گوناگون

"انتظار اخلاق از جامعه ای که ربا در آن بیداد میکند، دور از واقعیت است"

شفقنا نوشت:

اخلاق فراگیرنده مجموعه‌ بینش‌ها، ارزش‌ها، گرایش‌ها، روش‌ها، کنش‌ها و گویش‌هاست که انسان با تحقق آن‌ها در عرصه‌های مختلف، می‌تواند به زندگی انسانی و ایمانی برسد. برای رسیدن به اخلاق حقیقی اسلامی باید از چه گذرهایی عبور کرد؟ پیش زمینه‌های لازم برای تحقق این امر چیست؟ در این میان فقه نقشی دارد؟ تا به امروز توانسته‌ایم جامعه‌ای اخلاقی داشته باشیم و به قله رفیع اخلاق یعنی عفو و گذشت برسیم؟

حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی، پژوهشگر و استاد حوزه علمیه قم در گفت‌وگو با شفقنا (پایگاه بین‌المللی همکاری‌های خبری شیعه)، برای رسیدن جامعه به اوج اخلاق و عدالت رعایت نکاتی را ضروری دانست. ابتدا اینکه رفتار مسوولان، مدیران جامعه، متولیان امر فرهنگ، اقتصاد و سیاست در مناسبات اجتماعی، منطقه‌ای و بین‌المللی اخلاقی و عادلانه باشد و دوم اینکه مسوولان جامعه را به سمت مقررات و قوانین، احکام و تکالیفی که به عنوان دستورالعمل فقهی اعلام می‌شود، دعوت کنند تا جامعه به درستی معیارهای توجه به قوانین و مقررات و آیین‌نامه‌ها را بیابد و نسبت به آنها متعهد شود، بعد از اینکه این دو اصل تحقق یافت آنگاه می‌توان انتظار داشت که جامعه به اوج اخلاق که مساله عفو و گذشت است، توجه کند.

متن گفت‌وگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین جوادی آملی را می‌خوانید:

* خداوند متعال، بندگان مؤمن را برادر یكدیگر معرفی می‌فرماید تا انسان‌ها بنا بر این حكم با محبت و مهربانی با یکدیگر برخورد كنند و سپس همه را به اتحاد، همبستگی و تحقق اخلاقی اسلامی به خصوص عفو و بخشش دعوت می‌فرماید و آنها را از تفرقه و اختلاف بر حذر می‌دارد. انسان‌ها به عنوان افراد متعهد در برابر خداوند در مسایل اخلاقی به خصوص در زمینه بخشش و گذشت از یکدیگر چه وظایفی را برعهده دارند؟

جوادی آملی: باید دانست که عفو و گذشت یکی از جلوه‌های برتر اخلاق است و تا انسان مراحل ابتدایی و متوسط اخلاق را نگذرانده باشد، راهیابی به مرحله عالیه دشوار است. خصوصا اگر از جامعه انتظار و مطالبه‌ای مانند آنچه در آموزه‌های دینی ما آمده، وجود داشته باشد، ابتدا باید انسان و جوامع به یک سلسله رفتارها، کردارها و گفتارهایی که آموزه‌های دینی و اسلامی به آن سفارش می‌کنند، توجه داشته باشند. دانش فقه عهده‌دار بیان اینگونه مسایل است و به انسان‌ها می‌آموزد که در مقام عمل چه وظایفی از ناحیه خداوند به آنها محول شده است. دانش فقه عهده‌دار پاسخ دادن به این سوال عمده و اساسی است که انسان‌ها در مقام عمل چه وظایفی از ناحیه خداوند به آنها محول شده و چگونه باید وظایف و تکالیفشان را انجام دهند. اگر فقها که کارشناسان امر فقه هستند و در حوزه عمل و تکالیف عباد تخصص فقیهانه دارند، بیایند و برنامه عملی زندگی و به تعبیر امروز سبک زندگی فقهی را برای جامعه تعریف و مناسبات درستی را برای جامعه ایجاد کنند آن گاه است که فقه به درون زندگی و حیثیت‌های فردی و اجتماعی انسان‌ها و جوامع راه پیدا می‌کند. در این صورت همه انسان‌ها با تکالیف و وظایف الهی‌ خود آشنا خواهند شد. این تکالیف و وظایف در جهت هدایت و نهایتا سعادت انسانی است چون خدای عالم هیچ تکلیف، رسالت و وظیفه‌ای را برای انسان‌ معرفی نمی‌کند و برنمی‌شمارد مگر اینکه سعادت بشر را در آن ببینند بنابراین مرحله اول حرکت اجتماعی و انسانی، آشنایی به فقه و عمل به دستورات فقهی است. وقتی انسان‌ها و جوامع از سکوی رفیع فقاهت بالا رفتند و توانستند وظایف خودشان را به درستی بشناسند و به این وظایف به درستی عمل کنند، آرام آرام استعداد و آمادگی آن را پیدا خواهند کرد که به عرصه اخلاق پا بگذارند و زمینه‌های اخلاقی را در خود مشاهده کنند چرا که تمرین و تکرار عمل از خلق به خلق راه یافتن و از ملک به ملکوت ره سپردن است. در این شرایط زمینه تعالی انسان در حوزه نفس فراهم می‌شود و همین امر زمینه‌ساز رفعت انسان به عرصه اخلاق است.

