نميتوان غنيسازي در ايران را به صفر رساند
پارسینه: کارشناس آمريکايي موسسه بروکینگز تصريح کرد پرهيز از نظاميگري آمريکايي و تنشزدايي با ايران، رويکرد صحيحي است که واشنگتن ميتواند در منطقه در پيش بگيرد و نميتوان غني سازي اورانيوم در ايران را به صفر رساند.
«بسمه مومني» کارشناس موسسه تحقيقاتي بروکينگز و کارشناس موسسه حکمراني بين المللي در واشنگتن در گفتگو با شبکه تلويزيوني TVO در آمريکا گفت:« با قدرت گرفتن حسن روحاني رئيس جمهور ايران فضا در روابط ايران و آمريکا تغيير کرد. با روي کار آمدن روحاني فردي ميانه رو در دستگاه قدرت ايران قرار گرفت و تيمي که همراه روحاني است يعني افرادي ازقبيل محمدجواد ظريف وزير امورخارجه ايران، فضا تغيير کرده است. باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا نيز از زمان آغاز رياست جمهورياش به صراحت اعلام کرده بود که واقعا خواهان تغيير در روابط ايران و آمريکا است. همه اين عوامل سبب شد تا طوفاني عظيم شکل بگيرد و همه چيز جفت و جور شود تا اينکه ملاقات مقامات دو کشور شکل بگيرد و اين اتفاق بسيار مهم است.»
مجري شبکه پرسيد:« اوباما در مبارزات انتخاباتي اش ميگفت ترجيح ميدهد بجاي ورود به جنگ با ايران، گوشي تلفن را بردارد و با مقامات ايراني به گفتگو بپردازد. اوباما در پنج سال گذشته به صراحت و به کرات اين سخن را بيان ميکرد. بي ترديد اينگونه سخنان اوباما نيز در شکل گيري وضع کنوني تاثيرگذار بوده است.»
مومني در پاسخ گفت:« بي ترديد همينطور است. باآنکه مخالفتهاي سياسي در داخل واشنگتن با اين رويکرد اوباما بروز کرده است، اوباما در اين خصوص به پايگاه حاميانش اشاره ميکند و ميگويد کساني که به او راي دادند از جنگ خسته شده اند و نميخواهند سياستهاي مداخلهگرايانه آمريکا دنبال شود. اوباما در داخل آمريکا حامياني دارد. البته او با طيفي از مشکلات در داخل آمريکا ازقبيل قانون بهداشت و درمان و امثال آن مواجه است. اوباما در اين رويکرد فقط به دموکراتهاي صلح طلب اتکاء نکرده بلکه از همه کساني بهره گرفته است که به جنگ به چشم گزينه آخر نگاه ميکنند و ترجيح ميدهند مسائل از طريق ديپلماسي حل و فصل شود و ديپلماسي اولويت و سازوکار نخست باشد.»
مجري شبکه پرسيد:« ايران و آمريکا از زمان جریان سفارت آمريکا در تهران روابط بسيار بدي با هم داشته اند و فقط با هم وارد جنگ نشده اند. از آن تاريخ، ديوار عظيمي از بياعتمادي بين دو کشور شکل گرفته است. با اين اوصاف، با مذاکرات موفقيت آميزي که تاکنون بين دو کشور انجام شده است، تا چه اندازه اين بياعتمادي از بين رفته است؟»
مومني در پاسخ گفت:« سابقه مشکلات ايران و آمريکا به سالها قبل بازميگردد، يعني سال ۱۹۵۳ . در آن سال سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا(سيا) عليه دولت منتخب و دموکراتيک محمدمصدق در ايران کودتا کرد. بنابراين ميبينيم مشکلات ايران و آمريکا سابقهاي طولانيتر از آنچه شما گفتيد دارد. به هرحال شاهد آن هستيم که اوباما و روحاني براي اولين بار به مدت ۱۵ دقيقه با هم به گفتگو ميپردازند. مطالب زيادي درباره اين گفتگوي تلفني مطرح شده است. اما نبايد تصور کرد اين تماس تلفني يا توافق موقت ژنو به معناي آشتي بين ايران و آمريکا است. اما به هرحال اين اتفاقها نشان دهنده نرم شدن لحن و سخنان تند مقامات دو کشور در گذشته است. اين رويکرد سبب شده است دو دشمن گذشته ديگر با نگاه قطبي در مقابل هم قرار نگيرند و با هم گفتگو کنند تا در جهت منافع مشترک حرکت کنند و تنشها را کاهش بدهند و نه اينکه تنشها را افزايش بدهند.»
