بازخوانی تاریخ: روزي كه جنگ جهاني دوم آغاز شد!
<
جنگ، ساعت 5 و 45 دقيقه بامداد يكم سپتامبر آغاز شد و همان روز تا اواخر شب، نيروهاي آلمان دانتزيك (گدانسك) را كه طبق قراردادهاي پايان جنگ جهاني اول، توسط فاتحان از آلمان جدا و به لهستان واگذار شده بود پس گرفتند. حمله نظامي آلمان به لهستان، يك هفته پس از انعقاد پيمان عدم تجاوز آلمان و شوروي آغاز شده بود كه اگر آلمان دو سال بعد اين پيمان را نقض نكرده بود، جهان در كنترل اين دو قدرت (مسكو و برلين) قرار مي گرفت. متعاقب حمله آلمان به لهستان، سوم سپتامبر انگلستان و دومينيونهايش (استراليا، نيوزلاند و ...) و سپس كانادا و آفريقاي جنوبي به آلمان اعلان جنگ دادند. فرانسه در همان سوم سپتامبر و شش ساعت بعد از انگلستان به آلمان اعلان جنگ داد ولي جنگ اين دو کشور از ششم اكتبر آغاز شد. شوروي و اسلواكي نيز از هفدهم سپتامبر به لهستان حمله ور شدند و باقيمانده ارتش لهستان كه از برابر آلمان عقب نشيني كرده بود مجبور به خروج از وطن شد و به روماني و مجارستان پناه بُرد. لهستان 36 روز پس از آغاز حمله به زانو درآمد و ميان روسيه و آلمان قسمت شد. در جريان جنگ جهاني دوم، لهستان بيش از 20 درصد نفوس خود را از دست داد. لهستانِ اسلاوتبار قبلا هم قرنها در كنترل روسيه بود و در سال 1944، بازهم اين نظاميان روس بودند كه آن را از دست آلمان خارج ساختند كه تا اواخر دهه 1980 متحد روسيه بود و عضو بلوك شرق. چند سال پس از انحلال بلوك شرق كه که به نوشته چندين مورخ، با غفلت گورباچف صورت گرفت، لهستان به عضويت اتحاديه نظامي غرب ـ «ناتو» درآمد و در آگوست 2008 [از فرصتي كه مسئله گرجستان به دست داده بود استفاده كرد] به آمريكا اجازه داد كه در خاك آن كشور پايگاه ضد موشكي و رهگيري مستقر سازد (كه کرملين آن را عملي برضد روسيه تلقي کرده، نه آنطور كه عنوان شده با هدف جلوگيري از رسيدن موشكهاي ايران به غرب). به اظهار تفسيرنگاران روس، دولت لهستان با دادن اين مجوز بارديگر خودرا در معرض همان خطرها قرارداده است. [احتمالا اشاره اين مفسران به تعرض نظامي ژنرال پاسكويچ در نيمه اول قرن نوزدهم به لهستان بوده است كه بسيار خشونت آميز بود.].
به گفته اصحاب نظر، زياده خواهي بلوك غرب پس از فروپاشي شوروي و خروج نظامي ـ سياسي روسيه از اروپاي مركزي و شرقي كه به صورت محاصره اين كشور درآمده است ممکن است بعدا به دوران معارضه تازه اي منجر شود. اين بار وضعيت جهان چيزي ديگر است زيرا كه قدرت هاي ديگري سر برافراشته و در حال طلوع هستند ـ کشورهايي که قبلا تحت استيلا بودند. اين قدرت هاي در حال طلوع رقابت را با اقتصاد آغاز کرده اند و اقتصاد غرب را که چند قرن برتري داشت هدف قرار داده اند. اين صاحبنظران گفته اند که دقّت در متن (تكست) دو مصاحبه تلويزيوني ولاديمير پوتين در آگوست 2008 كه در وبسايت كرملين درج شده بود، [اگر تغيير رفتار شخصي ندهد و خودپرست و پولدوست نشود] دورنماي «آينده» معارضات جهاني را تا حدّي به دست مي دهد. از اين دو مصاحبه طولاني و پرمعنا چنين برمي آيد كه پوتين دست غرب را خوانده، ضعف هايش را كشف كرده، دشمنان غرب را شناخته، بر اوضاع جهان وقوف كامل يافته و بنابراين هر حرکت تازه رقيب را بدون پاسخ نخواهد گذارد. [که ديديم در ماجراي ليبي همرنگ غرب شد و باخت]. مفسران رويدادهاي وقت (سال 2008) گفته بودند که رسانه هاي روسيه در انتشار و تفسير و تعقيب اظهارات پوتين بگونه اي هماهنگ با دولتشان عمل كرده بودند ـ عملي كه در 90 سال پيش از آن سابقه نداشت. ضعف ژورناليسم شوروي يكي از علل فروپاشي اين امپراتوري از درون بشمار رفته است.
|
هيتلر و دسته اي از نظاميان عازم تصرف دانتزيک(لهستان) |
جنگ، ساعت 5 و 45 دقيقه بامداد يكم سپتامبر آغاز شد و همان روز تا اواخر شب، نيروهاي آلمان دانتزيك (گدانسك) را كه طبق قراردادهاي پايان جنگ جهاني اول، توسط فاتحان از آلمان جدا و به لهستان واگذار شده بود پس گرفتند. حمله نظامي آلمان به لهستان، يك هفته پس از انعقاد پيمان عدم تجاوز آلمان و شوروي آغاز شده بود كه اگر آلمان دو سال بعد اين پيمان را نقض نكرده بود، جهان در كنترل اين دو قدرت (مسكو و برلين) قرار مي گرفت.
متعاقب حمله آلمان به لهستان، سوم سپتامبر انگلستان و دومينيونهايش (استراليا، نيوزلاند و ...) و سپس كانادا و آفريقاي جنوبي به آلمان اعلان جنگ دادند. فرانسه در همان سوم سپتامبر و شش ساعت بعد از انگلستان به آلمان اعلان جنگ داد ولي جنگ اين دو کشور از ششم اكتبر آغاز شد. شوروي و اسلواكي نيز از هفدهم سپتامبر به لهستان حمله ور شدند و باقيمانده ارتش لهستان كه از برابر آلمان عقب نشيني كرده بود مجبور به خروج از وطن شد و به روماني و مجارستان پناه بُرد.
لهستان 36 روز پس از آغاز حمله به زانو درآمد و ميان روسيه و آلمان قسمت شد. در جريان جنگ جهاني دوم، لهستان بيش از 20 درصد نفوس خود را از دست داد. لهستانِ اسلاوتبار قبلا هم قرنها در كنترل روسيه بود و در سال 1944، بازهم اين نظاميان روس بودند كه آن را از دست آلمان خارج ساختند كه تا اواخر دهه 1980 متحد روسيه بود و عضو بلوك شرق. چند سال پس از انحلال بلوك شرق كه که به نوشته چندين مورخ، با غفلت گورباچف صورت گرفت، لهستان به عضويت اتحاديه نظامي غرب ـ «ناتو» درآمد و در آگوست 2008 [از فرصتي كه مسئله گرجستان به دست داده بود استفاده كرد] به آمريكا اجازه داد كه در خاك آن كشور پايگاه ضد موشكي و رهگيري مستقر سازد (كه کرملين آن را عملي برضد روسيه تلقي کرده، نه آنطور كه عنوان شده با هدف جلوگيري از رسيدن موشكهاي ايران به غرب). به اظهار تفسيرنگاران روس، دولت لهستان با دادن اين مجوز بارديگر خودرا در معرض همان خطرها قرارداده است. [احتمالا اشاره اين مفسران به تعرض نظامي ژنرال پاسكويچ در نيمه اول قرن نوزدهم به لهستان بوده است كه بسيار خشونت آميز بود.].
پوتين با گزارشگر تلويزيون (آگوست 2008) |
به گفته اصحاب نظر، زياده خواهي بلوك غرب پس از فروپاشي شوروي و خروج نظامي ـ سياسي روسيه از اروپاي مركزي و شرقي كه به صورت محاصره اين كشور درآمده است ممکن است بعدا به دوران معارضه تازه اي منجر شود. اين بار وضعيت جهان چيزي ديگر است زيرا كه قدرت هاي ديگري سر برافراشته و در حال طلوع هستند ـ کشورهايي که قبلا تحت استيلا بودند. اين قدرت هاي در حال طلوع رقابت را با اقتصاد آغاز کرده اند و اقتصاد غرب را که چند قرن برتري داشت هدف قرار داده اند.
اين صاحبنظران گفته اند که دقّت در متن (تكست) دو مصاحبه تلويزيوني ولاديمير پوتين در آگوست 2008 كه در وبسايت كرملين درج شده بود، [اگر تغيير رفتار شخصي ندهد و خودپرست و پولدوست نشود] دورنماي «آينده» معارضات جهاني را تا حدّي به دست مي دهد. از اين دو مصاحبه طولاني و پرمعنا چنين برمي آيد كه پوتين دست غرب را خوانده، ضعف هايش را كشف كرده، دشمنان غرب را شناخته، بر اوضاع جهان وقوف كامل يافته و بنابراين هر حرکت تازه رقيب را بدون پاسخ نخواهد گذارد. [که ديديم در ماجراي ليبي همرنگ غرب شد و باخت].
مفسران رويدادهاي وقت (سال 2008) گفته بودند که رسانه هاي روسيه در انتشار و تفسير و تعقيب اظهارات پوتين بگونه اي هماهنگ با دولتشان عمل كرده بودند ـ عملي كه در 90 سال پيش از آن سابقه نداشت. ضعف ژورناليسم شوروي يكي از علل فروپاشي اين امپراتوري از درون بشمار رفته است.
تانکهاي روسيه در اوستياي جنوبي (يکم سپتامبر 2008) که سرآغازي تازه (در ايستادگي و معارضه) بشمار رفته است |
ارسال نظر