گوناگون

تحلیل سید محمود کاشانی در خصوص کودتای ۲۸مرداد

پارسینه: متن حاضر سخنراني جناب آقاي دكتر كاشاني عضو هيئت مديره دوره ۲۲ كانون وكلاي دادگستري مركز - در كنفرانس ۸ - ۱۰ جون ۲۰۰۲ مطابق با ۱۸ - ۲۰ خرداد ۱۳۸۱ در مركز مطالعات خاورميانه ، كالج سنت آنتوان دانشگاه آكسفورد۱ مي باشد .

براي من موجب خشنودي است كه در اين مركز دانشگاهي و در جمع شخصيتهاي علمي سخنان خود را ايراد كنم . اميدوارم گفتگوهايي كه در اينجا انجام ميشود در خور و شايسته چنين مركز بلندپايه علمي بوده و نتايجي كه به دست ميآيد برپايه واقعيتهاي رسمي تاريخي باشد . همچنين صميمانه از هر گونه پيشنهادي كه به عميقتر ساختن پژوهشهاي تاريخي در اين بخش مهم از تاريخ ايران كمك كند استقبال ميكنم . مقاله اصلي من در اين زمينه ، در حدود ۱۰۰ صفحه تنظيم گرديده كه كوتاه شدهاي از آن را در اين سمينار ارائه ميدهم . آمادگي كامل دارم و با اشتياق فراوان هر گونه پرسشي را كه در اين زمينه مطرح شود پاسخگو خواهم بود . به ويژه آنكه اين سخنراني به هيچ عنوان در برگيرنده بحثهاي كهنه و تكراري نبوده بلكه نگاه تازهاي به رويدادها و دلائل ناكامي نهضت ملي ايران است . از آن هنگام تاكنون در ميان انبوهي از كتابهايي كه انتشار يافته است ، مردم ميهن ما شاهد برخورد گزينشي با اسناد و مدارك تاريخي بودهاند . با در نظر گرفتن اين مقدمات بحث خود را آغاز ميكنم .

مبارزه پيگير مردم ايران در برابر نفوذ دير پاي دولت انگلستان در نظام سياسي و اداري كشور ما پس از تجاوز نظامي متفقين به خاك ايران در جنگ جهاني دوم و نقض بيطرفي كشور ما شتاب بيشتري گرفت . اين مبارزه كه براي بيرون راندن ارتشهاي اشغالگر و سپس قطع نفوذ سياسي و سلطه انحصاري شركت نفتي وابسته به دولت انگلستان از منابع نفتي ايران بود به پيدايش نهضت ملي ايران منتهي شد و در پي يك دهه تلاش خستگي ناپذير به پيروزي رسيد . قانون ملي كردن صنعت نفت مصوب اسفند ۱۳۲۹ يكي از ثمرات اين نهضت بزرگ و مردمي در ايران بود . پشتيباني عامه مردم ، روحانيت و حضور شخصيتي چون آيتالله كاشاني كه سالهاي طولاني از عمر خود را در مبارزه با بيگانگان سپري كرده بود و يك اقليت نيرومند از نمايندگان هوادار حقوق مردم در مجلس قانونگذاري در دورههاي ۱۵ ، ۱۶ ، ۱۷ ، دستيابي اين نهضت را به هدفهاي آن امكانپذير ميكرد . اگر چه پرداخت غرامت عادلانه در قانون ۹ مادهاي مربوط به اجراي قانون ملي شدن نفت از سوي مجلس پيش بيني شده بود ، با اين حال مقامات دولت انگليس در برابر خواسته مشروع ملت ايران و دريافت غرامت عادلانه تسليم نشدند و موجبات يك درگيري جهاني عليه ملت ايران را فراهم ساختند .

دولت آمريكا كه در دوران مبارزه و پس از ملي شدن نفت ، همسويي با دولت ايران نشان ميداد ، در مراحل نهايي و پس از توافقهايي پنهاني بر سر سهيم شدن در منابع نفتي كشور ما با انگلستان متحد گرديد و يا به شكست كشانيدن نهضت ملي ، مردم ايران را از حق آزادي و تعيين سرنوشت و بهرهبرداري از منابع طبيعي كشور خود محروم كردند . در همين حال براي پنهان ساختن مداخله خلاف حقوق بينالملل خود با راه انداختن تبليغات سنگين و انبوهي از كتابها و مقالات ، چنين دخالت سازمان يافتهاي را به گونه يك كودتاي نظامي و درگيري داخلي جلوهگر ساختند تا بتوانند چهره خود را در زير پوششي از شعارهاي انسان دوستانه و طرفداري از حقوق بشر آرايش كرده و براي هميشه پرچمدار فرهنگ و دموكراسي در جهان باقي بمانند .

آقاي باري روبين ، يكي از برجستهترين كارشناسان مسايل خاورميانه و عضو مركز پژوهشهاي استراتژيك و امور بينالمللي دانشگاه جرج تاون در بخشي از كتاب خود ، ‹‹ جنگ قدرتها در ايران ›› به اين پنهان كاريها اشاره كرده و مينويسد :

‹‹ بر خلاف آمريكاييها كه بيش از اندازه درباره نقش خود در جريان سقوط مصدق و بازگشت شاه بر مسند قدرت سروصدا به راه انداختند ، انگليسها درباره نقش حساسي كه در اين كار داشتند سكوت اختيار كردند و گناه همه مسائل و مشكلات بعدي را به گردن آمريكاييها انداختند . . . . . ›› ۳ در برابر سكوت مستمر انگلستان و آمريكا در زمينه مكانيزم مداخله خود در ناكام ساختن نهضت ملي ايران كه زيانهاي برگشت ناپذير مادي و معنوي سنگيني به كشور ما وارد ساخت ، پژوهشگران ايراني نميتوانند دست روي دست گذارده و چشم به انتشار احتمالي اسناد ، گشوده شدن بايگاني وزارت خارجه و سازمانهاي جاسوسي اين كشورها بدوزند . ۴ نوشتههاي اشخاص وابسته به سياستهاي مزبور نيز كه كوششهاي فراوان براي سرپوش گزاردن بر اين رويداد بزرگ در ايران و جهان انجام ميدهند ، در دراز مدت نميتواند از روشن شدن حقيقت جلوگيري به عمل آورد . انبوهي از اسناد و مدارك در كشور ما به صورت متن گفتگوهاي نمايندگان در مجلس ، روزنامهها ، كتابهاي خاطرات و نوشتههاي ديگر در دسترس هستند كه انجام يك پژوهش مستند در زمينه شيوه مداخله بيگانگان براي براندازي نهضت ملي ايران و بهره گرفتن از اين تجربه تاريخي را امكانپذير ساختهاند . من در اين مقاله به ساختار كلي اين دخالت پرداخته و نكات اصلي آن را به گونه كوتاه بيان ميكنم :





۱ . شناخت فضاي سياسي حاكم بر كشور

دولت انگلستان با تجاوز نظامي به كشور ما در شهريور ماه سال ۱۳۲۰ و بهره گرفتن از عوامل داخلي خود كه در سطوح گوناگون جاسازي كرده بود در مقام تثبيت سلطه انحصاري خود بر منابع نفت جنوب بود ولي در همين حال با چالشهاي دشواري روبرو بود . از يك سو مبارزه ملت ايران براي پايان بخشيدن به اشغالگري و احياي حقوق خود بر منابع نفتي و از سوي ديگر در خواستهاي شركتهاي نفتي آمريكايي و دولت شوروي براي سهيم شدن در بخشهاي ديگري از منابع نفتي كشور . اوضاع و احوال جهاني دولت انگلستان را ناگزير ميكرد براي دفاع از منافع انحصاري شركت نفت انگليس در ايران تا حدودي بر درآمدهاي نفتي ايران بيفزايد تا با حفظ اساس قرارداد امتياز نفت جنوب ، رضايت ملت ايران را جلب كرده و دولت ايران بتواند در برابر درخواستهاي شركتهاي رقيب ايستادگي كند . گفتگوهاي دولت ايران و مقامات شركت نفت انگليس به تنظيم اصلاحيهاي بر قرارداد نفتي سال ۱۳۱۲ انجاميد كه به لايحه الحاقي ‹‹ گَس - گلشائيان ›› شهرت يافت . در زمينه لايحه الحاقي دو نگرش وجود داشت . آيتالله كاشاني كه پيشگامي مبارزات نيرومندي را در سطح كشور داشت در انديشه بر چيدن بساط استعماري شركت نفت بود . اين شركت به شيوه دولتي در درون دولت ايران عمل ميكرد . اهرمهاي واقعي قدرت را در دست داشت و عامل اصلي ركود و بازدارنده هر گونه پيشرفت اقتصادي و اجتماعي در كشور بود . ولي مقامات دولت ايران كه گفتگوهاي تدوين اين لايحه را پيگيري كرده بودند و اكثريت نمايندگان مجلس كه از سياست انگلستان پيروي ميكردند و گروهي از وابستگان به انگليسها از تصويب اين لايحه پشتيباني ميكردند .

بدين ترتيب عوامل داخلي انگلستان در مقام زمينه سازي تصويب لايحه الحاقي بر آمده و نخست در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ با دستاويز ترور نافرجام شاه ، آيتالله كاشاني را دستگير و به لبنان تبعيد كردند . آيتالله كاشاني از لبنان مبارزه خود را با سياست انگلستان ادامه داد و با فرستادن پيام مفصلي به مجلس در ارديبهشت سال ۱۳۲۸ دلائل تبعيد خود را چنين بيان داشت :

‹‹ تبعيد اين خادم اسلام و ملت با آن وضع فجيع ، براي تغيير قانون اساسي و انتخابات فرمايشي و سوار كردن خيانتكاران و نورچشمان به گُرده اين ملت فلكزده و مسئله نفت و تجديد بانك شاهي است . . . ›› و در بخش ديگري با تاكيد بر ضرورت بهرهمند شدن ملت ايران از سرمايههاي نفتي خود خطاب به نمايندگان مجلس دوره پانزدهم كه در انتظار تقديم لايحه الحاقي بودند افزود :

