آیا ایران هنوز هم یک کشور نفتی است؟
پارسینه: منظور رئیس مجلس از اینکه ایران دچار «نفت آلودگی» شده و ما باید کار زیادی در این زمینه انجام دهیم، دقیقاً چیست؟
تحریریه پارسینه - محمد مهدی حاتمی: محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی چندی قبل در نهمین جلسه شورای هماهنگی روسای کمیسیونها و هیئت رئیسه مجلس، با اشاره به اهمیت جایگاه نفت و گاز برای توسعه همه جانبه کشور، گفت که ایران دچار «نفت آلودگی» شده است و از مرکز پژوهشهای مجلس نیز خواست، برای این مساله در کشور کار دقیق کارشناسی و تحقیقی انجام دهد.
او گفت: در مجموعه حکمرانی کشور، تکلیف ما با موضوع نفت و گاز هنوز روشن نیست. حداکثر نگاه ما به نفت و گاز در عمل فقط به عنوان یک منبع درآمد است. ما حتی در جزئیترین و سادهترین مسائل مربوط به نفت و گاز که رابطه مالی بین نفت و دولت است، حداقلها را نداریم.
وی با اشاره به اینکه ۱۹.۵ درصد از ذخایر نفتی و گازی جهان متعلق به ایران است و در مجموع کشور ما در نفت و گاز رتبه اول جهان را دارد، گفت: باید به رابطه انرژیهای فسیلی و نو و اینکه نفت در افق آینده ۲۰۳۵ جای خود را با گاز عوض خواهد کرد، توجه شود. وی با طرح این موضوع که باید جایگاه نفت و گاز در حکمرانی را به درستی درک و مشخص کنیم، افزود: نفت و گاز در تمامی شئونات ما از جمله در سبک زندگی در بخشهای مختلف اقتصاد، صنعت، کشاورزی، آب، خاک و آلودگی هوا آثار عمیقی دارد.
اما منظور رئیس مجلس از اینکه ایران دچار «نفت آلودگی» شده و ما باید کار زیادی در این زمینه انجام دهیم، دقیقاً چیست؟
ایران، گرفتار نفت
در ادبیات مرسوم اقتصادی، نفت را به عنوان مقالی از «نفرین منابع» به کار میبرند. منظور این است که کشورهایی که نفت دارند و در واقع به منبعی حاضر و آماده برای کسب درآمد دسترسی دارند، خیلی زود از ناحیه همین منبع درآمد بادآورده دچار ضرر و زیان میشوند.
ضرر و زیان نفت برای ایران کم نبوده و شاید منظور محمدباقر قالیباف هم همین است. نفت، در تمامی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی کشورهای نفتی، از جمله ایران نفوذ کرده و آنها را تغییر داده، این در حالی است که ممکن است این موضوع با نگاه عادی درک نشود. به عنوان نمونه، در حالی که دهه ۱۳۴۰ خورشیدی یک دهه بی نظیر برای اقتصاد ایران بود، افزایش ۴ برابری قیمت نفت در سال مالی ۱۳۵۰-۱۳۴۹، به یک باره بنیان اقتصاد ایران را به هم ریخت و در نهایت، یکی از زمینههای بروز انقلاب در سال ۱۳۵۷ را ایجاد کرد.
در دهه ۱۳۴۰، نرخ رشد اقتصادی ایران، سالانه به طور متوسط حدود ۶ درصد بود که حالا یک رویا به حساب میآید. نرخ تورم ایران در آن دهه هم تک رقمی بود و بنیان بسیاری از صنایع همچون صنعت فولاد و ذوب فلزات و شرکتهایی همچون ماشین سازی اراک و نیز ایران خودرو فعلی در همین دهه ایجاد شد.
با این حال، ۴ برابر شدن درآمدهای نفتی به دنبال تصمیم اوپک برای تحریم نفتی رژیم صهیونیستی و حامیانش، درآمد نفتی ایران را یک شبه به اوج رساند و جاه طلبیهای محمدرضا پهلوی هم به اوج رسید: دلارهای نفتی با وجود مخالفتهای شدید اقتصاددانان به اقتصاد ایران سرازیر شد، شکاف درآمد میان شهر و روستا آن قدر زیاد شد که با مهاجرت روستاییان به حاشیه شهرها برای کسب درآمد بیشتر به ایجاد مفهومی به نام «حاشیه نشینی» ختم شد و اینها همه جرقهای بود برای انقلاب در سالهای بعد.