* جامعه‌ای که با دانش فقه آشنا شود و بتواند مسیر عملی خود را بر اساس آموزه‌های وحیانی تنظیم کند به طور مستقیم می‌تواند وارد حوزه اخلاق شود یا به شرایط و زمینه‌های دیگری نیاز است؟

جوادی آملی: دانش اخلاق به لحاظ مرتبه وجودی بعد از فقه قرار خواهد گرفت. فقه تکلیف را مشخص می‌کند و ناظر به حیثیت‌های ملکی و طبیعی انسانی است، اما علم اخلاق ناظر به حیثیت‌های ملکوتی و نفسانی انسان است و جهات باطنی انسان را تامین می‌کند. دانشمندان حوزه اخلاق پس از تحقیق‌های خود، اولین پایه‌ای که برای اخلاق ذکر می‌کنند، عدالت است. خداوند عدالت را به عنوان یک جریان اساسی و زیربنایی در حوزه نفس انسانی تعریف می‌کند و می‌فرماید: «هرگز الزامات و تهدیدهایی که از ناحیه دشمن می‌شود و می خواهد شما را از ساحت عدالت دور کند، نپذیرید» عدالت زیرساخت همه حرکت‌ها و ملکات نفسانی و از فضایل اخلاقی است. تا انسان این بنیان اساسی و اصیل را در هستی خود ایجاد نکند قطعا نمی‌تواند شاخ و برگ اخلاق را به ثمر بنشاند و در درخت و شجره طیبه اخلاق قرار دهد. بنابراین اخلاق‌مداری را از جامعه‌ای می‌‌توان انتظار داشت و مطالبه کرد که نسبت به وظایف، مقررات و قوانین ملتزم باشد و خود را متعهد بداند. دانشمندان برای اینکه انسان‌ها در عرصه عمل بلاتکلیف و حیران نمانند باید جامعه را به طور کامل از آموزه‌های فقهی سیراب کنند. اخلاق با توجه به اینکه به حوزه نفسانی انسان نظر دارد، طبیعی است که نفس هم دارای مراتب و درجاتی است. برخی از مراتب عالیه نفس را جریان‌هایی مانند عفو و بخشش و نظایر آن تعیین می کند. نکته قابل توجه این است که ما یک سلسله اوصاف اخلاقی داریم که به عنوان یک ویژگی‌ فردی بسیار ممتاز و ارزشمند شناخته می‌شود، اما اگر بخواهد به صورت یک نرم اجتماعی درآید چه بسا جامعه را به تزلزل وادار می‌کند. وقتی از امام علی(ع) سوال کردند عدل بهتر است یا جود؟ حضرت فرمود: عدالت بهتر است. زیرا عدالت اقتضای همسان‌سازی جامعه است و توحید در جامه را ایجاد می‌کند و باعث برطرف کردن لغزش‌های اجتماعی می‌شود بنابراین آنجایی که عفو و بخشش به اصل عدالت که یک حرکت اساسی و زیرساختی در جامعه است، آسیب نمی‌زند ممکن است به عنوان یک حرکت فردی و شخصی مورد قبول باشد، اما اگر عفو بخواهد دامنه حرکت‌های اصیل اجتماعی را آسیب بزند، سزاوار نیست. مثلا اگر قصاص به عنوان یک حکم الهی تامین کننده حیات جامعه است ولی شخص بخواهد عفو و بخششی داشته باشد که این حیات اجتماعی را مختل کند، سزاوار نیست. حاکم اسلامی باید بتواند به درستی جایگاه عفو و قصاص را تشخیص دهد.

