گوناگون

آنگاه که دشمن از «پنجره» وارد می شود!

آنگاه که دشمن از «پنجره» وارد می شود!

پارسینه: با انتشار این ایمیل ها، هم از سطح زبان انگلیسی آقای گوردون مطمئن می شویم و هم شائبه های دیگر از بین می رود.

واکنش دوستان هفته نامه «پنجره» به نقدها و شبهاتی که من درباره اصالت مصاحبه ادعایی با «هوارد گوردون» مطرح کرده بودم، انگیزه زیادی برای ادامه بحث و نقد برایم باقی نگذاشت. تردید داشتم که آیا با ادامه دادن این ماجرا برداشت ها معطوف به خصومت و درگیری شخصی می شود، یا تلاشی صادقانه برای آشکار شدن حقیقت؟ اما توضیحات منتشر شده در شماره اخیر نشریه نشان می دهد تصمیم دوستان این است که به هر وسیله از این مصاحبه دفاع کنند.

یکی از بزرگترین دریچه ها و «پنجره»های ورود و سوء استفاده دشمن «نادانی» ما است. تصورات نادرست ما از فرهنگ و جامعه غربی، خود گاهی نقطه ضعف و محل آسیب ما می شود.

من در اینجا اصلا وارد نقد و تحلیل محتوای مصاحبه نمی شوم که به نظرم آنقدر عبارات عجیب و مضحک در آن هست که به خودی خود برای تردید در اصالت آن کافی است. از جمله ادعاهای خنده دار «هوارد گوردون» خیالی در مورد فیلم های «روز شیطان» و «دیپلمات»، و یا ادعای این که هالیوود از ترس فیلم هایی ایرانی آثارش را ارزانتر به کشورهای منطقه می دهد، و یا شرط برای عدم انعکاس مصاحبه در هیچ رسانه دیگر، یا ربط دادن اسکار «جدایی...» و «آرگو» و نیز اشراف او به منطقه «برازجان» و «بندر دیلم»! اصلا هم به این نمی پردازم که اصولا چرا یک «افسر دشمن» در جنگ نرم علیه ما، و یک صهیونیست تابلو دار و وفادار به اسراییل، باید بیاید اینگونه با خبرنگار یک نشریه اصولگرای ایرانی از به اصطلاح «اسرار پشت پرده هالیوود و کاخ سفید» سخن بگوید؟

تنها به مواردی می پردازم که نشان از «نادانی» و «نا آشنایی»دوستان با «زبان انگلیسی» و فرهنگ و جامعه غربی است. چون به نظرم ضربه را از همین «نادانی» خورده اند. و متاسفانه در توضیحات اخیر منتشر شده در «پنجره» شائبه تلاش برای «پوشاندن حقیقت» نیز مشاهده می شود.

ابتدا یادآور شوم که سردبیر محترم «پنجره»، پس از انتشار تردیدها و نقدهای اولیه بنده در گوگل پلاس، توضیحات خود و خبرنگار مربوطه را برای بنده ایمیل کرد و خواستار انتشار آنها در پلاس بود. بنده پس از مشاهده آن ایمیل، برای حفظ آبروی دوستان، انتشار آن را به صلاح ندانستم و به ایشان پیامک زدم که شک و شبهه من با دیدن محتوای این ایمیل بیشتر شد زیرا:

اولا آدرس ایمیل منسوب به گوردون (gordonproduser@gmail.com)غلط املایی داشت. Producer را produser نوشته بودند.

ثانیا آدمی حرفه ای مثل گوردون که حتما شرکت و دفتر و دستک دارد، بعید است از جیمیل استفاده کند.

ثالثا در غرب رسم نیست کسی شغل خودش را در آدرس ایمیل خودش ذکر کند. مثل ایران نیست که مثلا بنویسند «اکبر قصاب ات جیمیل دات کام»!

