اندر مصایب روحانی بودن !
پارسینه: وضعیت شما که طرفدار او هستید خیلی تراژیک است...
ثمینا رستگاری: تصور کنید کارگردانی درجه یکی فیلمی ساخته و خودش هم نقش اول آن را بازی میکند. شما به توانایی کارگردان ایمان دارید و برای دیدن فیلمش به سینما میروید، ردیف های جلو را منتقدان او پر کرده اند،منتقدان پرهیاهویی که نمیگذارند صدا به صدا برسد.
فیلم که شروع میشود بازی نقش اول حرف ندارد اما تمام نقشهای دیگر بر عهده هنرپیشه های درجه دو و سه ایست که اصلا نمیتوانند بار فیلم را جلو ببرند. بازی خوب هنرپیشه نقش اول هم با بازی آنها خراب میشود اما صحنه هایی که فقط او در قاب دوربین است حرف ندارد.. بودجه فیلم کافی نبوده، صدابرداری ناقص و پرعیب است و تصاویر پر از خش و خط و برفک. همان یک ذره حرف و تصویر قابل فهم هم در هیاهوی مخالفان آقای کارگردان گم میشود.
وضعیت شما که طرفدار او هستید خیلی تراژیک است، هم باید حواستان را جمع کنید که دیالوگها را بفهمید هم در مقابل سر و صدای مخالفان که حتی در بهترین صحنه های اکشن هم بازیگر را هو میکنند، بغل دستی هاتان را در جریان داستان قرار دهید. هم باید بازیگر محبوبتان را تشویق کنید و هم تماشاگرانی که حوصله شان از ناهماهنگی و سر و صدا سر رفته به نشستن و تشویق کردن قانع کنید. اما آیا نهایتا از سینما که بیرون میروید آن شوق ابتدایی در دلتان مانده است؟
روحانی اکنون در چنین وضع غم انگیزی به سر میبرد. او رییس جمهوریست که تمام حسن های پیشینان خود را دارد و از عیبهای آنها عاریست. دنیا دیده و ادیب و سخنور است و شجاعت ایستادگی بر خواستهایش را هم دارد. عوامانه سخن نمیگوید و از جوانی با مفهوم مملکتداری آشنا شده، میداند در عرصه بین المللی کار با گردنگشی و رجر خواندن راه نمی افتد و وقتی در جلسات خارجی حرف میزند مخالف و موافق او میتوانند سر خود را بالا بگیرند و بگویند این رییس جمهور ایران است که سخن میگوید.
او تا به امروز اسباب شرمندگی هیچ ایرانی را فراهم نکرده است. کشور را درست هنگامی که همه چیز از دست رفته مینمود به حالت عادیش برگرداند. اما.... حالا بعد از سه سال میتوان بعد از این اما جملات دیگری هم اضافه کرد مردانی که بعد از روحانی ایستاده اند با خصایل او نسبت زیادی ندارند. خط و ربط سیاسی خیلی از آنها معلوم نیست و آن شجاعتی که رییس جمهور در گفتار و کردارش دارد به آنها سرایتی نکرده است. «مدیران مردد» شاید بهترین نامی باشد که میتوان برای آنها انتخاب کرد. مردان مرددی که روحانی را از اصلیترین حقش یعنی داشتن کادری همسو با اهداف خود محروم کردند و برگزاری جلسات طولانی را به آمدن به میدان عمل و سینه سپر کردن در مقابل تیرهایی که به سمت روحانی نشانه میرود ترجیح دادند. آنها با پرسنل دوران احمدی نژاد چنان رفتار کردند گویی 4 سال مستاجر آنها هستند و بعد از آن هم خانه را دوباره به آنها پس میدهند.
