سناريوي ساختگي براي قتل
پارسینه: سناریوی پسر جوان که پس از قتل دوستش جسد او را به آتش کشیده بود، یک سال پس از جنایت فاش شد.
صبح روز دوشنبه 27 آذر ماه سال گذشته از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 وقوع یک فقره آتش سوزی در یک کارگاه نجاری واقع در منطقه سیاه سنگ به کلانتری 206 بومهن اعلام شد.
با حضور مأموران کلانتری و آتش نشانی در محل و پس از اطفای حریق، جسد سوخته ای در کارگاه کشف شد که بنا بر اظهارات کارگران کارگاه نجاری متعلق به یکی از کارگران کارگاه به هویت «بهروز . چ» (22 ساله) بود که شب ها نیز در همانجا استراحت می کرد.
با تشکیل پرونده مقدماتی تحت عنوان آتش سوزی منجر به مرگ، پرونده در دادسرای ناحیه 16 تهران تحت بررسی قرار گرفت و همزمان به دستور مقام قضایی جسد جهت مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
همزمان با آغاز تحقیقات و بنا بر اظهارات کارگران کارگاه نجاری، بررسی فرضیه «اشکال فنی در سیم کشی کارگاه» به عنوان علت آتش سوزی منجر به مرگ تحت بررسی قرار گرفته بود اما با اعلام نظریه کارشناسی اداره آتش نشانی مبنی بر عمدی بودن آتش سوزی و همچنین نظریه پزشکی قانونی در خصوص علت مرگ (ضربات جسم برنده به گردن و شکم)، پرونده با قرار عدم صلاحیت از دادسرای ناحیه 16 به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد.
با ارجاع پرونده به دادسرای جنایی و تشکیل پرونده با موضوع «قتل عمد»، به دستور قاضی رودگر، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی، پرونده در اواخر شهریور سال جاری جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با وجود آنکه پرونده پس از گذشت نزدیک به 9 ماه از زمان وقوع حادثه در اختیار کارگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته بود اما کارآگاهان با مراجعه به محل کارگاه به بررسی میدانی از محل حادثه پرداخته و در بررسی های انجام شده از محل کارگاه اطلاع پیدا کردند که تعدادی از کارگاه های محل حادثه مجهز به دوربین های مداربسته هستند لذا تصاویر دوربین های مداربسته این کارگاه ها مورد بازبینی قرار گرفت و کارآگاهان موفق به بدست آوردن تصاویر از یکی از دوربین های مشرف به کارگاه محل حادثه شدند.
بررسی تصاویر بدست آمده مقتول را به همراه جوان دیگری نشان می داد که شامگاه روز يكشنبه 26 آذر ماه سال 1390 در حال ورود به کارگاه نجاری بودند.
با بدست آمدن تصاویر فوق، کارآگاهان به تحقیق از کارگران و صاحب کارگاه نجاری پرداخته و آنها نیز پس از مشاهده تصاویر، همگی عنوان داشتند که جوان همراه بهروز (مقتول)، یکی از کارگران سابق کارگاه نجاری به هویت «علی . ت» (20 ساله) و همچنین از همشهریان مقتول است که پیش از این در آنجا مشغول به کار بوده است.
دستگیری «علی . ت»
با شناسایی هویت «علی . ت»، کارآگاهان با شناسایی محل کار وی در یک کارگاه نجاری واقع در منطقه «مرتضی گرد» به این محل مراجعه و در تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند که علی در زمستان سال 1390 و حدودا یک ماه پس از مرگ بهروز، بی هیچ دلیل مشخصی مبنی بر کم بودن حقوق دریافتی و... ، از محل کار خود تسویه حساب کرده است.
لذا با توجه به اطلاعات بدست آمده ، کارآگاهان اداره دهم موفق به شناسایی محل سکونت «علی . ت» در یکی از شهرستان های استان گلستان شده، با اخذ دستور نیابت قضایی به این شهرستان اعزام و روز دوشنبه 22 آبان ماه سال جاري وی را دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند.
اعتراف به جنایت
با آغاز تحقیقات، «علی . ت» در تحقیقات اولیه منکر هرگونه ارتکاب جنایت شده و مدعی شد که آخرین باری که با مقتول بوده، شب پیش از کشف جسد بوده که تنها تا مقابل درب ورودی کارگاه رفته و بدون آنکه وارد آنجا شود از بهروز خداحافظی و محل را ترک کرده است.
اظهارات ضد و نقیض «علی . ت» همچنان ادامه داشت و هر بار اظهارات جدیدی را بیان می کرد؛ به عنوان مثال یک بار در تحقیقات مدعی شد که شب حادثه و پس از خداحافظی با بهروز، به منزل یکی از بستگان خود رفته و شب را در آنجا گذرانده که هر بار صحت اظهارات وی مورد بررسی قرار گرفته و پس از مدت کوتاهی، کذب بودن آنها مشخص می شد.
اظهارات ضد و نقیض «علی . ت» حتی پس از مواجهه حضوری با افرادی که وی هر بار در اظهارات متفاوت خود مدعی همراه بودن با آنها در زمان حادثه شده و مشخص شدن کذب بودن تمامی آنها ، همچنان ادامه داشت تا اینکه سرانجام تصاویر دوربین های مداربسته شب حادثه به وی نشان داده شد؛ زمانیکه او در برابر دلایل و مدارک غیرقابل انکار ارائه شده از سوی کارآگاهان قرار گرفت ، به ناچار لب به حقیقت گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.
متهم در اعترافات خود به کارآگاهان اظهارداشت:«شامگاه يكشنبه 26 آذر ماه سال گذشته به همراه بهروز (مقتول) به داخل کارگاه نجاری رفته و تا حدودا ساعت 01:30 بامداد دوشنبه 27 آذرماه سال 90 در حال تماشای فیلم بودیم؛ پس از تماشای فیلم بود که سر صحبت در خصوص تعدادی از بستگان و دختران فامیل من (دختر عمو و ... ) باز شد و بهروز شروع به تمسخر آنها و حتی خانواده من کرد؛ در حالیکه عصبانی شده بودم از روی اجاق گاز یک چاقو برداشته و دو ضربه به شکم و پس از آن چندین ضربه به گردن بهروز زدم که باعث شد تا او بر روی اجاق بیفتد و همین موضوع باعث آتش گرفتن کارگاه شد؛ در حالیکه لباس هایم کاملا خونی شده بود، از کارگاه خارج شده و شبانه به مرتضی گرد برگشتم اما برای آنکه کارگران کارگاه متوجه وضعیت من نشوند، تصمیم گرفتم تا شب را در پشت کارگاه سپری کنم تا اینکه صبح زود و پیش از بیدار شدن سایر کارگران از دیوار بالا رفته و وارد کارگاه شدم و بلافاصله لباس های خود را تعویض کرده تا کسی متوجه موضوع نشود؛ چندین هفته در کارگاه ادامه کار دادم تا نهایتا به بهانه خسته شدن از کار، تسویه حساب کرده و به شهرستان بازگشتم؛ در طی این مدت تمامی اهالی محل و
بستگان تصور می کردند که بهروز به علت آتش سوزی ناشی از نقص سیستم سیم کشی کارگاه نجاری فوت کرده و به هیچ عنوان تصور نمی کردم که پلیس متوجه اصل موضوع می شود تا اینکه پس از گذشت نزدیک به یک سال دستگیر شدم».
سرهنگ آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پليس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود: با توجه اعترافات صریح متهم در خصوص ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضایی صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
ارسال نظر