رابعا اینکه گوردون ادعا کرده بود دربرابر هر مصاحبه مطالبه مالی دارد و صرفا به خاطر «پنجره» مطالبه نداشته هم خیلی شگفت و مضحک بود. اولا این که آدم های حرفه ای هالیوود مثل گوردون در ازای مصاحبه با نشریات معتبر مطالبه مالی داشته باشند خلاف شأن آنها است و اصلا در غرب هم رسم و رایج نیست. ثانیا به فرض وجود چنین چیزی آیا تخفیف دادنِ یک چهره رسانه ای صهیونیستِ ضد ایران، به نشریه اصولگرای پنجره خودش مشکوک نیست؟ واقعا آیا جا نداشت دوستان از خود بپرسند این چهره مروج ایران هراسی چرا این همه لطف در حق نشریه پنجره می کند؟!

تاکید می کنم که در توضیحات ارسال شده با ایمیل، هیچ اشاره ای به اطلاع از غلط املایی در آدرس ایمیل و تردید درباره آن نشده بود. حتی مشخص بود که جناب سردبیر هم با ملاحظه واکنش بنده، نگران شده اند. چون توصیه بنده جهت پرهیز از تبلیغ بیشتر برای این مصاحبه - از جمله در برنامه «راز» که قرار بود به این موضوع بپردازد - را پذیرفتند و برنامه «راز» لغو شد. هیچ سخنی هم نگفتند مبنی بر اینکه: «بله ما خودمان قبلا متوجه این غلط املایی شده بودیم». آنگونه که در توضیحات اخیر «پنجره» ادعا شده است.

هنگامی که «هوارد گوردونِ» واقعی، انجام مصاحبه را در توییتر تکذیب کرد، بخشی از موارد فوق را در پستی در پلاس منتشر کردم. اکنون که دوستان اصرار بر موضع قبلی خود دارند لازم می دانم موارد دیگری را نیز بازگو کنم تا حقیقت قدری روشن تر شود.

واقعیت این است که در توضیحات ایمیل ارسالی برای بنده و توضیحات منتشر شده در نشریه تفاوت های معنی داری وجود دارد.

در توضیحات ایمیلی، که جناب سردبیر خواهان انتشار آن هم بود؛ اشاره به فردی به نام «الکس جونز» شده بود که خبرنگار او را به عنوان یک «چهره ضد سیستم» در آمریکا معرفی کرده و تصریح کرده بود که سالهاست با او ارتباط و دوستی و تبادل نظر دارد.

خبرنگار تاکید کرده بود که از طریق الکس جونز با فردی به نام «ویلیام برومل»، نویسنده سریال هوملند، آشنا شده است. خبرنگار با اشاره به این که «برومل» از دوستان نزدیک «جونز» است، ادامه داده بود که از طریق «برومل» به ایمیل «هوارد گوردون» دست یافته است.

اما در توضیحات منتشر شده در شماره جدید:

اولا نام «الکس جونز» کلا حذف شده است. شایان ذکر است بنده در نقد خود پیش تر شبهاتی درباره گرایش «جونز» به جریان راست افراطی آمریکا در پلاس مطرح کرده و سابقه او به عنوان نامزد جمهوریخواه کنگره را نیز یادآوری کرده بودم.

ثانیا در توضیحات جدید هیچ اشاره ای به «ویلیام برومل» نویسنده سریال هوملند نشده است. شاید دوستان متوجه این تناقض شده اند که چطور الکس جونز که «ضد سیستم» است، می تواند «دوست صمیمی» نویسنده یک سریال ضد ایرانی و «طرفدار سیستم» باشد!

ثالثا در توضیحات اخیر ادعا شده که از طریق ایمیلی در سایت رسمی گوردون، با او تماس گرفته شده است. اگر خبرنگار واقعا از ابتدا به این سایت دسترسی داشته چه نیاز به واسطه کردن «الکس جونز» و «ویلیام برومل» برای ارتباط؟! البته بماند که این «سایت رسمی»، در واقع برای تبلیغ یک رمان برپا شده که گوردون چند سال قبل منتشر کرده است. خبرنگار تایید می کند که پس از درخواست جهت مصاحبه از طریق ایمیل «مراجعات عمومی»(general enquiries) در این سایت، صرفا جوابی دریافت کرده مبنی بر این که «درخواست شما به اطلاع آقای گوردون رسید». پس از این، کلیه مکاتبات با همان آدرس ایمیل مشکوکی است که غلط املایی دارد. اما خبرنگار هیچ جا نگفته که اصالت این ایمیل مشکوک، از طریق ایمیل اصلی موجود در سایت تایید شده است.

