جمهوری اسلامی: شما هم معتدل باشید
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت: اين روزها اعتراض به مكالمه تلفني رؤساي جمهور ايران و آمريكا در آخرين لحظات سفر دكتر روحاني در نيويورك، به خبر اول رسانههاي جناح افراطي و موضوع مهم سخنان عناصر وابسته به اين جناح تبديل شده است.
خوشبختانه تاكنون رئيسجمهور و دستياران ايشان و هيچيك از اعضاي دولت يازدهم به اين برخوردهاي منفي اعتراضي نكرده و حداكثر بعضي از آنها به دادن توضيحاتي درباره ماوقع اكتفا كردهاند. اين خويشتنداري رئيس و اعضاي دولت قابل تقدير است و درست با همين روش است كه ميتوان سياستهاي اعتدالي را محقق ساخت. البته انتظار اينست كه در فرصت مناسب، درباره تمام بخشهاي سفر به نيويورك توضيحات لازم ارائه گردد و به اعتراضات نيز پاسخ منطقي و دور از خشونت و پرخاش و عصبانيت داده شود.
نكته قابل توجه كه بايد بر آن تأكيد گردد اينست كه از اعتراضات بايد استقبال شود و هيچكس نبايد معترضين را طرد نمايد يا كار آنها را خارج از چارچوب و دور از هنجارهاي مورد نظر نظام جمهوري اسلامي بداند. اصولاً يكي از اهداف روي كار آمدن دولت يازدهم اينست كه فضاي نقد را باز كند و زمينه را براي اعتراض و اظهارنظرهاي مخالف فراهم سازد. اگر كسي حق نداشته باشد و يا جرأت نكند به دولت آقاي روحاني اعتراض كند و عملكرد شخص رئيسجمهور را نقد نمايد، چه فرقي ميان اين دولت و دولتهاي نهم و دهم ميتوان يافت؟
در دولتهاي نهم و دهم، روال اين بود كه رئيسجمهور در يك برنامه پربيننده تلويزيوني به مخالفان خود تهمت بزند، اهانت كند و نسبتهاي نادرست به آنها بدهد ولي متهمان درحالي كه به دروغ متهم شدهاند حق دفاع از خود را نداشته باشند و رسانه ملي نيز هرگز به آنها اجازه دفاع از خود را ندهد. همين رويه در سطح جامعه رواج يافت و افراطيون هرچه ميخواستند ميگفتند و ميكردند و هيچيك از كساني كه آماج حملات آنان قرار ميگرفتند حق دفاع از خود را نداشتند.
مردم با شركت در انتخابات رياست جمهوري 24 خرداد امسال، به كسي كه در شعارهاي خود آشكارا بر روشهاي افراطي خط بطلان كشيد و سياست اعتدال را مطرح كرد رأي دادند تا زمينهاي فراهم شود كه همه بتوانند نظرهاي خود را آزادانه مطرح كنند و مخالفان دولت حق اعتراض و نقد داشته باشند. بنابر اين، آنچه اين روزها جريان دارد، درست همان چيزي است كه اقتضاي دولت يازدهم است و دولتمردان نيز بايد از آن استقبال كنند. نقد و اعتراض، البته اگر منصفانه باشد، بايد در جامعه ما نهادينه شود و مخالفان بتوانند با آزادي و بدون آنكه فضا امنيتي باشد نقطه نظرات خود را مطرح نمايند.
اكنون با تأكيد بر اين اصول، چند نكته را درباره وقايع مربوط به سفر رئيسجمهور و هيأت همراه وي به نيويورك و گفتگوي تلفني با اوباما مطرح ميكنيم و اين سفر را محك ميزنيم و در ترازوي اعتدال قرار ميدهيم.
1 - طبق اصل 110 قانون اساسي جمهوري اسلامي و چند اصل ديگر و همينطور روح قانون اساسي، تصميمگيري درباره سياستهاي كلان در اختيار رهبر انقلاب است. تجديد رابطه با آمريكا و مقدمات مربوط به آن قطعاً از مصاديق سياستهاي كلان است و به همين دليل، در اين زمينه حرف آخر را بايد از رهبري شنيد و تكليف رابطه با آمريكا را تصميم ايشان تعيين ميكند.
2 - رئيسجمهور روحاني، قبل از سفر به نيويورك و در ايام حضور در نيويورك بارها اعلام كرد درباره مسائل اين سفر داراي اختيارات كامل است. از آنجا كه اين سخن رئيسجمهور با تكذيب رهبري مواجه نشد، روشن است كه درست است و آنچه وي انجام داده در چارچوب اختياراتي بود كه داشت. خوشبختانه، معترضان همگي در زمره كساني هستند كه خود را پيروان ولايت معرفي ميكنند و حتي معتقدند اعتراضاتشان نيز در راستاي حمايت از ولايت و رهبري است.
