یکی این پوست موز را از جلوی پای روحانی بردارد!
پارسینه: مردم به درستی می پرسند حالا قرار است سوخت و کرایه تاکسی و اتوبوس را چقدر گران کنید تا ببینیم آیا می صرفد که از خیر یارانه بگذریم یا نه؟
سایت «الف» در باره اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها مطلبی با عنوان «یکی این پوست موز را از جلوی پای روحانی بردارد» منتشر کرد و نوشت: کاری که به سادگی با شناسایی و حذف غیر نیازمندان و بدون هزینه اجتماعی و سیاسی چندانی قابل اجراست، دولت به زحمتی برای عموم مردم تبدیل می کند.
متن این یادداشت را بخوانید: پدر بزرگی داشتم که تنها پسرش که دانشجوی مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت بود را برای دفاع از اسلام، راهی جبهه و قربانی کرد. ایشان مغازه ای هم در بازار تهران داشت که بعد از شهادت دایی من، آنجا را فروخت و همه وقت و فکر و ذکرش شد کمک به جبهه ها... بعد از جنگ هم خانه نشین شد و بجز خدمات درمانی، هیچ کمک نقدی یا غیر نقدی دیگری از بنیاد شهید یا سپاه قبول نکرد.
سال 89 که دولت برای دریافت یارانه های نقدی ثبت نام می کرد، پدربزرگم مرا به عنوان بزرگترین نوه صدا زد و با نگرانی خواست تا برایش در سایت رفاهی ثبت نام کنم.
حالا نحوه ثبت نام و اینکه آیا ثبت نام شده یا نشده و اینکه مستحق این پول بوده یا نبوده، خمس دارد یا ندارد و... آنقدر ذهن پیرمرد بیچاره را درگیر کرده بود که روزی چند بار به من زنگ می زد و می پرسید تو مطمئنی که مرا ثبت نام کرده ای؟
پس چرا پیامکش نیامده؟ چرا بانک خبر نداده؟ پس فلان همسایه چی می گه؟ چرا برای همه فلان است و برای من بهمان است و...
خلاصه این چندرغاز یارانه، برای مردی که تنها پسرش و همه زندگی و دارو ندارش را برای کشور داده بود مشغولیت و درگیری ذهنی بزرگی ایجاد کرده بود.
پدربزرگ نازنینم چند ماه بعد سکته مغزی کرد و در اسفند90 در بیمارستان خاتم الانبیا به رحمت خدا رفت.
خبره های روان شناسی می گویند وقتی کسی به موضوعی ناخوش آیند که باید با آن مواجه شود، حساسیت دارد؛ به جای آنکه درباره مواجهه با آن ناخوش آیند با او حرف بزنید، او را با ناخوش آیند مواجه کنید.
مثلا کسی که از آمپول وحشت دارد، هی نگویید فردا می خواهیم برویم آمپول بزنیم. اینطوری دایم به آمپول فکر می کند و برای او درگیری ذهنی پیش می آید و وحشت او بیشتر و بیشتر می شود.
بجای حرف زدن از آمپول، وقتش که شد، ببریدش و بگویید بخواب آمپولت را بزن دو دقیقه دیگر خلاصی!
حکایت دعوت دولت از مردم برای انصراف از دریافت یارانه هاست.
کاری که به سادگی و با شناسایی و حذف غیر نیازمندان (مانند پزشکان، دارندگان کارت بازرگانی، مهندسان، مدیران دولتی، کسانی که در سال های گذشته وام بزرگ گرفته اند، کسانی که مکه یا اروپا و ترکیه و دبی و... سفر کرده اند، کسانی که خودروی مثلا 40میلیون به بالا دارند و...) به سادگی و بدون هزینه اجتماعی و سیاسی چندانی قابل اجراست.
دولت محترم این کار ساده را دارد با بی تدبیری عجیبی به زحمتی بزرگ و ایجاد دغدغه و مشغولیت ذهنی و ناراحتی برای عموم مردم تبدیل می کند.