در توضیحات جدید، ضمن ادعای این که قبلا خبرنگار متوجه غلط املایی در ایمیل شده بوده، «خلاقیت» جالبی هم انجام شده است و در توجیه عدم اعتنا به این سرنخ مشکوک، گفته شده که تصور این بوده که ممکن است produser ناشی از ترکیب prod و user باشد و آقای گوردون که تهیه کننده است (prod مخفف producer !) از این ایمیل برای پاسخ به «کاربران» (users) استفاده می کرده است. این توجیهات شگفت «ناآشنایی» دوستان با زبان انگلیسی را بیشتر آشکار می کند.

اولا اگر به فرض چنین بود آقای گوردون بین دو کلمه نقطه و یا خط تیره می گذاشت.
ثانیا با توجه به وجود انواع کلماتی که با prod شروع می شوند، مثل production، produce، و... استفاده از چنین مخففی نمی تواند معنادار باشد.

ثالثا برای «مراجعات» در زبان انگلیسی معمولا از «enquiries» استفاده می شود نه از واژه «users». مگر آقای گوردون فیسبوک یا گوگل است که «کاربر»(user) داشته باشد؟!

جالب این که پس از انتشار تکذیب گوردون در اکانت توییتر او، دوستان باز به همین آدرس ایمیل مشکوک تماس گرفته و خواهان تایید صحت مصاحبه شده اند و البته چه عجب که جناب گوردون خیالی هم به ضرس قاطع مصاحبه اش را تایید کرده و حتی گفته است اکانت توییتر او توسط دیگران اداره می شود! در مورد این «تاییدیه» که از سوی دوستان به عنوان سندی «غیر قابل انکار» معرفی شده چند نکته وجود دارد.

اولا سطح زبان انگلیسی آقای گوردون خیالی باز سوال برانگیز است:

طبق تصویر منتشره از متن ایمیل، آقای گوردون موضوع ایمیل خود را : «About my interview to Persianman» نوشته است یعنی: «درباره مصاحبه من با مردپارسی»!! که صرف نظر از نبود فاصله میان Persian وman خیلی عنوان شگفت و نامعمولی است. اگر آنگونه که خبرنگار مدعی است آقای گوردن این همه در مورد سوابق ایشان و مجله پنجره تحقیق کرده چطور حتی از نوشتن نام ایشان یا مجله در موضوع ایمیل عاجز بوده و از خبرنگار پنجره با عنوان عجیب «مردِ پارسی» یاد کرده است؟!

ضمنا در همان یک جمله تاییدیه آقای گوردون خیالی چند غلط دستوری و نگارشی وجود دارد. ایشان نوشته است:

my interview with magazine the Panjereh belongs to me and my Twitter page is managed by Shida Carr.

اولا در شکل فعلی این جمله، کلمه the بجای اینکه قبل از magazine بیاید، بعد از آن آمده است.
ثانیا اساسا کلمه magazine و the در این جمله اضافی است.

ثالثا استفاده از تعبیر belongs to me برای تایید اصالت مصاحبه ای که با فرد انجام شده غلط است. ممکن است یک مصاحبه کننده برای انتساب مالکیت معنوی یک مصاحبه به خودش از چنین تعبیری استفاده کند. اما یک مصاحبه شوند هیچ وقت نمی گوید این مصاحبه «متعلق به من است»! فرد تحصیلکرده ای مثل آقای گوردن که تاکنون دو کتاب رمان سیاسی منتشر کرده است، برای تایید صحت مصاحبه قاعدتا از کلماتی مثل «authentic» و «genuine» استفاده کند.

رابعا حتی در این جمله آقای گوردون عملا صفحه توییتر خود را تایید کرده است و نگفته جعلی است. تنها گفته آن اکانت توسط خانمی به نام شیدا کار اداره می شود. نشریه پنجره نیز تایید کرده که نام این خانم در همان «سایت رسمی» آقای گوردون به عنوان مسئول تماس و هماهنگی در مورد کتاب های ایشان آمده است. پس به هیچ عنوان نمی توان نتیجه گرفت آن حساب توییتر که تکذیب در آن رخ داده جعلی است. خصوصا که بسیاری عوامل حرفه ای هالیوود و همکاران آقای گوردون جزء فالوئر های ایشان در آن اکانت هستند و خیلی بعید است آنها یک حساب جعلی را دنبال کنند. پس اگر این تاییدیه را بپذیریم باید حساب توییتر و نیز تکذیبیه را هم بپذیریم.

