فاطمه ٥٤ سال دارد و در یک آرایشگاه کار میکند. او میگوید از مدتها پیش کاسب و راننده او را مادر صدا میکردهاند و فاطمه از ٤٧ سالگی متوجه شده که دیگر پیر شده است. او میگوید: «اولینباری که کسی در خیابان مرا مادر خطاب کرد، یک هفته مانده بود تا ٤٧ساله شوم. از میدان ترهبار محل کلی خرید کرده بودم و کشانکشان خریدها را به سمت منزل میبردم. سربالایی توانفرسای محله ما نفسم را با حجم عظیمی از وسیلههای خریداریشده بند آورده بود و تصمیم گرفتم که چنددقیقهای استراحت کنم و ناگهان دست مردی جوان کیسهها را از جلویم برداشت و با لبخند گفت: مادرجان بگذار کمکت کنم...». فاطمه میگوید که این جمله تمام دنیای زنانهاش را روی سرش آوار کرده. از همان روزها فاطمه سالمند شده و رسیدگیکردن به خودش را فراموش کرده. حالا در هفت سال، ١٥ کیلو اضافهوزن پیدا کرده، با آرتروز و فشارخون دستوپنجه نرم میکند و در نوبت عمل تعویض دریچههای قلب است.
زنانهشدن سالمندی در ایران
معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور ضمن اشاره به پدیده سالمندی زودرس در زنان اظهار کرد: سن سالمندی زنان در سالهای اخیر دو سال کاهش یافته و به ٥٨ سال رسیده است. شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده ریاستجمهوری، در نشست بررسی وضعیت سالمندی زنان که در محل سازمان بهزیستی کشور برگزار شده بود، عنوان کرد: در سال ١٣٣٥ در مقابل هر صد زن سالمند، ١١١ مرد سالمند وجود داشت درحالیکه ٥٠ سال بعد از آن یعنی در سال ٨٥ در مقابل هر صد زن سالمند ١٠٤ مرد و در سال ٩٠ نیز در مقابل هر صد زن سالمند ٩٦ مرد سالمند داشتیم که این آمارها حاکی از زنانهشدن سالمندی بوده و این یک واقعیت برای جامعه ماست. وی با اشاره به سن سالمندی زنان ایرانی گفت: در گذشته سن سالمندی زنان ٦٠ سال بود اما درحالحاضر این سن به ٥٨ سالگی رسیده است و مسائلی چون افسردگی، بیماری و ... نیز به این مسئله دامن میزند؛ که این عوامل نشاندهنده سالمندی زودرس در زنان است.
دکتر رضا مرادشیبانی، متخصص طب سالمندی با اشاره به اینکه درحالحاضر پدیده سالمندی در ایران روند زنانهشدن را طی میکند به «شرق» میگوید: «با وجود اینکه در دهه گذشته ایران در زمره کشورهای جوان جهان قرار میگرفت، اما واقعیت فعلی کشور درحالحاضر به شکل دیگری است و تحلیل نرخ رشد جمعیت و زادوولد نیز نشان میدهد در آینده نهچنداندور به علت افت تمایل به ازدواج و فرزندآوری در نسل جوان دهه گذشته و حال، یکی از کهنسالترین کشورهای جهان خواهیم شد». شیبانی در ادامه میافزاید: «درحالحاضر، یکی از موضوعات مهمی که باید به آن رسید این است که بدانیم چه خدماتی میتوانیم به سالمندان ارائه کنیم. باید برای رسیدگی به آنها اقدامات مناسب انجام بگیرد. برای همین مسئله باید از تجارب کشورهایی که در این امر موفق بودهاند استفاده کنیم. مروری بر آمار سالمندان نشان میدهد رشد جمعیت سالمندان در جهان بهگونهای است که در سالیان آتی بهویژه کشورهای درحالتوسعه با معضلی به نام «انفجار جمعیت سالمندان» روبهرو خواهند شد. امروزه بیش از ٦٠٠ میلیون نفر از جمعیت جهان را افراد بالای ٦٠ سال تشکیل میدهند و براساس پیشبینیها این رقم تا سال ٢٠٢٠
میلادی به یک میلیارد نفر و تا سال ٢٠٥٠ به حدود دو میلیارد نفر خواهد رسید و پیشبینی میشود در این سال برای اولینبار در طول تاریخ بشر تعداد افراد بالای ٦٠ سال با تعداد کودکان برابری خواهد داشت».