‹‹ راضي نشويد نفت را كه بايد عمده اصلاح بيچارگي اين ملت لخت و گرسنه از آن بشود به رايگاني به نفع اجنبي از كَفَش برود و شركت نفت علاوه بر آنچه از گذشته دادني است و ميخواهد پايمال كند سعي دارد كليه اراضي نفت خيز جنوب را كه جزء امتيازش نيست در قرارداد جديد ، جزء امتيازش نمايد . در اين امر خطير حياتي لازم بود اشخاص محل اعتماد از طرف دولت تعيين شوند نه اين اشخاص كه معين شدهاند و بالجمله جديت و فداكاري لازم است كه با آنهمه داد و بيداد و فرياد ، حق ملت ضايع نشود . ›› ۵ سرانجام لايحه الحاقي به مجلس تقديم شد و در واپسين روزهاي اين مجلس در دستور كار قرار گرفت . فضاي استبدادي حاكم بر جامعه و شرايط اجتماعي ، اين اميد را براي آنان به وجود آورده بود كه لايحه در چنين شرايطي از تصويب مجلس بگذرد و دولت انگليس بتواند بر چالشهايي كه با آنها روبرو بود پيروز شود . ولي تعداد اندكي از نمايندگان اقليت اين مجلس در برابر تصويب لايحه ايستادگي كردند . ۶

در اين نبرد سرنوشت ساز دكتر مصدق زندگي آرامي داشت و كمترين نقشي در مقابله با هدفهاي دولت انگلستان ايفاء نميكرد . در همين هنگام يكي از نمايندگان اقليت مجلس به خانه او مراجعه كرد و با اصرار خواستار برخورد او با لايحه الحاقي شد ولي او همچنان در لاك بي عملي باقي ماند و حاضر به نشان دادن مخالفتي نشد تا آنكه در تاريخ ۳۰ تير ماه ۱۳۲۸ نامهاي به مجلس فرستاد و با شگفتي فراوان به گونه ضمني آن را تاييد كرد . در بخشي از اين نامه با اشاره به اين لايحه چنين آمده است كه :

‹‹ . . . در صورتي كه بايد بگذرد اگر ميتوانيد درباره ماده واحده توضيح دهيد كه شش شلينگ حقالامتياز ، ليره طلاست كه به نرخ روز ، ليره كاغذي پرداخته ميشود يا كلاه كاغذي است . . . ›› .

بنابراين حداكثر خواسته دكتر مصدق اين بود كه در صورت تصويب اين لايحه الحاقي ، حق امتياز دولت ايران به ليره طلا پرداخت شود كه اين هم چيز تازهاي نبود . زيرا در قرارداد سال ۱۳۱۲ مكانيزمي براي جبران كاهش قيمت ليره اسكناس پيش بيني شده بود . خوشبختانه نمايندگان مخالف لايحه به اين اندرز گوش فرا نداده و همچنان به مخالفت با اساس لايحه الحاقي ادامه دادند تا دوره مجلس پانزده سپري شد و موقتا خطر بزرگي از سر ملت ايران گذشت . ۷

با اين حال دولت انگلستان و عوامل داخلي آن در مقام برگزار كردن يك انتخابات فرمايشي براي مجلس دوره شانزدهم بودند تا بتوانند كار نفت را بر پايه خواستههاي خود سامان دهند . ولي انتخابات مجلس شانزدهم به ناكامي رسيد . دولت انگلستان كه خود را در برابر امواج خروشان نهضت مردمي در ايران ناتوان يافت استراتژي تازهاي در پيش گرفت . نخست شخص دكتر مصدق كه خود را پيش از اين بازنشسته سياسي معرفي ميكرد به صحنه آورده و او را بر موج نهضت سوار كردند . ۸ او به مجلس دوره شانزدهم كه سپس انتخابات مجدد آن برگزار شد راه يافت و با خواندن پيامهاي آيتالله كاشاني در اين مجلس هر چه بيشتر خود را به كانون قدرت در نهضت ملي ايران نزديك و اعتماد سران آن را به خود جلب كرد . انگليسها از اين پس گروه قابل توجهي از مهرههاي وابسته خود را در دولت و مجلس و ديگر پستهاي كليدي بسيج كرده و به تدريج براي نخست وزيري مصدق زمينه چيني كردند و او هم توانست نقش خود را با مهارت و هنرمندي فراوان به مورد اجرا گذارد . اين گروه در هم تنيده ، اساس حكومت ملي و مشروطيت را از صحنه سياسي كشور ما بر چيدند و از قوه مجريه ، مقننه و دادگستري كشور صورت ظاهري بيش باقي نگذاردند .





۲ - به بن بست كشيدن اقتصاد كشور

هنگامي كه دكتر مصدق توانست با جلب موافقت آيتالله كاشاني و نمايندگان مجلس شانزدهم در ارديبهشت ۱۳۳۰ به نخست وزيري برسد ، نخستين بند برنامه دولت خود را اجراي قانون ملي شدن صنعت نفت و به كارگيري درآمدهاي حاصله در جهت تقويبت بنيه اقتصادي كشور و ايجاد موجبات رفاه و آسايش عمومي اعلام كرد . اين همان خواستهاي بود كه آيتالله كاشاني نيز براي آن مبارزه كرده و آنرا از هدفهاي خود قرار داده بودند . ولي مسئله مهم اين است كه در زمينه اين برنامه در خلال دو سال و سه ماه اين حكومت چه اقداماتي انجام شد ؟ سياست انگلستان اين بود كه با قطع درآمدهاي نفتي ايران ، كشور ما در تنگناي اقتصادي قرار گيرد و از بهرهبرداري از صنعت نفت ملي شده محروم گرديده و سرانجام تسليم افزون طلبيهاي اين دولت گردد . دولت آمريكا كه علاقمند به ورود شركتهاي نفتي آمريكايي به حوزههاي نفتخيز كشور ما بود ، در آغاز كار نقش ميانجي گري ميان ايران و انگليس را به عهده گرفت . آچسُن ، وزير امور خارجه آمريكا در ارديبهشت ۱۳۳۰ در پيشنهادهاي خود از انگلستان خواست كه اصل ملي شدن صنعت نفت را در ايران به پذيرد در همين راستا ، نماينده بلندپايه خود ، آورل هريمن را براي گفتگو با دولت ايران در ۲۳ تيرماه ۱۳۳۰ به تهران فرستاد تا راه حلي براي نفت ايران و صدور آن به بازارهاي جهاني فراهم كند . دولت انگلستان تصويب قانون ملي شدن نفت را در حكم الغاي يك سويه قرارداد سال ۱۳۱۲ و بي اعتبار ميدانست ولي ناگزير شد اصل ملي شدن نفت در ايران را كه از حقوق پذيرفته شده دولتها بود به رسميت شناسد و در همين حال با طرح شكايتي در ديوان بينالمللي دادگستري خواستار توقيف صدور نفت ايران و پرداخت غرامت ناشي از ملي شدن نفت در ايران شد .

در خلال اين سالها كشورهاي اروپايي و ژاپن نياز فراوان به نفت ايران داشته و پارهاي از كشورهاي اروپاي شرقي چون لهستان ، چك اسلواكي ، مجارستان و كشور چين با داشتن امكانات حمل نفت درخواستهاي جدي براي خريد نفت ايران داشتند ولي دولت مصدق به آنها ترتيب اثر نداد . در آبان ۱۳۳۰ رابرت گارنر ، قائم مقام بانك جهاني در آمريكا با مصدق ملاقات كرد و سپس نمايندگان اين بانك تا پايان سال مزبور گفتگوهاي خود را براي حل و فصل مسئله نفت ايران ادامه دادند . بانك جهاني پيشنهادي را بر پايه ميانجي گري ميان ايران و انگليس به دولت ايران ارائه كرد كه ميتوانست مشكل نفت را موقتا حل كند و كشور ما را از بن بست مالي برهاند ولي دولت مصدق هيچگاه پاسخ روشني به آن نداد و سرانجام گارنر كوششهاي خود را متوقف كرد .

در سال ۱۳۳۱ پس از صدور حكم ديوان جهاني دادگستري و اعلام عدم صلاحيت اين ديوان در رسيدگي به دعوي انگلستان ، زمينههاي لازم براي حل و فصل مسئله نفت از هر سو فراهم بود . ولي دولت مصدق با استفاده ابزاري و سياسي از مسئله نفت همچنان از پيمودن هر راهي براي تعيين يك چارچوب قراردادي براي حل مسئله نفت خودداري ميكرد . در ۱۶ مرداد ۱۳۳۱ پيشنهاد مشترك اول آمريكا و انگلستان به ايران تسليم شد كه برپايه آن تعيين غرامت مورد ادعاي دولت انگليس كه در قانون ۹ مادهاي اجراي قانون ملي شدن نفت هم پيش بيني شده بود به ديوان جهاني دادگستري واگذار شود و سپس نمايندگان ايران و انگليس ترتيب جريان نفت را به بازارهاي جهاني بدهند . اين پيشنهاد نيز از سوي دولت مصدق رد شد . پيشنهاد مشترك دوم آمريكا و انگلستان در يكم اسفند ۱۳۳۱ به دولت ايران تسليم شد كه ضمن بر طرف كردن پارهاي از ايرادات و پيشنهادات نخستين ميتوانست مشكل مالي ايران را در چارچوب قانون ملي شدن نفت بر طرف كرده و نهضت ملي ايران را از بن بستي كه فرا روي آن گذارده شده بود برهاند . با آنكه بسياري از كارشناسان نفتي و سياسي پذيرش اين پيشنهاد رابه سود دولت ايران ميدانستند ولي باز هم مصدق آنرا رد كرد و كشور را از جهت مالي و سياسي به سوي بحرانهاي خطرناك كشانيد . اجرا نشدن قانون ملي شدن صنعت نفت كه يكي از دو برنامه مورد تعهد دولت مصدق بود آنهم در شرايطي كه ملت ايران از اتحاد سياسي و اقتدار ملي برخوردار بود زيانهاي جبران ناپذيري را به ملت ايران وارد ساخت .





۳ - بي اعتبار كردن مجلس شوراي ملي

از ديگر علل ناكامي نهضت ملي ايران ، سياست حادثه آفريني و ايجاد تنش در مسائل سياسي و اجتماعي در كشور و كاشتن بذر اختلاف و رويا رويي با مجلس بود كه مصدق در پيش گرفت . كشوري كه درگير مبارزهاي توانفرسا با دولت انگلستان در مسئله نفت بود به ويژه پس از پيروزي قيام تير ماه سال ۱۳۳۱ گام به گام با چالشهاي دروني و فلج كنندهاي روبرو شد :

- مصدق هيچ اقدامي در زمينه اصلاح قانون انتخابات كه برنامه كار ديگر اعلام شده دولت او بود انجام نداد و انتخابات دوره هفدهم برپايه همان قانون سابق و با اعمال نفوذ گسترده دستگاه دولتي انجام شد .

- در روند برگزاري انتخابات ، با صدور يك تصويب نامه غير قانوني در تاريخ ۲۹ ارديبهشت ۱۳۳۱ دستور توقف انتخابات را در ۳۳ حوزه انتخاباتي صادر و از برگزيده شدن ۵۶ نماينده از ۱۳۶ نماينده مجلس جلوگيري كرد و همين امر باعث شد كه كشور ما از وجود يك مجلس نيرومند محروم و در بحرانهاي سياسي آينده آسيب پذير گردد . مصدق در ۲۰ مرداد ۱۳۳۱ لايحهاي به مجلس تقديم كرد و با بهرهگرفتن از وضعيت سياسي كشور ، اختيار قانونگذاري را براي شش ماه از مجلس گرفت و اصول قانون اساسي به ويژه تفكيك قوا را زير پا گزارد .

- مصدق در آذرماه ۱۳۳۱ با بهره گرفتن از اختيارات قانونگزاري ، لايحهاي را براي اصلاح قانون انتخابات امضاء كرد كه بر پايه يكي از بندهاي آن تعداد نمايندگان را از ۱۳۶ تن كه در قانون پيش بيني شده بود به ۱۷۲ نماينده افزايش ميداد . در صورت اجراي اين لايحه ، مجلس هفدهم كه تنها با ۷۹ نماينده به كار خود ادامه ميداد به حالت تعطيل در ميآمد . تعدادي از نمايندگان اقليت با احساس خطر از تعطيل شدن مجلس در جلسه ۱۲ ديماه ۱۳۳۱ يك طرح سه فوريتي تقديم كردند كه اين لايحه شامل حال مجلس موجود نشود . وزير كشور ، فكر انحلال مجلس را به شدت تكذيب كرد مصدق نيز به سختي در برابر تصويب اين طرح ايستادگي كرد ولي براي جلوگيري از تصويب اين طرح سه فوريتي ، ناگزير شد لايحه خود را دنبال نكند و طرح مزبور مسكوت گذارده شد .

- در ۱۸ ديماه سال ۱۳۳۱ مصدق لايحه تمديد اختيارات قانونگذاري را براي يك سال ديگر به مجلس تقديم كرد و با اين دستاويز كه براي انجام اصلاحات بايد اختيارات داشته باشد و اصلاح قوانين سابق به طريق عادي فرصت بسيار زيادي ميخواهد و بايد قوانين تازهاي در اسرع وقت به تصويب برسد با زور ، فشار و جنگ رواني عليه مجلس در صدد تصويب آن برآمد . آيتالله كاشاني با فرستادن نامه مورخ ۲۷ ديماه ۱۳۳۱ به مجلس و نامه ۲۹ ديماه به مصدق و انجام گفتگوهاي گوناگون با روزنامهها و دكتر بقايي و حائريزاده با نطقهاي تفصيلي در مجلس به سختي در برابر اين لايحه ايستادگي و از حق قانونگذاري مجلس و اصل تفكيك قوا دفاع كردند ولي مصدق توانست با جوسازي و بهرهبرداري از حربه نفت و اينكه در صورت تصويب اين لايحه ظرف ۴۸ ساعت مسئله نفت را حل خواهد كرد و با كمك شبكه حزب توده و به راه انداختن اعتصاب در شهرهاي گوناگون ، اين لايحه را از تصويب مجلس بگذارند . بدين ترتيب حكومت دموكراسي و قانون اساسي در كشور ما عملا برچيده شد و نظام خودكامه و استبدادي برقرار گرديد . با اين حال بر پايه اين اختيارات ، هيچ لايحه مهم و يا غير عادي تصويب نشد . پارهاي از لوايحي كه به امضاي شخص نخست وزير رسيد اگر به مجلس دوره هفدهم تقديم ميشد ، با بحث و بررسي نمايندگان و گذرانيدن روند قانونگذاري تصويب ميشد و نيازي به واگذاري اختيار قانونگذاري به نخست وزير نداشت . البته پاره ديگري از اين لوايح بر خلاف اصول قانون اساسي بود و نمايندگان مجلس زير بار آنها نميرفتند . مسئله نفت كه دستاويز ديگر گرفتن اختيارات قانونگذاري بود به فراموشي سپرده شد و تا پايان دوره نخست وزيري مصدق هيچ اقدام موثري براي حل و فصل آن صورت نگرفت . در اين هنگام سران نهضت ، پيش بيني روشني از انگيزه اصلي مصدق در گرفتن اختيارات قانونگذاري از مجلس نداشتند اگر چه نسبت به پيامدهاي زيانبار آن هشدار دادند . در مجموع ، گرفتن اختيار قانونگذاري به سستي كشيدن مجلس و آسيب جدي به وحدت ملي را به دنبال داشت . ۹







۴ ـ همكاري با حزب توده

آزاد سازي غير رسمي فعاليت حزب توده پس از قيام پيروزمند ۳۰ تير ۱۳۳۱ از سوي مصدق و همكاري پنهاني وي با اين گروه قدرتمند روسي ـ انگليسي ، ضربه شديدي بر امنيت ملي ايران بود . تشكيل و فعاليت اين حزب به موجب مواد ۱ و ۲ قانون اقدام كنندگان بر عليه امنيت و استقلال مملكتي مصوب ۲۲ خرداد ۱۳۱۰ ، با دور انديشي و در نظر گرفتن شرايط سياسي ، فرهنگي و همسايگي ايران با كشور شوروي به حق ، غير قانوني اعلام شده بود . پس از اشغال كشور ما از سوي نيروهاي نظامي متفقين در سوم شهريور ۱۳۲۰ و بيرون راندن رضا شاه از كشور ، حزب توده با پشتيباني دولت شوروي فعاليت خود را آغاز كرد . در ۱۵ بهمن ماه سال ۱۳۲۷ به دليل همكاري سران اين حزب در توطئه ترور محمدرضا شاه در دانشگاه تهران ، بار ديگر از فعاليت آن جلوگيري شد . با اين حال نفوذ تدريجي عوامل انگلستان در سطوح بالايي اين حزب ، آن را به يكي از اهرمهاي فشار در پيشبرد توطئههاي اين دولت براي براندازي نهضت ملي ايران تبديل كرد . مصدق بر خلاف قوانين لازم الاجراي كشور به اين حزب غير قانوني اجازه فعاليت داد و اين حزب توانست بي هيچ مانعي در صحنه سياسي كشور ظاهر شده و فعاليتهاي خود را گسترش دهد و به ويژه گروه بزرگي از افسران و پرسنل نيروهاي مسلح را وارد شبكههاي پنهاني خود سازد . دولت انگلستان از يك سو از اين حزب نيرومند وابسته به بيگانه به عنوان ابزاري براي رويارويي با نيروهاي ميهن دوست و هواداران نهضت ملي ايران بهرهبرداري كرد و از سوي ديگر با تجربهاي كه از رويدادهاي يونان در سال ۱۹۴۷ داشت يك بار ديگر توانست از تب ضد كمونيستي و جنون ‹‹ مك كارتيزمي ›› ۱۰ كه در آمريكا وجود داشت بهرهبرداري كند و با مطرح نمودن حزب توده و بزرگنمايي آن ، دولتمردان آمريكا را به دخالت مستقيم و رويارويي جدي با نهضت ملي ايران بكشاند .



۵ ـ ترور شخصيت سران نهضت

ترور شخصيت آيتالله كاشاني در يك برنامه ريزي دقيق و به كار گرفتن انبوهي از روزنامههايي كه هزينههاي خود را از دستگاه دولتي ميگرفتند و فعاليت گسترده افرادي كه به گونه ستون پنجم بيگانگان به شايعات و تهمتهاي ناروا دامن ميزدند از برنامههاي ويرانگر مصدق در اين دوران است . متهم ساختن دكتر بقايي كه از نمايندگان درستكار و پيشگام نهضت ملي و از پشتوانههاي اصلي آن بود ، ۱۱ به شركت در قتل افشار طوس و تقديم لايحه سلب مصونيت پارلماني از وي در همين راستا انجام شد . اگر چه مصدق با وجود اكثريتي از نمايندگان كه در مجلس داشت نتوانست موفق به سلب مصونيت از وي شود ولي اين تبليغات مسموم براي گمراه كردن مردم و به سستي كشيدن نيروي پرتوان نهضت موثر بود .





۶ - آزاد سازي ارتباطات زاهدي

سرلشكر بازنشسته فضلالله زاهدي كه در كابينه اول مصدق سمت وزارت كشور را به عهده داشت براي به دست گرفتن سمت نخست وزيري اعلام آمادگي كرده بود ولي از پشتيباني چنداني در مجلس برخوردار نبود . ۱۲ آيتالله كاشاني در تاريخ ۱۰ اسفند ۱۳۳۱ در يك گفتگوي مطبوعاتي به گونه روشن اعلام كرد كه از نخست وزيري زاهدي حمايت نميكند . ۱۳ ولي مصدق براي مطرح ساختن زاهدي يكبار در اسفند ۱۳۳۱ او را دستگير و زنداني كرد و پس از آزادي گاه و بي گاه او را مورد تهديد قرار ميداد و مامورين حكومت نظامي را چند بار به خانه او فرستاد تا توجه اذهان عمومي را نسبت به او جلب كند . زاهدي به دليل نگراني از دستگيري ، در تاريخ ۱۴ ارديبهشت ۳۲ در مجلس متحصن شد و تا دهم تيرماه كه آيتالله كاشاني رياست مجلس را به عهده داشت به تحصن خود ادامه داده و در همين حال زير نظر و كنترل بود و نميتوانست به گونه فعال ارتباطات خود را با بيرون از مجلس برقرار كند . ولي پس از آنكه دكتر معظمي با برنامهريزي و اصرار مصدق به رياست مجلس رسيد روز ۲۹ تيرماه ، سرتيپ رياحي رئيس ستاد ارتش و دكتر ملك اسمعيلي معاون نخست وزيري با معظمي ديدار و گفتگو كردند . پيرو اين گفتگو ، معظمي با زاهدي وارد گفتگو شد و توافقهايي حاصل گرديد تا زمينه ترك تحصن زاهدي از مجلس فراهم شود و در واقع به او تامين داده شده و در همان روز ۲۹ تير ، زاهدي به تحصن خود پايان داده و با اتومبيل رئيس مجلس به بيرون برده شد . ۱۴ باين ترتيب دست زاهدي در فعاليتهاي سياسي باز گرديد تا فرصتهاي لازم را براي برقرار كردن ارتباطات خود به دست آورد . بي گمان اين اقدامات كه از سوي مقامات بلندپايه و ياران مصدق انجام شده به دستور و با رهنمود شخص وي و در راستاي فراهم آوردن مقدمات تسليم قدرت دولتي به زاهدي بوده است .



