مرد اسیدپاش به یک قدمی چوبه دار رسید
پارسینه: حکم قصاص مرد عصیانگری که همسرش را در جنوب شرق تهران با اسید سوزانده بود به تایید دیوان عالی کشور رسید.
بامداد دوازدهم مرداد ۱۳۹۰ مرد ۴۵ سالهای به نام «ناصر» در روستای «ولیآباد» بخش «آفتاب» تهران با همسرش «شهین» درگیر شد و روی این زن ۳۲ ساله اسید پاشید. «ناصر» پس از اسیدپاشی فرار کرد و شاهدان دعوای خانوادگی، ماجرا را به کلانتری ۱۷۱ مصطفی خمینی اطلاع دادند. «شهین» که نیمهجان بود بریده بریده در بیمارستان گفت: من و شوهرم از همان ابتدای زندگی مشترک، تفاهم نداشتیم و به همین خاطر از هم جدا شدیم.
وی افزود: حاصل زندگی من و «ناصر» یک دختر کرو لال است. من و «ناصر» به خاطر دخترمان، زندگی مشترک را از سر گرفتیم و چند ماه پیش از اردبیل به شهر ری آمدیم.
«شهین» ادامه داد: قرار بود شوهرم خانه بهتری در روستای «ولیآباد» اجاره کند اما بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم. صبح امروز، تازه از خواب بیدار شده بودم که «ناصر» به رویم اسید پاشید و روزگارم را سیاه کرد.
۵۲ شبانهروز از اسیدپاشی گذشته بود که «شهین» روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد. سپس «ناصر» که میخواست قاچاقی از مرز جمهوری آذربایجان فرار کند ردیابی و بازداشت شد. وی با دیدن مدرکهای دادگاهپسند و شاهدان، جنایت خانوادگی را گردن گرفت.
«ناصر» گفت: ۱۰ سال پیش با «شهین» ازدواج کردم اما مدام با هم اختلاف داشتیم. من راننده ماشین سنگین هستم و به همین خاطر مدام به سفر میرفتم. یک سال پیش به رابطه زنم با پسرداییاش مشکوک شدم. وقتی پرس و جو کردم زنم به گریه افتاد و از من خواست او را ببخشم.
مرد عصیانگر افزود: در حالی که از آن ماجرا شوکه شده بودم زنم را طلاق دادم. جدایی ما اما چند ماه بیشتر طول نکشید.«شهین» مدام به من تلفن میزد و التماس میکرد به خاطر دخترمان از سر تقصیرش بگذرم. بالاخره کوتاه آمدم و یک بار دیگر «شهین» را عقد کردم.
«ناصر» اضافه کرد: اختلافهای من و «شهین» ادامه داشت تا اینکه به رویش اسید پاشیدم. نمیخواستم چشم هیچ مرد غریبهای به زنم بیفتد اما باور کنید قصد کشتن او را نداشتم.
به دنبال اعترافهای تکان دهنده مرد اسیدپاش و بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در نشست رسیدگی به این ماجرا که بیست و پنجم دی ۱۳۹۱ به ریاست قاضی«اصغر عبداللهی» تشکیل شد ابتدا سیدرضایی - نماینده دادستان تهران- کیفرخواست را خواند. سپس پدر و مادر داغدار و نوه ۱۱ سالهشان که ناشنواست در جایگاه ویژه ایستادند و برای «ناصر» حکم قصاص خواستند.
مرد اسیدپاش نیز در دفاع از خود گفت: حرفهایی دارم که میخواهم خصوصی بیان کنم. در زندان ۱۰ صفحه درباره مسائل تلخی که در زندگی مشترکم وجود داشت نوشتهام. نمیخواهم این رنجنامه، رسانهای شود.
به گزارش فرهیختگان،با درخواست «ناصر» محاکمه غیرعلنی شد و هیات قضایی به اتفاق آرا، این مرد را به قصاص نفس (اعدام با طناب دار) محکوم کرد. دیروز رای در شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و سایه مرگ روی سر قاتل «شهین» افتاد.
وی افزود: حاصل زندگی من و «ناصر» یک دختر کرو لال است. من و «ناصر» به خاطر دخترمان، زندگی مشترک را از سر گرفتیم و چند ماه پیش از اردبیل به شهر ری آمدیم.
«شهین» ادامه داد: قرار بود شوهرم خانه بهتری در روستای «ولیآباد» اجاره کند اما بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم. صبح امروز، تازه از خواب بیدار شده بودم که «ناصر» به رویم اسید پاشید و روزگارم را سیاه کرد.
۵۲ شبانهروز از اسیدپاشی گذشته بود که «شهین» روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد. سپس «ناصر» که میخواست قاچاقی از مرز جمهوری آذربایجان فرار کند ردیابی و بازداشت شد. وی با دیدن مدرکهای دادگاهپسند و شاهدان، جنایت خانوادگی را گردن گرفت.
«ناصر» گفت: ۱۰ سال پیش با «شهین» ازدواج کردم اما مدام با هم اختلاف داشتیم. من راننده ماشین سنگین هستم و به همین خاطر مدام به سفر میرفتم. یک سال پیش به رابطه زنم با پسرداییاش مشکوک شدم. وقتی پرس و جو کردم زنم به گریه افتاد و از من خواست او را ببخشم.
مرد عصیانگر افزود: در حالی که از آن ماجرا شوکه شده بودم زنم را طلاق دادم. جدایی ما اما چند ماه بیشتر طول نکشید.«شهین» مدام به من تلفن میزد و التماس میکرد به خاطر دخترمان از سر تقصیرش بگذرم. بالاخره کوتاه آمدم و یک بار دیگر «شهین» را عقد کردم.
«ناصر» اضافه کرد: اختلافهای من و «شهین» ادامه داشت تا اینکه به رویش اسید پاشیدم. نمیخواستم چشم هیچ مرد غریبهای به زنم بیفتد اما باور کنید قصد کشتن او را نداشتم.
به دنبال اعترافهای تکان دهنده مرد اسیدپاش و بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در نشست رسیدگی به این ماجرا که بیست و پنجم دی ۱۳۹۱ به ریاست قاضی«اصغر عبداللهی» تشکیل شد ابتدا سیدرضایی - نماینده دادستان تهران- کیفرخواست را خواند. سپس پدر و مادر داغدار و نوه ۱۱ سالهشان که ناشنواست در جایگاه ویژه ایستادند و برای «ناصر» حکم قصاص خواستند.
مرد اسیدپاش نیز در دفاع از خود گفت: حرفهایی دارم که میخواهم خصوصی بیان کنم. در زندان ۱۰ صفحه درباره مسائل تلخی که در زندگی مشترکم وجود داشت نوشتهام. نمیخواهم این رنجنامه، رسانهای شود.
به گزارش فرهیختگان،با درخواست «ناصر» محاکمه غیرعلنی شد و هیات قضایی به اتفاق آرا، این مرد را به قصاص نفس (اعدام با طناب دار) محکوم کرد. دیروز رای در شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و سایه مرگ روی سر قاتل «شهین» افتاد.
آخر و عاقبت خیانت. در زیر مجموعه این یکی: یکی دچار اسید پاشی شد و دیگری اعدام.
تا خیانت دیگری و داستان بدبختی دیگری یا دیگرانی، خداحافظ