نکاتی برای محافظت از کودکان در برابر منحرفین جنسی
پارسینه: میدانم که خواندن این مقاله راحت نیست و شاید ترجیح بدهید به جای آن هر وبلاگ با موضوع دیگری را بخوانید. اما دقیقاً همین مسئله برای مدت زمان زیادی مشکل اصلی این موضوع بوده است. ما نمیخواهیم در این مورد فکر کنیم، نمیخواهیم در اینباره صحبت کنیم. و آیا میدانید نتیجهی این رفتار ما چیست؟ راحتتر کردن کار ترسناک این افراد (پدوفیلها).
پدوفیلها پیش از آن که حتا یک کودک را لمس کنند سالها برای ساختن وجههشان در جامعه تلاش میکنند. آنها با ساختن دوستی نزدیک با والدین یا از طریق مقام و جایگاه، اعتماد و تصدیق اجتماع را جلب میکنند و دسترسی خود را به کودکان امکانپذیر میسازند. طوری که اگر کودکی آنها را به آزار یا تجاوز متهم کند مردم آن را باور نخواهند کرد و با خود خواهند گفت «هرگز امکان ندارد او چنین کاری کند». این فرآیند «ظاهر سازی» نام دارد.
این افراد چه کسانی هستند؟ اکثر مواقع کسی که کمترین احتمال را میدهید؛ معلم نمونه، مربی پر افتخار، همسایهی مورد اعتماد، دوستپسر یا کسی که بیشتر فعالیتهای کودکان را سرپرستی میکند. اما نمیتواند کسی باشد که شما میشناسیدش، درست است؟ پلیس فقط ۲ تا ۳ درصد از آزارگران جنسی را دستگیر میکند. در بازجوییهایی که همراه با ماشین دروغسنج انجام شده مشخص شده است که پدوفیلهای «پرخطر» تا پیش از به دام افتادن میانگین ۱۲۰ عمل جنسی را با کودکان داشتهاند. پدوفیلهای «کمخطر» که به زندان فرستاده نمیشوند و در عوض دورههای اجباری را میگذرانند، بهطور میانگین به ۱۹۸ عمل جنسی با کودکان تا پیش از اولین دستگیری اعتراف میکنند. آنها از نوجوانی آغاز به این کار میکنند و درنتیجه زمانی که نفوذ بیشتری در اجتماع پیدا میکنند (مثل من و شما) دروغگوهایی ماهر و بسیار باتجربه شدهاند.
هدف اصلی یک پدوفیل پیدا کردن امکان دسترسی به کودک، به دست آوردن مقبولیت از جانب کودک و حفظ پنهانکاری است. در تلویزیون میبینیم که پدوفیلها از تهدید برای کنترل قربانیان استفاده میکنند، مثلا «اگر به کسی بگویی، مادرت را میکشم». روش کنترلی که پدوفیلها برای قربانیان جوان استفاده میکنند بسیار منزجرکننده و به همین اندازه ترسناک است. پدوفیل تبدیل به بهترین دوست و راهنمای مورد اعتماد کودک میشود و حس دوست داشته شدن، مقبولیت و احترام را پیش از آزار در کودک برمیانگیزد. کودکانی که به دلیل طلاق، سوءمصرف مواد مخدر و یا خشونت خانگی در خانه احساس بیثباتی دارند نسبت به این ترفندها آسیبپذیری بیشتری دارند. ممکن است به کودک هدیه یا امتیاز ویژهای داده شود. پدوفیل رفتارش را با رفتار کودک هماهنگ میکند تا بتواند راهی برای تنها شدن با کودک بیابد.
تماس فیزیکی ناسالم تبدیل به قسمتی عادی از «دوستی» میشود و رفتارهای جنسی به آرامی و از راه بازی (مثلا «دوست داری کدام فرد مشهور را ببوسی؟») یا پند و نصیحتی در بارهی دوستدختر/دوستپسر همراه با پورنوگرافی و یا «فانتزی مشترک» وارد رابطه میشود. از بین بردن حساسیت کودک نسبت به لختشدن و تماس ناسالم جنسی هم به همین ترتیب اتفاق میافتد. هرکدام از این تعاملات فعالیت جنسی را اندکی به پیش میراند. لمس جنسی طوری انجام میشود که برای کودک لذت جسمانی داشته باشد تا کودک را گیج کند، به او حس مسئولیت بدهد و با برانگیختن حس خجالت در کودک از گفتن موضوع به دیگران جلوگیری کند.