خامسا، آدرس ایمیل خانم شیدا کار نشان می دهد که او برای شرکت Simon and Schuster کار می کند. این یک انتشارات معروف در آمریکا است که رمان آقای گوردون را منتشر کرده است. با یان حساب خانم کار منشی شخصی یا دستیار آقای گوردون نیست و اصلا منطقی نیست که او گرداننده صفحه توییتر آقای گوردون باشد!

سادسا، در غرب مثل ایران نیست که اکانت توییتر افراد مهم را شخص دیگری اداره کند. شخص رابرت مرداخ هم توییت های خودش را می نویسد.

ضمنا در توضیحات منتشر شده ادعا شده اسم همسر آقای گوردون «کامیلا گوردون» است. این اطلاعات نیز نادرست است. اسم درست همسر گوردون «کامبریا گوردون» است. او یک یهودی آمریکایی است که سالها عضو هیات امنای دانشگاه یهودیان (Synagogue University) در کالیفرنیا بوده و یک کتاب هم در مورد گرمایش زمین برای کودکان نوشته است. بنده هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه او، طبق ادعای دوستان دو رگه ایرانی - آمریکایی است و مسلط به زبان فارسی، پیدا نکردم.
اکنون سوال اصلی این است که چه کسی آن پاسخ های مضحک را به نقل از آقای گوردون به خبرنگار پنجره منتقل کرده است؟

تحلیل بنده از ابتدا این بود که شخص گوردون با واسطه برخی افراد ضد انقلاب مقیم آمریکا که در ساخت سریال ضد ایرانی هوملند با او همکاری داشته اند این کار را کرده است. فراموش نکنیم که نسبت آقای گوردون با ما همانند نسبت گروه های اپوزیسون سلطنت طلب یا مجاهدین خلق است. او یک دشمن تابلودار صهیونیست است.

با مشاهده تقاضای ایمیلی از سوی یک خبرنگار جوان ایرانی، خواسته است از فرصت استفاده کرده و زهرش را بریزد. او احتمالا ایمیل خبرنگار جوان و ناآشنای پنجره را به همکاران ایرانی یا ایرانی تبار خود سپرده است تا با یک مصاحبه خیالی و آمیختن راست و دروغ و نیز بیان مواردی که به مذاق ما خوش می آید، از یک سو، و قرار دادن نشانه هایی برای قابل تکذیب بودن مصاحبه، مثل غلط املایی آدرس ایمیل، از سوی دیگر، نهایتا با تکذیب مصاحبه یک لطمه حیثیتی وارد کرده و باعث شود که همه به ریش ما بخندند. در واقع دشمن از «ناآشنایی» و «غفلت» دوستان استفاده کرده و در حالیکه ما همه سخت «در» را گرفته ایم، از «پنجره» وارد شده است!

البته ممکن است این تحلیل من نادرست باشد. یک راه روشن شدن حقیقت این است که متن کامل ایمیل های انگلیسی جناب گوردون منتشر شود. خصوصا که خبرنگار محترم مدعی شده اند که متن ایمیل های ایشان بالغ بر حدود 8 هزار کلمه بوده و تنها 4 هزار کلمه از آن در مصاحبه منتشر شده است.

با انتشار این ایمیل ها، هم از سطح زبان انگلیسی آقای گوردون مطمئن می شویم و هم شائبه های دیگر از بین می رود.

دکتر شهاب اسفندیاری

ارسال نظر

  • ناشناس

    چه؟

  • مرضیه

    هنوز یادم نرفته روزنامه آفتاب یزد یه متن گفتگوی ویژه خبری احمدینژاد رو زذ و کلی نقد کرد و فحش داد. گفتگوی خبری ای که اصلا برگزار نشده بود!

  • حامد نعمت اللهی

    پنجره ای که قصد باز شد
    متن تکذیبیه رسمی دستیار گوردون
    https://plus.google.com/u/0/110598104532858445431/posts

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار