آيا هنر كنترل خشم، نزد ايرانيان نيست؟
پارسینه: چرا برخي از كاربران ايراني از «توهين كردن» لذت ميبرند؟
اين فقط كاربران ايراني نيستند كه با كامنتهاي خود در صفحات افراد مختلفي چون مسي، وليعهد عربستان، وزير امورخارجه فرانسه و... خبرسازي ميكنند. كامنتهايي كه كاربران امريكايي براي تصاوير «براندن» عكاس امريكا گذاشتند هم خبرساز شد. تصاويري كه او از ايران گرفته بود:« عليرغم هشدارهاي دولت امريكا براي سفر به ايران و بويژه عكاسي در آنجا، من به ايران آمدم. كشوري زيبا با تاريخچهاي غني و مردماني مهماننواز.» عكسهايي كه آنطور كه كاربران ديگر كشورهاي خارجي نوشتهاند، نظر آنها را نسبت به ايران عوض كرده بود.
خانمي به نام «آلكساندرا» در زير عكسهاي او مينويسد:«من تابستان يك سفر به ايران داشتم. ما به تهران، اصفهان، شيراز و چند شهر ديگر رفتيم. براي من جالب بود كه چقدر اين مردم مهربان هستند. حقيقتاً آنها بهترين مردمي بودند كه در تمام سفرهاي دور دنيا ديده بودم. آنها عاشق امريكاييها بودند. حتي كساني كه ما اصلاً نميشناختيم ما را در خيابان نگه ميداشتند تا با ما صحبت كنند و بعد هم به صرف چايي و سوپ دعوت ميكردند. هيچ چيز براي من غمانگيزتر از ديدن تصورهاي غلط امريكاييها نسبت به اين مردم نازنين نيست.»
«شاون» هم در پاي عكس يك مادر و دختر در يك مركز تجاري مينويسد: من منتظر بودم يكي كامنت بگذارد و بگويد: «واي خداي من، مگه توي ايران مركز تجاري هم وجود دارد؟!» «گيلبرتو» هم پاي اين عكس مينويسد: «رسانه ها؛ما بايد در مورد چيزهايي كه شما تا به حال در مورد ايران به خوردمان داديد بهطور جدي باهم صحبت كنيم.». هيچ كلمه توهينآميزي در ميان نظرات بازديدكنندگان عكسهاي براندن نيست.
«برايان» هم در پاي عكسي كه براندن از آتشنشانهاي ايراني گرفته مينويسد: «مادربزرگ من به عنوان مادري كه يكي از پسرهايش را در جنگ ويتنام از دست داد يك بار به من گفت كه معتقد است اگر مردم فقط به چهرههاي دشمنان احتمالي خود نگاهي بيندازند و اين را درك كنند كه آنها هم واقعاً انسان هستند، تب جنگها فروكش ميكند. مادربزرگ همچنين ميگويد اگر مادران زمامدار امور بودند هيچوقت هيچ جنگي اتفاق نميافتاد.»
«خوليو ولاسكو» سرمربي آرژانتيني تيم ملي واليبال كشور هم پيشتر گفته بود كه اعتقاد دارد مردم ايران زندگي آرام و سرزندهاي دارند. او ايران را كشوري آرام و بيدغدغه ميداند و ميگويد: «من زندگي خوبي در آنجا دارم و از هر حيث احساس راحتي و امنيت ميكنم.» اين درحالي است كه هنوز بازيكن واليباليست هموطن او، ايرانيها را نبخشيده.
برخي از كاربران ايراني در صفحات مجازي و شبكههاي اجتماعي بهويژه فيسبوك از خجالت «ليونل مسي» فوتباليست پر افتخار و سرشناس آرژانتيني درآمدند. آن هم فقط به خاطر اينكه تيم ايران در جام جهاني برزيل بايد رو در روي آرژانتين مسابقه دهد.
باخت احتمالي را نميتوان تنها دليل هجوم صدها ايراني به صفحات منتسب به مسي در فيس بوك و شبكههاي اجتماعي دانست. هرچند باز هم اين سؤال پيش ميآيد كه آيا باخت از يك تيم آن هم در مبارزهاي شرافتمندانه، دليلي براي زدن حرفهاي ركيك به طرف مقابل است؟ اتفاقي كه مسبوق به سابقه است و پيشتر هم برخي از كاربران ايراني بعد از پيروزي تيم واليبال ايران، با «ايوان زايتسف»، بازيكن روسيالاصل و شماره9 واليبال ايتاليا همين برخورد را داشتند. او 19 امتياز از ايران گرفت و چيزي نمانده بود كه قهرماني را از هم ايرانيها بگيرد. با وجود اين لطف برخي از كاربران ايراني در فضاهاي مجازي شامل حال او شد. برخوردي كه البته اعتراض بسياري از ايرانيان به هموطنان خود را در پي داشت. زايتسف هم در نهايت در پاسخ به كامنتهاي برخي از كاربران مينويسد: «متأسفم كه بزرگترين تفريح ايرانيان، توهين به ديگران است.»