مجري شبکه پرسيد:« آيا ساده لوحانه است اگر بگوييم آمريکا هم با ايران روابط خوب داشته باشد و در عين حال روابط خوبي با کشورهاي منطقه داشته باشد؟»
مومني در پاسخ گفت:« فکر نمي کنم اين نگرش اصلا ساده لوحانه باشد. متاسفانه بخش اعظم منطقه خاورميانه از منظر همين نگاه دوقطبي تفسير ميشود. اما لزومي ندارد اينطور باشد. اگر به ائتلافهاي تشکيل شده در منطقه نگاه کنیم، ميبينيم که مسائل بسيار پيچيده است. در اغلب موارد، مسائل منطقه فقط براي ساده کردن مسائل از منظر دو قطبي نگريسته ميشود حال آنکه ظرايف و پيچيدگي هاي بسيار زيادي مطرح است. منابع آمريکا در اين نهفته است که منطقه وضع نظاميگري نداشته باشد . منافع آمريکا در اين نهفته است که تنشها را در منطقه کاهش بدهد و از طريق گفتگو مسائل منطقه را حل کند. مقامات آمريکايي پي بردهاند که اقدامات نظامي تا چه اندازه از نظر مالي به ضرر آمريکا تمام شده است. درست به همين علت و به علت آنکه آمريکا سياست خارجي خودش را به سمت خاور دور چرخانده است ديگر نميتواند بيش از همه کشورهاي جهان رويکرد نظامي داشته باشد. آمريکا بايد از ابزارهاي ديگر در جعبه ابزار خودش استفاده کند و از اين طريق براي رسيدن به اهداف راهبردي بلندمدتي اقدام کند که به دنبال آن است. براي رسيدن به اين هدف، بايد رويکرد آمريکا در منطقه متفاوت شود. به نظر مي رسد گفتگوهاي آمريکا نيز براي همين منظور است که رويکردي خوب است. گفتگوهاي بيشتر بهتر از گزينه ديگر يعني اقدامات نظامي است.»
مجري شبکه پرسيد:« بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل به توافق نامه ژنو به تندي واکنش نشان داد و آن را وحشتناک توصيف و تاکيد کرد حاضر به پذيرش اين توافق نيست. البته چند روز بعد وي گفت حاضر است با رئيس جمهور جديد ايران ملاقات کند درصورتيکه اين ملاقات بتواند به حل و فصل مسائل کمک کند. با اين اوصاف، اسرائيل در چه وضعي قرار دارد؟»
مومني در پاسخ گفت:« فکر ميکنم شيمون پرز (رئيس اسرائيل) بود که اين سخن را به زبان آورد و نه نتانياهو. رويکرد پرز با نتانياهو تفاوت دارد. هيچ توافقي نميتواند نظر مثبت نتانياهو بويژه جريان راستگراي اسرائيل را تامين کند. تلآویو و نتانياهو خودشان را مدافعان اسرائيل مي دانند. به همين علت ، هيچ توافقي نميتواند وجود داشته باشد که اين جريان بپذيرد. اما اين نگاه واقع بينانه و شدني نيست. هيچ ايراني حاضر نيست غنيسازي صفر را بپذيرد. اسرائيل بايد به اين باور برسد که غني سازي پنج درصدي و محدود کردن برنامه هسته اي ايران به برنامهاي غيرنظامي ، کاري واقعبينانه است و بايد نظارتها بر فعاليتهاي هستهاي ايران بايد افزايش پيدا کند يعني همان کاري که توافق ژنو ميخواهد انجام بدهد. اين اقدامات براي منطقه خوب است. اينکه اسرائيل انتظار داشته باشيم ايران کاملا از غني سازي اورانيوم دست بردارد و ۱۹ هزار سانتريفوژش را نابود کند، رويايي خام است و تحقق پيدا نخواهد کرد. مقامات اسرائيلي بايد اين واقعيت را درک کنند.»
مجري شبکه پرسيد:« آيا اسرائيل با استمرار مخالفتش با رويکرد بوجود آمده خودش را منزوي ميکند؟»
مومني در پاسخ گفت:« از يک منظر، مقامات اسرائيلي لذت ميبرند نقش «پليس بد» را ايفا کنند. مقامات اسرائيل و شماري از مقامات کانادا و حتي عده اي در کنگره آمريکا يعني جريان راستگراي داخل آمريکا به مثلثي تبديل شدهاند که مخالف هرگونه توافقي با ايران هستند. اين گروهها ميخواهند در روند مذاکرات نقش پليس بد را ايفا کنند. شايد آنها تصور مي کنند با استمرار اين روند مي توانند ايران را در موضع انفعال و نگراني قرار بدهند و مانع از آن شوند که با رويکرد نرم، شرايط توافق نامه به راحتي پذيرفته شود. موضع اين گروهها تغيير نخواهد کرد. اما واقعيت اين است که اگر نگاه معقول و فني و واقع بينانه داشته باشيم به اين نتيجه ميرسيم که نميتوان غني سازي اورانيوم در ايران را به صفر رساند. باوجود اين، متاسفانه اظهارنظرهاي تند و منفي از جانب مقامات اسرائيل و کنگره آمريکا و کانادا تا روز آخر ادامه خواهد داشت و آنها حاضر نخواهند شد هيچ توافقي را بپذيرند.»
