واکنش لادن طباطبایی به ادعای جنجالی همسر سابقش
پارسینه: سعید تهرانی، همسر سابق لادن طباطبایی درباره زندگی شخصی خود با این هنرمند مطالب تازهای بیان کرد که واکنش لادن طباطبایی را برانگیخت.
سعید تهرانی بازیگر، کارگردان و تهیهکننده تلویزیون و سینما چند سالی است که از همسر سابقش لادن طباطبایی جدا شده است. چندی پیش او از مسائلی که با لادن طباطبایی در مدت زندگی مشترکشان داشت صحبت کرد. او عنوان کرد که "همسرم به گمان این که دخترمان لجبازی می کند با شعار فرزند عزیز است و تربیت آن عزیزتر دخترمان را تنبیه بدنی می کرد و دائم فرزندم را کتک میزد".
مدتی بعد لادن طباطبایی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود نسبت به این ادعا واکنش نشان داد.
گفتنی است؛ سعید تهرانی در مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای بسیاری حضور داشت اما پس از یک برهه زمانی از فضای بازیگری فاصله گرفت و وارد عرصه تهیهکنندگی و کارگردانی شد و پس از آن ناگهان به طور کلی از دنیای سینما و تلویزیون جدا شد.
لادن طباطبایی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
"دوستان و همراهان مهربانم...
زمان زخمهای روح آدم رو شفا میده...اما جای زخمها تا ابد میمونه. سالها میگذره و تو ؛ مشقت ها، ناامیدی ها و دست و پا زدنهای سالها رو ته ذهنت جا می گذاری. روی سوخته های زندگیت، دوباره میسازی؛ از صفر و گاهی زیر صفر....
اوایل با هر سوالی و پرسشی پرتاب میشی وسط همون خاطرات حقارت بار و زجرآور، ولی با گذشت زمان ، اون خاطرات کم کمک به ته ذهنت میره. مخصوصا اگر مهاجرت کنی. اونوقت خاطرات خوب فقط یادت میاد. این خاصیت ذهن انسانه....
تا اینکه یکهو دستی میاد و از ته غبارآلود ذهنت، همه خاطرات دردآلود و سیاه رو بیرون میکشه و جلوی چشمت تکون میده... انگار همین دیروز بود... که من ضجه میزدم و خودم رو به در و دیوار میزدم و از فشار دروغ و تهمت و افترا به حال مرگ می افتادم...
دوستان مهربانم... دست پر مهر و قلب رئوفتان را میبوسم.
هرکس حق دارد آنطور که صلاح میداند خود را مطرح کند.
یکی از خود مایه میگذارد ، یکی از دیگری...
به هرحال از کوزه همان برون تراود که در اوست.
این یک جوابیه نیست. اگر میخواستم جواب دهم ، کافی بود یک برگ تعهد محضری را که هنگام تحویل گرفتن سها ، پدرشان از من گرفته اند منتشر کنم. تعهدی که شرط آن خروج فوری من و سها از کشور و بازنگشتن ما ، و عدم درخواست نفقه طفل بابت گذشته و آینده بود.
چه بگویم که آبروی دخترم نرود؟ آبروی من اگر با چنین حرفهایی رفتنی ست؛ همان بهتر که برود... اما حتی پدری که طی دو سال گذشته حاضر نشده عکس و خبری از دختر خود دریافت کند، باید آبرویش حفظ شود.
این موضوع فقط به من یادآوری کرد که از چه جهنمی گذشتم و از چه گردابی دخترم را نجات دادم. یادم آورد که بیشتر شکرگزار درگاه خدا باشم؛ که اگر مانده بودم خودم اکنون زیر خاک و دخترم دست و پا بسته در آسایشگاه بود.
