سنگاندازی پیش پای ازدواج
پارسینه: نوید جوانی ۳۵ساله است که هنوز ازدواج نکرده است، او تحصیلات و کار به نسبت خوبی دارد اما هنوز درباره ازدواج مردد است.
نوید جوانی ۳۵ساله است که هنوز ازدواج نکرده است، او تحصیلات و کار به نسبت خوبی دارد اما هنوز درباره ازدواج مردد است. بنفشه دختری ۳۳ساله است که هنوز به خانه بخت پا نگذاشته است. هر بار که از او درباره علت ازدواج نکردنش سوالی میپرسند، پاسخهای شفافی نمیدهد و معمولاً با این جمله که «آمادگیاش» را ندارم توجیهی برای این کار میآورد.
اگر نگاهی به اطرافیان خود بیندازید حتماً جوانانی مشابه نوید، بنفشه و... را پیدا میکنید، جوانانی که از نشستن پای سفره عقد خودداری میکنند بدون آنکه دلیل قابل قبولی داشته باشند. راستی تا چه اندازه میتوان دلایل جوانانی را که برای ازدواج اقدامی نمیکنند، پذیرفت؟ و آیا واقعاً این دلایل به اندازهای مهم هستند که به موانعی برای ازدواج تبدیل شوند؟
به نظر میرسد جای تاملی ویژه دارد تا جوانان با بررسی اصولی و منطقی، به جایگاه و شرایط خود در زندگی بپردازند، اهدافشان را کاملاً مشخص کنند و آنگاه آنچه را به زعم خود به عنوان دلایلی برای ازدواج نکردن مطرح میکنند، واکاوی کنند.
در این بین نباید از نظر دور داشت که گاهی فرد توجیهات و دلایلی را مطرح میکند که به نظر دیگران ممکن است منطقی نباشد یا بسیار پیش پا افتاده و کم اهمیت تلقی شود، اما باید دانست مهم آن است که فرد خود به این نگرش دست یابد که دلایلش برای ازدواج نکردن چندان قوی نیست. در واقع تا زمانی که وی در حیطه فکری خود قرار دارد، دلایلش را قابل قبول ارزیابی میکند و از نظر خودش بسیار هم مهم است، در این شرایط اطرافیان باید توجه داشته باشند که زیر سوال بردن دلایل او و گفتن جملاتی از این دست که «بهانه میآوری»، «توجیه میکنی» و... کارساز نیست. راه درست این است که به تغییر نگرش آن فرد و دانستن این نکته که دلایلش چندان قوی نیست کمک کنند.
کمال گرایی
معمولاً در ابتدای بلوغ، به علت قوت غرایز، مهمترین دلیل ازدواج پاسخ گویی به غریزه است و بیشتر افراد کمتر به تشکیل خانواده، ملاکها و چگونگی آن میپردازند. اما به تدریج که فرد از سن بلوغ فاصله میگیرد، هدف ازدواج به جز پاسخ گویی به نیاز جنسی رنگ و بوی آینده نگری و محاسبات مختلف به خود میگیرد. هرچند این تامل و دقت درباره موضوع مهمی مثل ازدواج لازم و ضروری است اما باید دانست کهگاه در سنین بالاتر این دقت جای خود را به وسواس میدهد و نکاتی ریز وگاه بیاهمیت جای مهمی در ذهن فرد پیدا میکند. تجربه نشان داده است چنین افرادی بعد از کاهش نسبی غرایز، تمایلشان را به ازدواج از دست میدهند و به یافتن شریک زندگی مناسب به دید آرزو نگاه میکنند.
اگر چنین علتی مانع از ازدواج ما میشود، بعد از آگاه شدن به وجود آن، باید توجه داشت که انسانهای معمولی هیچ کدام بیعیب و نقص نیستند. ازدواج خوب، ازدواجی نیست که در آن بهترین شریک ممکن که از هر نظر کامل است انتخاب شود؛ بلکه ازدواج خوب در گروی یافتن فردی است که بیشترین تناسب را با ما داشته باشد. مشورت با افراد باتجربه در این زمینه میتواند به واقع بینتر شدن دید افراد کمک کند. کمک گرفتن از مشاوران ازدواج نیز در این مورد راهگشای بسیار مناسبی خواهد بود.
روابط عاطفی تمام نشده قبلی
گاهی ممکن است وجود یک رابطه ناتمام در زندگی فرد باعث شود که او از ازدواج سرباز زند. منظور از ناتمام این است که یا هنوز این رابطه وجود دارد و به دلایلی مانند وابستگی زیاد در صورت مناسب نبودن طرف مقابل، آماده نبودن شرایط طرفین برای ازدواج، نارضایتی خانوادهها و... برای ازدواج آماده نیستند. در این صورت دو نفر حتما باید از فردی متخصص در این زمینه کمک گیرند تا بتوانند از بلاتکلیفی خارج شوند و تصمیم محکمی برای ادامه زندگیشان بگیرند.گاه ممکن است رابطه عاطفی در گذشته وجود داشته و به ظاهر تمام شده است اما اثرات آن هنوز بر روح و ذهن باقی مانده و در ذهن و قلب برای ورود فرد دیگری جایی باقی نمانده است. در این مورد نیز ضرورت دریافت کمک تخصصی کاملا احساس میشود تا فرد بتواند زخمهای گذشته را التیام بخشد.
نداشتن ملاکهای واضح و روشن
گاه نداشتن دانش کافی در زمینه ازدواج و ملزومات آن میتواند مانعی برای ازدواج کردن به شمار رود. فرد از سن نوجوانی به بعد باید کم کم به آیندهاش که بخشی از آن با ازدواج تامین میشود بیندیشد و در ذهن خود ملاکهای روشنی برای انتخاب در نظر بگیرد. هدف از ازدواجش را بداند و بر اساس ملاکهایی که از قبل در ذهن دارد دست به انتخاب همسر آیندهاش بزند. به هر دلیلی اگر این ملاکها و نحوه انتخاب در ذهن فرد روشن نباشد، ازدواج را با مشکل روبه رو خواهد کرد.
مطالعه در مورد ملاکهای ازدواج و بررسی اهداف شخصی به خصوص زیر نظر فرد متخصص در زمینه ازدواج میتواند به رفع این دلیل کمک کند.
توجه افراطی برخی خانوادهها
شکی نیست که توجه و حمایت خانواده بخشی از سلامت روان ما را تامین میکند و لازمه زندگی است، اما اگر این توجه و حمایتها جنبه افراط به خود بگیرد، زمینه ایجاد استقلال در فرد را به تاخیر میاندازد و او را از قبول مسئولیت زندگی مشترک گریزان میکند. در صورت وجود چنین مسئلهای خانواده باید در رفتار خود تجدید نظر کند و هر چه سریعتر زمینه مستقل شدن فرزندان را فراهم آورد.
گریز از مسئولیت پذیری
در ذهن بسیاری افراد ازدواج مساوی است با قبول مسئولیتهای سنگین. این مسئولیتها به قدری در ذهن فرد بزرگ جلوه میکند که با نگرانی و اضطراب از قبول آن سرباز میزند. تا زمانی که وارد عرصه زندگی مشترک نشده و با مشکلات آن روبه رو نشویم، به رشد و پختگی لازم نیز دست نخواهیم یافت. از آن گذشته مانند همه مراحل زندگی انسان، این مرحله هم علاوه بر همه فواید مهم و زیادی که دارد ممکن است مشکلاتی هم به همراه داشته باشد، ازدواج و تشکیل خانواده تجارب لذتبخش و نابی به همراه دارد که در هیچ شرایط دیگری فرد قادر به درک آنها نخواهد بود.