«روحانی تنهاست» این جمله یکی از درستترین حرفهاییست که میتوان درباره او به کار برد. ممکن است بگویید او خودش این مدیران را انتخاب کرده خودش ترجیح داده با چنین افرادی کار کند اما میتوان در پاسخ شما گفت انتخاب دیگر روحانی چه بود؟
او قدرت را از احمدی نژاد تحویل گرفت. جمله موجز و کوتاهی که از هر زبان و در هر زمان که بشنوید نامکرر است..وقتی که روحانی رییس جمهور شد بسیاری از مدیران و درسخوانده ها و باتجربه ها و کاربلدها سخاوتمندانه با مهری بر پیشانی از قدرت رانده شده بودند. روحانی در چنین وضعی به ناچار در اغلب موارد سراغ کسانی رفت که نداشتن سو سابقه آنها را بی پشت و پیشینه کرده بود. اصلاح طلب بودن 8 سال تمام به عنوان یک اتهام سنگین در ادبیات سیاسی رسمی نهادینه شد و روحانی دست روی هر مدیر توانمند امتحان پس داده ای که میگذاشت 5 خبر ویژه برای کیهان و پرونده ای ویژه تر برای آن مدیر سر باز میکرد.
بعد از پیروزی روحانی، اصلاح طلبان محترمانه به جایگاه تماشاچیان هدایت شدند تا به گاه لزوم تشویق کنند و خدا را شاکر باشند که دوباره ازحق بودن ولو به قیمت فقط تشویق کردن برخوردار شده اند. اصلاح طلبان به امیدوار بودن محکوم شدند و تماشاگران بازی مدیرانی شدند که از گرد قالیباف و لاریجانی به کنار روحانی آمدند و اگر هم اصلاح طلبی برای جلسه ای دعوت میشد زیر کارت دعوتش نام آن مدیر غیراصلاح طلب به عنوان میزبان و دعوت کننده نقش بسته بود.
در جلسه افطاری رییس جمهور با اصحاب رسانه که بیشتر مهمانان به جای روزنامه نگاران،مسوولان روابط عمومی وزارتخانه ها بودند، روحانی با سخنرانانی مواجه شد که همه بر سر یک چیز متفق القول بودند ضعف تیم رسانه ای دولت.
یعنی همان کسانی که باید حرف و صدای رییس جمهور را به گوش مردم برسانند و در مقابل حملات بی امان رسانه های منتقد به رییس جمهور، مردم را با آن اکاذیب تنها نگذارند. در همان جلسه امیر محبیان به ریییس جمهور گفت در دولت شما کارهای مهمی صورت گرفته اما به دلیل ضعف رسانه ای نمیتوانید این کارها را به مردم اطلاع دهید. روحانی این ضعف را پذیرفت اما در ادامه حرفش به نکته مهم و تامل برانگیزی اشاره کرد و گفت وقتی دولتی بخواهد فراجناحی باشد همه در پیروزیش شریک میشوند اما در ناکامی هایش تنها خواهد ماند.
واقعیت هم همین است. اینکه روحانی نه اصلاح طلب است نه اصولگرا برای روی کارآمدن و رای آوردنش خوب بود اما بعد از آن این ویژگی باعث تنها شدنش شد. الان هر دو جناح فقط از او توقع دارند اما هیچ کس حاضر به سینه سپر کردن برای او نیست. منتقدانش روزنامه هایشان را تبدیل به توپخانه های شبانه روزی کرده اند و طرفدارانش عادت کرده اند سیاست را رومانتیزه کنند و با هر ناملایمتی سریعا با ناامیدی و افسردگی شعری بسرایند. اعتدال هم به دلیل پر مشغله بودن یا اینکاره نبودن مشاوران روحانی هیچ گاه به یک گفتمان تبدیل نشد و در حد کلمه ای روی پوسترها نقشش را حفظ کرد.
علیرغم همه اینها روحانی به تنهایی بار دولت تدبیر را بر دوش کشیده و هنوز هم میتوان او را ناجی چپ و راست در ایران دانست. او سال سختی را پیش رو دارد هر سفری که برود مردان فربه ای که تصادفا از اضافه وزن رنج میبرند روی پلاکاردها خواهند نوشت «برجام چیست نان نداریم بخوریم» هر روز روزنامه های بیشتری علیه او خواهند نوشت و او تنها باید روی انصاف کسانی حساب باز کند که یا منصف بودن را یاد نگرفته اند یا شغلشان منصف نبودن است.
