گوناگون

مشكلات ساختاري سينماي ايران چیست؟

پارسینه: مينا معصومي فيلمنامه نويس معتقد است كه نبود قانون كپي رايت و كارگاه هاي فيلمنامه نويسي در كنار اشخاصي كه بدون دليل شهرت پيدا كرده اند موجب شده است بسياري از فيلمنامه ها به مرحله اجرا نرسد و تبديل به فيلم نشود.

سالهاست سينماي ايران از مشكلات فراواني رنج مي برد. اين مشكلات موجب شده است كه رفته رفته هنر هفتم كه از قدمت طولاني در ايران برخوردار است مخاطبان خود را از دست دهد و كم كم شاهد سالن هاي خلوت و بعضا بدون تماشاگر سينما باشيم. به اعتقاد بسياري از كارشناسان سينما، يكي از مشكلات اساسي در سينماي ايران، نبود فيلمنامه هاي خوب و جدي است كه اين معضل موجب شده است بسياري از فيلمهاي ما فاقد هرگونه پيام خاص و بار ارزشي باشد.
براي بررسي اين مشكل به گفت و گويي با خانم مينا معصومي يكي از فيلمنامه نويسان باسابقه كشورمان پرداختيم. وي فارغ التحصيل رشته تئاتر و سينما از دانشگاه هنرهاي زيبا دانشگاه تهران است. او كه ليسانس خود را در بازيگري و فوق ليسانس را در كارگرداني سينما اخذ كرده است، بازيگري را به صورت جدي تا سال هاي ابتدايي دهه ۸۰ ادامه داد. پس از مدتي در مجله مهرآفريد ابتدا به عنوان نويسنده و سپس به عنوان سردبير مشغول به كار شد.
به دليل مشكلات فراوان، مدتي از كار در زمينه سينما كناره گيري كرد، اما از چند سال قبل و پس از آشنايي با مليسا كارتر (از مديران هاليوود و مدير ارشد اجرايي كمپاني ريل نايت) و نيز شان علي استون (پسر اليور استون) مجددا وارد دنياي هنر هفتم شد. وي هم اكنون با همكاري مليسا كارتر و همسر وي بهرام حيدري (كارگردان ايراني الاصل هاليوود) و نيز شان علي استون بر روي پروژه اي به نام ايرباس كه فيلمي است درباره حادثه تروريستي سال ۱۳۶۷، مشغول به كار است.
بدليل تجربيات خانم معصومي كه قسمتي از آنها داخلي و قسمتي نيز مربوط به خارج از كشور مي شود، بهتر ديديم كه اين گفت وگو را در دو بخش منتشر كنيم.

*سوال: اكنون اكثرا شاهد فيلمنامه هايي هستيم كه رويدادها به صورت اورگانيك كنار يكديگر قرار نگرفته اند، ‌شخصيت پردازي درستي ندارند و هدف آنها مشخص نيست، به نظر شما مشكل اصلي فيلمنامه نويسي در ايران چيست؟ چرا ما هم اكنون شاهد فيلمنامه هاي بسيار قوي در سينماي ايران نيستيم؟

*مينا معصومي: اولين مساله به بخش مديريتي در اين حوزه مربوط است كه البته در حوزه هاي ديگر نيز وجود دارد، نبود قانوني صحيح در زمينه كپي رايت است. با نبود اين قانون اين امكان براي بسياري از افراد وجود دارد كه حقوق مسلم يك فيلمنامه نويس را ضايع كنند. وقتي فيلمنامه اي كپي مي شود اگر فيلمنامه نويس بخواهد از حقوق خود دفاع كند هزينه هاي بسيار زيادي را بايد پرداخت كند تا اينكه پس از مدتي بسيار طولاني شايد بتواند از حقوق خود دفاع كند و اين يعني قانوني غلط با نظارتي اشتباه كه قابليت اجرايي ندارد.
اين مايه تعجب من شده است با وجود اينكه در جامعه اي اسلامي زندگي مي كنيم نمي توانم براي ارائه فيلمنامه ها و داستان ها خود به كسي اعتماد داشته باشم؛ و متاسفم كه در كشور ما چنين اتفاقاتي رخ داده است و نمي توانم از حقوق خودم به عنوان شخصي كه اولين بار ايده اي در ذهنم شكل گرفته و آن را با زحمت فراوان به صورت فيلمنامه پياده كرده ام، دفاع كنم.

*سوال: شما بخشي از مشكلات سيستم مديريتي سينماي ايران را بيان كرديد. به نظر شما به عنوان يك فيلمنامه نويس با سابقه چه مشكلاتي در زمينه كارگاهي و آموزشي وجود دارد كه اكنون شاهد فيلمنامه هاي قوي نيستيم؟