۷ ـ منحل ساختن مجلس هفدهم

و سرانجام آنكه دكتر مصدق در ۶ تيرماه ۳۲ برنامه انحلال مجلس را كليد زد . در حالي كه او از پشتيباني اكثريت نمايندگان مجلس برخوردار بود و در طول دوران زمامداري خود هيچ اقدام مثبتي انجام نداده و مردم دچار تنگدستي و نارضايي و اوضاع مالي دولت بحراني بود با اين دستاويز كه تعدادي از نمايندگان در مجلس مخالف دولت هستند و احتمال دارد مجلس هفدهم با راي عدم اعتماد او را از نخست وزيري بر كنار كند ، تهديد به تعطيل مجلس كرد . در ۲۲ تيرماه نيز قصد خود را براي منحل ساختن مجلس آشكار ساخت و برنامه زمانبندي خود را براي به راه انداختن يك رفراندوم فرمايشي و مخالف قانون اساسي در ۱۲ مرداد در تهران و در ۱۹ مرداد در شهرستانها اعلام كرد . اين رفراندوم با مخالفت سرسختانه و ايستادگي آيتالله كاشاني و نمايندگان اقليت مجلس و با اعتراض ملايم هواداران مصدق ۱۵ روبرو شد . آيتالله كاشاني براي جلوگيري از انحلال مجلس ، روز هفتم مرداد اعلاميه مفصلي در اعتراض به برگزاري رفراندوم صادر كرد كه در بخشي از آن با بيان اوضاع سياسي كشور و پيامدهاي منحل كردن مجلس و ايجاد حكومت فردي چنين آمده است :

‹‹ يك ملت ضعيف هر چه بنيان مشروطيت و حكومت ملي و طرق مشورت و شركتش در حكومت قوي تر باشد پايه استقلال و خودمختاري و وحدت ملي و تماميت كشورش قويتر است و هر چه حكومت فردي بر آن غالبتر باشد بنيان استقلال و وحدتش ضعيفتر است زيرا هيچ دولت نيرومند خارجي از ملتي نميتواند چيزهايي به زيان كشورش بگيرد ولي از يك فرد به آساني ميگيرد » . ۱۶

آيتالله كاشاني همچنين در خانه خود جلسات سخنراني براي بيدار كردن مردم برگزار كرد و در نخستين جلسه يكي از سخنرانان گفت :

‹‹ چون دولت وسيله تبليغاتي و راديو را از دست ما گرفته ناچار شديم براي اينكه حقايق امر را با مردم در ميان بگذاريم از آنان دعوت كنيم در اين محل اجتماع كنند حرف ما فقط و فقط طرفداري از قانون اساسي است و معتقديم كه بايد اين قانون كه خون بهاي پدران ما بوده بهر طريقي كه ممكن است حفظ شود . بناي مقدماتي نهضت ملي مردم ايران در اين خانه بر ضد هژير و رزمآرا گذاشته شد . امروز موقعيت مملكت از زمان هژير و رزمآراء حساستر است . ››

سپس سخنران ديگري رشته سخن را به دست گرفت ولي در ميان سخنراني او عدهاي از مزدوران بيگانه با شعار هواداري از مصدق اين اجتماع مسالمتآميز را مورد حمله قرار دادند . ۱۷

نمايندگان اقليت مجلس با صدور اعلاميههاي پي در پي و گفتگو با روزنامهها به مخالفت شديد با انحلال مجلس پرداختند . نمايندگان آذربايجان نيز كه مجلس و مشروطيت را در خطر ديده و از نيرومندي و حضور گسترده حزب توده بيمناك بودند اعلاميه مستقلي عليه رفراندوم و اقدامات مصدق خطاب به مردم غيور آذربايجان صادر و اعلام كردند : ‹‹ دكتر مصدق تصميم گرفته است كه چراغ آزادي و مشروطيت را كه شما بر افروختهايد خاموش كند . او ميخواهد بر خلاف قانون اساسي و اصل مشروطيت با رفراندوم دروغي ، مجلس را منحل سازد و مملكت را به پشت پرده آهنين بكشد . . . . . اكنون ۲۸ ماه از حكومت او ميگذرد و نه تنها يك قدم براي اصلاحات كشور بر نداشته و آنچه تا امروز كرده خرابي و ايجاد هرج و مرج و اختلاف و جنگ و جدال داخلي بوده است . فقر و بدبختي و گراني زندگي كه او براي مردم آورده در سختترين ايام جنگ نبود و نفوذ اجنبي را كه وعده قطع آن را به مردم داد خودش بيش از همه در اين مملكت بسط داده . . . . ››۱۸

همچنين هشت تن از نمايندگان با دلايل استواري عليه هيئت وزيران به دليل امضاي تصويب نامه برگزاري رفراندوم براي انحلال مجلس و هزينههاي غير قانوني آن به دادستان تهران اعلام جرم كردند . ۱۹ ولي از آنجا كه وزير دادگستري اين دولت ، دستگاه دادگستري را از اثر انداخته بود به اين اعلام جرم اساسا رسيدگي نشد . تلگرافي هم از سوي سيدابوالحسن حائريزاده رهبر نمايندگان فراكسيون آزادي به دبير كل سازمان ملل متحد فرستاده شد كه در بخشي از آن گفته شده بود :

‹‹ مصدق با توسل به زور عليه پارلمان و قانون اساسي و اعلاميه حقوق بشر قيام كرده و هر گونه اقدام او براي ملت ايران الزام آور نخواهد بود ›› . ۲۰ ولي از آنجا كه سازمان ملل در آن هنگام زير كنترل انگلستان و آمريكا بود و اين دو دولت به دنبال تامين منافع نامشروع خود در كشور ما و در پس پرده و توطئه انحلال مجلس قرار داشتند اعتراض اين گروه از نمايندگان مجلس نيز كه ميخواستند صداي ملت ايران را براي جلوگيري از زير پا گذاردن حقوق مردم در ايران به گوش جهانيان برسانند بازتابي در سازمان ملل و در جهان نداشت .

با وجود اين اعتراضات عمومي ، دكتر مصدق اقدامات خود را براي برگزاري رفراندوم با بهره گرفتن از كمك عوامل بيگانگان پيش ميبرد به ويژه آنكه در روزهاي پاياني تيرماه پس از اعلام برنامه زمان بندي رفراندوم ، ۵۲ تن از نمايندگان مجلس به دستور مصدق استعفا داده و در عمل مجلس شوراي ملي را از كار انداخته بودند . ۲۱ جلسات سخنراني در خانه آيتالله كاشاني در زير فشار هجوم پي در پي عوامل دولتي همچنان ادامه داشت و ايشان در ۱۰ مرداد با صدور اعلاميهاي شركت در رفراندوم را تحريم و اعلام كرد :

‹‹ هم وطنان و برادران عزيزم ، ضمن اعلاميه قبلي از مفاسد و مضار رفراندوم شرحي متذكر و همه مستحضر گرديده و توجه داريد كه عمل به آن چه ضررهايي براي ديانت و ملت و مشروطيت و مملكت در بر دارد . با اين حال دوره خود را دوره انقراض ديانت و استقلال مملكت و ملت قرار ندهيد و طوق رقيت و اسارت و بندگي را به گردن خود نگذاريد .

شركت در رفراندوم خانه برانداز كه با نقشه اجانب طرح ريزي شده ، مبغوض حضرت ولي عصر عجّلالله تعالي فرجه و حرام است و البته هيچ مسلمان وطنخواهي شركت نخواهد كرد . گرچه ممكن است بعضي اشخاض غافل و بي اطلاع از حقايق و مضار آن و خائنين وطن فروش براي انجام مقاصد شوم ديگران در رفراندوم شركت كنند يا آنكه دولت صندوقها را از راي قلابي پر كند علي اَيّ حال عمل به رفراندوم بر خلاف قانون اساسي است و منافي مصلحت ملت و مملكت بوده و هيچگونه اثر قانوني ندارد . ›› ۲۲ از سوي ديگر ، دكتر مظفر بقايي و علي زهري ، از نمايندگان اقليت مجلس كه با سرسختي در برابر رفراندوم و انحلال مجلس مبارزه ميكردند و به دليل اين كه مصدق قصد بازداشت آنان را داشت در مجلس اقامت گزيده بودند با احساس نگراني از پيامدهاي انحلال مجلس در نامهاي سرگشاده در ۱۰ مرداد به مصدق اعلام كردند :

‹‹ به شرط اينكه نخست وزير از تصميم خطرناك انحلال مجلس دست بردارد حاضر هستيم به فوريت از نمايندگي مجلس شوراي ملي استعفا كرده و از مجلس ، مستقيما خود را تسليم زندان شما نمائيم . ۲۳ ولي از آنجا كه مصدق تصميم جدي به منحل كردن مجلس در جهت اجراي طرحهاي بيگانگان داشت به اين پيشنهاد شجاعانه كه دستاويز انحلال مجلس را از دست او ميگرفت پاسخي نداد . در شب هنگام روز ۱۰ مرداد حملات عوامل دولتي و ضرب و جرح مردم كه در خانه آيتالله كاشاني گرد آمده بودند افزايش يافت و يكي از پيروان ايشان به نام محمد حدادزاده با ضربات چاقو به قتل رسيد . ۲۴ آيتالله كاشاني روز ۱۱ مرداد با برگزاري يك گفتگوي مطبوعاتي با خبرنگاران گفت :

‹‹ . . . آقايان مقصود ما از مبارزه و قطع نفوذ انگليس ، اصلاح امور مملكت بود و از وقتي كه آقاي دكتر مصدق مصدر كار شدند هيچگونه اصلاحاتي در شوون مختلف كشور به عمل نيامده است بلكه روز به روز وضع بدتر شده و حكومت دموكراسي ايران را كه بعد از شهريور ۲۰ به وجود آمده بود مبدل به ديكتاتوري شديد كردند . يكي از اعمال آقاي دكتر مصدق اين است كه قانون اساسي را زير پا گذاشته است . . . .

آقاي دكتر مصدق استفاده از راديو دولتي را كه با پول اين ملت تهيه شده است منحصرا براي تبليغات از دولت خويش قرار داده و صدها بلندگو در خيابانها به راه انداخته و مردم را به رفراندوم تشويق ميكند و اگر اقليت بخواهد اين عمل را انجام دهد مامورين انتظامي جلوگيري ميكنند . چند شب است كه بنا به خواهش مردم در منزل من جلسات سخنراني منعقد ميشود و بدستور دولت ، احزاب تحت حمايت مامورين فرماندار نظامي به منزل من حمله ميكنند و عدهاي را مجروح مينمايند . چنانچه ديشب از پشت بام به منزل من حمله شد و يك نفر را در پامنار كه عضو مجمع مسلمانان مجاهد بود كشتند .