هفته نامه کرگدن
فیلم که شروع میشود بازی نقش اول حرف ندارد اما تمام نقشهای دیگر بر عهده هنرپیشه های درجه دو و سه ایست که اصلا نمیتوانند بار فیلم را جلو ببرند. بازی خوب هنرپیشه نقش اول هم با بازی آنها خراب میشود اما صحنه هایی که فقط او در قاب دوربین است حرف ندارد.. بودجه فیلم کافی نبوده، صدابرداری ناقص و پرعیب است و تصاویر پر از خش و خط و برفک. همان یک ذره حرف و تصویر قابل فهم هم در هیاهوی مخالفان آقای کارگردان گم میشود.
وضعیت شما که طرفدار او هستید خیلی تراژیک است، هم باید حواستان را جمع کنید که دیالوگها را بفهمید هم در مقابل سر و صدای مخالفان که حتی در بهترین صحنه های اکشن هم بازیگر را هو میکنند، بغل دستی هاتان را در جریان داستان قرار دهید. هم باید بازیگر محبوبتان را تشویق کنید و هم تماشاگرانی که حوصله شان از ناهماهنگی و سر و صدا سر رفته به نشستن و تشویق کردن قانع کنید. اما آیا نهایتا از سینما که بیرون میروید آن شوق ابتدایی در دلتان مانده است؟
روحانی اکنون در چنین وضع غم انگیزی به سر میبرد. او رییس جمهوریست که تمام حسن های پیشینان خود را دارد و از عیبهای آنها عاریست. دنیا دیده و ادیب و سخنور است و شجاعت ایستادگی بر خواستهایش را هم دارد. عوامانه سخن نمیگوید و از جوانی با مفهوم مملکتداری آشنا شده، میداند در عرصه بین المللی کار با گردنگشی و رجر خواندن راه نمی افتد و وقتی در جلسات خارجی حرف میزند مخالف و موافق او میتوانند سر خود را بالا بگیرند و بگویند این رییس جمهور ایران است که سخن میگوید.
او تا به امروز اسباب شرمندگی هیچ ایرانی را فراهم نکرده است. کشور را درست هنگامی که همه چیز از دست رفته مینمود به حالت عادیش برگرداند. اما.... حالا بعد از سه سال میتوان بعد از این اما جملات دیگری هم اضافه کرد مردانی که بعد از روحانی ایستاده اند با خصایل او نسبت زیادی ندارند. خط و ربط سیاسی خیلی از آنها معلوم نیست و آن شجاعتی که رییس جمهور در گفتار و کردارش دارد به آنها سرایتی نکرده است. «مدیران مردد» شاید بهترین نامی باشد که میتوان برای آنها انتخاب کرد. مردان مرددی که روحانی را از اصلیترین حقش یعنی داشتن کادری همسو با اهداف خود محروم کردند و برگزاری جلسات طولانی را به آمدن به میدان عمل و سینه سپر کردن در مقابل تیرهایی که به سمت روحانی نشانه میرود ترجیح دادند. آنها با پرسنل دوران احمدی نژاد چنان رفتار کردند گویی 4 سال مستاجر آنها هستند و بعد از آن هم خانه را دوباره به آنها پس میدهند.
«روحانی تنهاست» این جمله یکی از درستترین حرفهاییست که میتوان درباره او به کار برد. ممکن است بگویید او خودش این مدیران را انتخاب کرده خودش ترجیح داده با چنین افرادی کار کند اما میتوان در پاسخ شما گفت انتخاب دیگر روحانی چه بود؟
او قدرت را از احمدی نژاد تحویل گرفت. جمله موجز و کوتاهی که از هر زبان و در هر زمان که بشنوید نامکرر است..وقتی که روحانی رییس جمهور شد بسیاری از مدیران و درسخوانده ها و باتجربه ها و کاربلدها سخاوتمندانه با مهری بر پیشانی از قدرت رانده شده بودند. روحانی در چنین وضعی به ناچار در اغلب موارد سراغ کسانی رفت که نداشتن سو سابقه آنها را بی پشت و پیشینه کرده بود. اصلاح طلب بودن 8 سال تمام به عنوان یک اتهام سنگین در ادبیات سیاسی رسمی نهادینه شد و روحانی دست روی هر مدیر توانمند امتحان پس داده ای که میگذاشت 5 خبر ویژه برای کیهان و پرونده ای ویژه تر برای آن مدیر سر باز میکرد.