اگر آنها در اين ادعاي خود صادق هستند، بايد عدم تكذيب سخنان رئيس جمهور، كه به معناي تأييد آن از ناحيه رهبري يا لااقل عدم مخالفت ايشان است، را مورد توجه قرار دهند و در برابر آن ايستادگي نكنند. البته نقد منصفانه به ويژه در مورد چگونگي برخوردها، امري طبيعي است و كسي نميتواند اين حق را از مخالفان سلب نمايد، اما رعايت اعتدال در نقد و اعتراض، انتظار به جائي است كه از آنان ميتوان داشت.
3 - اگر مخالفان بخواهند دست از افراط بردارند و اهل اعتدال باشند، بايد به نقاط قوت سفر رئيسجمهور و اقدامات برجسته وي نيز توجه كنند. پيشنهاد طرح "جهان عليه خشونت و افراطي گري" و طرح موضوع مهم و حساس "ائتلاف براي صلح" در برابر "ائتلاف براي جنگ" در سخنراني رئيسجمهور در مجمع عمومي سازمان ملل، منطق كوبندهاي بود كه توانست تمام توپخانههاي تبليغاتي آمريكا، اروپا و صهيونيسم بين الملل را كه همواره ايران را با چهرهاي خشن و جنگجو معرفي ميكردند از كار بياندازد و خود آنها را به عنوان منشأ جنگ افروزي و خشونت و افراطيگري زير سؤال ببرد.
اين سخنراني را كه همه هيأتها در آن حضور داشتند با سخنراني رئيسجمهور سابق كه براي صندليهاي خالي صحبت ميكرد مقايسه كنيد و به اين سؤال پاسخ بدهيد آيا اين سخنراني مايه عزت ملت ايران و نشان دهنده قدرت و منطق نظام جمهوري اسلامي نبود؟ در اين سخنراني ادعاي مديريت جهان توسط رئيسجمهور ايران مطرح نشد، كاري كه رئيسجمهور سابق كرد و مورد بياعتنائي و ريشخند قرار گرفت ولي دكتر روحاني با منطق قوي، مديريت جهاني را نقد كرد و به سران كشورها راهكار مديريت صحيح را نشان داد.
4 - در مكالمه تلفني نيز رئيسجمهور ايران به رئيسجمهور آمريكا تأكيد كرد كه آمريكا بايد حق مردم ايران رادر مورد مسائل هستهاي به رسميت بشناسد و تحريم را نيز بردارد.اين گفتگو آيا از موضع سازش است يا از موضع قدرت؟ نكته مهمتر اينكه در اين سفر، رئيسجمهور آمريكا با اصرار خواستار ديدار با رئيسجمهور ايران بود ولي دكتر روحاني نپذيرفت. مكالمه تلفني نيز به خواست رئيسجمهور آمريكا انجام شد و اينها نشانههاي روشني بر اينست كه در اين سفر، جمهوري اسلامي ايران از موضع برتر برخوردار بود و آمريكا در موضع ضعف قرار داشت. اعتدال اينست كه منتقدان و معترضان، اين واقعيتها را هم ببينند و با يك جمع بندي واقع بينانه به نتيجه گيري بپردازند و اظهارنظر كنند.
5 - جالب اينست كه معترضان همان كساني هستند كه از 8 سال قبل تاكنون شاهد رفتارهاي غيرمتعارف رئيسجمهور سابق بودند كه به رئيسجمهور آمريكا نامه نوشت ولي جوابي دريافت نكرد. در سفر آخر خود به نيويورك بارها به بيانها و زبانهاي مختلف براي ملاقات و مواجهه و مذاكره با دولتمردان آمريكائي اعلام آمادگي كرد ولي با بياعتنائي مواجه شد و در يكي از سفرهايش به آمريكا در سياسيترين شوراي متعلق به دولت آمريكا شركت كرد و هيچ سخن مؤثري نگفت و نشنيد، اين حضرات اينها را ديدند ولي هيچ عكس العملي نشان ندادند و اعتراضي نكردند و حتي به تحسين او نيز پرداختند!
دوستان منتقد و معترض، انتقاد حق شماست و اعتراض نيز بايد جريان داشته باشد و همانند گذشته، امروز ما معتقديم عزت ملت ايران در برابر هيچ چيزي قابل معامله نيست و در برخورد با آمريكا بايد با حفظ اصول و همراه با احقاق حقوق مردم ايران به پيش برويم و در هر حال تصميم نهائي با رهبري است. نكته اينست كه شما هم به همين اصول پاي بند باشيد، از رهبري جلوتر حركت نكنيد، منصفانه اظهارنظر كنيد و در يك كلام، شما هم معتدل باشيد. باور كنيد اينگونه بهتر به نتيجه ميرسيد.