دکتر شیبانی در ادامه با اشاره به وضعیت و نرخ سالمندی در ایران میافزاید: «جمعیت بالای ٦٠ سال ایران در سال ٢٠٢١ میلادی یعنی کمتر از شش سال دیگر به بیش از ١٠ درصد جمعیت کل کشور و در سال ٢٠٥٠ میلادی به بیش از ٢٠ درصد این جمعیت بالغ میشود. بهعبارتدیگر تا سال ٢٠٥٠ میلادی جمعیت سالمندان کشور ایران به بیش از ٢٦ میلیون نفر افزایش مییابد. شدت سالمندی جمعیت کشور ایران از سال ١٤١٥ به بعد خودنمایی خواهد کرد. از طرفی هم باید این نکته را در نظر بگیریم که در کشور ما حمایت اجتماعی قدرت زیادی ندارد تا بتوانند همه سالمندان را تحت پوشش قرار دهند و برای همین، خانواده، بهترین و مفیدترین نهاد برای نگهداری از سالمندان است؛ هرچند بسیاری از خانوادهها حتی نمیتوانند نیازهای حداقلی یک سالمند را فراهم کنند و شاید برای همین باشد که کارشناسان تأکید دارند سالمندشدن جمعیت در ایران یکی از اساسیترین چالشهای نظام تأمیناجتماعی است چراکه با سالخوردهشدن جمعیت، بار مالی آن بر این نظامها نیز افزونتر شده و باید برای آن تدبیری جدی اندیشیده شود».
این متخصص سالمندی مهمترین چالش سالمندی کشور را زنانهشدن سالمندی دانسته و میافزاید: «یکی دیگر از چالشهای بسیار مهم درباره سالمندشدن جمعیت در ایران، «زنانهشدن» سالمندی است. بررسیها نشان میدهد در سال ١٤٣٠ زنان سالمند ٣٤ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدادند و مردان سالمند ٣١ درصد. اصلیترین دلیل این اتفاق پیشرفتن به سمت توسعهیافتگی است. مطابق آمارهای جهانی در کشورهای توسعهیافته امید زنان به زندگی بیشتر از مردان میشود. این شرایط که تا حدود زیادی محصول پیشرفت در شاخصهای توسعهیافتگی و افزایش امیدبهزندگی در زنان است، به نوبه خود پیامدهایی نیز بهدنبال دارد و باید در برنامهریزیها مورد نظر، توجه ویژهای به آن داشت».
سن سالمندی در ایران ٦٠ سال است
دکتر فرید براتیسده، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان سازمان بهزیستی، در گفتوگو با «شرق» با اشاره به اینکه سن سالمندی در ایران ٦٠ سال محاسبه شده است، میگوید: «شاخصههای سالمندی، امیدبهزندگی و میزان زادآوری هستند. در دو سال اخیر امیدبهزندگی در کشور ما افزایش پیدا کرده و از طرف دیگر نسبت زادوولد در برابر نسبت جمعیت سالمندان وزن کمتری دارد. همچنین در تعریف تقویمی سالمندی یکسری از کشورها ٦٥ سال را در نظر گرفتهاند و گروه دیگری از کشورها هم آغاز سالمندی را رسیدن به ٦٥ سال اعلام کردهاند. در کشور ما سن سالمندی ٦٠ سال و همزمان با رسیدن به سن بازنشستگی محسوب میشود. شاخص دیگری که برای تعیین سالمندی در نظر گرفته میشود، شاخص سن کارکردی است و معنای این شاخص میزان تواناییهای روحی و جسمی فرد است. یعنی چهبسا فردی هنوز به ٦٠ سال نرسیده، اما خود را پیر و ناتوان میداند و از طرف دیگر سالمندی با ٧٥ سال، در کنکور دکترای ریاضی شرکت میکند». براتی در پاسخ به این سؤال که آیا سن سالمندی زنان به ٥٨ سال رسیده است، اظهار کرد: «این اظهارنظر خانم مولاوردی از روی یک تحقیق دانشگاهی بود. در این تحقیق دانشگاهی گفته شده بود
مشکلات جسمی زنان در ٥٨ سالگی به اوج خود میرسد. یعنی زنان در ٥٨ سالگی با علائم جسمی سالمندی مثل شروع بعضی از دردهای بدنی روبهرو میشوند».