آيتالله كاشاني در آخر مصاحبه اظهار داشتند نظر به تضييقاتي كه براي اشخاص فراهم آمده امشب جلسه سخنراني در منزل من برگزار نخواهد شد . ۲۵

توطئه بيگانگان براي منحل كردن مجلس شوراي ملي همچنين با برانگيختن جنگ رواني سهمگين و بكار گرفتن روزنامهها و گروهكهاي مزدور و شبكه عوامل داخلي آنان همراه بود . در اين دوران روزنامههاي هوادار نهضت ملي بسيار محدود و راديو هم در كنترل دستگاه دولتي بود و از اين رو انگليسها توانستند فضاي سياسي جامعه را از طريق انبوهي از روزنامههاي وابسته به خود مسموم ساخته ، رهبران نهضت و نمايندگان مدافع مجلس را مورد اتهامهاي نارواي گوناگون قرار دهند . اين تبليغات فريبكارانه موجب شد كه ملت ايران نتواند از نهضت مردمي و ضد استعماري خود كه سالها براي موفقيت آن مبارزه كرده بود به درستي دفاع كند .

سرانجام دكتر مصدق توانست با اين زمينه چينيها و برقرار كردن فضاي ارعاب در كشور ، توسل به خشونت و در هم كوبيدن اجتماعات مسالمتآميز كه براي نشان دادن مخالفت با انحلال مجلس برگزار ميشد روز ۱۲ مرداد رفراندوم فرمايشي خود را با پشتيباني گسترده حزب توده در تهران برگزار كند . صندوقهاي اخذ راي به گونه جداگانه بود و اصل مخفي بودن راي كه در همه نظامهاي انتخاباتي الزامي است رعايت نگرديد . صندوق راي براي موافقان انحلال مجلس در ميدان سپه و براي مخالفان در مدرسه سپهسالار ( بهارستان ) گذارده شده بود . ۲۶

۸ ـ صدور فرمانهاي عزل و نصب

انحلال مجلس هفدهم به تنهايي ميتوانست موجبات بركناري نخست وزير از سوي شاه و انتقال قدرت دولتي را فراهم كند . طرحي كه بي گمان از سوي انگلستان تهيه شده و شخص مصدق با كمك هواداران خود در مجلس و بهره گرفتن از حزب توده آن را گام به گام عملي ساخت . در آن هنگام رهبران نهضت ملي و بسياري از مردم كه در برابر اقدامات ويرانگر مصدق ايستادگي ميكردند پيش بيني روشني از انگيزه او در منحل ساختن مجلس نداشتند ولي پس از صدور اعلاميه وزارت كشور و اعلان نتايج نهايي رفراندوم براي انحلال مجلس دوره هفدهم روز پنجشنبه ۲۲ مرداد و پخش خبر آن در ساعت ۹ بعدازظهر همان روز از راديو ايران ، ۲۷ فرمان نخست وزيري زاهدي و فرمان بر كناري مصدق روز ۲۳ مرداد از سوي شاه صادر شد . و امروز با قاطعيت ميتوان گفت كه اقدامات مصدق از يك سال پيش از آن يعني متوقف ساختن انتخابات دوره هفدهم با يك تصويب نامه غير قانوني در بسياري از حوزههاي انتخابيه و گرفتن اختيار قانونگذاري از مجلس به مدت يكسال و نيم با هدف به سستي كشيدن مجلس و سپس منحل ساختن مجلس از حلقههاي زنجير يك توطئه بوده و داراي هدفي به جز فراهم ساختن زمينه قانوني واگذاري قدرت دولتي از سوي مصدق به نخست وزير برگزيده شاه نبوده است . ۲۸ بي جهت نبود كه آيتالله كاشاني در اعلاميه تاريخي و فتواي مذهبي قاطع خود در زمينه تحريم شركت در رفراندوم كه دو روز پيش از برگزاري آن انتشار يافت ، رفراندوم را « خانه برانداز كه با نقشه اجانب طرح ريزي شده است ›› توصيف كرد و ‹‹ شركت در آن را حرام و منافي مصلحت ملت و مملكت » دانست . و دكتر بقايي در نامهاي به وزير كشور ( دكتر صديقي ) در ۲۱ مرداد ، انحلال مجلس را خيانت تاريخي مصدق خواند . ۲۹



۹ ـ پذيرش فرمان شاه

فرمان نخست وزيري زاهدي ساعت ۲۳ روز ۲۳ مرداد به وي ابلاغ ميگردد . شاه به زاهدي همچنين پيام ميدهد هر چه زودتر بر اوضاع نابسامان كشور مسلط شود و به ويژه مراقبت كند به جان مصدق آسيبي نرسد . زاهدي صبح روز بعد در جلسهاي تصميم ميگيرد فرمان بركناري مصدق ساعت ۲۳ شب ۲۴ مرداد به وسيله سرهنگ نصيري به مصدق ابلاغ گردد تا هيئت دولت او نيز كه در تابستان تا دير وقت در خانه مصدق جلسه دارند در جريان امر قرار گيرند . نصيري دقايقي پس از ساعت ۲۳ به خانه مصدق ميرسد و از رئيس انتظامات وي ميخواهد اجازه ملاقات او با مصدق را بدهد و هنگامي كه از ديدار مستقيم او جلوگيري ميكنند نامه سر به مهر را براي ابلاغ به مصدق به رئيس انتظامات خانه او تحويل ميدهد . مصدق مدتي او را بلاتكليف نگاه ميدارد ولي سرانجام روي پاكت آن رسيد ميدهد . متن اين رسيد كه سالها بعد انتشار يافت چنين است :

« ساعت يك بعداز نيمه شب ۲۵ مرداد۱۳۳۲ دستخط مبارك به اينجانب رسيد . دكتر محمد مصدق » . او از يك سو اين فرمان را « دستخط مبارك » ناميد و عنوان « نخست وزير » را هم از دنباله اسم خود حذف كرد و از سوي ديگر براي آنكه انگيزه او از منحل ساختن مجلس و نقش قاطع او در اين واگذاري قدرت فاش نشود و بتواند ذهن مردم را از واقعيت دور سازد ، صبح روز ۲۵ مرداد اعلاميهاي از سوي دولت او منتشر شد كه اقدام نصيري در ابلاغ فرمان بركناري را بي هيچ دليلي ، كودتا و حركتي در جهت براندازي دولت خود توصيف كرد . اين اعلاميه كاملا برخلاف واقع بوده است . نه زاهدي دستور دستگيري مصدق را داده و نه اشغال خانه مصدق كه به يك دژ تسخير ناپذير تبديل شده بود و يا دستگيري او براي زاهدي و يا سرهنگ نصيري امكان پذير بوده است . عليرغم طرح عنوان كودتا ، مصدق در عمل ، فرمان شاه را پذيرفت و كوچكترين اقدامي براي خنثي كردن آن انجام نداد . اگر او حقيقتا اقدام سرهنگ نصيري را كودتا ميدانست و يا بر اين باور بود كه شاه حق صدور فرمان عزل او را ندارد حداقل ميبايست دو اقدام زير را انجام دهد :

نخست آنكه ـ چون به دليل تهديد شاه از سوي نمايندگان اقليت مخالف رفراندوم ، شاه حاضر نشده بود پيرو نامه ۲۳ مرداد مصدق ، فرمان انحلال مجلس را صادر كند ، بنابراين مجلس كماكان به اعتبار خود باقي بود و يا بودن مجلس ، شاه حق صدور فرمان بركناري نخست وزير موجود را نداشت . در اينصورت مصدق ميتوانست با وجود اعتبار و رسميت مجلس ، فرمان نخست وزيري زاهدي و بركناري خود را بي اعتبار اعلام كند بي آنكه نيازي به هر گونه برخورد عملي و سياسي ديگري وجود داشته باشد . زيرا با وجود مجلس ، همه موافقان و مخالفان بر اين باور بودند كه شاه حق بر كنار ساختن نخست وزير را ندارد .

دوم آنكه ـ فرمان بركناري خود و نخست وزيري زاهدي را مردود اعلام كند و در رسانهها از هواداران ميليوني خود كه بر حسب ادعاي او ، راي به انحلال مجلس دادند بخواهد او را در ادامه مسئوليت نخست وزيري ياري داده و پشتيباني كنند . در اينصورت حداقل اين بود كه حزب توده از او حمايت ميكرد و ادامه كار او تضمين ميشد . ولي مصدق نه تنها فرمان بركناري خود را از مردم پنهان كرد بلكه در جلسه صبح روز ۲۵ مرداد هنگامي كه هيئت وزيران در خانه او گرد آمدند هيچ اطلاعي از فرمان مزبور به آنان نداد و به ديگر سخن ، كابينه خود را نيز نامحرم دانست . به نوشته « شون » خبرنگار آمريكايي آسوشيتدپرس ، مقامات دولتي در مورد شايعه صدور فرمان نخست وزيري زاهدي كه روز ۲۵ مرداد مطرح شده بود اظهار بي اطلاعي كردند . ۳۰ شگفت انگيز است كه در صبح همين روز ۲۵ مرداد و در حالي كه مصدق فرمان بركناري خود را در دست داشت ، در مقام استوار ساختن آن بر آمد و اعلاميه انحلال مجلس شوراي ملي را كه شاه از صدور آن خودداري كرده بود منتشر كرد تا آنكه مخالفان انحلال مجلس نتوانند نسبت به تصميم شاه در مورد بركناري مصدق در صورت افشاي خبر آن اعتراض كنند و حوادثي مانند قيام ۳۰ تير تكرار نگردد . ۳۱



۱۰ ـ رد پيشنهادهاي همكاري

سران حزب توده كه به دليل تبعيت كوركورانه از سياستهاي بيگانه و پيروي از انديشههاي جزم گرايانه ماركسيستي از شناخت درست واقعيتهاي سياسي و اجتماعي كشور ما ناتوان بودند اطلاعاتي در زمينه به قدرت رسيدن احتمالي زاهدي در روزهاي آينده به دست آورده و آنگونه كه سپس مدعي شدند به مصدق پيشنهاد كمك و اقدام دادهاند . ولي مصدق پس از آنكه در دوران نخست وزيري خود با استفاده ابزاري از اين حزب به رويارويي با هواداران اصيل نهضت ملي پرداخت و امنيت ملي كشور ما را به خطر انداخت به ويژه هنگامي كه عوامل انگلستان در روزهاي ۲۵ و ۲۶ مرداد پس از خارج شدن شاه از كشور حداكثر بهرهبرداري را از حزب توده براي بي ثبات كردن جامعه و تحريك احساسات مردم نسبت به وضع موجود انجام دادند ، با در نظر گرفتن اين واقعيت كه تاريخ مصرف حزب توده از نظر انگليسها به پايان رسيده بود مصدق روز ۲۷ مرداد دستور سركوب تظاهرات هواداران حزب توده را صادر كرد و اين دستور با شدت اجرا شد ۳۲ تا هر گونه حركت و يا اقدام خودسرانه و احتمالي اين حزب نيرومند در راه به قدرت رسيدن زاهدي خنثي گردد . ۳۳ مصدق همچنين به نامه مورخ ۲۷ مرداد آيتالله كاشاني كه از احتمال به قدرت رسيدن زاهدي اطلاعاتي به دست آورده و در مقام دادن هشدار به مصدق و انجام اقداماتي براي خنثي كردن آن برآمده بود پاسخ منفي داد . از سوي ديگر براي آنكه از سوي دكتر مظفر بقايي كه هميشه نقش فعالي در سمت و سو دادن به رويدادهاي نهضت ملي را داشت موانعي در اجراي سناريوي از پيش طراحي شده انگلستان به وجود نيايد مامورين فرمانداري نظامي به دستور مصدق در ساعت ۱۵/۶ بعدازظهر روز ۲۵ مرداد نامبرده را در مجلس بازداشت كرده و به زندان بردند . ۳۴ و به اين ترتيب اصل مصونيت پارلماني نمايندگان مجلس براي نخستين بار در دوران مشروطيت از سوي مصدق در جهت اجراي نقشه بيگانگان زير پا گزارده شد .