*مينا معصومي: به عقيده من ما داستانهاي زيادي داريم، اما متاسفانه همانند هاليوود كارگاه هاي فيلمنامه نويسي قوي نداريم. در سيستم سينماي غرب خصوصا هاليوود كارگاه هاي مختلفي در اين زمينه وجود دارد. شيوه عملكرد آنها به اين صورت است كه وقتي يك فيلمنامه قرار است نوشته شود، رويدادهاي مختلف اين فيلمنامه توسط كارشناسان متعددي بررسي مي شود. سكانس به سكانس در حيطه سني مختلف فيلمنامه خوانده شده و نظرات مخاطب مورد بررسي قرار مي گيرد. به عنوان مثال اگر فيلم براي كودكان قرار است ساخته شود عكس العمل هاي كودكان نسبت به رخدادهاي گوناگون قصه مورد بررسي قرار مي گيرد تا مشخص شود كه ارتباط لازم با كودك برقرار شده است يا خير؛ و كودك محتواي مورد نظر را دريافت مي كند يا خير. زمانيكه قرار است سكانسي نوشته شود اشخاص متعددي آن سكانس را مي نويسند و در پايان كار يكي از آنها گزينش مي شود و يا از تركيبي از آنها استفاده مي شود. اين مساله موجب مي شود كه فيلمنامه نويس كار گروهي را ياد بگيرد. اين موضوعي است كه در ايران وجود ندارد و فيلمنامه نويسان ما اخلاق كار گروهي ندارند.

*سوال: امثال اين كارگاه هايي كه به آن اشاره كرديد در ايران وجود دارد؟

*مينا معصومي: وجود چنين كارگاه هايي را من شنديده ام اما متاسفانه اين كارگاه ها خروجي ندارد. به نظر من دليل اين مساله تقليد صرف است چون در آخر كار يك نفر تصميم خود را اعمال مي كند و در پايان كار گروهي بوجود نمي آيد. ما بايد اساس تفكر كارگاهي و كار گروهي را بياموزيم و به اجرا بگذاريم. متاسفانه ما در ايران صرفا به اسم و رسم اشخاص، كه من نمي دانم چرا بسياري از اين افراد شهرت يافته اند، اكتفا كرده ايم و به آنها امكانات مي دهيم كه همانند گذشته كارهاي ضعيف خود را ارائه دهند. به اعتقاد من امثال فردوسي نيز شاهنامه را با ديدن اطراف و گفت وگو و مشورت با اشخاص نوشته اند و تنها به انديشه هاي خود اكتفا نكرده اند.

*سوال: به عقيده شما در دانشگاه هاي ايران آموزش كافي و جامع درباره فيلمنامه نويسي وجود دارد؟

*مينا معصومي: در دانشگاه لااقل در زمان تحصيل خود من اساتيد خوب و با تجربه وجود داشت. استاد ابتدا آموزش هاي اوليه را به دانشجو مي داد و او مجبور به نوشتن مي شد. اين مساله در يادگيري اصول اوليه به دانشجو بسيار كمك مي كرد.

*سوال: پس به عقيده شما دانشگاه به وظيفه خود به درستي عمل مي كند؟

*مينا معصومي: در زمان تحصيل خود من كه اين مساله وجود داشت؛ ولي از وضعيت امروز دانشگاه ها اطلاع چنداني ندارم. به عقيده من مشكل دانشگاه نيست. مشكل اصلي ما همان اشخاص اسم و رسم داري هستند كه عرض كردم؛ كساني كه كمترين دغدغه و زحمت را كشيده اند ولي متاسفانه بيشترين بهره برداري را دارند. همانطور كه گفتم نمي دانم چرا اين افراد شهرت پيدا كرده اند. اين افراد نمي گذارند اشخاص جديدي وارد اين حوزه شوند. براي نمونه من در موسسه كوكب شب براي مدتي به شيوه كارگاهي فيلمنامه تدريس مي كردم ولي زمانيكه فيلمنامه ها را براي كار ارائه مي داديم با بي توجهي مسئولين امر مواجه مي شديم. آنها حتي اين زحمت را به خود نمي دادند كه فيلمنامه مطالعه كنند و به راحتي فيلمنامه اي را كه ما بر روي آن وقت زيادي گذاشتيم كنار مي گذاشتند.

*سوال: به نظر شما جرات استفاده از فيلمنامه كارگاهي را ندارند يا اساسا هيچ ميلي به استفاده از آن وجود ندارد؟

*مينا معصومي: هر دو؛ به عقيده من اين اشخاص درها را به روي خود بسته و فرصت استفاده از اين فيلمنامه ها را به خود نمي دهند. اين فيلمنامه ها حتي به مرحله مميزي نيز نمي رسند و بدون هيچ دليلي كنار گذاشته مي شوند. به عنوان مثال در فيلمنامه فيلم ايرباس كه قرار است با همكاري شركت علي فيلم پروداكشن (كمپاني فيلم سازي علي استون) ساخته شود ما با چنين مشكلاتي روبرو بوديم. فيلمنامه اي كه از طرف آمريكايي ها مورد تاييد كامل قرار گرفته بود، در ايران با كم لطفي مواجه مي شد. بعضا نظراتي را مي گفتند كه فيلمنامه بايد كاملا تغيير مي كرد. مسائل ديگري نيز بود؛ براي نمونه در برخورد با فيلمنامه ارائه شده، در ايران از ما پرسيده مي شود كه اين فيلم آموزنده است؟ مگر شخصي مثل من سيستم آموزشي دارم. ما در فيلم يك مساله كلي را بيان مي كنيم ولي از الف تا ي را قرار نيست آموزش دهيم. به عقيده من فيلم بايد مخاطب را به فكر وادارد؛ سينما يك تفريح است و حال اگر اين تفريح بتواند مخاطب را به فكر كردن وادار كند به عقيده من يعني عبادت.

منبع:بانی فیلم

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت پارسینه هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد