در یک ماه اخیر، دولت یازدهم چه کرد؟
قانون: یک ماه از آغاز به کار کابینه گذشته و اکثر وزرای مورد نظر دکتر روحانی از مجلس رای اعتماد خود را کسب کردهاند.
در غیاب سه وزیر سرپرستهای معرفی شده انتصابهای مختلفی را داشتند تا شاید در مهلتی که درنهایت سه ماه است کمی از مشکلات آموزشی کشور مانند دانشجویان ستاره دار و امثالهم را مرتفع کنند. تا دولت را از وعدههای بهبود شرایط دانشگاهها و دغدغههای طیف عظیم تحصیلکرده را از ستاره دار نشدن و بهرهمندی از اساتید مجرب و صد البته بازنشستگی اجباری اساتید رفع کنند. تقریبا یک سوم از زمان وعده صد روزه بهبود شرایط زندگی برای مردم ایران از دست رفته است و زمان به رقیب سخت دولت تبدیل شده است.
تیک تاک عقربهها برای دولت تدبیر و امید به حرکت در آمده تامهلت صد روزه وعده داده شده به پایان برسد. دولتی لبالب از ژنرالهای سیاسی که یک قطار عنوان ریاست و وزارت و برنامه ریزی را در پس خود دارند و سربازهای پیاده نظام برای رئیس دولت نیستند سر کار آمده، در این دولت از شیخ الوزرا با ۲۸ سال سابقه وزارت (بیژن زنگنه) تا وزیر بیسابقه در وزارت اما فعال و آشنا در عرصههای سیاسی داخلی و خارجی (محمد جواد ظریف ) حضور دارند که هیچ کدام سرباز پیمانکاری دولت نیستند و حتی بودن اسمهایشان میتواند فرکانسهای مثبت را از سراسر دنیا به سمت کشور و دولت روانه کند و این دعوا را در کنگره آمریکا به راه اندازد که بگذارید دولت روحانی زمام امور را به دست بگیرد و بعد برای تحریمهای بیشتر فکری بکنیم.
حالا دولت تدبیر و امید وزرایی دارد که در قسمت شاهرگ اقتصادیاش یعنی نفت شرکتهای چینی را ندیده میگیرد و از شرکتها و کارتلها و غولهای عظیم نفتی جهان (رویال داچ شل، توتال و...) دعوت میکند تا در فازهای نفتی و گازی کشور حضور ملموس و گرم خود را نشان دهند و بدانند ایران همچنان مصر است ادامه قراردادهای خود را با آنها از سر بگیرد و وزیر خارجهاش در صفحه تویيتر خود هولوکاست را محکوم میکند و عنوان میدارد دیپلماسی ما تعامل ماندگار با دنیا و نشستن بر سر یک میز است و او آنقدر در چشم جهانیان اعتبار و آبرو دارد که روحانی سکان پرونده هستهای را به دست وی میسپارد و وی را مسئول مستقیم این کار میکند.
امیدی که با آمدن و بودن این آدمها در بین مردم شکل گرفت و در طول سه ماهه بعد از برگزاری انتخابات و تنفیذ و تشکیل کابینه هر چیز خوب را از قدم مبارک دولت و به تبع آن رئیسش دانسته و در همه مناسبات مجازی و طبیعی شهروندان جمله «روحانی مچکریم» ذکر تسبیحات آنها شده است.
