طنز/ هشت سالى رفت و...در آمد پیر ما!
آنقدرها هم نبود آسان، در آمد پیر ما
تا چه سان با ما کند تا، دولت تدبیر ما
مشکل ما آن مسائل بوده از عهد قدیم
نیست هرگز حول و حوش این مسائل گیر ما
هشت سالى رفت بر ما آن چه بر ایشان نرفت
زان زمان جز لطف و خوبى نیست در تفسیر ما!
چون خطا مى رفت هر تیرى که مىانداختند
لاجرم گاهى شکایت داشتند از تیر ما
با صداى بم کسى آوازِ بد مىخواند اگر
رو مىآمد بعد از آن خواندن صداى زیر ما
چون صدا بود آن زمان، تصویر و اینها هم نبود
گشته نایاب این زمان از آن زمان تصویر ما
جاده هامان گر چه آسفالت است اما خوب نیست
تا که مىآید هنوز از چین ملات و قیرما
یا اگر چیزى و جایى بازسازى مىشود
باز هم مىآید از چین نقشه تعمیر ما
میروم با پاى خود بالاى هر برجى که هست
تا نیفتد بار دیگر دست چین تقدیر ما
گر بیفتد دستِ چین تقدیر ما با این حساب
بىتعارف! این گناهى نیست جز تقصیر ما
تا مسیر گفتوگو باز است، در هر مشکلى
نیست وقف بستن از رو بعد از این شمشیر ما
لاجرم از سیر مىماند گرسنه بىخبر
از گرسنه با خبر وقتى نباشد سیر ما
فىالمثل با کفش چرمش سیر در گِل مى دود
با همان باران اول، رفته کفش جیر ما
گر نباشد همزبانى چیست فرق دیر و زود!؟
منتها با همدلى زود است حتى دیر ما
ما که بر اموال خود تنها نظارت مىکنیم
بر تهِ دیگ کسى کى مىخورد کفگیر ما!؟
نیست در قاموس ما چون قصد آزار کسى
پس تشکر مىکنیم از آه بىتاثیر ما
هیچکس خوابى نمىبیند به جاى هیچ کس
تا چه سان با ما کند تا، دولت تدبیر ما
مشکل ما آن مسائل بوده از عهد قدیم
نیست هرگز حول و حوش این مسائل گیر ما
هشت سالى رفت بر ما آن چه بر ایشان نرفت
زان زمان جز لطف و خوبى نیست در تفسیر ما!
چون خطا مى رفت هر تیرى که مىانداختند
لاجرم گاهى شکایت داشتند از تیر ما
با صداى بم کسى آوازِ بد مىخواند اگر
رو مىآمد بعد از آن خواندن صداى زیر ما
چون صدا بود آن زمان، تصویر و اینها هم نبود
گشته نایاب این زمان از آن زمان تصویر ما
جاده هامان گر چه آسفالت است اما خوب نیست
تا که مىآید هنوز از چین ملات و قیرما
یا اگر چیزى و جایى بازسازى مىشود
باز هم مىآید از چین نقشه تعمیر ما
میروم با پاى خود بالاى هر برجى که هست
تا نیفتد بار دیگر دست چین تقدیر ما
گر بیفتد دستِ چین تقدیر ما با این حساب
بىتعارف! این گناهى نیست جز تقصیر ما
تا مسیر گفتوگو باز است، در هر مشکلى
نیست وقف بستن از رو بعد از این شمشیر ما
لاجرم از سیر مىماند گرسنه بىخبر
از گرسنه با خبر وقتى نباشد سیر ما
فىالمثل با کفش چرمش سیر در گِل مى دود
با همان باران اول، رفته کفش جیر ما
گر نباشد همزبانى چیست فرق دیر و زود!؟
منتها با همدلى زود است حتى دیر ما
ما که بر اموال خود تنها نظارت مىکنیم
بر تهِ دیگ کسى کى مىخورد کفگیر ما!؟
نیست در قاموس ما چون قصد آزار کسى
پس تشکر مىکنیم از آه بىتاثیر ما
هیچکس خوابى نمىبیند به جاى هیچ کس
چیست بعد از این مصیبت خواب بىتعبیر ما
منبع: تهران امروز / ناصر فیض
ارسال نظر