب نداشته باشند، باز هم این استرس از شرکای ناراضی و ناخشنود منتقل میشود.
نتایج این پژوهش در نشریه رشد و روانشناسی منتشر شد که برای گردآوری دادههای آن ۴۳۸ مادر و پدرِ در انتظار تولد نوزاد، در ماههای ۴، ۱۴ و ۲۴ بعد از تولد نوزادان خود پیگیری شدند.
در این پژوهش از پرسشنامههای استاندارد و مصاحبه استفاده شد و مادران و پدرانِ مشارکتکننده نشانههای اضطراب و افسردگی خود را از ماه سوم بارداری تا زمانی که کودکانشان متولد و بزرگ شد، گزارش دادند.
والدین مشارکتکننده در هر یک از این مصاحبهها پرسشنامههای استاندارد که کیفیت روابط زوجین و احساسات و رفتارهای کودکشان را اندازهگیری میکرد، پر کردند.
این والدین در ۳ نقطه از جهان شامل شرق انگلستان، نیویورک و هلند در این پژوهش مشارکت کردند.
این پژوهش بخشی از یک پروژه بزرگتر و در حال اجراست که سلامت و تأثیر پدران و مادران جدید را مطالعه میکند. در پژوهشی مرتبط که در ماه جولای منتشر شد، این تیم دریافت پدران بیشتر از آن چیزی که پیش از این تصور میشد، در خاطرات دردناک تولد با شرکای زندگی خود سهیماند.
منبع: فرادید
ارسال نظر