معذرت خواهي ديگر ايرانيها و اظهار شرمساري رفتار برخي هموطنانش هم از سوي زايتسف پذيرفته نميشود. در نهايت او مدتي صفحه شخصياش را بلاك ميكند.آيا رفتار برخي از كاربران ايراني، جايي براي دفاع از تمدن 2500 ساله ايرانيها در مقابله با ساخت فيلمهاي ضد ایرانی ميگذارد؟ رفتارهايي كه خيلي زود در صدر اخبار رسانهها مينشيند. آنها ميپرسند با چنين كامنتهايی چه تصويري از جامعه ايراني به ديگران ميدهيم؟
چرا برخي از كاربران ايراني از «توهين كردن» لذت ميبرند؟
نخستين كامنتها كه روي صفحه مسي رفت، تحليلها شروع شد. تحليلهاو نقدهايي كه سابقه داشت. دكتر ابراهيم فياض، مردمشناس در گفتوگو با روزنامه ايران اين نوع برخوردها را نشان ضعف رواني ميداند و از آنها به عنوان مكانيزم دفاعي رواني نام ميبرد.
به گفته او اين افراد وقتي با بزرگتر از خودشان رو به رو ميشوند به طنز، به سخره گرفتن و به كاربردن الفاظ ركيك روي ميآورند. به اعتقاد او اين رفتارها از يك نوع انفعال رواني نشأت ميگيرد كه ريشه در جهانپايداري و جهان بيني آنها دارد: «بنابراين به جاي مثبت ديدن و بزرگ ديدن رقيب سعي ميكنند تا او را پايين بياورند.» اما مسأله اينجاست كه اين انفعال رواني، بازخوردهاي خارجي دارد و تصويري تلخ را از ايرانيان به دنياي خارج از مرزهاي كشور ميدهد.
جامعه ايراني معترض به رفتار برخي از كاربران ايراني و اهانت آنان به ديگران هم ميپرسند؟ آيا كساني كه هزاران پيام را در صفحات فيس بوك مسي، زايتسف و مجري خانم قرعهكشي جام جهاني 2014 كه به گفته «عادل فردوسيپور» مجري برنامه نود به دليل منشوري بودن تصويرش از تلويزيون ايران پخش نشد، نميدانند كه عواقب اين اهانتها چيست و چه تصويري از كشور را به ديگران ميدهد؟
«تقي ابوطالبي احمدي» دكتراي روانشناسي تربيت و عضو هيأت علمي دانشگاه فرهنگيان در پاسخ اين سؤال به روزنامه ايران ميگويد: «چون اين افراد خود را ميبينند اما ديگران را نميبينند.» يكي از كاربران معترض در پاسخ به اين سؤال «حميد فرخنژاد» بازيگر سيمرغي سينماي ايران كه در صفحه خود ميپرسد نظر شما درباره اقدام كاربران ايراني در فيس بوك عليه «مسي» چيست؟ ميگويد: «نظرم اين است كه بايد از دست اين مردم فرار كرد؛ ديگر درست شدني نيستند. يكي آمد و 8 سال ادبيات مردم را تغيير داد و رفت. اين رفتارها پس لرزههاي آن است و حالا حالاها تكانمان ميدهد.» فياض هم ميگويد هنوز ضربه پرخاشگريهاي دولت قبلي باقي است. بنابراين پرخاشگري نتيجهاش پرخاشگري است. ادب نتيجهاش ادب است.
ديگر كاربران معترض به رفتار برخي از هموطنان هم در همان ساعت نخست و به روال گذشته سعي كردند تا آب ريخته را جمع كنند. افرادي كه معمولاً يكي از وظايف تعريف نشده خود را اصلاح رفتارهاي برخي از هموطنان خود ميدانند در همان ساعتهاي نخستين حملهها به مسي صفحهاي به نام «ما ايرانيان ليونل مسي را دوست داريم» را ساختند تا پادزهري باشد براي گرفتن زهر كامنتهاي گذاشته شده.
يكي از كاربران در صفحه خود مينويسد: با اين ادبيات، حرف مفت هم ميزنند كه چرا اجازه نميدهند بانوان وارد استاديومهاي ورزشي شوند. آقاي مسي واقعاً شرمنده. بلكه با لايك زدن صفحه ات از شرمندگي دربيایيم.»