خوشبختانه تاكنون رئيسجمهور و دستياران ايشان و هيچيك از اعضاي دولت يازدهم به اين برخوردهاي منفي اعتراضي نكرده و حداكثر بعضي از آنها به دادن توضيحاتي درباره ماوقع اكتفا كردهاند. اين خويشتنداري رئيس و اعضاي دولت قابل تقدير است و درست با همين روش است كه ميتوان سياستهاي اعتدالي را محقق ساخت. البته انتظار اينست كه در فرصت مناسب، درباره تمام بخشهاي سفر به نيويورك توضيحات لازم ارائه گردد و به اعتراضات نيز پاسخ منطقي و دور از خشونت و پرخاش و عصبانيت داده شود.
نكته قابل توجه كه بايد بر آن تأكيد گردد اينست كه از اعتراضات بايد استقبال شود و هيچكس نبايد معترضين را طرد نمايد يا كار آنها را خارج از چارچوب و دور از هنجارهاي مورد نظر نظام جمهوري اسلامي بداند. اصولاً يكي از اهداف روي كار آمدن دولت يازدهم اينست كه فضاي نقد را باز كند و زمينه را براي اعتراض و اظهارنظرهاي مخالف فراهم سازد. اگر كسي حق نداشته باشد و يا جرأت نكند به دولت آقاي روحاني اعتراض كند و عملكرد شخص رئيسجمهور را نقد نمايد، چه فرقي ميان اين دولت و دولتهاي نهم و دهم ميتوان يافت؟
در دولتهاي نهم و دهم، روال اين بود كه رئيسجمهور در يك برنامه پربيننده تلويزيوني به مخالفان خود تهمت بزند، اهانت كند و نسبتهاي نادرست به آنها بدهد ولي متهمان درحالي كه به دروغ متهم شدهاند حق دفاع از خود را نداشته باشند و رسانه ملي نيز هرگز به آنها اجازه دفاع از خود را ندهد. همين رويه در سطح جامعه رواج يافت و افراطيون هرچه ميخواستند ميگفتند و ميكردند و هيچيك از كساني كه آماج حملات آنان قرار ميگرفتند حق دفاع از خود را نداشتند.
مردم با شركت در انتخابات رياست جمهوري 24 خرداد امسال، به كسي كه در شعارهاي خود آشكارا بر روشهاي افراطي خط بطلان كشيد و سياست اعتدال را مطرح كرد رأي دادند تا زمينهاي فراهم شود كه همه بتوانند نظرهاي خود را آزادانه مطرح كنند و مخالفان دولت حق اعتراض و نقد داشته باشند. بنابر اين، آنچه اين روزها جريان دارد، درست همان چيزي است كه اقتضاي دولت يازدهم است و دولتمردان نيز بايد از آن استقبال كنند. نقد و اعتراض، البته اگر منصفانه باشد، بايد در جامعه ما نهادينه شود و مخالفان بتوانند با آزادي و بدون آنكه فضا امنيتي باشد نقطه نظرات خود را مطرح نمايند.
اكنون با تأكيد بر اين اصول، چند نكته را درباره وقايع مربوط به سفر رئيسجمهور و هيأت همراه وي به نيويورك و گفتگوي تلفني با اوباما مطرح ميكنيم و اين سفر را محك ميزنيم و در ترازوي اعتدال قرار ميدهيم.
1 - طبق اصل 110 قانون اساسي جمهوري اسلامي و چند اصل ديگر و همينطور روح قانون اساسي، تصميمگيري درباره سياستهاي كلان در اختيار رهبر انقلاب است. تجديد رابطه با آمريكا و مقدمات مربوط به آن قطعاً از مصاديق سياستهاي كلان است و به همين دليل، در اين زمينه حرف آخر را بايد از رهبري شنيد و تكليف رابطه با آمريكا را تصميم ايشان تعيين ميكند.
2 - رئيسجمهور روحاني، قبل از سفر به نيويورك و در ايام حضور در نيويورك بارها اعلام كرد درباره مسائل اين سفر داراي اختيارات كامل است. از آنجا كه اين سخن رئيسجمهور با تكذيب رهبري مواجه نشد، روشن است كه درست است و آنچه وي انجام داده در چارچوب اختياراتي بود كه داشت. خوشبختانه، معترضان همگي در زمره كساني هستند كه خود را پيروان ولايت معرفي ميكنند و حتي معتقدند اعتراضاتشان نيز در راستاي حمايت از ولايت و رهبري است.