نکته‌ای قابل توجه دیگر درخصوص عدالت، فرمایش ارزشمند پیامبر اسلام است که باید آن را به عنوان یک صحیفه الهی دانست، پیامبر(ص) فرمودند: «الناس علی دین ملوکهم؛ مردم براساس آیین، روش، سلاطین و حاکمانشان زندگی می‌کنند» اگر مناسبات مسولان، حاکمان، سلاطین و کسانی که به هر حال زمام امر جامعه و حکومت را در اختیار دارند، در حد و اندازه خود، مناسبات عدالت‌محورانه‌ای را انجام ندهند و حیثیت‌های اخلاقی یا حتی فقهی را در دستور کار خودشان قرار ندهند و بخواهند مناسبات را براساس روابط نا سالم بنیان بنهند، نمی‌توان انتظار داشت که چنین جامعه‌ای به مقررات و قوانین احترام بگذارند و به تکالیف خود و تعهدات اخلاقی و ملکات نفسانی متعهد باشند.

* با توجه به تاثیر و تاثر حاکمان و مردم از یکدیگر، می توان گفت که ترویج بخشش و عدالت در میان مسوولان بر جامعه اثرگذار خواهد بود؟ آیا به این شکل می توان فرهنگ های اخلاقی تر را در جامعه ترویج داد؟

جوادی آملی: انتظار از جامعه را باید خود مسوولان با اعمالشان مشخص کنند، به عنوان مثال اگر مسوولان در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خودشان بر مبنای عدالت رفتار کردند قطعا جامعه هم از این الگوی مسوولان استفاده خواهد کرد و متاثر خواهد بود و لزوما خودش را متعهد به آن می‌داند، اما اگر مردم احساس کنند که مناسبات در سطح مسوولان و کسانی که عهده‌دار امر حکومت هستند، براساس عدالت ایجاد نمی‌شود، طبیعی است که مردم نیز در مسیر مناسبات مثبت الهی و اخلاقی قرار نخواهند گرفت بنابراین عدالت به عنوان اصل و زیرساخت است و امروزه مسوولان ابتدا باید جامعه را به سمت مقررات و قوانین، احکام و تکالیفی که به عنوان دستورالعمل فقهی از ناحیه کارشناسان اصیل فقهی برای جامعه مشخص می‌شود، دعوت کنند و بعد از اینکه جامعه به درستی معیارهای توجه به قوانین و مقررات و آیین‌نامه‌ها را یافت و متعهد شد، آنگاه می‌توان انتظار داشت که جامعه به اوج اخلاق که مساله عفو و گذشت است، توجه کند. به طور کلی باید سنجید که تا چه حدی از زیرساخت فرهنگی و دینی جامعه‌ اصلاح شده است سپس مطابق آن انتظار یا مطالبه چنین خصلت‌هایی را از جامعه داشت.

* به غیر از تحقق عدالت در جامعه، برای گسترش و رسیدن به فرهنگ عفو و بخشش که یکی از قله های اخلاق است، چه پیش زمینه های دیگری لازم است؟

جوادی آملی: زمینه‌های آن را باید در مناسبات اجتماعی در سطح مسوولان، مدیران جامعه، متولیان امر فرهنگ، اقتصاد و سیاست یافت چرا که مردم به حق همه اقدامات، فعالیت‌ها و روابطی که در سطح منطقه‌ای، محلی و بین‌المللی از سوی مسوولانشان صورت می‌گیرد را می‌نگرند و رصد می‌کنند ضمن اینکه آنها قوانین و مقررات و مناسباتی که از ناحیه مجلس و دستگاه قضایی نیز وضع می‌شود را شاهد هستند، اگر مردم در دستگاه قضایی شاهد یک نوع مناسبات عادلانه باشند و قضات بر مبنای شناخت درست احکام و اجرای صحیح آنها متعهدانه به امر قضا بپردازند، جامعه نیز به سمت اخلاق سوق می‌یابد و الزامی را برای خود خواهد داشت. به نظر می‌رسد که ما در این بخش‌ها ضعیف هستیم چرا که جامعه نتوانسته خود را به کف اخلاق که بحث عدالت هست برساند.