نگاهی به پاسخ های مسولان سازمان هدفمندی به سوالات مطرح درباره نحوه و شرایط ثبت نام برای دریافت یارانه نقدی در مرحله دوم نشان می دهد آقایان چقدر از مرحله پرت هستند و چه ابعاد مهمی از کار را اصلا ندیده اند... مثلا اگر سرپرست خانواده در شرف طلاق یا ازدواج فرزندش یا در انتظار تولد فرزند جدیدی باشد یا خانه اش را با تسهیلات اجاره به شرط تملیک بانکی خریده باشد یا جوانانی که با ازدواج بزودی سرپرست خانواده می شوند... مسئولان سازمان هدفمندی یکشنبه شب در برنامه پایش تلویزیون طوری به این سوالات ساده پاسخ می دادند که گویی برای اولین بار با آن برخورد کرده اند!
علاوه بر اینها، نوع تبلیغات برای انصراف دادن مردم از ثبت نام برای یارانه ها با آن زیرنویس های مکرر و اعصاب خرد کن، بیش از این که مردم را از یارانه منصرف کند، آنها را عصبانی کرده است چرا که لحن این تبلیغات، منت گذاشتن دولت بر سر مردم را تداعی می کند و با وعده های قبلی همین صدا و سیما به مردم در سال 89 درباره یارانه های نقدی کاملا منافات دارد.
مردم به درستی می پرسند مگر قرار نبود این یارانه ها بایت افزایش در نرخ سوخت و آب و برق باشد؟
مردم به درستی می پرسند حالا قرار است سوخت و کرایه تاکسی و اتوبوس را چقدر گران کنید تا ببینیم آیا می صرفد که از خیر یارانه بگذریم یا نه؟
مردم به درستی می پرسند چقدر درآمد داشته باشیم، دیگر مستحق دریافت یارانه نیستیم؟
مردم به حق می پرسند آیا دولت با رانتخواران و اسراف ها در ادارت دولتی مبارزه موثر کرده است؟
چرا دولت بجای اینکه از مردم می خواهد برای کمک به کشور یارانه نگیرند، از خودش شروع نمی کند و اول جلوی بریز و بپاش ها و همایش های بیهوده را نمی گیرد؟
اینها سوالات منطقی مردم است که این روزها در محافل مردمی در تاکسی و صف و گعده های خانوادگی شنیده می شود.
اما مسئولان محترم کلا خودشان را به کوچه علی چپ زده اند و هیچ جوابی به آنها نمی دهند و در عوض با تبلیغات مکرر، روی اعصاب مردم رژه می روند...
دو ماه پیش و پس از بلند شدن اعتراض عمومی به نحوه توزیع سبد کالا، ظریفی ایده سبدکالا و نحوه توزیعش را به پوست موزی زیر پای دولت تشبیه کرد.
اکنون همه کسانی که به آقای روحانی و این آب و خاک علاقمندند چشم باز کنند و پوست موزی به این بزرگی را از زیر پای ایشان بردارند.
"منظور از سطح درآمد ماهانه خانواده ام، میانگین مجموع درآمد ماهانه همه اعضای خانوار ..." ما که پس از تلاش زیاد بالاخره مفهوم میانگین مجموع درآمد ماهانه را نفهمیدم و اگه کسی این جمله را فهمید برای ما هم بگه!
خئبه این دولت انقدر منت سر مردم گذاشت که نباید در زندگی مردم تجسس کرد مردم ازادند باید به مردم احترام گذاشت یارانه و سهام عدالت دولت قبل اهانت به مردم بوده و........حالا که خودشون به پست رسیدند از کاریب رای تحقیر مرذم کوتاهی نکرده اند.از نامحرم بدون مردم تا سبد کالا .........حالا هم انصراف زوری مردم بدون روشن کردن برنامه دولت برای اینده
اصلاً اصل مطلب اشتباه است. یارانه و هدفمند کردن آن در زمانی که دولت قبلی داشت کلاه آن را برای سر مردم آماده میکرد برای تمامی اقشار جامعه اعلام شد تا هر کس به فراخور مصرف و خرج خود مالیات بدهد و بیشتر هزینه نماید اما متاسفانه آقای روحانی آمده اند تا با تغییر لحن صحبت همان تورم و گرانی را با لبخند بر زندگی مردم سایه گستر نماید.
با اینکه با اشتیاق به روحانی رای دادم ولی امیدوارم همین پوست موز بره زیر پاش
قبلا اگه به رییس جمهوری رای میدادم و بعد پشیمون میشدم لااقل خوبیش این بود دوره اول ازش راضی بودم و دوره دوم پشیون میشدوم ولی ایشون تو همون 6 ماهه اول طوری منو از رای دادنم پشیمون کرد که تا عمر دارم رای نمیدم
ايشان راي جمع کن محمود است