این فرایند یک نقشهی پیچیده است که با قصد قبلی برای قربانی کردن کودک انجام میشود و میتواند چند سال پیش از آغاز آزار شروع بشود. برای کنترل کردن کودک پس از انجام آزار جنسی و این که کودک چیزی به کسی نگوید از چنین جملاتی استفاده میکنند: «خانوادهی تو به دلیل طلاق فشار زیادی را تحمل میکند، آیا تو میخواهی با گفتن این موضوع به آنها اوضاع را از این بدتر کنی؟ این کار خیلی خودخواهانه است. آیا خانوادهات را دوست نداری؟ من از تو مراقبت میکنم…». درنتیجه کودک احساس گناه میکند، احساس میکند به او خیانت شده و قلبش شکسته است. این بهترین دوستش در تمام دنیا بوده که او را آزار داده. عشق برای این کودکان تبدیل به مفهومی منحرف میشود و خجالت و ترسِ از دست دادن تا سالها با آنها میماند.
گروهی از از پدوفیلها که به جنایاتشان اعتراف کرده بودند در پاسخ به پرسشِ «آیا گول زدن مردم سخت است؟» گفتند که این دروغها مثل طلسم عمل میکنند و بسیار فریبندهاند:
«فکر نمیکنی که اگر من میخواستم به کسی آسیب برسانم او را از جایی غیر از خانه/مدرسهی خودم انتخاب میکردم؟»
«من ۱۵ سال است که اینجا کار میکنم و همهی شما من را میشناسید. شما واقعا فکر میکنید که من بتوانم چنین کاری بکنم؟»
«میتوانید سابقهی من را چک کنید، هیچ چیز در آن نیست.»
اینها راهنماییهایی هستند که به باورپذیرتر شدن دروغ کمک میکنند: «مستقیم به چشمها نگاه کنید، آرامشتان را حفظ کنید، از حرکات روان و نرمِ دست استفاده کنید، لباس خوب بپوشید، به داستان بچسبید، دایره لغات خوبی داشته باشید، آنها حرفتان را قبول خواهند کرد. عناصری از واقعیت که قابل تایید باشند در دروغتان بگنجانید». پدوفیلها عمداً چشمدرچشم میشوند و با ظرافت کودک را تهدید میکنند چون میدانند که اگر کودک عصبی به نظر بیاید، مردم فکر میکنند آنها دروغ میگویند.
~ برای محافظت از این کودکان چه چیزهایی لازم است بدانیم:
وقتی کودکان آزار جنسی را برای شما فاش میکنند در ۹۵ تا ۹۸ درصد مواقع راست میگویند. نوجوانان هم در ۸۸ تا ۹۲ درصد مواقع راست میگویند. حرف آنها را باور کنید.
آزار جنسی زمانی اتفاق میافتد که کودک در ماشین، کلاس یا راهروی خالی، دفتر خصوصی یا حتا محوطهی مخفی در مکانی عمومی مثل کیسهخواب مشترک در کمپ یا سالن تاریک سینما با پدوفیل تنها میشود.
بزرگسالان نباید با کودک شما ارتباط پیامکی، ایمیلی یا تلفنی داشته باشند و نباید با او تنها شوند. اطمینان حاصل کنید که در تیم ورزشی، مهد، باشگاه ورزشی و مدرسه قوانینی وجود داشته باشد که ارتباط خصوصی بین بزرگسالان و کودکان را ممنوع کند. هیچ دفتر «خصوصی»ای با پنجرههای پوشیده و در قفلدار نباید وجود داشته باشد.
اگر بزرگسالی برای کودک جوکهای بد میگوید، رفتار غیرقابلقبول آنها مثل رانندگی با سرعت زیاد، سیگار کشیدن و نوشیدن را ندید میگیرد و واکنش نشان نمیدهد امکان آن وجود دارد که درحال آماده کردن کودک برای رازداری باشد.