باقی همه حرف اضافه است. واقعیت را هر روز میبینم و با یارانم به اشتراک می گذارم. خداوند همه ارواح پریشان را آرامش دهد. آمین
روز جمعه بیست وششم ژانویه در دانشگاه یو سی ارواین از ساعت هفت تا نه شب ، یکی از سخنرانان خواهم بود و از ناگفته ها خواهم گفت. به حرمت همه زنان زجر کشیده میهنم عنوان سخنرانی ام " نه به سواستفاده روحی از زنان " خواهد بود. باشد که روزی روح و روان زنان در همه جای جهان در آرامش باشد."
مدتی بعد لادن طباطبایی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود نسبت به این ادعا واکنش نشان داد.
گفتنی است؛ سعید تهرانی در مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای بسیاری حضور داشت اما پس از یک برهه زمانی از فضای بازیگری فاصله گرفت و وارد عرصه تهیهکنندگی و کارگردانی شد و پس از آن ناگهان به طور کلی از دنیای سینما و تلویزیون جدا شد.
لادن طباطبایی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
"دوستان و همراهان مهربانم...
زمان زخمهای روح آدم رو شفا میده...اما جای زخمها تا ابد میمونه. سالها میگذره و تو ؛ مشقت ها، ناامیدی ها و دست و پا زدنهای سالها رو ته ذهنت جا می گذاری. روی سوخته های زندگیت، دوباره میسازی؛ از صفر و گاهی زیر صفر....
اوایل با هر سوالی و پرسشی پرتاب میشی وسط همون خاطرات حقارت بار و زجرآور، ولی با گذشت زمان ، اون خاطرات کم کمک به ته ذهنت میره. مخصوصا اگر مهاجرت کنی. اونوقت خاطرات خوب فقط یادت میاد. این خاصیت ذهن انسانه....
تا اینکه یکهو دستی میاد و از ته غبارآلود ذهنت، همه خاطرات دردآلود و سیاه رو بیرون میکشه و جلوی چشمت تکون میده... انگار همین دیروز بود... که من ضجه میزدم و خودم رو به در و دیوار میزدم و از فشار دروغ و تهمت و افترا به حال مرگ می افتادم...
دوستان مهربانم... دست پر مهر و قلب رئوفتان را میبوسم.
هرکس حق دارد آنطور که صلاح میداند خود را مطرح کند.
یکی از خود مایه میگذارد ، یکی از دیگری...
به هرحال از کوزه همان برون تراود که در اوست.
این یک جوابیه نیست. اگر میخواستم جواب دهم ، کافی بود یک برگ تعهد محضری را که هنگام تحویل گرفتن سها ، پدرشان از من گرفته اند منتشر کنم. تعهدی که شرط آن خروج فوری من و سها از کشور و بازنگشتن ما ، و عدم درخواست نفقه طفل بابت گذشته و آینده بود.
چه بگویم که آبروی دخترم نرود؟ آبروی من اگر با چنین حرفهایی رفتنی ست؛ همان بهتر که برود... اما حتی پدری که طی دو سال گذشته حاضر نشده عکس و خبری از دختر خود دریافت کند، باید آبرویش حفظ شود.
این موضوع فقط به من یادآوری کرد که از چه جهنمی گذشتم و از چه گردابی دخترم را نجات دادم. یادم آورد که بیشتر شکرگزار درگاه خدا باشم؛ که اگر مانده بودم خودم اکنون زیر خاک و دخترم دست و پا بسته در آسایشگاه بود.
باقی همه حرف اضافه است. واقعیت را هر روز میبینم و با یارانم به اشتراک می گذارم. خداوند همه ارواح پریشان را آرامش دهد. آمین
روز جمعه بیست وششم ژانویه در دانشگاه یو سی ارواین از ساعت هفت تا نه شب ، یکی از سخنرانان خواهم بود و از ناگفته ها خواهم گفت. به حرمت همه زنان زجر کشیده میهنم عنوان سخنرانی ام " نه به سواستفاده روحی از زنان " خواهد بود. باشد که روزی روح و روان زنان در همه جای جهان در آرامش باشد."
منبع:
باشگاه خبرنگاران
ارسال نظر