۱۱ ـ تسليم نيروهاي نظامي و شهرباني به زاهدي

زاهدي روز پس از دريافت فرمان نخست وزيري ، ساعت ۱۱ صبح روز ۲۴ مرداد ، سرتيپ محمد دفتري را كه از بستگان نزديك و نظاميان مورد اعتماد مصدق بود به رياست شهرباني منصوب كرد . ۳۵ او در اين هنگام در سمت فرمانده گارد مسلح گمرك قرار داشت . زاهدي همچنين سرلشكر باتمانقليچ را به سمت رئيس ستاد ارتش منصوب كرد . ولي واقعيت اين بود كه خود او به صورت مخفي به سر ميبرد و هيچ نيروي نظامي و يا سياسي در اختيار نداشت كه بتواند تصميمات خود را با عنوان نخست وزير به مورد اجرا گذارد . حتي روز ۲۷ مرداد به دليل تسلط كامل مصدق بر اوضاع ، زاهدي از اينكه بتواند توفيقي در به دست گرفتن قدرت دولتي داشته باشد كاملا نااميد بوده و قصد داشته است به اصفهان يا كرمانشاه براي تشكيل يك حكومت خارج از مركز برود . ۳۶ ولي روز ۲۸ مرداد همه اوضاع و احوال دگرگون شد . صبح اين روز مصدق از رياحي رئيس ستاد ارتش ميخواهد كه حكم رياست شهرباني را براي سرتيپ دفتري صادر كند و مسئوليت فرمانداري نظامي را هم به عهده او بگذارد . رياحي به مصدق هشدار ميدهد كه سرتيپ دفتري از افراد كمپ زاهدي است ولي مصدق با اصرار از او ميخواهد چنين حكمي را صادر كند و او نيز تبعيت ميكند .

مصدق به اين هم بسنده نكرده در همان صبح روز ۲۸ مرداد از دكتر صديقي وزير كشور خود نيز ميخواهد حكم ديگري براي رياست شهرباني سرتيپ دفتري صادر كند و او نيز چنين حكمي را صادر ميكند .

در همين راستا چون احتمال دستگيري سرتيپ دفتري كه وابستگي او به زاهدي آشكار شده و تحت پيگرد بود از سوي فرماندار نظامي وجود داشت ، سرتيپ رياحي دستور بازداشت سرهنگ اشرفي فرماندار نظامي را نيز بدون هيچگونه دليل موجهي صادر كرد تا سرتيپ دفتري بتواند بدون هر گونه مقاومتي وارد ساختمان شهرباني و مقر فرمانداري نظامي شود . بدين ترتيب سرتيپ دفتري داراي سه حكم رياست شهرباني و فرمانداري نظامي ، نخست از زاهدي ، و سپس از رياحي رئيس ستاد مصدق و ديگري از صديقي وزير كشور مصدق بوده است . او با داشتن اين احكام در ساعت ۲ بعدازظهر روز ۲۸ مرداد با چند دستگاه جيپ از گارد مسلح گمرك به شهرباني آمد ۳۷ و بي هيچ مانعي نيروهاي نظامي و انتظامي را در اختيار گرفت و از زاهدي دعوت كرد به شهرباني كل كشور وارد شود .

با فراهم شدن اين مقدمات ، زاهدي كه تا ساعت ۳ بعدازظهر به گونه پنهاني به سر ميبرد از مخفيگاه خود بيرون آمد . وي نخست وارد فرستنده راديو شد و فرمان نخست وزيري خود و عزل مصدق را به آگاهي عموم رساند و از آنجا بي درنگ به شهرباني رفته و عملا قدرت نظامي و سياسي را به دست گرفت .

مدارك فراواني در دست است كه نشان ميدهند هيچ يك از واحدهاي نظامي مستقر در پايتخت يا نقاط ديگر كشور حاضر نشدهاند به طرفداري از زاهدي وارد عمل شوند و بر عكس همه تيپهاي نظامي پايتخت تا پايان روز ۲۸ مرداد به نهضت ملي ايران وفادار بودهاند . بنابراين ميتوان به اين نتيجه رسيد كه مصدق با واگذاري آگاهانه مسئوليت شهرباني و فرمانداري نظامي به سرتيپ دفتري كه پيش از آن حكم رياست شهرباني او از سوي زاهدي صادر شده بود و ديگر زمينه چينيهايي كه روز ۲۸ مرداد انجام داد ، همه نيروهاي مسلح مستقر در پايتخت را كه از بركت فداكاري مردم و قيام پيروزمندانه ۳۰ تير ۱۳۳۱ به رسم امانت در اختيار او گذارده شده بود ، يكجا به زاهدي واگذار كرد . در حقيقت اگر فرمان شاه ، زاهدي را به نخست وزيري رساند اين اقدامات موثر مصدق بود كه راه را براي به قدرت رساندن زاهدي هموار كرد . ۳۸ سركوب رهبران و هواداران اصيل نهضت ملي ايران و از سوي ديگر حضور گسترده افراد حزب توده در صحنه سياسي و پيدايش نابساماني در اوضاع اجتماعي كشور نگراني جدي مردم و نيروهاي مذهبي را به دنبال داشت . حل و فصل نشدن موضوع نفت و قطع صدور آن ، اقتصاد كشور را در تنگناي شديد قرار داد . فقر عمومي ، نارضايي از نهضت ملي ايران را در پي داشت و همين نارضايي كه با برنامهريزي و كارگرداني انگلستان گسترش يافته بود مورد بهرهبرداري اين دولت قرار گرفت و از عوامل زمينه ساز سقوط نهضت شد . رد پيشنهادهاي قابل پذيرش در زمينه موضوع نفت در شرايطي صورت گرفت كه بنا به گزارش وزير دارايي ايران در سال ۱۳۳۳ دولت مصدق با مصرف كردن همه ذخائر ارزي و ريالي كشور در سال ۱۳۳۰ و با گرفتن وامهاي متعدد از بانك ملي و فروش اوراق قرضه در سال ۱۳۳۱ ، چند ميليارد بدهي به بار آورده و نزديك به ۴۰۰ ميليون تومان اسكناس غير قانوني چاپ كرده بود . سرانجام در مرداد ماه ۱۳۳۲ كفگير به ته ديگ خورده و هيچگونه امكانات مالي براي پرداخت حقوق كاركنان و انجام تعهدات دولت باقي نمانده بود . ۳۹ مجموعه عواملي كه بيان گرديد موجبات دلسردي مردم از نهضت ملي ايران را فراهم ساخت و گروه بزرگي از مردم در اين اوضاع و احوال از بركنار شدن دولت مصدق كه هيچ دستاورد مثبتي براي كشور نداشت خشنود گرديدند .

و اين بود سرانجام سناريويي كه شبكههاي جاسوسي انگلستان براي براندازي نهضت ملي ايران طرحريزي كرده و با كارگرداني مصدق گام به گام با موفقيت به مورد اجرا گذاردند . امنيت ملي كشور ما بر اثر اين ماجراجوييهاي خطرناك و عملكردهاي وايرنگر به شدت تهديد شد و بهترين فرصت را در دسترس انگلستان قرار داد . اين دولت سياستهاي خود را دنبال كرد و با فراهم آوردن مقدمات لازم و در شرايطي كه دولتي ضعيف روي كار بود و ملت ايران دچار پراكندگي و اقتصاد كشور در وضعيتي شكننده قرار داشت توانست با كمك دولت آمريكا قرارداد كنسرسيوم نفت را در يك مجلس ضعيف كه جايگزين مجلس منحل شده هفدهم ساخته بودند در مهر ماه سال ۱۳۳۳ به ملت ايران تحميل كند . مبارزه شديد و سرمشق آساي آيتالله كاشاني و ياران او نيز براي جلوگيري از تصويب اين قرارداد به دلايلي كه پيش از اين گفتيم بي نتيجه ماند اگر چه اسناد به جاي مانده از آن سپس در ديوان داوري دعاوي ايران و آمريكا در لاهه - هلند دعاوي مطرح شده از سوي اعضاي كنسرسيوم نفت ، مورد استناد دولت ايران قرار گرفت .









نتيجه گيري

الف ـ برچسب « كودتا » كه يك حركت نظامي از سوي نيروهاي مسلح عليه دولت رسمي كشور است در مورد رويدادهاي ۲۴ تا ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ هدفي جز پنهان ساختن نقش واقعي و مداخله دولت انگلستان در طراحي و براندازي نهضت ملي ايران و به دست آوردن كنترل دوباره نفت ملي شده ايران ندارد و هيچ دليل و مدرك معتبر تاريخي ، وقوع يك كودتاي نظامي از سوي ارتش عليه مصدق را پشتيباني نميكند .