بعد از پیروزی روحانی، اصلاح طلبان محترمانه به جایگاه تماشاچیان هدایت شدند تا به گاه لزوم تشویق کنند و خدا را شاکر باشند که دوباره ازحق بودن ولو به قیمت فقط تشویق کردن برخوردار شده اند. اصلاح طلبان به امیدوار بودن محکوم شدند و تماشاگران بازی مدیرانی شدند که از گرد قالیباف و لاریجانی به کنار روحانی آمدند و اگر هم اصلاح طلبی برای جلسه ای دعوت میشد زیر کارت دعوتش نام آن مدیر غیراصلاح طلب به عنوان میزبان و دعوت کننده نقش بسته بود.
در جلسه افطاری رییس جمهور با اصحاب رسانه که بیشتر مهمانان به جای روزنامه نگاران،مسوولان روابط عمومی وزارتخانه ها بودند، روحانی با سخنرانانی مواجه شد که همه بر سر یک چیز متفق القول بودند ضعف تیم رسانه ای دولت.
یعنی همان کسانی که باید حرف و صدای رییس جمهور را به گوش مردم برسانند و در مقابل حملات بی امان رسانه های منتقد به رییس جمهور، مردم را با آن اکاذیب تنها نگذارند. در همان جلسه امیر محبیان به ریییس جمهور گفت در دولت شما کارهای مهمی صورت گرفته اما به دلیل ضعف رسانه ای نمیتوانید این کارها را به مردم اطلاع دهید. روحانی این ضعف را پذیرفت اما در ادامه حرفش به نکته مهم و تامل برانگیزی اشاره کرد و گفت وقتی دولتی بخواهد فراجناحی باشد همه در پیروزیش شریک میشوند اما در ناکامی هایش تنها خواهد ماند.
واقعیت هم همین است. اینکه روحانی نه اصلاح طلب است نه اصولگرا برای روی کارآمدن و رای آوردنش خوب بود اما بعد از آن این ویژگی باعث تنها شدنش شد. الان هر دو جناح فقط از او توقع دارند اما هیچ کس حاضر به سینه سپر کردن برای او نیست. منتقدانش روزنامه هایشان را تبدیل به توپخانه های شبانه روزی کرده اند و طرفدارانش عادت کرده اند سیاست را رومانتیزه کنند و با هر ناملایمتی سریعا با ناامیدی و افسردگی شعری بسرایند. اعتدال هم به دلیل پر مشغله بودن یا اینکاره نبودن مشاوران روحانی هیچ گاه به یک گفتمان تبدیل نشد و در حد کلمه ای روی پوسترها نقشش را حفظ کرد.
علیرغم همه اینها روحانی به تنهایی بار دولت تدبیر را بر دوش کشیده و هنوز هم میتوان او را ناجی چپ و راست در ایران دانست. او سال سختی را پیش رو دارد هر سفری که برود مردان فربه ای که تصادفا از اضافه وزن رنج میبرند روی پلاکاردها خواهند نوشت «برجام چیست نان نداریم بخوریم» هر روز روزنامه های بیشتری علیه او خواهند نوشت و او تنها باید روی انصاف کسانی حساب باز کند که یا منصف بودن را یاد نگرفته اند یا شغلشان منصف نبودن است.
هفته نامه کرگدن
آفرين مطلب خوبيست پسنديدم روحاني واقعا مرد بزرگي است در سپهر سياست ايران و برجام هم شاهكار نخست دولت اوست...
چیزی که عوض داره گله نداره
وقتی صد بدتر از این را آقای هاشمی با رقیبش (احمدی نژاد) کرد
خب بالاخره الان هم نباید خیلی شکایت کند که در ازای آن آزار ها و تحمیل آشوب 88 و ارسال پالس آغاز تحریم جهت زمین زدن دولت مخالف به آمریکا برای رای آوردن دولت ناجی کمی هم بالاخره به آتش انتقاد علیه دولت دمیده شود
آه اشک از چشمانم سرازیز شد چقدر واقعا ایشون مظلومن
تو که لالائی بلدی چرا خوابت نمیبزه
آقای روحانی و تیمش هم یکسره به طبل ناکارآمدی احمدی نژاد کوبیدن تا اینکه توپخونه طرف مقابل هم شروع کرد و حالا اینطوری شد.