اما این کمیت خوش اقبال هنوز یک پایش میلنگد و آن یک پا چیزی است که میتواند به ایستادن و در نهایت بیحرکت شدن این کمیت خوش اقبال بینجامد یعنی همان پاشنه آشیلی که دولتهای گذشته را هم نشانه رفت. فشار اقتصادی که مردم هنوز روی شانههای خود احساس میکنند و قیمتهایی که بعد از بیان «روحانی مچکریم» انتظار سیر نزولی آنرا داشتند با هر تشکر سیر صعودی پیمود و چشمانی گرد و گردتر برای مردم شاهد ماجرا بر جا گذاشت، ما از این دولت برای حضور آقای زنگنه و ظریف و توفیقی و جنتی و... ممنون هستیم و از این دولت برای دمیدن روح امید در کالبد شهروندان تشکر میکنیم و از اینکه دنیا پیام مردم ما را شنیده و قبول کرده که دیپلماسی ما فعال و تاثیر گذار در منطقه و کشورهای مسلمان و غیر متعهد است خوشحالیم و این شادمانی را کتمان نمیکنیم، اما این دولت در کنار امید، تدبیر را هم شعار خود کرده و قولی ۱۰۰ روزه برای حل فوری مشکلات اقتصادی مردم داده است و حال سوال این است که یک سوم از زمان عمل به این وعده گذشته که آن هم طبیعی است اما چرا بعد از همه این تغیير و تحولات این تدبیر در اقتصاد کشور خود را نشان نمیدهد و در این قسمت آب از آب تکان نمیخورد و بازاری هر روز غیر قابل پیش بینی در برابر زندگی و دیدگان مردم کشور قرار دارد؟
چرا با یک دیپلماسی سیاسی فعال و وزیر و رئیس جمهوری که مصر به باز کردن درهای جهان به روی کشور هستند هنوز مردم چیزی را در زندگی خود از این فعال بودن احساس نمیکنند و حتی این عرصه را هر روز برخود تنگتر میبینند؟
البته این قابل پذیرش است که دولت چوب جادو در آستین ندارد و با ورد و جادو نیز نمیتواند یک شبه کارها را درست کند و اقتصاد هم شاهرگ حساس حیاتی کشور است اما چرا دولتی که میتواند با انتخاب وزرا و سرپرستهایی در عرصه سیاسی و فرهنگی و آموزش عالی دل بسیاری را به دست آورد و نگاه سیاسی جهانیان را در بیرون و هنرمندان و تحصیلکردهها را در داخل به سمت خود جذب کند هنوز کنترلی بر اقتصاد و سنگینتر شدن هر روزه آن بر دوش مردم ندارد؟
و آیا قرار است بعد از طی شدن وعده صد روزه تمام مشکلات را به دوش دولتهای قبلی انداخت و اعلام کرد که مشکل ریشهای است و حالا حالاها وقت لازم است برای درست کردن آن . حرفی که در پایان میتوان زد این است که مردم به درستی از این مشکلات آگاه هستند اما آنها به دولتی رای دادند که اطمینان داشته و دارند با این آدمها برای اصلاح و بهبود اوضاع آمده و نمیخواهند این دولت هم پاشنه آشیل اقتصادیای داشته باشد که با رها شدن یک تیر کوچک از چله با تمام ابهت از پای در بیاید و همچنان مردم و کشور را دچار دور تسلسل اقتصاد همیشه بیمار و مردم همیشه صبور و پر تحمل کند.
در غیاب سه وزیر سرپرستهای معرفی شده انتصابهای مختلفی را داشتند تا شاید در مهلتی که درنهایت سه ماه است کمی از مشکلات آموزشی کشور مانند دانشجویان ستاره دار و امثالهم را مرتفع کنند. تا دولت را از وعدههای بهبود شرایط دانشگاهها و دغدغههای طیف عظیم تحصیلکرده را از ستاره دار نشدن و بهرهمندی از اساتید مجرب و صد البته بازنشستگی اجباری اساتید رفع کنند. تقریبا یک سوم از زمان وعده صد روزه بهبود شرایط زندگی برای مردم ایران از دست رفته است و زمان به رقیب سخت دولت تبدیل شده است.
تیک تاک عقربهها برای دولت تدبیر و امید به حرکت در آمده تامهلت صد روزه وعده داده شده به پایان برسد. دولتی لبالب از ژنرالهای سیاسی که یک قطار عنوان ریاست و وزارت و برنامه ریزی را در پس خود دارند و سربازهای پیاده نظام برای رئیس دولت نیستند سر کار آمده، در این دولت از شیخ الوزرا با ۲۸ سال سابقه وزارت (بیژن زنگنه) تا وزیر بیسابقه در وزارت اما فعال و آشنا در عرصههای سیاسی داخلی و خارجی (محمد جواد ظریف ) حضور دارند که هیچ کدام سرباز پیمانکاری دولت نیستند و حتی بودن اسمهایشان میتواند فرکانسهای مثبت را از سراسر دنیا به سمت کشور و دولت روانه کند و این دعوا را در کنگره آمریکا به راه اندازد که بگذارید دولت روحانی زمام امور را به دست بگیرد و بعد برای تحریمهای بیشتر فکری بکنیم.
