در دلم شوری هست...
پارسینه: گاهی ضربان قلبم هم تغییر میکند. وقتی دچار این حالت میشوم دیگر آرام و قرار ندارم و نمیتوانم یکجا بند شوم. خانوادهام هم متوجه تغییر حالت من شدهاند.
«این روزها بسیار بیقرارم و هر از گاهی منتظر شنیدن خبری ناگوار هستم. هر چه سعی میکنم حواس خودم را پرت کنم، موفق نمیشوم. وقتی مشغول کار هستم کمتر دچار این حالت میشوم، اما وقتی کارهایم تمام میشوم دوباره دچار این حالت میشوم.
گاهی ضربان قلبم هم تغییر میکند. وقتی دچار این حالت میشوم دیگر آرام و قرار ندارم و نمیتوانم یکجا بند شوم. خانوادهام هم متوجه تغییر حالت من شدهاند.
روزهای اول با من همدردی میکردند، اما الان اعضای خانواده هم دیگر توجهی به من نمیکنند و حوصلهشان از حالتهای بیقراری من سر رفته است. نمیدانم افسردهام یا مضطرب، اما فقط میدانم دست و دلم به انجام هیچ کاری نمیرود و بیشتر دچار ترس میشوم و دلم آشوب است. مایلم بدانم چگونه با این حالت مقابله کنم. اصلا دلم نمیخواهد دارو بخورم و میترسم که به پزشک مراجعه کنم... .»
یکی از مسائلی که در حملات اضطرابی مورد توجه است، مدت زمانی است که فرد دچار این حالات شده است و تعداد حملاتی که در طول روز به فرد دست میدهد. چنانچه با مصاحبههای بالینی تخصصی مشخص شود که فرد دچار حملات اضطرابی است با توجه به شدت و مدت و فراوانی آن ممکن است درمانهای روان شناختی و گاهی حتی درمانهای دارویی توصیه شود.
بسیاری از افراد از خوردن داروهای روانپزشکی اجتناب میکنند، اما باید متذکر شد که چنانچه دارو نیاز باشد لازم است تا فرد آن را مصرف کند. همچنین ریشهیابی حملات اضطرابی و ایجاد تغییر در سبک زندگی گامی به سوی درمان است. یکی از راههای درمان، تنفس عمیق شکمی است. لازم است هوا را از راه بینی آرام آرام داخل ریهها کرده و چند ثانیه در سینه حبس و سپس به آرامی از راه دهان خارج کنید.
شناسایی باورهای غیرمنطقی نیز یکی از راههای کنترل استرس و حملات اضطرابی است. حمایت خانواده نیز عاملی موثر در روند بهبود است و نباید فرد را به حال خود رها و او را سرزنش کرد.
ارسال نظر