انسان به لحاظ فطری به تشکیل خانواده نیاز دارد و ادامه کمال خود را از این مسیر حس میکند، پس بیپاسخ گذاشتن این نیاز بخشی از سلامت روانیاش را تحت الشعاع قرار میدهد. اگر این دلیل مانع از ازدواج شماست، در گام اول باید آمادگی خود را در زمینههای مختلف روانی، عاطفی، اقتصادی و... برآورد کنید. اگر نقصانی در هر مورد به چشم میخورد ابتدا به رفع آنها بپردازید و سپس با توکل به خدا قدم در راه ازدواج بگذارید.
تردیدهای افراطی
بررسی سابقه زندگی فرد، گاه این مسئله را روشن میکند که او نه تنها درباره ازدواج، بلکه در مورد انتخابهای دیگر هم دچار تردید میشود. هر چه موضوع مهمتر و سرنوشت سازتر باشد، این افراد در انتخاب با تردید بیشتری مواجه خواهند شد. وجود این قبیل مسایل یا به دلیل ضعف در مهارت حل مسئله و تصمیم گیری است که فرد باید در پی فراگیری و تمرین آن باشد یا میتواند ناشی از یک مشکل روانشناختی به نام وسواس باشد. در این صورت نیز کمک گرفتن از متخصصان روانشناسی بالینی به حل و درمان آن کمک خواهد کرد.
به یقین در این زمینه به علل دیگری نیز میتوان پرداخت، اما سعی شد در این مجال اندک به بررسی مهمترین موارد ی که میتواند مانع ازدواج به حساب رود پرداخته شود.
منبع:خراسان/ هانیه بیجاری (روانشناس)
اعتماد متقابل از بین رفته
بی پولی و بی کاری بی داد میکنه
دخترا هم فقط دنبال پولن
منم اضافه کنید مریم دختر 32 ساله که ترجیح میده مجرد بمونه و مجرد بمیره
کی حوصله نق زدن دخترها را داره
آیا واقعاً این دلایل به اندازهای مهم هستند که به موانعی برای ازدواج تبدیل شوند؟
پارسينه جان الآن دلایلش برات میشمارم خودت قضاوت کن که مهم هستن یا نه؟؟
1- تو کشوری که جون آدم بی ارزشتر از جون سگ ولگرد تو اروپاست چرا بچه به دنیا بیارم؟؟
2- وقتی خودم بعد 32 سال هنوز به آرزوهای زمان کودکیم نرسیدم واسه چی بچه دنیا بیارم واسه اون سگ دو بزنم؟؟
3- آدم که واسه یه لیوان شیر گاو نمیخره واسه چرا برا نیاز جنسیم برم هزارتا خرج و بدبختی رو دست خودم بذارم؟؟؟
4- از دمی که میخای بری خاستگاری تا آخر زندگی همش مسؤولیته حوصله داری آخه؟؟؟
5- با 4 تا دختر دوست شدم کلافم کردن بس که استرسی بودنو همش غم و غصه میخوردن چجور آدم یک عمر میتونه زندگی کنه باهاشون؟؟؟؟؟
6- مجردی کسی تو کارت دخالت نمیکنه کجا میری کی میای واسه چی میری با کی میری و..... هر کار خواستی میکنی آزااااااد
7- حال میده وقتی یه عده خاصی التماس میکنن ازدواج کنی بهشون نه بگی.....
8- ما که 20 سال از اوج زندگیمون تنها گذروندیم ده بیست ساله دیگه هم روش...
9- من که خسته شدم از نوشتن تو هنوز حال داری بخونی؟؟؟؟؟
کافیه؟؟؟؟؟؟
دخترهای ایرانی اهل زندگی نیستن و از لحاظ فرهنگی و اخلاقی افتضاح شدن .
بعدش مهریه . برای پسرها و مردها دیگه قابل قبول نیست ی پولی رو مفتی مفتی بدن به زنها به اسم مهریه .
مهریه مسخره ترین سنتیه که باب شده و همین دخترها قربانیش هستن .
در ضمن بنفشه میخواد ازدواج کنه و یکی رو بدبخت کنه . ولی تا امروز شانس باهاش یاد نبوده و خواستگار نداشته .
ولی روش نشده بگه خواستگار نداشتم .