مطمئن شوید که کودک شما از کلمات مناسب برای اعضای خصوصی بدن استفاده میکند: آلت، واژن، کیسهی بیضه، بیضهها، باسن، سوراخ مقعد، سینه، پستان، نوک پستان. در اینصورت اگر از کلمهی دیگری برای اشاره به این قسمتها استفاده کند شما میفهمید که باید علت آن را بررسی کنید.
کودکی که والدین غایب یا حواسپرتی دارد بهترین قربانی برای پدوفیلهاست: کودکی که پدر مراقب ندارد، کودکی که سر والدیناش شلوغ است و اجازه میدهند تا او تنها به جاهای مختلف برود، خانوادهای که در آستانهی طلاق است یا در آن یکی از والدین به شدت بیمارند.
معمولاً کودک گفتن موضوع به دیگران را عقب میاندازد و هرچه آزار شدیدتر باشد این عقب انداختن بیشتر میشود. کودکان داستان را ذرهذره و قسمتقسمت تعریف میکنند. با جزئیات کوچک شروع میکنند تا ببینند با واکنش منفی روبهرو میشوند یا نه. نشان دادن واکنش شدید و احساسی به آنها باعث میشود که از صحبت کردن صرفنظر کنند و بقیهی داستان را فاش نکنند. به حرف کودکان گوش کنید.
کودکانی که تنبیه بدنی میشوند یا سختگیریهای زیادی درمورد آنها انجام میشود کمتر با والدینشان از آزار جنسی صحبت میکنند، چون میترسند که با گفتن این موضوع باز هم تنبیه شوند.
اگر کودک در مورد آزار و اذیت به شما گفت، او را نزد متخصص کودک آزاری یا مراکز دفاع از حقوق کودک ببرید. این افراد آموزش دیدهاند تا سوالاتی از کودک بپرسند و داستان را ثبت کنند. وقتی افراد زیادی از کودک سوال میکنند او از حرف زدن امتناع میکند. برای صحبت دربارهی این موضوع کودک را پیش مراجع دینی نبرید، مگر در صورتی که او برای مواجهه و بررسی این موضوع آموزش کامل دیده باشد. با این کار شرایط را برای کودک سختتر میکنید.میدانم که خواندن این مقاله راحت نیست و شاید ترجیح بدهید به جای آن هر وبلاگ با موضوع دیگری را بخوانید. اما دقیقاً همین مسئله برای مدت زمان زیادی مشکل اصلی این موضوع بوده است. ما نمیخواهیم در این مورد فکر کنیم، نمیخواهیم در اینباره صحبت کنیم. و آیا میدانید نتیجهی این رفتار ما چیست؟ راحتتر کردن کار ترسناک این افراد (پدوفیلها).
پدوفیلها پیش از آن که حتا یک کودک را لمس کنند سالها برای ساختن وجههشان در جامعه تلاش میکنند. آنها با ساختن دوستی نزدیک با والدین یا از طریق مقام و جایگاه، اعتماد و تصدیق اجتماع را جلب میکنند و دسترسی خود را به کودکان امکانپذیر میسازند. طوری که اگر کودکی آنها را به آزار یا تجاوز متهم کند مردم آن را باور نخواهند کرد و با خود خواهند گفت «هرگز امکان ندارد او چنین کاری کند». این فرآیند «ظاهر سازی» نام دارد.
این افراد چه کسانی هستند؟ اکثر مواقع کسی که کمترین احتمال را میدهید؛ معلم نمونه، مربی پر افتخار، همسایهی مورد اعتماد، دوستپسر یا کسی که بیشتر فعالیتهای کودکان را سرپرستی میکند. اما نمیتواند کسی باشد که شما میشناسیدش، درست است؟ پلیس فقط ۲ تا ۳ درصد از آزارگران جنسی را دستگیر میکند. در بازجوییهایی که همراه با ماشین دروغسنج انجام شده مشخص شده است که پدوفیلهای «پرخطر» تا پیش از به دام افتادن میانگین ۱۲۰ عمل جنسی را با کودکان داشتهاند. پدوفیلهای «کمخطر» که به زندان فرستاده نمیشوند و در عوض دورههای اجباری را میگذرانند، بهطور میانگین به ۱۹۸ عمل جنسی با کودکان تا پیش از اولین دستگیری اعتراف میکنند. آنها از نوجوانی آغاز به این کار میکنند و درنتیجه زمانی که نفوذ بیشتری در اجتماع پیدا میکنند (مثل من و شما) دروغگوهایی ماهر و بسیار باتجربه شدهاند.