«مسعود برومند» ديگر كاربر ايراني هم مينويسد: «ديگر اين كار زشت ايرانيان با سياه نمايي صد برابر رسانههايي مثل بي.بي.سي صددرصد بازتابي جهاني خواهد داشت. اگر آنها خودشان متوجه نشوند، اين رسانههاي افراطگرا حتماً به گوش آنها ميرسانند.» پيشبينيای كه درست از آب در ميآيد.
چرا برخي نميتوانند خشم خود را مهار كنند؟
ابوطالبي خشم را يك احساس طبيعي ميداند كه براي همه انسانها جزو هيجانات پايه و اساسي به شمار ميرود. اما مهارت و كنترل خشم را يك هنر ميداند و تأكيد ميكند هنري است كه همگان ندارند. هنري كه به گفته او بايد آموخته شود. جزوه و آموزشهاي تخصصيای وجود دارد كه مبارزه با خشم را به افراد آموزش ميدهد. تكنيكهايي كه به انسانها ياد ميدهد چطور خشم خود را معقول نشان بدهند. او اين هنر را يكي از ويژگيهاي برجسته زندگي سالم ميداند.
او IQ(ضريب هوشي)را با EQ (هوش هيجاني) متفاوت ميداند و ميگويد؛ موفقيت بهاي كي يو فرد بستگي دارد. فردي كه هوش هيجاني دارد قادر است بدون اينكه به خود يا ديگري فشاري وارد كند، ابراز عقيده كند. به گفته او به كاربردن الفاظ ركيك به دليل يك باور غير منطقي است اما هوش هيجاني توانايي اداره هيجانات را دارد. انسان برخوردار از يك توانايي است و از خشم و پرخاشگري لذت نميبرد.
به گفته ابوطالبي هوش هيجاني مؤلفهها و مهارتهاي درون فردي دارد. مؤلفههايي چون جرأت، خود تنظيمي، خودشكوفايي و استقلال. او ميگويد: «در زندگي هر فردي با مسائل و مشكلات زيادي رو به رو ميشود و پستي و بلنديهاي فراواني را پشت سرميگذارد. هركسي بايد شيوهاي را براي برخورد با اين مسائل آموخته باشد. يكي از برنامههاي اصلي سيستمهاي تعليم و تربيت در دنيا پرداختن به همين موضوع است تا شهروندان آن سيستم بتوانند رابطه معقولي با اتفاقات پيرامون خود برقرار كنند.»
به گفته طالبي بين 7تا10 هيجان اوليه در ما انسانها وجود دارد كه اگر مديريت شود فرد به انسانيخود ساخته با هوش هيجاني سالم تبديل ميشود كه سلامت رواني دارد. هيجانهايي چون خشم، ترس، بيزاري، تعجب، شادي، شرم، نفرت، غم و اندوه، احساس گناه و عدم علاقه.
او اعتقاد دارد كساني كه توهين ميكنند به لحاظ شخصيتي آدمهاي سالمي نيستند. كساني كه به گفته ابوطالبي عواطفشان جلوتر از عقل و انديشه آنها تصميم ميگيرد و در رفتار آنها بروز ميدهد.
كساني كه از رفتار كجروانه لذت ميبرند. اما افكارعمومي نگران از برخورد برخي از كاربران ايران ميگويند، حالا فضاي مجازي ايران را وارد دهكده جهاني كرده است. بنابراين پيامدهاي پرخاشگري تنها به همسايه، هم محليها و حتي همشهري محدود نميشود. آن هم در زماني كه بسياري از كشورها تصوير درستي از جامعه ايراني ندارند.
رانندههاي پرخاشگر
درحالي كه كاربران ايراني به راحتي صفحات افراد سرشناس را آماج خشونت و خشم خود قرار ميدهند و به تبع آن هزينههاي مادي و معنوي را به كشور تحميل ميكنند، امروزه يكي از دغدغههاي بزرگ وزارت گردشگري مالزي رفتار برخي از رانندگانشان با مسافران و گردشگران اين كشور است. براي مثال آمارهايي كه از سال 2010 و 2011 اين كشور در فضاي مجازي وجود دارد ميگويد كه عدد شكايت گردشگران خارجي از رانندگان تاكسي در سال 2010 تنها 42 مورد بود اما اين تعداد شكايت درسال 2011 به 61 مورد رسيده كه برابر با 25 درصد كل شكايتهايي است كه وزارت گردشگري مالزي سالانه از سوي گردشگران خارجي دريافت ميكند.
مالزي در سال 2011، 25 ميليون گردشگر از سراسرجهان داشت که بدون شك الان بيشتر شده است. شاكيان رانندگان مالايي به دلايلي چون استفاده نكردن از تاكسيمتر، درخواست كرايه بيشتر از ميزان تعيين شده و نيز آزار و اذيت و بيادبي، از آنها شكايت كردهاند.