آیا هنوز هم نفتی هستیم؟
با همه این ها، کاهش تولید نفت ایران در دهههای اخیر و به ویژه کاهش تقریباً ۹۵ درصدی صادرات ایران به دنبال تحریمهای شدید و یکجانبه آمریکا علیه اقتصاد ایران، اقتصاد ایران را عملاً «نفت-زدایی» کرده است.
شاخصی تحت عنوان «تولید سرانه نفت» (Oil Production per-capita) نشان میدهد که سرانه تولید نفت در ایران حتی از برخی کشورهای واردکننده نفت هم کمتر است. به این ترتیب، اقتصاد ایران حالا به اندازه اقتصاد کشورهایی مانند عراق یا کویت به نفت وابسته نیست. محاسبه این شاخص بر اساس تقسیم میزان فروش روزانه نفت برحسب تعداد بشکه، بر هر یکمیلیون نفر جمعیت انجام میشود. خروجی این کسر از نظر ریاضی، معادل تولید روزانه نفت به ازای هر یک نفر شهروند است.
بر این اساس، روسیهای که حدود ۱۴۶ میلیون نفر جمعیت دارد، با احتساب فروش حدود ۱۱.۲ میلیون بشکه نفت در روز، «تولید سرانه نفت» حدود ۷۳ هزار بشکهای به ازای هر یکمیلیون نفر جمعیت دارد، در حالی که این شاخص برای ایران (پیش از تحریمها و در اوج)، حدود ۴۹ هزار بشکه به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت بود. همین شاخص برای نروژ، حدود ۳۱۳ هزار بشکه به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت است.
وی با اشاره به اینکه ۱۹.۵ درصد از ذخایر نفتی و گازی جهان متعلق به ایران است و در مجموع کشور ما در نفت و گاز رتبه اول جهان را دارد، گفت: باید به رابطه انرژیهای فسیلی و نو و اینکه نفت در افق آینده ۲۰۳۵ جای خود را با گاز عوض خواهد کرد، توجه شود. وی با طرح این موضوع که باید جایگاه نفت و گاز در حکمرانی را به درستی درک و مشخص کنیم، افزود: نفت و گاز در تمامی شئونات ما از جمله در سبک زندگی در بخشهای مختلف اقتصاد، صنعت، کشاورزی، آب، خاک و آلودگی هوا آثار عمیقی دارد.
اما منظور رئیس مجلس از اینکه ایران دچار «نفت آلودگی» شده و ما باید کار زیادی در این زمینه انجام دهیم، دقیقاً چیست؟
ایران، گرفتار نفت
در ادبیات مرسوم اقتصادی، نفت را به عنوان مقالی از «نفرین منابع» به کار میبرند. منظور این است که کشورهایی که نفت دارند و در واقع به منبعی حاضر و آماده برای کسب درآمد دسترسی دارند، خیلی زود از ناحیه همین منبع درآمد بادآورده دچار ضرر و زیان میشوند.
ضرر و زیان نفت برای ایران کم نبوده و شاید منظور محمدباقر قالیباف هم همین است. نفت، در تمامی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی کشورهای نفتی، از جمله ایران نفوذ کرده و آنها را تغییر داده، این در حالی است که ممکن است این موضوع با نگاه عادی درک نشود. به عنوان نمونه، در حالی که دهه ۱۳۴۰ خورشیدی یک دهه بی نظیر برای اقتصاد ایران بود، افزایش ۴ برابری قیمت نفت در سال مالی ۱۳۵۰-۱۳۴۹، به یک باره بنیان اقتصاد ایران را به هم ریخت و در نهایت، یکی از زمینههای بروز انقلاب در سال ۱۳۵۷ را ایجاد کرد.
در دهه ۱۳۴۰، نرخ رشد اقتصادی ایران، سالانه به طور متوسط حدود ۶ درصد بود که حالا یک رویا به حساب میآید. نرخ تورم ایران در آن دهه هم تک رقمی بود و بنیان بسیاری از صنایع همچون صنعت فولاد و ذوب فلزات و شرکتهایی همچون ماشین سازی اراک و نیز ایران خودرو فعلی در همین دهه ایجاد شد.
با این حال، ۴ برابر شدن درآمدهای نفتی به دنبال تصمیم اوپک برای تحریم نفتی رژیم صهیونیستی و حامیانش، درآمد نفتی ایران را یک شبه به اوج رساند و جاه طلبیهای محمدرضا پهلوی هم به اوج رسید: دلارهای نفتی با وجود مخالفتهای شدید اقتصاددانان به اقتصاد ایران سرازیر شد، شکاف درآمد میان شهر و روستا آن قدر زیاد شد که با مهاجرت روستاییان به حاشیه شهرها برای کسب درآمد بیشتر به ایجاد مفهومی به نام «حاشیه نشینی» ختم شد و اینها همه جرقهای بود برای انقلاب در سالهای بعد.
آیا هنوز هم نفتی هستیم؟
با همه این ها، کاهش تولید نفت ایران در دهههای اخیر و به ویژه کاهش تقریباً ۹۵ درصدی صادرات ایران به دنبال تحریمهای شدید و یکجانبه آمریکا علیه اقتصاد ایران، اقتصاد ایران را عملاً «نفت-زدایی» کرده است.
شاخصی تحت عنوان «تولید سرانه نفت» (Oil Production per-capita) نشان میدهد که سرانه تولید نفت در ایران حتی از برخی کشورهای واردکننده نفت هم کمتر است. به این ترتیب، اقتصاد ایران حالا به اندازه اقتصاد کشورهایی مانند عراق یا کویت به نفت وابسته نیست. محاسبه این شاخص بر اساس تقسیم میزان فروش روزانه نفت برحسب تعداد بشکه، بر هر یکمیلیون نفر جمعیت انجام میشود. خروجی این کسر از نظر ریاضی، معادل تولید روزانه نفت به ازای هر یک نفر شهروند است.
بر این اساس، روسیهای که حدود ۱۴۶ میلیون نفر جمعیت دارد، با احتساب فروش حدود ۱۱.۲ میلیون بشکه نفت در روز، «تولید سرانه نفت» حدود ۷۳ هزار بشکهای به ازای هر یکمیلیون نفر جمعیت دارد، در حالی که این شاخص برای ایران (پیش از تحریمها و در اوج)، حدود ۴۹ هزار بشکه به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت بود. همین شاخص برای نروژ، حدود ۳۱۳ هزار بشکه به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت است.
به عبارت ساده، حتی تا پیش از تحریمها که ایران فروش نفت قابل ملاحظهای داشت، اقتصاد روسیه حدود ۱.۵ برابر و اقتصاد نروژ حدود حدود ۶.۴ برابر ایران «نفتی تر» بوده است. در واقع، اقتصاد ایران شاید دیگر به مفهوم مرسوم وابسته به نفت نباشد و این موضوعی است که از جمله، محمدباقر نوبخت، رییس سازمان برنامه و بودجه هم به آن اشاره کرده است.
منبع:
پارسینه
بحمد الله
ایران اسلامی
دهه به دهه و سال به سال
اتکایش
از فروش نفت خام کاسته میشود
و
روی می آورد به تولید و فروش فرآورده های نفتی مثل بنزین
اما
با اینحال باز باید تلاش بیشتر انجام داد تا ایران به قطب
صنعتی نفت در غرب آسیا و جهان در بیاید
و
جهان محتاج فراورده های نفتی ما گردد
که این مهم با ایجاد ده ها پالایشگاه و پتروشیمی میسر خواهد گشت
ان شاءالله
قیاس اقتصاد ایران با نروژ قیاسی مع آلفا رق است
همه میدانند که در آمدهای نفتی در نروژ منبع در آمد دولت تلقی نمیشود