حالا دولت تدبیر و امید وزرایی دارد که در قسمت شاهرگ اقتصادیاش یعنی نفت شرکتهای چینی را ندیده میگیرد و از شرکتها و کارتلها و غولهای عظیم نفتی جهان (رویال داچ شل، توتال و...) دعوت میکند تا در فازهای نفتی و گازی کشور حضور ملموس و گرم خود را نشان دهند و بدانند ایران همچنان مصر است ادامه قراردادهای خود را با آنها از سر بگیرد و وزیر خارجهاش در صفحه تویيتر خود هولوکاست را محکوم میکند و عنوان میدارد دیپلماسی ما تعامل ماندگار با دنیا و نشستن بر سر یک میز است و او آنقدر در چشم جهانیان اعتبار و آبرو دارد که روحانی سکان پرونده هستهای را به دست وی میسپارد و وی را مسئول مستقیم این کار میکند.
امیدی که با آمدن و بودن این آدمها در بین مردم شکل گرفت و در طول سه ماهه بعد از برگزاری انتخابات و تنفیذ و تشکیل کابینه هر چیز خوب را از قدم مبارک دولت و به تبع آن رئیسش دانسته و در همه مناسبات مجازی و طبیعی شهروندان جمله «روحانی مچکریم» ذکر تسبیحات آنها شده است.
اما این کمیت خوش اقبال هنوز یک پایش میلنگد و آن یک پا چیزی است که میتواند به ایستادن و در نهایت بیحرکت شدن این کمیت خوش اقبال بینجامد یعنی همان پاشنه آشیلی که دولتهای گذشته را هم نشانه رفت. فشار اقتصادی که مردم هنوز روی شانههای خود احساس میکنند و قیمتهایی که بعد از بیان «روحانی مچکریم» انتظار سیر نزولی آنرا داشتند با هر تشکر سیر صعودی پیمود و چشمانی گرد و گردتر برای مردم شاهد ماجرا بر جا گذاشت، ما از این دولت برای حضور آقای زنگنه و ظریف و توفیقی و جنتی و... ممنون هستیم و از این دولت برای دمیدن روح امید در کالبد شهروندان تشکر میکنیم و از اینکه دنیا پیام مردم ما را شنیده و قبول کرده که دیپلماسی ما فعال و تاثیر گذار در منطقه و کشورهای مسلمان و غیر متعهد است خوشحالیم و این شادمانی را کتمان نمیکنیم، اما این دولت در کنار امید، تدبیر را هم شعار خود کرده و قولی ۱۰۰ روزه برای حل فوری مشکلات اقتصادی مردم داده است و حال سوال این است که یک سوم از زمان عمل به این وعده گذشته که آن هم طبیعی است اما چرا بعد از همه این تغیير و تحولات این تدبیر در اقتصاد کشور خود را نشان نمیدهد و در این قسمت آب از آب تکان نمیخورد و بازاری هر روز غیر قابل پیش بینی در برابر زندگی و دیدگان مردم کشور قرار دارد؟
چرا با یک دیپلماسی سیاسی فعال و وزیر و رئیس جمهوری که مصر به باز کردن درهای جهان به روی کشور هستند هنوز مردم چیزی را در زندگی خود از این فعال بودن احساس نمیکنند و حتی این عرصه را هر روز برخود تنگتر میبینند؟
البته این قابل پذیرش است که دولت چوب جادو در آستین ندارد و با ورد و جادو نیز نمیتواند یک شبه کارها را درست کند و اقتصاد هم شاهرگ حساس حیاتی کشور است اما چرا دولتی که میتواند با انتخاب وزرا و سرپرستهایی در عرصه سیاسی و فرهنگی و آموزش عالی دل بسیاری را به دست آورد و نگاه سیاسی جهانیان را در بیرون و هنرمندان و تحصیلکردهها را در داخل به سمت خود جذب کند هنوز کنترلی بر اقتصاد و سنگینتر شدن هر روزه آن بر دوش مردم ندارد؟
و آیا قرار است بعد از طی شدن وعده صد روزه تمام مشکلات را به دوش دولتهای قبلی انداخت و اعلام کرد که مشکل ریشهای است و حالا حالاها وقت لازم است برای درست کردن آن . حرفی که در پایان میتوان زد این است که مردم به درستی از این مشکلات آگاه هستند اما آنها به دولتی رای دادند که اطمینان داشته و دارند با این آدمها برای اصلاح و بهبود اوضاع آمده و نمیخواهند این دولت هم پاشنه آشیل اقتصادیای داشته باشد که با رها شدن یک تیر کوچک از چله با تمام ابهت از پای در بیاید و همچنان مردم و کشور را دچار دور تسلسل اقتصاد همیشه بیمار و مردم همیشه صبور و پر تحمل کند.
ما دویست روز مهلت میدهیم