* علاوه بر بحث عدالت که می‌فرماید حتی نتوانستیم در این زمینه خود را به سطح اولیه برسانیم، آمار نزاع های خیابانی از سوی پزشکی قانونی در بهار سال 92 حدود 161 هزار و ۵۵۵ اعلام شده است. این آمار نشان دهنده چیست؟ آیا می‌توان گفت که ما در رسیدن به فرهنگ اسلامی اصیل نیز ضعیف عمل کرده‌ایم؟

جوادی آملی: این آمار نشان می‌دهد که جامعه ما نه تنها اخلاقی نیست حتی جامعه‌ای نیست که براساس آموزه‌های دینی بخواهد رفتار خود را در معادلات فقهی قرار دهد. اگر بخواهیم به یکی از آسیب‌های عمده اجتماعی اشاره کنیم مساله ربا در مراکز اقتصادی و بانک‌هاست. این مساله به صورت کاملا گسترده و عمیق تمام لایه‌های اجتماعی و اقتضائاتی جامعه ما را درگیری کرده و طبعا جامعه‌ای که مبتلا به خطر عظیم رباست، آفت‌زده و آسیب‌دیده است. از چنین جامعه‌ای انتظار عدالت و اخلاق یک انتظار به دور از واقع است.

* همانطور که در بحث اشاره شد عفو و بخشش یکی از قله‌های رفیع اخلاق است و خداوند و بزرگواران دینی ما بسیار بر این امر تاکید و سفارش کرده‌اند، اما خداوند حق قصاص را در قرآن متذکر شده است. ضرورت وجود حق قصاص در اسلام را بفرمایید؟ با کنار هم قرار گرفتن این دو بحث چه آموزه‌ای به مسلمانان منتقل می شود و جوامع چطور باید کنار هم قرار گرفتن این دو مساله را برای خود تحلیل و هضم کنند؟

جوادی آملی: خداوند فلسفه قصاص را حیات اجتماعی معرفی کرده است. آنهایی که خردمند و صاحب عقل و خرد هستند می‌دانند که قصاص برای صیانت بخشی، حفظ امنیت و حیات اجتماعی جامعه است و این هدفی است که خدا برای قصاص معرفی کرده است. اگرچه قصاص ظاهری سخت و تند دارد، اما خداوند در درون این سختی یک سهولت و آسانی برای جامعه قرار داده است. در حقیقت می‌توان گفت ظاهر قصاص مرگ است اما باطن آن حیات است. ما نباید مساله قصاص را به عنوان کشتن یک نفر معرفی کنیم اگر بخواهیم به ظاهر قصاص توجه کنیم هرگز نمی‌توانیم به باطن و ملکوت قصاص نظر بیفکنیم و باطن را بشناسیم. در جهان امروز متاسفانه به قصاص چنین نگاهی دارند و گمان می‌کنند که قصاص کشتن انسان است در حالی که روح و باطن قصاص حیات اجتماعی، سیاسی و امنیتی است. این مسوولان و متولیان امر امنیت و قضای کشور هستند که باید روح و باطن قصاص و نه ظاهر آن را به جامعه جهانی نشان دهند. اگر مسوولان امنیتی و قضایی بخواهند این مساله را به صورت یک جریان طبیعی و کشتن یک انسان در مقابل یک کار ناصوابی که انجام داده تلقی کنند، قطعا نمی‌توان روح و باطن حکم ارزشمند الهی را به جهانیان نشان داد.

* گاه مشاهده می شود برخی در راه بخشش مانع می شوند و سنگ اندازی می کنند. چرا چنین خصلتی در وجود برخی از انسان ها شکل می گیرد؟

جوادی آملی: طبیعی است کسانی که نگرش ملکی دارند، از خصلت‌های ملکوتی در گریز هستند یعنی برایشان توجیه نیست که عفو و بخشش چقدر می‌تواند در تعالی انسانی نقش داشته باشد. جهت دیگر هم این است که احیانا این افراد فکر می‌کنند که اگر عفو و بخشش نسبت به شخصی اتفاق بیفتد این امر سبب می‌شود که عده‌ای به منافعی برسند بنابراین برخی به دلیل نگرش‌های شخصی با بخشش و گذشت دیگران مخالفت می‌کنند، اما کسانی که عفو و بخشش را به عنوان یک ملکه نفسانی و فضیلت انسانی می‌دانند در مقابل این گونه از مواضع و نظرات منفی تسلیم نمی‌شوند و به آنچه که به عنوان خصلت انسانی تشخیص داده‌اند، عمل می‌کنند.

