یک نگاه: نفس همشهری پایداری به شماره افتاد !
احمد جعفری چمازکتی در وبلاگ مرد روستا نوشت:
هشت سال دفاع مقدس به مثابه اقیانوسی است که گوهرهای فراوانی را در دل خود جای داده است. باید " باور" داشته باشی و با "دلت" به این اقیانوس بزنی تا بتوانی صیاد گوهرهای ناب اش باشی .
باید وضو ساخت پیش از تن به این آب زدن. باید لایق حضور در حریم فرزندان برگزیده حضرت روح الله شد. مانند آن روز که می گفتیم «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» و به مانند شبهای عملیات که زمزمه می کردیم « و جعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لا يبصرون » . باور داشتیم و می شد آنچه که باید می شد.
حریم دفاع مقدس ، حریم عشق بازی بود و صاحبان " عقل" و شیفتگان " زر" در این حریم الهی جایی نداشتند.
و امروز نیز اگر بخواهیم راوی این حماسه بزرگ باشیم، باید ایمان داشته باشیم که ورود به این عرصه ادب و آدابی دارد که بدون انجام آن، نه تنها دینی را ادا نکرده ایم که مع الاسف باید گفت بدهکار هم خواهیم شد.
" شماره جدید همشهری پایداری " را از این منظر می بینم.
تیتر یک این شماره از پایداری، " شروع یک پایان" است، پیشنهاد می کنم این تیتر را در باره دست اندرکاران ماهنامه، اجرایی کنید.
انتخاب رنگ و عکس جلد نشریه، اگر چه شما را از صرافت می اندازد اما این اقیانوس آنقدر زیباست که نمی توانی حتی دقایقی را از نگاه کردن به آن از دست بدهی.
وقتی صفحات این شماره را ورق می زنی احساس می کنی فقط می توانی به دوبخش آن نمره در خور بدهی. اول پرونده خواندنی راویان جنگ از منظر محتوایی و 2 صفحه شعر از نگاه صفحه آرایی . با عرض معذرت باید گفت این شماره از پایداری به جز دو مورد ذکر شده، چیزی برای عرضه ندارد.
استفاده از مطالب تکراری آرشیوی و تعدد فجایع در صفحه آرایی ، شماره 100 پایداری را از نفس انداخته است.
نیازمند نگاه کارشناسی نیست، هر روزنامه خوان معمولی هم در تورقی گذرا در می یابد حال پایداری بحرانی است و نیازمند مراقبت های اورژانسی. اقایان! نفس پایداری به شماره افتاده است، لطفا اکسیژن بدهید.
ارسال نظر