مجري شبکه پرسيد:« اوباما در مبارزات انتخاباتي اش ميگفت ترجيح ميدهد بجاي ورود به جنگ با ايران، گوشي تلفن را بردارد و با مقامات ايراني به گفتگو بپردازد. اوباما در پنج سال گذشته به صراحت و به کرات اين سخن را بيان ميکرد. بي ترديد اينگونه سخنان اوباما نيز در شکل گيري وضع کنوني تاثيرگذار بوده است.»
مومني در پاسخ گفت:« بي ترديد همينطور است. باآنکه مخالفتهاي سياسي در داخل واشنگتن با اين رويکرد اوباما بروز کرده است، اوباما در اين خصوص به پايگاه حاميانش اشاره ميکند و ميگويد کساني که به او راي دادند از جنگ خسته شده اند و نميخواهند سياستهاي مداخلهگرايانه آمريکا دنبال شود. اوباما در داخل آمريکا حامياني دارد. البته او با طيفي از مشکلات در داخل آمريکا ازقبيل قانون بهداشت و درمان و امثال آن مواجه است. اوباما در اين رويکرد فقط به دموکراتهاي صلح طلب اتکاء نکرده بلکه از همه کساني بهره گرفته است که به جنگ به چشم گزينه آخر نگاه ميکنند و ترجيح ميدهند مسائل از طريق ديپلماسي حل و فصل شود و ديپلماسي اولويت و سازوکار نخست باشد.»
مجري شبکه پرسيد:« ايران و آمريکا از زمان جریان سفارت آمريکا در تهران روابط بسيار بدي با هم داشته اند و فقط با هم وارد جنگ نشده اند. از آن تاريخ، ديوار عظيمي از بياعتمادي بين دو کشور شکل گرفته است. با اين اوصاف، با مذاکرات موفقيت آميزي که تاکنون بين دو کشور انجام شده است، تا چه اندازه اين بياعتمادي از بين رفته است؟»
مومني در پاسخ گفت:« سابقه مشکلات ايران و آمريکا به سالها قبل بازميگردد، يعني سال ۱۹۵۳ . در آن سال سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا(سيا) عليه دولت منتخب و دموکراتيک محمدمصدق در ايران کودتا کرد. بنابراين ميبينيم مشکلات ايران و آمريکا سابقهاي طولانيتر از آنچه شما گفتيد دارد. به هرحال شاهد آن هستيم که اوباما و روحاني براي اولين بار به مدت ۱۵ دقيقه با هم به گفتگو ميپردازند. مطالب زيادي درباره اين گفتگوي تلفني مطرح شده است. اما نبايد تصور کرد اين تماس تلفني يا توافق موقت ژنو به معناي آشتي بين ايران و آمريکا است. اما به هرحال اين اتفاقها نشان دهنده نرم شدن لحن و سخنان تند مقامات دو کشور در گذشته است. اين رويکرد سبب شده است دو دشمن گذشته ديگر با نگاه قطبي در مقابل هم قرار نگيرند و با هم گفتگو کنند تا در جهت منافع مشترک حرکت کنند و تنشها را کاهش بدهند و نه اينکه تنشها را افزايش بدهند.»