ب ـ مصدق با داشتن پُست نخست وزيري و وزير دفاع ملي ، در اختيار داشتن نيروهاي ارتش و شهرباني ، گرفتن اختيار قانونگذاري و منحل ساختن مجلس به گونه يك فرمانرواي مستبد اداره كشور را در دست خود گرفته و از پشتيباني حزب توده نيز برخوردار بود ولي دولت او به گونه ناباورانهاي در ظرف يك روز سقوط كرد . در خلال ۵۰ سال گذشته وابستگان سياستهاي بيگانه براي توجيه اين سقوط پيش بيني نشده ، تبليغات گمراهكنندهاي به راه انداخته رهبران نهضت ، مجلس و مردم را متهم ساخته و مدعي شدهاند مشتي اراذل و اوباش و روسپيان به خيابانها ريختند و دولت ملي را سرنگون كردند ! اين فريبكاريها براي آن است كه همكاري مصدق با دولت انگلستان براي براندازي نهضت ملي ايران آشكار نشود .



پ ـ توجيهات بي پايه و ادعاهايي مانند اينكه ناكامي نهضت ملي ايران حاصل پيدايش اختلاف سليقه ميان رهبران نهضت بوده و يا اينكه اطرافيان آيتالله كاشاني و اطرافيان دكتر مصدق موجبات ايجاد اختلاف ميان آنان و شكست نهضت ملي را فراهم آوردهاند چيزي جز سرپوش گذاردن بر مداخله بيگانگان و ناديده گرفتن واقعيتها و اسناد و مدارك روشن تاريخي نيست .



ت ـ بررسي رويدادهاي سالهاي ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ نشان ميدهند كه مداخله دولت انگلستان در امور داخلي ايران از طريق يك توطئه چند وجهي و با بكار گرفتن عوامل داخلي خود براي براندازي نهضت ملي ايران به مورد اجرا گذارده شده است كه از جمله در برگيرنده موارد زير بوده است :

ـ به دست گرفتن قدرت اجرايي در كشور از طريق وارد ساختن افراد وابسته به خود در پستهاي كليدي

ـ به ورشكستگي كشيدن اقتصاد ملي از طريق ايجاد بن بست در مسئله نفت .

ـ گسترش نارضايي عمومي و به سستي كشيدن نيروي پايداري مردم .

ـ اختلاف افكني در ميان مردم از طريق عوامل نفوذي .

ـ ترور شخصيت و بي آبرو كردن آيتالله كاشاني و ديگر پيشگامان نهضت ملي از طريق يك

رشته تبليغات مسموم و پر حجم داخلي

ـ آشفته ساختن دستگاه دادگستري و بي اثر ساختن آن و انحلال ديوان عالي كشور .

ـ به سستي كشيدن مجلس شوراي ملي و منحل ساختن آن .

ـ به قدرت رسانيدن گروهكهاي بي هويت به ويژه بازگزاردن دست حزب توده در صحنه سياسي كشور .

ث ـ دولت مصدق به هيچ يك از برنامههاي اعلان شده خود در زمينه حل عادلانه موضوع نفت و اصلاح قانون انتخابات و برگزاري انتخابات آزاد عمل نكرد . او با كاشتن بذر اختلاف در ميان مردم روحيه اتحاد را كه بزرگترين دستاورد نهضت ملي ايران بود درهم شكست و به هنگام واگذاري قدرت به زاهدي ، كويري از نااميدي و پراكندگي پشت سر خود به جاي گذارد كه هميشه خواسته اصلي سياستهاي بيگانه در كشور ما بوده است .



ج ـ در قرن بيستم شاهد دخالتهاي آشكار و خلاف حقوق بينالملل از سوي قدرتهاي بزرگ غربي و شرقي در كشورهاي جهان سوم بودهايم . اين دخالتها همواره مورد سرزنش افكار عمومي و انديشمندان در سراسر جهان قرار گرفته است ولي در دوران نهضت ملي ايران به ويژه رويدادهاي تير و مرداد سال ۱۳۳۲ دخالت سازمان يافتهاي براي در هم كوبيدن تلاشهاي ملت ايران انجام شده است كه در پس پردهاي از فريب و رياكاري بوده است . اين مداخله ، به بهاي محروم ساختن ملت ايران از حق آزادي ، حقوق بشر و محروم ماندن از بهرهبرداري از منابع طبيعي كشور خود به ثمر رسيده است .

چ ـ از دلائل مهم پردهپوشي بيگانگان در مورد اين رويداد بزرگ تاريخي و تاريخ نگاري گمراه كننده وابستگان آنان در زمينه دلائل ناكامي نهضت ملي ايران ، بي گمان اين است كه اين سياستهاي خارجي همچنان به دنبال تامين منافع نامشروع خود در ميهن ما هستند و كوشش فراوان دارند ملت ايران از شيوههاي مداخله آنان در ناآگاهي به سر برده و نتواند از اين تجربه تاريخي كه بهاي گراني براي آن پرداخته است درسهاي لازم را بياموزد .



ح ـ يك ضرب المثل فرانسوي ميگويد : « يك دروغي كه صد بار تكرار گردد ، تبديل به حقيقت ميشود » . ۴۰ در خلال پنجاه سال گذشته واژه « كودتا » در زمينه رويدادهاي مرداد ماه سال ۱۳۳۲ ميليونها بار در سراسر جهان تكرار شده و بسياري از مردم به دليل مرموز بودن شيوه مداخله بيگانگان و پرده پوشي بر واقعيتهاي تاريخي آنرا باور كردهاند . ولي اين دروغ تاريخي هرگز به حقيقت مبدل نخواهد شد . حقيقت و راستي را نيرويي است كه هيچ نيرنگي توانايي شكست هميشگي آن را ندارد و اين حقيقت و راستي است كه سرانجام پردههاي نيرنگ و فريب را دريده و پيروز خواهد شد . اين وعده تخلف ناپذير خداوند بزرگ است ۴۱





زيرنويس ها

۱ . در اين كنفرانس بينالمللي پارهاي از مولفين كه كتاب يا مقالاتي در زمينه رويدادهاي نهضت ملي ايران نوشتهاند حضور داشتهاند . اسامي دعوت شدگان عبارتند از : مارك گازيورسكي ، ملكم بِرن ( از مركز ملي آرشيو امنيتي آمريكا ) ، همايون كاتوزيان ، مازيار بهروز ، خانم آنّا عنايت ، فخرالدين عظيمي ، يرواند آبراهاميان ، سردنيس رايت ( سفير پيشين انگليس در ايران ) ، آندرونيومن ، جان والر ( عضو بازنشسته سيا ) سام فال ( عضو بازنشسته اداره خارجي انگلستان ) . گروهي از علاقمندان نيز از اروپا و آمريكا در اين كنفرانس حضور يافته و دربحثها مشاركت داشتهاند .

۲ . اين مقاله در كنفرانس بينالمللي دانشگاه آكسفورد ارائه شده است . بخشي از يادداشتها كه به دليل كمبود وقت ، فرصت ارائه آن در كنفرانس وجود نداشت به مقاله افزوده شد .

۳ . باري روبين ، جنگ قدرتها در ايران ، فصل سوم ، شكست يك انقلاب ، برگ ۸۵ ، ترجمه محمود مشرقي ، انتشارات آشتياني ، خرداد سال ۱۳۶۳

۴ . شايسته يادآوري است كه موسسه انتشارات دولتي ايالات متحده آمريكا در سال ۱۹۸۹ دو جلد اسناد روابط خارجي آمريكا مربوط به سالهاي ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ را كه در برگيرنده نامه نگاريهاي سفارت آمريكا در تهران با وزارت خارجه اين كشور ميباشد منتشر ساخته است . اگر چه اسناد پارهاي از رويدادها محرمانه مانده است ولي اين مجموعه راهگشاي ارزشمندي براي پژوهشهاي تاريخي آن دوران ميباشد . اين اسناد به فارسي ترجمه و منتشر شده است .

۵ . اين پيام روز پنجشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۲۸ در جلسه علني مجلس دوره پانزدهم از سوي آقاي سيد ابوالحسن حائري زاده خوانده شد و در صورتجلسات مذاكرات مجلس به چاپ رسيد .



۶ . دكتر مظفر بقايي كرماني ، سيدابوالحسن حائري زاده ، حسين مكي و عبدالقدير آزاد از سران اين گروه بودند .

۷ . حسين مكي در يادداشتهاي خود مينويسد پس از خواندن اين نامه از تريبون مجلس متوجه شده است كه اين نامه اصل لايحه الحاقي را تاييد نموده است به همين دليل به مصدق تلفن ميزند و تقاضاي نامه ديگري ميكند . مصدق هم اين درخواست را ميپذيرد و دو روز بعد نامه ديگري عليه لايحه الحاقي به مجلس مينويسد . به گفته مكي ، مصدق در برخورد با لايحه الحاقي گام مهمي برنداشت و اين دو نامه را هم به اصرار من نوشت . البته دليل فرستادن نامه دوم به احتمال قوي اين بود كه مصدق متوجه شده است نمايندگان اقليت زير بار لايحه نميروند .

۸ . مصدق از گذشتههاي دور روابط پنهاني و نزديك با انگليسها داشت و بر همين پايه او را در دوران جواني در سال ۱۲۹۵ خورشيدي به استانداري فارس رساندند كه زير كنترل سياسي و نظامي انگلستان بود . حتي ‹‹ مسترنورمان›› وزير مختار اين كشور در ايران در نامهاي به نخست وزير وقت ايران در آبان ۱۲۹۹ خورشيدي خواستار ادامه استانداري او در فارس گرديد .

۹ . تفصيل بحثها و اسناد گرفتن اختيارات قانونگذاري از مجلس هفدهم در مجموعه مقالات من در كتاب ‹‹ انديشههايي در حقوق امروز ›› زير عنوان : ‹‹ اصل تفكيك قوا ، بحران سياسي دي ماه سال ۱۳۳۱ در ايران ›› ، برگهاي ۱۹۵ تا ۲۶۶ ، سال ۱۳۷۶ ، نشر حقوقدان به چاپ رسيده است .

۱۰ . سناتور ‹‹ مك كارتي ›› موج مبارزه با نفوذ كمونيستها را در آمريكا دامن ميزد و حساسيت شديدي در مردم بر عليه مرام كمونيزم به وجود آورده بود .

۱۱ . دكتر مظفر بقايي كرماني ، استاد فلسفه و اخلاق دانشكده ادبيات دانشگاه تهران ، نماينده مجلس دوره پانزدهم از كرمان و در مجلسهاي دوره شانزدهم و هفدهم همزمان نماينده مردم كرمان و تهران بود . او از پايهگذاران نهضت ملي و ملي شدن صنعت نفت در ايران و در همه دوران مبارزات آيتالله كاشاني پيش و پس از ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ در كنار آيتالله كاشاني و از ياران صديق ايشان بود .

