عملکرد اجتماعي چاقها و لاغرها چه تفاوتي با هم دارد؟
پارسینه: با در دست داشتن ميزان افسردگي، اضطراب، اختلال عملکرد اجتماعي و شکايات جسماني، به خوبي ميتوان چاق يا لاغر بودن يک فرد را پيش بيني کرد.
يکي از واکنشهاي بدن ما بيماري است و ما معمولا فکر نميکنيم که بيماريهاي جسماني نظير زخمهاي معده، سرطان و آسم واکنشهايي باشند که ميتوانند تحت تاثير افکار و احساسات قرار گيرند.
اما شواهد زيادي وجود دارد که نشان ميدهد مدت و شايد حتي وقوع اين نوع بيماريها ميتوانند تحت تاثير حالتهاي رواني مبتلايان به آنها قرار گيرند.
به گزارش ايسنا، چنين اختلالي، اختلال روان تني نام دارد و به صورت اختلال بدني که تحت تاثير ذهن قرار دارد يا در شديدترين حالت توسط ذهن ايجاد ميشود، تعريف شده است.
حالت رواني باعث ميشود بدن بهگونهاي واکنش نشان دهد که معمولا تصور ميشود کاملا جسماني است، نه رواني. عوامل رواني ميتوانند تعداد زيادي از دستگاههاي عضوي تحت تاثير قرار دهند.
به عنوان مثال، عوامل رواني اجتماعي در کنترل وزن دخالت دارند. از يک سو بسياري از مردم ادعا دارند که به هنگام اضطراب يا ناراحتي، بيشتر غذا ميخورند و شواهد،گوياي آن است که فشار عصبي امکان دارد سبب شود فرد بيشتر غذا بخورد.
عامل رواني اجتماعي ديگر در کنترل وزن، حساسيت شخص به محرکهاي غذايي در محيط است. اشخاص چاق نسبت به بعضي از محرکها از افراد غير چاق حساسترند.
داشتن وزن نامناسب غالبا بر اعتماد به نفس شخص اثر ميگذارد و زنان آمريکايي، نمونهاي تمام عيار از اين پديدهاند. سلامت رواني در حفظ وزن و چاقي در کودکان، نوجوانان بزرگسالان نقش بسزايي دارد. اختلال خوردن، تصوير بدني نامناسب، عزت نفس و اختلالات خلقي، عوامل اجتماعي و خانوادگي، به روشهاي مختلف در چاقي و لاغري افراد نقش دارند.
شخصي که به شدت نگران وزن خود است معمولا خود را داراي چهره و هيکلي چاق و کوتاه ميانگارد، حتي وقتي ديگران چنين نيانديشند.
پژوهشهاي ابتکاري با استفاده از دستگاههايي همچون پروژکتورهاي ويژه نشان دادهاند که اکثر زنان بدن خود را بزرگتر از آنچه هست ميانگارند و به طور کلي بر اين باورند که يک چهارم بزرگتر از اندازه واقعي خود هستند با اينکه اين گونه خطاها در مردان نيز ديده ميشود اما ميزان آن در مردان نسبت به زنان بسيار کمتر است و برخلاف زنان بسياري از اين مردان در واقع تمايل دارند که بزرگتر باشند.
از آنجاکه بين حالات رواني و مشکلات جسماني رابطه پيدا شده است ميتوان اين سوال را مطرح کرد که آيا وزن نيز با حالات رواني مثل اضطراب، افسردگي، جسماني سازي مشکل عصبي و اختلال در عملکرد اجتماعي مرتبط است؟
يک تحقيق از نوع مطالعات توصيفي تحليلي که جامعه آماري آن 90 نفر از دانشجويان دختر و پسر دانشگاه محقق اردبيلي بوده است نشان داد: ميزان افسردگي، اختلال عملکرد اجتماعي و شکايات جسماني در افراد لاغر بيشتر از افراد چاق و افراد با وزن طبيعي است اما ميزان اضطراب در افراد چاق بيشتر از افراد لاغر و بهنجار است.
در اين پژوهش، پس از تعيين وزن و قد افراد مورد مطالعه، با استفاده از نمايه توده بدني، سلامت وزني هر فرد مشخص شد. در صورتي که BMI محاسبه شده فرد مورد مطالعه کمتر از 19 بود در گروه کمبود وزن و لاغر، اگر بين 19 تا 25 بود در گروه وزن طبيعي و متناسب با قد در صورتي که بيشتر از 25 بود در گروه اضافه وزن چاق قرار ميگرفت.
اين مطالعه روي دانشجوياني با ميانگين سني 32، 20 سال، ميانگين وزني 70.11 و ميانگين قدي 176.32 اجرا شد. از بين افراد مورد مطالعه هفت نفر متاهل و 83 نفر مجرد بودند دامنه سني افراد مورد مطالعه بين 18 تا 24 سال و همگي آنها دانشجوي دوره کارشناسي بودند.
آزمون برابري ميانگينهاي گروهي نشان داد که بين سه گروه مورد مطالعه (لاغر، بهنجار و چاق) از نظر اضطراب، افسردگي، اختلال عملکرد اجتماعي و شکايات جسماني تفاوت معني دار وجود دارد. بررسي ميانگين گروهها در هر يک از شاخصهاي چهارگانه سلامت رواني نشان داد ميزان افسردگي اختلال عملکرد اجتماعي و شکايات جسماني در افراد لاغر بيشتر از دو گروه ديگر است اما ميزان اضطراب در افراد چاق بيشتر از افراد لاغر و بهنجار است.
نتايج برخي تحقيقات ديگر هم نشان دادهاند که عدم سازگاري با محيط اجتماعي باعث از دست رفتن وزن و به وجود آمدن لاغري ميشود در اختلال جسماني سازي، ويژگيهاي يگري مثل خلق افسرده، حالت برانگيخگتي و رفتار ضد اجتماعي نيز ديده ميشود لذا با توجه به ارتباط افسردگي و رفتار اجتماعي نامطلوب با لاغري، ارتباط جمسانيسازي با لاغري دور از انتظار نيست.
شايد يکي از دلايل ارتباط جسماني سازي با لاغري اين باشد که در افراد جسماني ساز، نشانههاي معدهاي رودهاي مثل تهوع، استفراغ، اسهال و عدم تحمل چندين غذاي متفاوت به کرات ديده ميشود.
از سوي ديگر، در اين پژوهش معلوم شد ميزان اضطراب در افراد چاق بيشتر از افراد لاغر و بهنجار است. بسياري از مردم ادعا دارند که به هنگام اضطراب يا ناراحتي، بيشتر غذا ميخورند و شواهد، گوياي آن است که فشار عصبي امکان دارد سبب شود فرد بيشتر غذا بخورد. ساير پژوهشها هم از وجود ارتباط قوي بين اختلالات اضطرابي با چاقي، بيش از ارتباط افسردگي با چاقي است.
اين محققان معتقدند که اضطراب نقش تعيينکنندهاي در پرخوري دارد و نقش پرخوري در چاقي بر کسي پوشيده نيست. در تحقيقات ديگر نرخ شيوع اختلالات اضطرابي در افراد چاق بيشتر از شيوع آنها در افراد بهنجار گزارش شده است.
يکي از علل مهم چاقي در کودکان نيز اضطراب، فشار رواني عنوان شده است؛ اما غير از حالات روانشناختي عوامل فرهنگي و اجتماعي نيز در چاقي يا لاغري افراد نقش مهمي دارند. در بسياري از فرهنگها در سراسر جهان، مردم نسبت به وزن خود حساسند.
در ايران افراد غالبا از کودکي نگران وزن خود هستند به ويژه اگر اضافه وزن داشته باشند و ديگران اذيتشان کنند و آنان را به جمع خود راه ندهند.
وقتي کودکان به سنين نوجواني ميرسند بسياري از آنان بيش از اندازه دل مشغول وضع ظاهري خود ميشوند و علاقه دارند وضع ظاهر خود را تغيير دهند اين کودکان غالبا نگراني خود را در مورد مشکلات پوستي اظهار ميدارند و دوست دارند اندامي بهتر يا ورزشکارانهتر داشته باشند.
اشخاصي که بدن نامطلوب دارند غالبا به ديد ديگران تنبل، راحت طلب و پرخور ميآيند و بسياري از آنان آرزو ميکنند يا ميکوشند بدني داشته باشند که از نظر زيست شناسي دستيابي به آن امکانپذير نيست.
به عنوان نمونه در افراد دچار بي اشتهايي عصبي، اين انديشه که اضافه وزن دارند تا مدتها پس از لاغر شدن ادامه مييابد.
وقتي اين افراد آنچنان لاغر ميشوند که چيزي به غير از پوست و استخوان از آنان باقي نميماند، بازهم خود را بسيار چاق ميانگارند و ميانديشند اندازه بدنشان هنوز بسيار بزرگ است. در تحقيق حاضر، صرفا نقش حالات روانشناختي در چاقي و لاغري بررسي شده و اهميت اختلالات خلقي و اضطرابي در چاقي و لاغري، مورد تاکيد قرار گرفت.
اين تحقيق، به تمامي متخصصان مرتبط با لاغري و چاقي توصيه کرده است در کنار علل زيست شناختي، علل روانشناختي لاغري و چاقي را جدي بگيرند و به محققان نيز پيشنهاد داده است در تحقيقات آتي ابعاد اجتماعي و فرهنگي لاغري و چاقي را در مورد بررسي قرار دهند تا زمينههاي فرهنگي اين دو مشکل جسمي بيشتر آشکار شود.
ارسال نظر