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان سازمان بهزیستی، در ادامه تصریح کرد: «در کشور ما بهطورکلی میزان زنان سالمند از مردان سالمند بیشتر است و همین باعث ایجاد معضل تنهایی زنان سالمند میشود. عموما در زندگی سالمندان مردان زودتر از زنان فوت میکنند و فرزندان نیز بهدلیل تمایل فاصلهگرفتن از نسل قبل، از نگهداری مادر خود سر باز میزنند. البته شاید بتوان دلیل این مسئله را شیوع بیشتر آلزایمر در میان زنان دانست».
برای با اشاره به اینکه اساسا سن سالمندی در تمامی کشورهای جهان قراردادی است، افزود: «در کشور ما وقتی مرکز آمار، پژوهشی را درباره سالمندان ارائه میکند، سن سالمندی را از ٦٥ سال محاسبه میکند درحالیکه سن سالمندی کشور ما ٦٠ سال است. درواقع این بحث بیشتر یک قرار داد در جوامع مختلف است».
افسردگی دلیل کاهش نرخ سالمندی است
این روانشناس در ادامه با تأیید این نکته که مسائل روانشناختی نیز میتواند یکی از دلایل کاهش سن سالمندی زنان باشد، تأکید کرد: «وقتی ما انسان را موجود زیستی-روانی- اجتماعی تعریف میکنیم به این معناست که پارامترهای مختلفی روی افراد و زندگی آنها تأثیر میگذارد و البته سالمندی نیز بخش مهمی از زندگی است. مولاوردی نیز در صحبتهای خود تأکید کرد که میزان شیوع افسردگی در زنان بیش از مردان است. باید این نکته را هم خاطرنشان کنم که اختلالات خلقی در تسریع روند سالمندی تأثیرگذار است و احساس انزوا و تمایل به گوشهگیری از مسائلی است که میتواند فرد را به سالمندی نزدیک کند».
دکتر براتیسده در پایان با اشاره به اینکه کاهش سن سالمندی زنان میتواند زنگ خطری برای کشور محسوب شود، افزود: «به نظر میرسد باید سلامت جسمی زنان بهویژه زنان سرپرست خانوار و زنان تنها بیشتر پیگیری شود و همه دستگاهها باید برای افزایش سن سالمندی تلاش کنند. از طرفی باید از تجارب کشورهای مختلف نیز استفاده کرد».
فاطمه، ٥٧ ساله جوراب واریس به پا میکند و مدتها است که به بازنشستگی فکر میکند. او میگوید از سالمندی واهمه دارد. فاطمه دلیل ترسش را اینگونه بیان میکند: «تصویر من از پیرزن، یک تصویر آرامبخش نیست. تصویر من زنی تنهاست که با واکر کهنهاش جلوی پنجره یک آسایشگاه یا خانه قدیمیاش ایستاده و منتظر است فرزندانش برای تعطیلات نوروزی به کشور برگردند و چند دقیقهای او را تحمل کنند. سالمندی و پیرشدن برای من نشانه فاصله گرفتن همسرم از من است. شاید برای همین بود که مادربزرگم همیشه میگفت زنها باید حداقل ١٠ سال از شوهرشان کوچکتر باشند تا پیرشدنشان به چشم نیاید. آخر زنها خیلی زود پیر میشوند. خیلی زود...».
منبع: شرق
ارسال نظر