اگر آنها در اين ادعاي خود صادق هستند، بايد عدم تكذيب سخنان رئيس جمهور، كه به معناي تأييد آن از ناحيه رهبري يا لااقل عدم مخالفت ايشان است، را مورد توجه قرار دهند و در برابر آن ايستادگي نكنند. البته نقد منصفانه به ويژه در مورد چگونگي برخوردها، امري طبيعي است و كسي نميتواند اين حق را از مخالفان سلب نمايد، اما رعايت اعتدال در نقد و اعتراض، انتظار به جائي است كه از آنان ميتوان داشت.
3 - اگر مخالفان بخواهند دست از افراط بردارند و اهل اعتدال باشند، بايد به نقاط قوت سفر رئيسجمهور و اقدامات برجسته وي نيز توجه كنند. پيشنهاد طرح "جهان عليه خشونت و افراطي گري" و طرح موضوع مهم و حساس "ائتلاف براي صلح" در برابر "ائتلاف براي جنگ" در سخنراني رئيسجمهور در مجمع عمومي سازمان ملل، منطق كوبندهاي بود كه توانست تمام توپخانههاي تبليغاتي آمريكا، اروپا و صهيونيسم بين الملل را كه همواره ايران را با چهرهاي خشن و جنگجو معرفي ميكردند از كار بياندازد و خود آنها را به عنوان منشأ جنگ افروزي و خشونت و افراطيگري زير سؤال ببرد.
اين سخنراني را كه همه هيأتها در آن حضور داشتند با سخنراني رئيسجمهور سابق كه براي صندليهاي خالي صحبت ميكرد مقايسه كنيد و به اين سؤال پاسخ بدهيد آيا اين سخنراني مايه عزت ملت ايران و نشان دهنده قدرت و منطق نظام جمهوري اسلامي نبود؟ در اين سخنراني ادعاي مديريت جهان توسط رئيسجمهور ايران مطرح نشد، كاري كه رئيسجمهور سابق كرد و مورد بياعتنائي و ريشخند قرار گرفت ولي دكتر روحاني با منطق قوي، مديريت جهاني را نقد كرد و به سران كشورها راهكار مديريت صحيح را نشان داد.
4 - در مكالمه تلفني نيز رئيسجمهور ايران به رئيسجمهور آمريكا تأكيد كرد كه آمريكا بايد حق مردم ايران رادر مورد مسائل هستهاي به رسميت بشناسد و تحريم را نيز بردارد.اين گفتگو آيا از موضع سازش است يا از موضع قدرت؟ نكته مهمتر اينكه در اين سفر، رئيسجمهور آمريكا با اصرار خواستار ديدار با رئيسجمهور ايران بود ولي دكتر روحاني نپذيرفت. مكالمه تلفني نيز به خواست رئيسجمهور آمريكا انجام شد و اينها نشانههاي روشني بر اينست كه در اين سفر، جمهوري اسلامي ايران از موضع برتر برخوردار بود و آمريكا در موضع ضعف قرار داشت. اعتدال اينست كه منتقدان و معترضان، اين واقعيتها را هم ببينند و با يك جمع بندي واقع بينانه به نتيجه گيري بپردازند و اظهارنظر كنند.
5 - جالب اينست كه معترضان همان كساني هستند كه از 8 سال قبل تاكنون شاهد رفتارهاي غيرمتعارف رئيسجمهور سابق بودند كه به رئيسجمهور آمريكا نامه نوشت ولي جوابي دريافت نكرد. در سفر آخر خود به نيويورك بارها به بيانها و زبانهاي مختلف براي ملاقات و مواجهه و مذاكره با دولتمردان آمريكائي اعلام آمادگي كرد ولي با بياعتنائي مواجه شد و در يكي از سفرهايش به آمريكا در سياسيترين شوراي متعلق به دولت آمريكا شركت كرد و هيچ سخن مؤثري نگفت و نشنيد، اين حضرات اينها را ديدند ولي هيچ عكس العملي نشان ندادند و اعتراضي نكردند و حتي به تحسين او نيز پرداختند!
دوستان منتقد و معترض، انتقاد حق شماست و اعتراض نيز بايد جريان داشته باشد و همانند گذشته، امروز ما معتقديم عزت ملت ايران در برابر هيچ چيزي قابل معامله نيست و در برخورد با آمريكا بايد با حفظ اصول و همراه با احقاق حقوق مردم ايران به پيش برويم و در هر حال تصميم نهائي با رهبري است. نكته اينست كه شما هم به همين اصول پاي بند باشيد، از رهبري جلوتر حركت نكنيد، منصفانه اظهارنظر كنيد و در يك كلام، شما هم معتدل باشيد. باور كنيد اينگونه بهتر به نتيجه ميرسيد.
چه عجب یک تحلیل معتدلانه و بدون انتقاد یکطرفه.