وزارت توريسم مالزي به گفته وزير آن از اين كه كوالالامپور در فهرست بدترين شهرهاي جهان از نظر وضعيت تاكسيراني، رتبه بالايي را به دست آورده، بشدت نگران است. اين حجم شكايت از رانندگان مالايي درحالي مالزي را دچار نگراني كرده كه در دو روز نزديك به 40هزار كامنت براي لئو مسي گذاشته شده كه الفاظ ركيك در آن نمود بسياري دارد.
به گفته فياض ضعيف پسندي باعث ميشود تا به آدمهاي قوي حمله كنند.
به گفته او امروز در جامعهاي زندگي ميكنيم كه هركس پويا باشد را ميزنند، در ورزش هم وجود دارد. شما به رفتاري كه با «علي دايي» ميشود نگاه كنيد. همين ميشود كه افراد قوي از كشور مهاجرت ميكنند. به اعتقاد او براي همين است كه ما مدام رو به سوي مربيان خارجي ميآوريم، چون ايرانيها را تخريب ميكنيم:«در دانشگاه هم همين طور است. اگر يك استاد قوي ظاهر شود، حذف ميشود. »
به گفته او ادب و سخن از ديپلماسي هرجا باشد، مثبت است. فياض از امام علي(ع) نقل میکند:
«هرجا عقل باشد هم الفت ميدهد و هم الفت ميگيرد.»
طالبي هم اين مسأله را به عدم اعتماد به نفس افراد نسبت ميدهد؛ افرادي كه لزوماً با اسم و تصوير واقعي خود به ميدان نميآيند. به گفته او اگر فردي اعتماد به نفس داشته باشد به شكل منطقي حق خود را ميگيرد. هرچند باز اين سؤال پيش ميآيد كه برخي از كاربراني كه به الفاظ ركيك در صفحات و پروفايلهاي شخصي افراد سرشناس جهاني چرخ ميزنند به دنبال چه حقي هستند؟
خانم جواني كه از هلند براي ديدار از ايران آمده پس از بازديد از شهر تهران و ديدار از الموت در گفتوگو با روزنامه ايران ميگويد: «با اينكه خاطره خيلي خوبي از سفر به همراه دارد، اما هنوز هم نتوانسته مادرش را از نگرانيها رها كند.» به گفته او پيش از سفر بارها از او خواستهاند تا به ايران نرود اما خيلي خوشحال است كه حرفهاي ديگران باعث نشده تا او قيد اين سفر را بزند. با اين وجود هنوز نتوانسته مادرش را متقاعد كند كه ايران كشور امني است. مادري كه روزي چندبار با او تماس ميگيرد تا از سلامت دخترش مطمئن شود.
مادري كه ممكن است خبر برخورد منزجركننده برخي از كاربران ايراني را در صفحات اينترنتي با مجري خانم برنامه قرعهكشي جامجهاني شنيده باشد يا گزارش بي.بي.سي را ديده باشد. گزارشي كه نتيجه آن تصوير ناامني در ذهن اين مادر هلندي براي دخترش ميكارد.
تصويري تلخ كه البته به مادر اين توريست منتهي نميشود و ذهنيت بسياري را درباره سفر به ايران تغيير ميدهد، آن هم درست در زماني كه كشور به گفته «ابراهيم پورفرج» رئيس جامعه تورگردانان ايران با افزايش 30درصدي ورود گردشگران خارجي رو به رو است: «در چند سال گذشته، بسياري از شركتهاي گردشگري اروپايي سعي ميكردند ارتباطشان را با ما قطع نكنند و فقط جوياي احوال داخل كشور بودند و هيچ برنامه جدي براي سفر به ايران نداشتند؛ اما حالا پس از به نتيجه رسيدن مذاكرات ژنو، آنها با برنامه و جدي پاي ميز مذاكره آمدهاند، اين تقاضاها نشان ميدهد سال 2014 ميلادي با 30 درصد رشد در ورود گردشگران خارجي بويژه اروپاييها مواجه باشيم.»
زهرا کشوری/ایران
ما اینیم دیگه! چه می شه کرد؟! تغییر این رفتارهای متناقض و پیچیده کار آسانی نیست... زمانی طولانی می طلبد .... شاید وقتی دیگر... چون اینجور رفتارهای متناقض در فرایندی طولانی و متاثر از فضاهای سیاسی و فکری و فرهنگی و روانی و اقتصادی و... پرشمار و دیرپایی شکل گرفته است و تا عوامل و دلایل اصلی آن از میان نرود نمی توان به زدودن آن از جامعه ایرانی امید بست!!! شما چه می گویید؟؟
هرکی هرکاری میتونه واسه نابودی این مملکت میکنه... همه هم مدعی ...