نظام مدیریت آموزش عالی نیازمند نگرشی جامع
پارسینه: تولید و اشاعه دانش و نقد آن کارکردی است که عمدتا از موسسات آموزش عالی انتظار می رود در سالهای قبل و خصوصا در دهه های میانی قرن گذشته، مسائل و مشکلات آموزش عالی عمدتا درونی بوده و بر اساس همین بینش، کمتر به چالش هایی که مربوط به عوامل بیرونی سازمان است پرداخته شدهو اغلب در حیطه آموزش به مسائل و مشکلات پرداخته می شد.
فضای فیزیکی، آزمون ورودی، امکانات رفاهی برای دانشجویان و غیره عمدتا مسایلی درون سازمانی هستند با پیشرفت تکنولوژی خصوصا تکنولوژی اطلاعات، ارتباطات، دانشگاهها در تعامل بیشتری با محیط پیرامون خود قرار گرفته اند و بر همین اساس ضرورت دارد با رویکردی چالش محور به آموزش عالی نگریسته شود.
همانطوری که از اواخر قرن نوزدهم دیدگاههای معرفت شناسی و سیاسی دوش به دوش هم پیش رفتند و با ایجاد یکسری پیشرفت ها آموزش عالی از حالت انزوا بیرون آمد و کاربرد آن در کل زندگی نمایان تر شد و این یک تغییر گروهی نبود بلکه بیشتر یک تغییر بیرونی و خارجی بود نحوه چگونگی اشتغال دانش آموختگان ، روند تغییرات جمعیتی، نظامهای حکومتی و بینش های سیاسی، پدیده فرار مغزها و غیره از جمله چالش هایی هستند که نظام های آموزش عالی د دوران معاصر با آنها در کشاکش هستند که باید مورد توجه خاص قرار بگیرند.
توفیق در نظامهای آموزشی خصوصا آموزش عالی با نگرشی مبتنی بر آینده پژوهی از ضورتهای اساسی مواجه با قرن جدید به شمار می آید. به نظر می رسد در یک سازمان گسترده مثل دانشگاه نیاز به یک دفتر پژوهشی داریم که در خصوص موضوعات مختلف آموزشی، فرهنگی و پژوهشی تحقیق و ارزیابی کند. از قبیل امور اعتیاد دانشجویان، مسایل جنسی، مسئله اشتغال فارغ التحصیلان روند انجام امورپژوهشی، رفتار هیات علمی، رضایت دانشجویان و غیره می تواند از موضوعات پژوهش ان دفتر باشد.
در برنامه ریزی باید به ارزیابی محیط بیرونی و درونی توجه داشته باشیم در ارزیابی محیط درونی نقاط قوت و ضعف و در بعد بیرونی فرصت ها و تهدید ها را شناسایی کنیم. مقیاس استانداردها باید معلوم شود تا روند گذشته مشخص شده تا با وضع فعلی بررسی شود و برای آینده مقیاس داشته باشیم تا برای رسیدن به ان تلاش کنیم. هدفها بعد از مدتی ممکن است معلوم شود که اشکال داشته باشد در این جاها باید جسارت این را داشته باشیم که آن را تغییر دهیم، برنامه ریزی راهبردی را باید پیش نویس قلمداد کنیم در برنامه ریزی درونی باید ببینیم در چه درسی و رشته هایی قوت هستند و آنها را تقویت کرد و در چه رشته هایی با ضعف مواجه هستیم که آن را برطرف کنیم.
یک دانشگاه خوب حداقل باید در چهار یا پنج رشته به نام باشد. معمولا هرچه سطح تحصیلات افزایش پیدا می کند سطح درآمد هم باید افزایش یابد در کشور ما افزایش تحصیلات به افزایش درآمد ربطی ندارد این به جهت این است که محتوای دروس ما طوری طراحی نشده که توانایی های دانشجویان ما را افزایش دهد و دروس و پروژه های ما بی معنی است.
رسالت دانشگاهها عمدتا شامل تعهد اخلاقی در قبال کمک به پیشرفتهای فکری، فرهنگی و اقتصادی جامعه است. علاوه بر این برای دانشگاههای دولتی این رسالت تعهدی قانونی است که تا اندازه ای بهبود اوضاع و شرایط کشور و منطقه را مورد نظر قرار دهند. به منظور عمل به این تعهد دانشگاههای باید در جهت کمک به کشف دانش جدید و ارج گذاری به دانش طلبی تلاش کنند.
با انجام چنین کاری دانشگاهها هم به شور و نشاط فکری و هم به رفاه اقتصادی جامعه کمک می کنند، شهروندانی فرهیخته تربیت می کنند، نسل جدید پیشگامان را در زمینه علوم انسانی، علوم محض و حرفه ها پرورش می دهند و به شدت درگیر فعالیتهای خدمات عمومی می شوند تا از این طریق توجه و اعتماد شهروندان و بخش صنعت را به دانش اعضای هیات علمی و دستاوردهای پژوهشی آنان معطوف بدارند.
ابتکار عمل های ویژه برای بهره وری ای که سطح دانشگاهها را حفظ کنند و حتی آن را توسعه داده و بهره وری آنها را افزایش دهند باید دو هدف مثبت را دنبال کنند:
1- یکی از افزایش میزان و کیفیت خدمات آموزشی ارائه شده بدون هزینه
2- دیگر اثر بخش تر ساختن خدمات ارائه شده
استراتژی اول باعث افزایش سهم آموزش عالی می شود و استراتژی دوم زمینه را طوری فراهم می آورد که از هر بخش معینی از آموزش عالی دانشجویان بیشتری بهره مند شوند.
ابتکارات مذکور را می توان هم در داخل و هم در خارج از دانشگاه جهت داد.
مثالهایی از این ابتکار عملها عبارتند از:
1- روابط فکری جدید در درون دانشگاه و مشارکتهای نوین در خارج از آن
2- منابع مالی جدید
3- ساختارهای جدید و مسیرهای شغلی انعطاف پذیر
4-الگوهای جدید اداره امور
5- رهبری و مدیریت
6- یادگیری از راه دور
7- یادگیری مداوم و بهبود یکپارچه سازی آموزش
8- پژوهش و خدمات عمومی
آزادی علمی
امور دانشگاهها را باید به خود آنان محول کرد بدین معنی که یک محقق موضوع تحقیقاتش را آزادانه انتخاب و ارائه بدهد به ان روشی که می خواهد تدریس کند استخدام رسمی و استقلال بدون آزادی علمی غیر ممکن است. اگر سازمان استقلال نداشته باشد آزادی عملی فردی هم نخواهد داشت. یک دانشجو باید بتواند با هر استادی که می خواهد درس بگیرد که این یک نوع آزادی علمی است.
آزادی علمی یک طرفش دانشجو است و باید حقوق او هم در نظر گرفته شود. آیا استاد می تواند هر درسی که خواست تدریس کند و یا هرجوری که خواست امتحان بگیرد(ارزیابی دانشجو)، در آزادی علمی استاد باید رعایت ارزش های پذیرفته شده حاکم بر آن جامعه را رعایت کند. اگر افراد استقلال داشته باشند آسیب پذیریشان کم می شود و خلاقیت بوجود می آید. آزادی در یادگیری مربوط به دانشجویان است.
آزادی در انتخاب آنچه که می خوانند( برنامه درسی اختیاری)، چه وقت و چطور بخوانند.
-آزادی در آموزش مربوط به استادید است، آزادی انتخاب موضوعات، سخنرانی، انتخاب مسایل تحقیق و آزادی در تدریس از اصول اولیه در فنون تدریس آموزش عالی است. استاد نه تنها به آزادی علمی بلکه به آزادی مدنی نیز باید مجهز باشد. آزادی مدنی یک حق است اما آزادی علمی یک امتیاز است.
استقلال علمی
اساس استقلال و آموزش عالی به فهم عمومی بستگی دارد، استقلال کامل نیاز به استقلال مالی دارد. ما بهتر است افراد را مسئولیت پذیر کنیم که یک قدرت مشروع و مرجعیت است. زیباترین قدرت قدرت تخصصی است ذی نفعان ( دانشجویان و سازمان های مختلف) باید مشارکت کنند و از طریق دولت حمایت شوند.
دوری از سیاست های کلیدی در سطح کلان مثل اینکه چند نفر بنشینند و بگویند دانشگاههای علمی پزشکی و آموزش عالی ادغام شوند. دانشگاهها باید از نظر آموزش و پرورش ارتقا یابند و امور علمی را به اعضای هیات علمی واگذار کنند و رییس دانشگاه دخالت نکند. زشت ترین کار برای یک رییس دانشگاه دخالت او در امور علمی است. استقلال باعث تنوع می شود لذا دانشگاهها را نباید با یک چوب برانیم باید رقابت بین آنها ایجاد کرده و بر اساس آمارهای محیط و مقتضیان فعالیت کرد.
آزادی علمی در دانشگاهها، آزادی فردی و استقلال دانشگاهها، استقلال سازمانی را نشان می دهد. استقلال سبب مسئولیت پذیری، پاسخگویی و نوآوری خواهد بود. رضایت شغلی هیات علمی خیلی مهم است رضایت شغلی آنان پول نیست. ارتقا شغلی، کرامت و عزت نفس، پژوهش و غیره است.
لازم به توضیح است که قبل از اعطای استقلال به دانشگاهها باید:
1-ارتقای توان برنامه ریزی دانشگاهها
2- دانستن اینکه چگونه از منابع خودشان استفاده کنند ضروری است.(افرادی باشند که مدیریت مالی دانشگاه را تدوین کنند)
نظام مدیریتی
نظام مدیریتی آموزش عالی نیز به دلیل پیچیدگی و تنوعی که با آن روبرو است در اداره دانشگاه نیازمند نگرشی است که به همه ابعاد توجه نموده و بجای ساده سازی و تقلید گرایی امور به درک و فهم مسایل جهت تبیین، پیش بینی و حتی کنترل پدیده های آموزش عالی بپردازد. مدیر باید قدرت علمی، مدیریتی و مرجعیتی خود را افزایش دهد نه قدرت طلبی و افزون طلبی، در دانشگاه باید تعامل باشد نه خشونت.
دانشجویان در شورای دانشگاه باید حضور داشته باشند ولی حق رای نداشته باشند. دانشکده ها و دانشگاهها یک جامعه سیاسی نیستند و کار و وظیفه آنها دولتی نیست بلکه اکتشاف تکثیر علم و تدریس مباحث آموزش عالی است. آموزش عالی با دانش پیشرفته سروکار دارد و فعالیتهای آموزشی جوهره آموزش عالی است.
دانشگاه قلعه و دژ مستحکم دلایل است واگر چنین نباشد یک دانشگاه نیست. نقش دانشگاه باید ایجاد تفکر عمیق درباره مسایل و مشکلات جامعه باشد در ضمن فلسفه آموزش عالی در کشور باید تلفیقی از فلسفه معرفت شناختی و فلسفه سیاسی باشد و دانشگاههایی موفق اند که به هردوی آنها توجه دارند.
مدیریت صحیح با چالشهای آموزش عالی با دیدی بد بینانه برخورد نمی کند بلکه آنها را می شناسد و برای آنها راهبردی منطقی و واقع بینانه اتخاذ می نماید چرا که اگر چالش ها از نظر فرصت سازمانی بررسی شود یقینا موجب پویایی نظام آموزش عالی خواهند شد. در این صورت حتی می توان به هدایت چالش ها و به نوعی مدیریت بر چالش ها نیز امیدوار بود.
چالش ها را می توان به صورت امواجی تصوری نمود که مدیریت آموزش عالی باید نحوه مواجهه با امواج را مشخص نماید و یا هدایت امواج از انرژی آن یا نحوه مطلوب در عصر مدیریت دانش استفاده کند.
راهکار:
1- توجه به استقلال سازمانی، استقلال واقعی هیات علمی و آزادی علمی همراه با اداره امور مشارکتی قوی و رهبری قاطع و متعهد
2- معرفی چالش های اساسی فراروی آموزش عالی در هزاره سوم
3- چگونگی تاثیر احتمالی انقلاب اطلاعات بر دانشگاههای فردا
4- بررسی اقتصاد آموزش عالی
5- ایجاد فرصتهای نوید بخش برای ارتباط میان موسسه های آموزش عالی بویژه دانشگاههای پژوهشی و صنعتی
6- حمایت روز افزون از سوی بخش خصوصی همراه با تعهدات اجتماعی
7- جهانی شدن در عین حفظ پایگاه دانشگاهی
8- ایجاد راههایی برای ورود دانشگاههای پژوهشی به مشارکت سود آور با صنعت و نیز با بنگاههای دولتی
9- نقش چالش برانگیز کاربرد اطلاعت و فناوری در آنچه که غالبا قلب یک دانشگاه بزرگ تلقی می شود
10- استقلال علمی و در عین حال مشارکت و همکاری سازنده
11- حساسیت به کیفیت در عین اثر بخشی هزینه
12- آگاهی نسبت به مسایل بیشتری در عین حرفه گرایی
13- ارائه طرحهای ابتکار عمل های ویژه با چالشهای آموزش عالی، این ابتکار عمل ها می تواند در رابطه با تامین مسایل مالی، ایجاد ارتباط، مدیریت و فناوری باشد
14- آینده پژوهی، نو آوری، خلاقیت و ارائه خدمات آموزش عالی به جامعه
15- توجه به فرهنگ و جو سازمانی آموزش عالی
16- ایجاد جامعه نو ظهور- تحلیلی و مثبت اندیش، نقاد و خلاق، جامع و جستجو گر و متعهد و توانمند.
ارسال نظر