هدف اصلی یک پدوفیل پیدا کردن امکان دسترسی به کودک، به دست آوردن مقبولیت از جانب کودک و حفظ پنهانکاری است. در تلویزیون میبینیم که پدوفیلها از تهدید برای کنترل قربانیان استفاده میکنند، مثلا «اگر به کسی بگویی، مادرت را میکشم». روش کنترلی که پدوفیلها برای قربانیان جوان استفاده میکنند بسیار منزجرکننده و به همین اندازه ترسناک است. پدوفیل تبدیل به بهترین دوست و راهنمای مورد اعتماد کودک میشود و حس دوست داشته شدن، مقبولیت و احترام را پیش از آزار در کودک برمیانگیزد. کودکانی که به دلیل طلاق، سوءمصرف مواد مخدر و یا خشونت خانگی در خانه احساس بیثباتی دارند نسبت به این ترفندها آسیبپذیری بیشتری دارند. ممکن است به کودک هدیه یا امتیاز ویژهای داده شود. پدوفیل رفتارش را با رفتار کودک هماهنگ میکند تا بتواند راهی برای تنها شدن با کودک بیابد.
تماس فیزیکی ناسالم تبدیل به قسمتی عادی از «دوستی» میشود و رفتارهای جنسی به آرامی و از راه بازی (مثلا «دوست داری کدام فرد مشهور را ببوسی؟») یا پند و نصیحتی در بارهی دوستدختر/دوستپسر همراه با پورنوگرافی و یا «فانتزی مشترک» وارد رابطه میشود. از بین بردن حساسیت کودک نسبت به لختشدن و تماس ناسالم جنسی هم به همین ترتیب اتفاق میافتد. هرکدام از این تعاملات فعالیت جنسی را اندکی به پیش میراند. لمس جنسی طوری انجام میشود که برای کودک لذت جسمانی داشته باشد تا کودک را گیج کند، به او حس مسئولیت بدهد و با برانگیختن حس خجالت در کودک از گفتن موضوع به دیگران جلوگیری کند.
این فرایند یک نقشهی پیچیده است که با قصد قبلی برای قربانی کردن کودک انجام میشود و میتواند چند سال پیش از آغاز آزار شروع بشود. برای کنترل کردن کودک پس از انجام آزار جنسی و این که کودک چیزی به کسی نگوید از چنین جملاتی استفاده میکنند: «خانوادهی تو به دلیل طلاق فشار زیادی را تحمل میکند، آیا تو میخواهی با گفتن این موضوع به آنها اوضاع را از این بدتر کنی؟ این کار خیلی خودخواهانه است. آیا خانوادهات را دوست نداری؟ من از تو مراقبت میکنم…». درنتیجه کودک احساس گناه میکند، احساس میکند به او خیانت شده و قلبش شکسته است. این بهترین دوستش در تمام دنیا بوده که او را آزار داده. عشق برای این کودکان تبدیل به مفهومی منحرف میشود و خجالت و ترسِ از دست دادن تا سالها با آنها میماند.
گروهی از از پدوفیلها که به جنایاتشان اعتراف کرده بودند در پاسخ به پرسشِ «آیا گول زدن مردم سخت است؟» گفتند که این دروغها مثل طلسم عمل میکنند و بسیار فریبندهاند:
«فکر نمیکنی که اگر من میخواستم به کسی آسیب برسانم او را از جایی غیر از خانه/مدرسهی خودم انتخاب میکردم؟»
«من ۱۵ سال است که اینجا کار میکنم و همهی شما من را میشناسید. شما واقعا فکر میکنید که من بتوانم چنین کاری بکنم؟»
«میتوانید سابقهی من را چک کنید، هیچ چیز در آن نیست.»