۱۲ . زاهدي داراي سوابق خدمت نظامي روشني بود به ويژه در سال ۱۳۲۸ در سمت رئيس شهرباني كل كشور در برگزاري انتخابات دوره شانزدهم مجلس شرايط انتخابات آزاد را فراهم ساخت و در نتيجه گروهي از هواداران نهضت ملي توانستند به مجلس راه يابند . به همين جهت پس از پيروزي نهضت از سوي مصدق به سمت وزير كشور انتخاب شد .

۱۳ . روزنامه كيهان ، ۱۰ اسفند ۱۳۳۱

۱۴ . روزنامه اطلاعات ، دوشنبه ۲۹ تير ۱۳۳۲

۱۵ . فراكسيونهاي هوادار مصدق در مجلس هفدهم و بسياري از ياران او با انحلال مجلس مخالفت كردند و اشخاصي چون دكتر سنجابي و دكتر صديقي در دهه اخير مدعي شدهاند كه به مصدق هشدار دادهاند كه در صورت انحلال مجلس ، شاه فرمان بركناري او را صادر خواهد كرد . با اين حال اين اشخاص كاري جز اعتراض ملايم نكرده و هيچگونه ايستادگي در برابر فكر خطرناك رفراندوم و انحلال مجلس انجام نداده و مصدق را در اجراي اين اقدامات ياري كردند .

۱۶ . روزنامه اطلاعات ، ۷ مرداد ۱۳۳۲

۱۷ . روزنامه اطلاعات ، پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۳۲

۱۸ . روزنامه اطلاعات ، ۸ مرداد ۱۳۳۲

۱۹ . روزنامه اطلاعات ، ۸ مرداد ۱۳۳۲

۲۰ . روزنامه اطلاعات ، ۸ ۱مرداد ۱۳۳۲

۲۱ . روزنامه اطلاعات ، پنجشنبه ۲۵ تير ۱۳۳۲

۲۲ . روزنامه اطلاعات ، شنبه ۰ ۱مرداد ۱۳۳۲

۲۳ . روزنامه اطلاعات ، شنبه ۱۰ مرد اد ۱۳۳۲

۲۴ . روزنامه اطلاعات ، يكشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۳۲

۲۵ . روزنامه اطلاعات ، يكشنبه ۱۱مرداد ۱۳۳۲

۲۶ . روزنامه فرانسه زبان ‹‹ لوموند›› چاپ پاريس در شماره ۴ اوت ۱۹۵۳ ، روشهاي غير دموكراتيك در برگزاري اين رفراندوم و موثر بودن تحريم آيتالله كاشاني را به روشني تشريح كرده است .

۲۷ . اعلاميه وزارت كشور در روزنامه اطلاعات ۲۴ مرداد ۱۳۳۲ چاپ شده است . به نوشته همين روزنامه پنجشنبه ۲۲ مرداد ، ساعت ۵/۶ صبح امروز ابوالقاسم اميني كفيل وزارت دربار با دكتر مصدق ديدار و گفتگو كرد و نتايج گفتگو در نامهاي با هواپيما در همان روز براي شاه به كلاردشت فرستاده شد . اميني به مندرجات اين نامه اشارهاي نكرده است ولي به احتمال قوي موضوع اين نامه درخواست تاييد نتايج رفراندوم از شاه و صدور فرمان انحلال مجلس هفدهم بوده است . همين درخواست روز جمعه ۲۳ مرداد در نامهاي از سوي مصدق به پيشگاه شاه با امضاي ‹‹ چاكر›› صورت گرفته و در آن درخواست صدور فرمان انتخابات دوره هجدهم شده است . روزنامه اطلاعات ، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۳۲

۲۸ . در گزارشهايي كه از سوي مامورين سرويسهاي جاسوسي انگليس و آمريكا در زمينه اين رويدادها منتشر گرديد ، نقش كليدي دولت انگلستان و عوامل داخلي آن در طراحي و اجراي توطئه مجلس و ترور شخصيت سران نهضت ملي ايران به گونه كامل پنهان نگاهداشته شده است . ‹‹ سي . ام . وودهاس ›› در بخشي از كتاب خود زير عنوان ‹‹ Something Ventured ›› انتشارات گرانادا ، سال ۱۹۸۲ و همچنين ‹‹ كرميت روزولت ›› در يادداشتهاي خود زير عنوان ‹‹ Countercoup ضد كودتا ›› كه هواداران مصدق با تحريف عنوان ، آن را بنام ‹‹ كودتا در كودتا ›› منتشر كردهاند نقش كليدي انحلال مجلس در براندازي نهضت ملي ايران را مسكوت گذاردهاند . به ويژه يادداشتهاي كرميت روزولت بيشتر داستان سرايي و آكنده از نكات خلاف واقع و دروغپردازي است . او حتي به بسياري از واقعيتهايي كه در روزنامههاي ايران ثبت شده و يا اسنادي كه پس از ۲۸ مرداد منتشر شده است توجه نداشته است . اين گزارشها اصولا با اين انگيزه منتشر شدهاند كه شخص مصدق را به عنوان قرباني اقدامات انگليس و آمريكا معرفي كرده و مداخله اين دو كشور براي براندازي نهضت ملي ايران را پنهان سازند . به همين دليل است كه با گذشت ۵۰ سال ، اين دو دولت اسناد سرويسهاي مخفي خود را در زمينه اين رويدادها منتشر نكردهاند .

۲۹ . در اين زمينه مقالهاي زير عنوان : « انحلال مجلس هفدهم محور توطئه مرداد ماه ۱۳۳۲ » در ماهنامه دنياي سخن شماره ۸۱ سال ۱۳۷۷ منتشر ساختهام .

۳۰ . روزنامه اطلاعات ، ۲۵ مرداد ، ۱۳۳۲ صفحه ۱۲

۳۱ . در تيرماه سال ۱۳۳۱ ، مصدق به هنگام معرفي كابينه خود به شاه درخواست كرد وزير جنگ را خود او تعيين كند . پس از چند ساعت گفتگو ، شاه زير بار نرفت و مصدق بي مشورت با آيتالله كاشاني و مجلس استعفاي خود را اعلام كرد و به خانه خود رفت . ولي با رهبري آيتالله كاشاني و نمايندگان اقليت مجلس ، مردم در برابر احمد قوام كه اكثريت مجلس به او راي تمايل داده و شاه به او فرمان نخست وزيري داده بود قيام كردند . حكومت چند روزه قوام سقوط كرد و مصدق بار ديگر در پرتو پشتيباني آيتالله كاشاني و مجلس توانست ازخانه خود به قدرت باز گردد .

۳۲ . اعلاميه فرمانداري نظامي در زمينه جلوگيري از هر گونه تظاهرات كه به گونه روشن متوجه افراد حزب توده بود صبح روز ۲۷ مرداد صادر شد ( روزنامه اطلاعات ، سه شنبه ۲۷ مرداد ۳۲ ) و بعد از ظهر همان روز به مورد اجرا گذارده شد . باري روبين ، جنگ قدرتها در ايران ، برگ ۸۲

۳۳ . روزنامه كيهان ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ در گزارش تفصيلي خود در زمينه سركوب هواداران حزب توده در بعدازظهر ۲۷ مرداد يادآور شده است كه : « در اين جريان عده كثيري بازداشت شدند » . كيانوري از سران حزب توده نيز در خاطرات خود ( صفحه ۲۶۸ ) تاكيد كرده است روز ۲۷ مرداد نزديك به ۶۰۰ نفر از افراد ، مسئولين و كادرهاي حزب دستگير شدند و اين امر ضربه بسيار بزرگي بر ارتباطات حزب وارد آورد .

۳۴ . روزنامه اطلاعات ، دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۳۲

۳۵ . پنج روز بحراني ، يادداشتهاي اردشير زاهدي ، اطلاعات ماهانه ، شهريور ۱۳۳۶ ، شماره ۱۱۴

۳۶ . همان منبع ، يادداشتهاي اردشير زاهدي ، اطلاعات ماهانه ، بهمن ۱۳۳۶ ، شماره ۱۱۹

۳۷ . روزنامه كيهان ، ۲۹ مرداد ۱۳۳۲

۳۸ . اين به معني آن نيست كه ميان مصدق و زاهدي تباني وجود داشته و اين دو در روند و اگذاري قدرت با يكديگر همكاري كردهاند . چارچوب طرح براندازي نهضت ملي ايران از سوي انگليسها تدوين و در جريان اجرا توافقهايي با آمريكا انجام شده است . تشريح جزئيات اين طرح و نقش اشخاصي كه در آن تاثيرگذار بودهاند نيازمند يك كتاب تفصيلي است كه خوشبختانه اسناد و مدارك آن در اختيار پژوهشگران تاريخ معاصر ميباشد .

۳۹ . دكتر علي اميني ، مذاكرات جلسه پنجاه و يكم مجلس شوراي ملي ، يكشنبه ۱۸ مهر ۱۳۳۳

۴۰ . Un Mensonge re ' pe ' te ' cent fois devient une ve ' rite '



۴۱ . قرآن كريم آيه ۳۲ از سوره توبه :

« ميخواهند نور خدا را با دهانهاي خود خاموش سازند ولي خداوند نور خود را ميگستراند . . . . . »

ارسال نظر

  • یک ایرانی

    سالیانی طولانی است و شاید از 20 سال قبل به این سو بارها شاهد سخنرانی ها و پژوهشهای دکتر کاشانی فرزند آیت الله کاشانی در باره واقعه کودتای 28 مرداد در داخل و خارج از کشور هستم. متن و دیدگاههای ارائه شده در آنها تقریبا همه عین هم و به قول امروزی ها "کپی پیست" از روی همدیگر است. هر چند تحلیل ایشان از رخدادها و سمت و سو گیری های دولت مصدق و رقبا و خارجیان در مجموع نادرست نیست اما اینکه ایشان تلاش می کند مخاطبانش را به
    این تلقی برساند که واقعه 28 مرداد نه یک کودتا بلکه به زعم ایشان یک فرایند است، درست نیست. آنچه در 28 مرداد اتفاق افتاد کودتا بود و در این میان اقدامات وموضعگیری های اشتباه دولت وقت و سایر رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت و از جمله آیت الله کاشانی فقط وقوع کودتا را تسریع کرد و بس. در آن مقطع انگلستان و آمریکا هیچگاه اجازه نمی دادند کوشش ملت ایران به ثمر بنشیند و ملی شدن صنعت نفت الگویی موفق به سایر کشورهای نفتخیز بدهد. ضمن آنکه در آن برهه بحث آغاز جنگ سرد با شوروی و کمونیسم هم به جد در تحولات ایران تاثیرش را گذاشته بود و بنابراین نمی توان تحلیل نهایی دکتر کاشانی در باره کودتای 28 مرداد را دقیق و منطقی ارزیابی کرد...

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت پارسینه هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد