گوناگون

نگاه یک روزنامه نگار به طرح «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر»

پارسینه: 1. هر پیامی که قرار است از شخصی به شخص یا اشخاص دیگر منتقل شود دارای سه وجه دارای اهمیت است. محتوای پیام، مخاطب آن و راه انتقال آن. من قصد دارم بر این اساس، طرح «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» که در شهر تهران درحال اجراست را نقد کنم.

2. دوستانی که تاکنون از این طرح دفاع کردند می‌گویند خوب است مدتی به جای تبلیغات، هنر ببینیم. (یعنی از محتوای پیام دفاع می‌کنند) آن هم هنر فاخر ایرانی و البته خارجی. خب در اصل این حرف که شکی نیست ولی در این زمینه باید دید در مقابل چنین فایده‌ای چه هزینه‌ای ایجاد می‌شود. یعنی باید گفت کسی به فکر عدم النفع آن تابلوهای تبلیغاتی در طول این ده روز هست؟ پولی که می‌توانست زخمی از این شهر را دوا کند یا به کارکنان این نهاد برسد که اینقدر مردم را تیغ نزنند. گیرم که شهرداری می‌خواست کاری فرهنگی کند. نمی‌شد در ایام نمایشگاه این 1600 تابلو را به ناشران داد که کتبشان را تبلیغ کنند؟ اصلا دادن این تابلوها به تولید داخلی چه اشکالی داشت؟

3. درباره مخاطب پیام هم یک سوال اساسی برای من وجود دارد. مخاطب شهرداری تهران کیست؟ می‌دانیم که شهرداری یک نهاد عمومی خدمت‌رسان است. با این حال آقای قالیباف این نهاد را به سمت یک نهاد ارتباطی برده که پیام تولید می‌کند. از پیام سیاسی گرفته تا اخلاقی. بماند که این وظیفه شهرداری هست یا نه اما واقعا این سوال است که شهرداری تهران چه برآیندی از تهران و مردمش دارد که در آن تابلوی نقاشی جیغ را می‌گذارد یا تابلویی از محصص. همین امروز یک آمار از مرکز آمار گرفتم که نشان می‌داد کمتر از نصف صندلی سینماهای تهران در فصل بهار 1393 یعنی همان اکران نوروزی پر شده است. این تازه سینماست. هنر عامه پسند. (البته درباره آن پیام‌های اخلاقی هم می‌توان همین حرف‌ها را زد.) این همان مشکلی است که من با برخی از دوستان روزنامه‌نگار هم دارم. پیامی که قرار است عرضه شود باید جذاب باشد یا خوب. البته که می‌تواند هر دو باشد ولی در یک دوگانه، در این دنیای پر از رسانه من طرف پیام جذاب را می‌گیرم. بله. من طرفدار روزنامه‌نگاری زرد هستم. شما هم انتلکچوآل و من روزنامه‌نگار زرد معتقدم عکس‌های قدیمی تهران یا عکس بچگی بازیگران می‌توانست برای مردم جذاب‌تر باشد.

4. خب درباره راه انتقال مهم‌ترین چیزی که می‌شود طرح کرد همان خطرات راهنمایی و رانندگی است. من نمی‌دانم آقایان از کجا به این نتیجه رسیده‌اند که باید اثری هنری که قاعدتا شایسته دقت است آن هم با توضیحاتی ریز در اتوبان‌ها درج شود. شما فهمیدید به من هم بگویید.

5. اما فارغ از نیت‌خوانی‌هایی که درباره این طرح شده باید یک چیزی را از آقای قالیباف و مجموعه‌اش پرسید. شما خیلی فرهنگ دوست و هنردوست هستید؟ پس چرا نمی‌گذارید کنسرت پاپ در برج میلاد برگزار شود؟ خیلی به فرهنگ علاقه دارید؟ مجسمه‌های تناولی چرا آن وضعیت را دارند؟ دقت کنید که نمی‌گویم شهرداری با این طرح در آینده چه خواهد کرد. می‌گویم اگر این هنردوستی است آن رفتارهای هنرستیز را چه کنیم. قسم حضرت عباس یا دم خروس؟

6. یک سری نگرانی‌های دیگر هم هست. مثل اینکه کپی رایت آثار چه می‌شود یا آیا برای چاپ و نصب این آثار مناقصه صورت گرفته یا نه. چون حدس می‌زنم که فرآیند قانونیش طی شده باشد بسطش ندادم ولی می‌شود به آن هم فکر کرد.

مصطفی مسجدی آرانی/روزنامه نگار

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار