كشتي گرفتن آيتالله با حضرت عزرائيل!
پارسینه: دور اولی که آیت الله مجتهدی مریض و بستری شد ، آیت الله بهجت برای سلامتیش دو گوسفند نذری فرستاده بود خانهشان و دعا کرده بود که حال حاج آقا خوب شود. خود آیت الله مجتهدی میگفت من رفتنی بودم با دعاهای آیت الله بهجت برگشتم و دعاهای ایشان مستجاب است. از علمای روزگار بیشتر از همه از آیت الله بهجت و مقام معظم رهبری تعریف میکرد.
عیدها که خانهشان می رفتیم از پلههای حسینیه بالا میآمد و دم آشپزخانه روی صندلی می نشست و میگفت به دخترها بگویید بیایند عیدی بگیرند. فقط هم دخترها بیایند!( الحق که عیدیهای چربی! میداد) اما خانمها از اینکه حاج آقا نگاهشان نمیکند سوءاستفاده میکردند وتا آن نود سالهه، یک چشمی رو میگرفتند دانه دانه میرفتند عیدی میگرفتند و دوباره میرفتند ته صف و آن قدر این کار را میکردند که پولهای دست حاج آقا ته میکشید و صدایش در میآمد که حاج خانم ماشاءالله چه قدر دختر توی این خانه جا شده!
دور اولی که آیت الله مجتهدی مریض و بستری شد ، آیت الله بهجت برای سلامتیش دو گوسفند نذری فرستاده بود خانهشان و دعا کرده بود که حال حاج آقا خوب شود. خود آیت الله مجتهدی میگفت من رفتنی بودم با دعاهای آیت الله بهجت برگشتم و دعاهای ایشان مستجاب است. از علمای روزگار بیشتر از همه از آیت الله بهجت و مقام معظم رهبری تعریف میکرد.
خوش خلق بود. چهره بازی داشت. میخندید و همیشه شوخی ظریفی در آستین داشت. به اتفاقهای تلخ هم میخندید و نمی گذاشت کسی صم بکم بنشیند. مثلا یک سال قبل از فوتش مدتی در بیمارستان بستری شد و در آن حال ازش فیلم گرفته بودیم. بعدها که بهتر شد و فیلمها را با ما میدید، می خندید و میگفت عجب کشتی با عزرائیل میگرفتم و خودم نمیدانستم!
ارسال نظر