اینها راهنماییهایی هستند که به باورپذیرتر شدن دروغ کمک میکنند: «مستقیم به چشمها نگاه کنید، آرامشتان را حفظ کنید، از حرکات روان و نرمِ دست استفاده کنید، لباس خوب بپوشید، به داستان بچسبید، دایره لغات خوبی داشته باشید، آنها حرفتان را قبول خواهند کرد. عناصری از واقعیت که قابل تایید باشند در دروغتان بگنجانید». پدوفیلها عمداً چشمدرچشم میشوند و با ظرافت کودک را تهدید میکنند چون میدانند که اگر کودک عصبی به نظر بیاید، مردم فکر میکنند آنها دروغ میگویند.
~ برای محافظت از این کودکان چه چیزهایی لازم است بدانیم:
وقتی کودکان آزار جنسی را برای شما فاش میکنند در ۹۵ تا ۹۸ درصد مواقع راست میگویند. نوجوانان هم در ۸۸ تا ۹۲ درصد مواقع راست میگویند. حرف آنها را باور کنید.
آزار جنسی زمانی اتفاق میافتد که کودک در ماشین، کلاس یا راهروی خالی، دفتر خصوصی یا حتا محوطهی مخفی در مکانی عمومی مثل کیسهخواب مشترک در کمپ یا سالن تاریک سینما با پدوفیل تنها میشود.
بزرگسالان نباید با کودک شما ارتباط پیامکی، ایمیلی یا تلفنی داشته باشند و نباید با او تنها شوند. اطمینان حاصل کنید که در تیم ورزشی، مهد، باشگاه ورزشی و مدرسه قوانینی وجود داشته باشد که ارتباط خصوصی بین بزرگسالان و کودکان را ممنوع کند. هیچ دفتر «خصوصی»ای با پنجرههای پوشیده و در قفلدار نباید وجود داشته باشد.
اگر بزرگسالی برای کودک جوکهای بد میگوید، رفتار غیرقابلقبول آنها مثل رانندگی با سرعت زیاد، سیگار کشیدن و نوشیدن را ندید میگیرد و واکنش نشان نمیدهد امکان آن وجود دارد که درحال آماده کردن کودک برای رازداری باشد.
مطمئن شوید که کودک شما از کلمات مناسب برای اعضای خصوصی بدن استفاده میکند: آلت، واژن، کیسهی بیضه، بیضهها، باسن، سوراخ مقعد، سینه، پستان، نوک پستان. در اینصورت اگر از کلمهی دیگری برای اشاره به این قسمتها استفاده کند شما میفهمید که باید علت آن را بررسی کنید.
کودکی که والدین غایب یا حواسپرتی دارد بهترین قربانی برای پدوفیلهاست: کودکی که پدر مراقب ندارد، کودکی که سر والدیناش شلوغ است و اجازه میدهند تا او تنها به جاهای مختلف برود، خانوادهای که در آستانهی طلاق است یا در آن یکی از والدین به شدت بیمارند.
معمولاً کودک گفتن موضوع به دیگران را عقب میاندازد و هرچه آزار شدیدتر باشد این عقب انداختن بیشتر میشود. کودکان داستان را ذرهذره و قسمتقسمت تعریف میکنند. با جزئیات کوچک شروع میکنند تا ببینند با واکنش منفی روبهرو میشوند یا نه. نشان دادن واکنش شدید و احساسی به آنها باعث میشود که از صحبت کردن صرفنظر کنند و بقیهی داستان را فاش نکنند. به حرف کودکان گوش کنید.
کودکانی که تنبیه بدنی میشوند یا سختگیریهای زیادی درمورد آنها انجام میشود کمتر با والدینشان از آزار جنسی صحبت میکنند، چون میترسند که با گفتن این موضوع باز هم تنبیه شوند.
اگر کودک در مورد آزار و اذیت به شما گفت، او را نزد متخصص کودک آزاری یا مراکز دفاع از حقوق کودک ببرید. این افراد آموزش دیدهاند تا سوالاتی از کودک بپرسند و داستان را ثبت کنند. وقتی افراد زیادی از کودک سوال میکنند او از حرف زدن امتناع میکند. برای صحبت دربارهی این موضوع کودک را پیش مراجع دینی نبرید، مگر در صورتی که او برای مواجهه و بررسی این موضوع آموزش کامل دیده باشد. با این کار شرایط را برای کودک سختتر میکنید.
آرشام دیانی
ارسال نظر