مجري شبکه پرسيد:« آيا ساده لوحانه است اگر بگوييم آمريکا هم با ايران روابط خوب داشته باشد و در عين حال روابط خوبي با کشورهاي منطقه داشته باشد؟»
مومني در پاسخ گفت:« فکر نمي کنم اين نگرش اصلا ساده لوحانه باشد. متاسفانه بخش اعظم منطقه خاورميانه از منظر همين نگاه دوقطبي تفسير ميشود. اما لزومي ندارد اينطور باشد. اگر به ائتلافهاي تشکيل شده در منطقه نگاه کنیم، ميبينيم که مسائل بسيار پيچيده است. در اغلب موارد، مسائل منطقه فقط براي ساده کردن مسائل از منظر دو قطبي نگريسته ميشود حال آنکه ظرايف و پيچيدگي هاي بسيار زيادي مطرح است. منابع آمريکا در اين نهفته است که منطقه وضع نظاميگري نداشته باشد . منافع آمريکا در اين نهفته است که تنشها را در منطقه کاهش بدهد و از طريق گفتگو مسائل منطقه را حل کند. مقامات آمريکايي پي بردهاند که اقدامات نظامي تا چه اندازه از نظر مالي به ضرر آمريکا تمام شده است. درست به همين علت و به علت آنکه آمريکا سياست خارجي خودش را به سمت خاور دور چرخانده است ديگر نميتواند بيش از همه کشورهاي جهان رويکرد نظامي داشته باشد. آمريکا بايد از ابزارهاي ديگر در جعبه ابزار خودش استفاده کند و از اين طريق براي رسيدن به اهداف راهبردي بلندمدتي اقدام کند که به دنبال آن است. براي رسيدن به اين هدف، بايد رويکرد آمريکا در منطقه متفاوت شود. به نظر مي رسد گفتگوهاي آمريکا نيز براي همين منظور است که رويکردي خوب است. گفتگوهاي بيشتر بهتر از گزينه ديگر يعني اقدامات نظامي است.»
مجري شبکه پرسيد:« بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل به توافق نامه ژنو به تندي واکنش نشان داد و آن را وحشتناک توصيف و تاکيد کرد حاضر به پذيرش اين توافق نيست. البته چند روز بعد وي گفت حاضر است با رئيس جمهور جديد ايران ملاقات کند درصورتيکه اين ملاقات بتواند به حل و فصل مسائل کمک کند. با اين اوصاف، اسرائيل در چه وضعي قرار دارد؟»
مومني در پاسخ گفت:« فکر ميکنم شيمون پرز (رئيس اسرائيل) بود که اين سخن را به زبان آورد و نه نتانياهو. رويکرد پرز با نتانياهو تفاوت دارد. هيچ توافقي نميتواند نظر مثبت نتانياهو بويژه جريان راستگراي اسرائيل را تامين کند. تلآویو و نتانياهو خودشان را مدافعان اسرائيل مي دانند. به همين علت ، هيچ توافقي نميتواند وجود داشته باشد که اين جريان بپذيرد. اما اين نگاه واقع بينانه و شدني نيست. هيچ ايراني حاضر نيست غنيسازي صفر را بپذيرد. اسرائيل بايد به اين باور برسد که غني سازي پنج درصدي و محدود کردن برنامه هسته اي ايران به برنامهاي غيرنظامي ، کاري واقعبينانه است و بايد نظارتها بر فعاليتهاي هستهاي ايران بايد افزايش پيدا کند يعني همان کاري که توافق ژنو ميخواهد انجام بدهد. اين اقدامات براي منطقه خوب است. اينکه اسرائيل انتظار داشته باشيم ايران کاملا از غني سازي اورانيوم دست بردارد و ۱۹ هزار سانتريفوژش را نابود کند، رويايي خام است و تحقق پيدا نخواهد کرد. مقامات اسرائيلي بايد اين واقعيت را درک کنند.»
مجري شبکه پرسيد:« آيا اسرائيل با استمرار مخالفتش با رويکرد بوجود آمده خودش را منزوي ميکند؟»
مومني در پاسخ گفت:« از يک منظر، مقامات اسرائيلي لذت ميبرند نقش «پليس بد» را ايفا کنند. مقامات اسرائيل و شماري از مقامات کانادا و حتي عده اي در کنگره آمريکا يعني جريان راستگراي داخل آمريکا به مثلثي تبديل شدهاند که مخالف هرگونه توافقي با ايران هستند. اين گروهها ميخواهند در روند مذاکرات نقش پليس بد را ايفا کنند. شايد آنها تصور مي کنند با استمرار اين روند مي توانند ايران را در موضع انفعال و نگراني قرار بدهند و مانع از آن شوند که با رويکرد نرم، شرايط توافق نامه به راحتي پذيرفته شود. موضع اين گروهها تغيير نخواهد کرد. اما واقعيت اين است که اگر نگاه معقول و فني و واقع بينانه داشته باشيم به اين نتيجه ميرسيم که نميتوان غني سازي اورانيوم در ايران را به صفر رساند. باوجود اين، متاسفانه اظهارنظرهاي تند و منفي از جانب مقامات اسرائيل و کنگره آمريکا و کانادا تا روز آخر ادامه خواهد داشت و آنها حاضر نخواهند شد هيچ توافقي را بپذيرند.»
منبع:
باشگاه خبرنگاران
به زیر صفر چطور