شهرنشیان کمتر از ۱۰دقیقه تفریح میکنند
پارسینه: سر زدن به موزهها، فیلم دیدن در سینما، تماشای تئاتر، حضور در برنامههای فرهنگی فرهنگسراها، دیدن مسابقات ورزشی، رفتن به پارکها و شهربازیها و حضور در اماکن تاریخی. مرکز آمار ایران میگوید ایرانیهای شهرنشین به صورت میانگین فقط ۹ دقیقه از وقت روزانه خود را صرف این تفریحات و به طور کلی هرگونه تفریح دیگری میکنند.
آمار دقیقتر این است: مردان ۱۱ دقیقه در روز برای تفریح وقت میگذارند و زنان هفت دقیقه. آماری که این مرکز اواخر شهریور منتشر کرد مربوط به شهرنشینان بالاتر از ۱۵ سال است. آماری که احتمالا اگر۲۱ میلیون جمعیت روستایی را هم در نظر بگیرد میانگین کمتری برای تفریح خواهد داشت. حتی اگر میانگین فعالیتهای ورزشی این افراد را هم در کنار فعالیتهای تفریحی قرار دهیم به میانگین 25 دقیقه در روز خواهیم رسید. شهرنشینان ۱۶ دقیقه در روز به صورت میانگین را با ورزش میگذرانند. میزان تفریح در افراد بین ۱۵تا ۲۴ سال هم که طبیعتا باید وقت بیشتری را در این حوزه بگذرانند چندان بالا نیست. میانگین ۱۴ دقیقه در شبانهروز، ۱۸ دقیقه در مردان و ۹ دقیقه در زنان.
تفریح مقاومت افراد را دربرابر فشارها بیشتر میکند
تاثیر تفریح بر روان افراد آنقدر بدیهی هست که نیازی به تاکید نداشته باشد. اصغر کیهاننیا، روانشناس تفریح را مراقبت کردن از مغز میداند و میگوید: «اگر افراد بدون تفریح بگذرانند متأسفانه مشکلاتی پیدا میکنند. مغزی که پرکار و فعال است، نیاز به مراقبت دارد و این مراقبت تفریح است. پرکاری معمولا خستگی عصبی به همراه دارد و بازدهی را پایین میآورد و روان فرد را کسل میکند. شاید خود فرد هم نداند که دلیل رفتارهایش چیست؟ اما این افراد زود عصبانی میشوند و میزان اشتباهات و درگیریهای افراد با دیگران و توانایی ارتباط آنها با خانواده و بچههایشان کم میشود.
فرد هدفمند معمولا کسی است که در عین کار ساعاتی را برای تفریح میگذارد.» او به تجربه خود در زمینه مشاوره همسران مدیران و تجار که معمولا درگیریهای زیادی دارند اشاره میکند و میگوید: «معمولا همسران آنها شکایت دارند که زندگی آنها فقط به پول ختم شده است و خود آنها هم درگیریهای کاری و مشغله را بهانه میکنند. توصیه ما به آنها معمولا این است که ۱۰درصد از وقت خود را برای تفریحکردن در کنار خانواده بگذراند.» تاثیر تفریح بر کودکان را کیهاننیا بزرگشدن در محیطی آرامتر و ارتباط بهتر آنها با والدین میداند. او همچنین منتقد گذراندن اوقات با غذا خوردن در رستورانها به اسم تفریح است و تفریح را آزاد کردن کودک درون تعریف میکند.
کیهاننیا میگوید: «کسانی که فرصت کافی برای تفریح ندارند دیر یا زود ناگزیرند وقت خود را صرف معالجه بیماری کنند. تفریح و خنده میتواند آندورفین مغز را آزاد کند و آزاد شدن این ماده باعث میشود فرد احساس خوبی نسبت به خود داشته باشد.» او تفریح را یکی از مکانیزمهای دفاعی بدن دربرابر فشارهای بیرونی میداند و میگوید: «بدترین روزهای آدم زمانهایی است که تفریح نکرده است. مطمئنا تفریح نکردن باعث افسردگی هم میشود و زمینه افسردگی ایجادمیکند.»
کمبود تفریح یا کمبود امکان تفریح
نمیتوان تأثیر کمبود مکانهای تفریحی را در کم بودن تفریح در شهرنشینان ایران نادیده گرفت. هیچیک از امکانهای تفریح در شهرها و روستا متناسب با جمعیت کشور نیست. آخرین آمار تعداد سینماهای کشور مربوط به سال ۱۳۹۲ است که تعداد پردههای سینما را با عدد ۲۴۷ نمایش میدهد. براساس آماری که در وبسایت انجمن سینماداران وجود دارد از میان ۱141 شهر کشور تنها 61 شهر دارای سینما هستند و بقیه بدون سینما باقی ماندهاند. در واقع بیشتر از ۴۳ میلیون نفر از جمعیت کشور حتی دسترسی به سینما هم ندارند تا حق انتخابی برای رفتن یا نرفتن به سینما داشته باشند. میانگین دسترسی به سینمای کشور به ازای هر ۳۰۳هزار نفر یک سینماست. آماری که البته بیشباهت به فاجعه نیست.
تعداد سالنهای سینما البته وضعیت بهتری نسبت به سالنهای تئاتر در سراسر کشور دارد. بسیاری از استانهای کشور حتی یک سالن که مختص به تئاتر باشد ندارند. اجراهای نمایشی، جز نمایشهای کمدی و موزیکال که هرازچندگاهی در سالنهای چندمنظوره شهرها اجرا میشود تنها در کلانشهرها و شهرهای بزرگ رواج دارد.
آنچه در مورد شهربازیها میشود گفت هم بیشتر شبیه به یک مرثیه است. تهران، جایی که به نسبت امکانات بیشتری را برای تفریح در اختیار ساکنانش قرار میدهد تنها یک شهربازی دارد که البته متعلق به ۴۰ سال پیش است. با اغماض هم برخی پارکهای دارای اسباب قدیمی بازی در شهرهای مختلف را میتوان شهربازی دانست. تعداد شهربازیها حتی به یک شهربازی در استان هم نمیرسد و دسترسی مردم ایران به شهربازیها به ازای هر دوونیم میلیون نفر یک شهربازی است.
البته که تعداد پارکهایی که شهربازی محسوب میشوند در آمار رسمی بیشتر است، اما محدودیت اسبابهای آنها شکل شهربازی را از آنها گرفته است، البته آمار نشان میدهد استانداردها در مورد شهربازیها چندان هم بالا نیست. از نظر آماری، فقط تعداد موزههای ایران به استانداردهای جهانی نزدیک است. ۴۳۰ موزه در کشور وجود دارند که بالاتر از میانگینهای جهانی است، اما در این حوزه تعداد بازدیدکنندگان پایینتر از حد انتظار است.مجموعه کتابخانههای کشور هم در آخرین آمار رسمی ارائه شده ۱۷۰۶ کتابخانه بوده است. به این ترتیب میانگین دسترسی به کتابخانهها فارغ از تعداد کتابهای آنها به ازای هر 44هزار نفر یک کتابخانه بوده است. این آمار البته مربوط به سال 87 است و قرار بوده تا پایان سال ۹۳، تعداد کتابخانهها به سههزار کتابخانه برسد.
منبع: بهار
ارسال نظر