* با وجود آنکه ایران فرهنگی شیعی و مذهبی دارد و نمونه هایی از رفتارهای بزرگانی مانند پیامبر(ص) و امام علی(ع) در زمینه اخلاق را در اختیار دارد، اخیرا اخلاق در اکثر زمینه‌ها مورد بی توجهی قرار گرفته و بد اخلاقی یا چنانچه جامعه شناسان می گویند پرخاشگری در جامعه حاکم شده است. چگونه می توان روحیات و اخلاق پرخاشگرانه را با توسل به دین و آموزه های دینی کنترل کرد؟

جوادی آملی: دین بدون شک قدرت مهار جامعه را دارد. هیچ تردیدی در این نیست که مؤلفه‌هایی در دین وجود دارد که به راستی و درستی می‌تواند جامعه را کنترل کند و در مسیر درست قرار دهد و او را از راه یافتن به اینگونه از حرکت‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی دور بدارد، اما متاسفانه چون بهای لازم به دین اصیل داده نمی‌شود، طبیعی است که دین نیز نمی‌تواند اثربخشی واقعی خود را داشته باشد، اما در مواقعی که دین ظهور خاصی دارد مثل ماه مبارک رمضان بدون اینکه مسوولی بخواهد حرفی بزند، مردم دین‌دار متعهدانه به این ماه و آموزه‌های ارزشمند آن که نماز، روزه و شب‌های قدر است، پایدار هستند و خود را از پرخاشگری و ناهنجاری‌های اجتماعی و نظایر آن دور می‌دارند.

* اگر به گسترش پرخاشگری توجهی نشود و جامعه همچنان به سمت بد اخلاقی و پرخاشگری حرکت کند چه بلایی بر سر نسل آینده خواهد آمد؟ چقدر ممکن است نظام ارزشی آنها را تغییر دهد و از نظام ارزشی دینی دور کند؟

جوادی آملی: بدون شک نسل آینده نیز پرخاشگر خواهد شد. البته جامعه انسانی ما با زیرساخت فرهنگی، بنیان‌های اعتقادی و داشتن مولفه‌های عظیم و ارزشمند الهی مانند قرآن و عترت و وجود ارزشمند امام زمان(عج) در مصونیت خواهد ماند، اما اگر قابلیت‌ها و استعدادهای لازم در جامعه ایجاد نشود، طبیعی است که نمی‌توان انتظار یک جامعه دینی را داشت. خانواده‌های اصیل، مردم متدین و افراد متعهد و علاقه‌مند به فرهنگ قرآن و عترت در کشور بسیارند، اما آنها امروز از ناحیه افراد و اشخاصی که متوجه اینگونه مسایل نیستند و بعضا خود را مسوول و متولی این امر فرهنگی می‌دانند، در معرض آسیب‌های جدی هستند. باید امیدوار بود که با زیرساخت‌های بنیانی در فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی و داشتن یک سلسله قدرت‌ها و اهرم‌های دینی و الهی این کشور و نظام ارزشمند اسلامی در مصونیت خواهد بود، اما همانطور که شما در سوال بیان کردید، این تهدید جدی است و مسوولان باید به فکر این امر باشند.

گفت وگو از سمانه معارف- شفقنا

ارسال نظر

  • کمال

    وآن جامعه ی بیداد از ربا خواری ایران است نمونه ی بارز ربا خواری بانک های کشور ماایران است که خون مامردم رادرشیشه کرده وسرمیکشد!!وکارمندان ان روزی یک مدل ماشین مبل وخونه عوض میکنن!!مراجع چه میکنید چرا ساکتید؟؟

  • ناشناس

    ریا و تزویر و دروغ و دنیا دوستی و مقام پرستی را امریکا برای ما اورده و زهد و خدمت و فداکاری و ایثار و صداقت را بعضی از مسئولین در عمل به ما یاد داده اند

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت پارسینه هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد