غواصي در خون...
پارسینه: تصور كساني كه براي نفسكشيدن سر از آب بيرون ميآورند، اما سرشان بريده ميشود
كربلاي ٤ غمبارترين روايت تاريخ جبهه و شهادت است. هميشه شيريني پيروزي طعم تلخ «نبودنها» را ملايمتر ميكند، اما روز سوم ديماه، سال 65 براي جبههها روز سختي بود.
عمليات لو رفته بود. آيتالله طاهري در خاطراتش اين را به صراحت بيان ميكند. سردار سليماني از جويخون شطي گفته كه بيواهمه به آن ميزدند. بعضيها معتقدند رادارهاي آمريكايي كه آن زمان توان تصويربرداري ماهوارهاي داشتند، به تلافي عدم موفقيت در ماجراي مكفارلين، اطلاعات اين عمليات را به عراقيها داده بودند.
يكي ٨ بازمانده گردان ١٢٠ نفري درباره آن شب ميگويد: «شب عملیات فرماندهان، ما را به دو صف کردند، حدود 120 نفر غواص بودیم. قرار شد سه نفر سرشان بیرون از آب باشد تا بچه ها در مسیر گم نشوند. زیر نور فیدر(منورهاي قوي كه يك ربع آسمان را روشن ميكرد) من همه جا را به خوبی می دیدم. یک چهار لول نوک جزیره ماهی گذاشته بودند که تیر رسام (تیرهایی که روشن است و وقتی به طرف شما می آید ما به خوبی آن را می بینی) به عمق آب شلیک می کرد. وحشتناک و غیرقابل پیش بینی در تله افتاده بودیم!»
سردار قاسم سليماني جوي خون كربلاي چهار را اينطور توصيف كرده: «در کربلای چهار، جویهای خون کوچکی روان بود و من این جویهای خون را به چشم خودم دیدم و دیدم چگونه آنها بدون ذرهای ابهام، ترس و تردید به اروند زدند، در حالی که دشمن در بالای خاکریزها به آنها نگاه میکرد و تک تک آنها را با تیربارهای خود نشانه میرفت و آنها ذرهای ترس به خودشان راه ندادند.»(ایسنا - ۶ دی ۱۳۹۲ قاسم سلیمانی-گرامیداشت شهدای عملیات کربلای۴ )
اين خاطره آيتالله طاهري اصفهاني حرفهاي زيادي براي گفتن دارد. «عملیات کربلای چهار بود. [...] به خط مقدم که رسیدیم، دیدم که عراقیها از منورهایی استفاده میکنند که شب را مانند روز روشن میکند. به خرازی گفتم خودت را به آقایهاشمی برسان و بگو که عملیات لو رفته است. خرازی رفت و برگشت و گفت که آقایهاشمی گفته که من مقلد امام هستم و باید عملیات انجام شود. من پاسخ دادم که امام هم اگر شرایط را ببینند، اجازه عملیات نخواهند داد.
اما به هر حال عملیات انجام شد. بچههای ما چند دسته بودند، گروهی که زیر آب میرفتند و یک لولههایی برای نفسکشیدن از بالای سرشان روی آب بیرون میآمد و عدهای هم که با قایق میرفتند. عراقیها این لولهها را میزدند و وقتی بچههای ما مجبور میشدند سرشان را بالا بیاورند، آنان را شهید میکردند. خلاصه تعداد زیادی از بچههای ما را شهید کردند." (اعتماد ملی، ۹ خرداد ۱۳۸۵ آیتالله طاهری اصفهانی، امام جمعه سابق اصفهان)
تصور كساني كه براي نفسكشيدن سر از آب بيرون ميآورند، اما سرشان بريده ميشود، دردناك است. براساس اطلاعات آقاي هاشمي اين عمليات هزار شهيد و بيش از ٣٨٠٠ مفقودالاثر داشت. شهدايي كه هنوز خانوادهها چشمانتظار بازگشتشان هستند.
داوود حشمتی
عمليات لو رفته بود. آيتالله طاهري در خاطراتش اين را به صراحت بيان ميكند. سردار سليماني از جويخون شطي گفته كه بيواهمه به آن ميزدند. بعضيها معتقدند رادارهاي آمريكايي كه آن زمان توان تصويربرداري ماهوارهاي داشتند، به تلافي عدم موفقيت در ماجراي مكفارلين، اطلاعات اين عمليات را به عراقيها داده بودند.
يكي ٨ بازمانده گردان ١٢٠ نفري درباره آن شب ميگويد: «شب عملیات فرماندهان، ما را به دو صف کردند، حدود 120 نفر غواص بودیم. قرار شد سه نفر سرشان بیرون از آب باشد تا بچه ها در مسیر گم نشوند. زیر نور فیدر(منورهاي قوي كه يك ربع آسمان را روشن ميكرد) من همه جا را به خوبی می دیدم. یک چهار لول نوک جزیره ماهی گذاشته بودند که تیر رسام (تیرهایی که روشن است و وقتی به طرف شما می آید ما به خوبی آن را می بینی) به عمق آب شلیک می کرد. وحشتناک و غیرقابل پیش بینی در تله افتاده بودیم!»
سردار قاسم سليماني جوي خون كربلاي چهار را اينطور توصيف كرده: «در کربلای چهار، جویهای خون کوچکی روان بود و من این جویهای خون را به چشم خودم دیدم و دیدم چگونه آنها بدون ذرهای ابهام، ترس و تردید به اروند زدند، در حالی که دشمن در بالای خاکریزها به آنها نگاه میکرد و تک تک آنها را با تیربارهای خود نشانه میرفت و آنها ذرهای ترس به خودشان راه ندادند.»(ایسنا - ۶ دی ۱۳۹۲ قاسم سلیمانی-گرامیداشت شهدای عملیات کربلای۴ )
اين خاطره آيتالله طاهري اصفهاني حرفهاي زيادي براي گفتن دارد. «عملیات کربلای چهار بود. [...] به خط مقدم که رسیدیم، دیدم که عراقیها از منورهایی استفاده میکنند که شب را مانند روز روشن میکند. به خرازی گفتم خودت را به آقایهاشمی برسان و بگو که عملیات لو رفته است. خرازی رفت و برگشت و گفت که آقایهاشمی گفته که من مقلد امام هستم و باید عملیات انجام شود. من پاسخ دادم که امام هم اگر شرایط را ببینند، اجازه عملیات نخواهند داد.
اما به هر حال عملیات انجام شد. بچههای ما چند دسته بودند، گروهی که زیر آب میرفتند و یک لولههایی برای نفسکشیدن از بالای سرشان روی آب بیرون میآمد و عدهای هم که با قایق میرفتند. عراقیها این لولهها را میزدند و وقتی بچههای ما مجبور میشدند سرشان را بالا بیاورند، آنان را شهید میکردند. خلاصه تعداد زیادی از بچههای ما را شهید کردند." (اعتماد ملی، ۹ خرداد ۱۳۸۵ آیتالله طاهری اصفهانی، امام جمعه سابق اصفهان)
تصور كساني كه براي نفسكشيدن سر از آب بيرون ميآورند، اما سرشان بريده ميشود، دردناك است. براساس اطلاعات آقاي هاشمي اين عمليات هزار شهيد و بيش از ٣٨٠٠ مفقودالاثر داشت. شهدايي كه هنوز خانوادهها چشمانتظار بازگشتشان هستند.
داوود حشمتی
خوب بود.ممنون
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق..
دلتنگتونیم... و شرمنده شما.. اونچی که خواستین نشد :(
بله اما حیف که امثال ما امروزیا نمیفهمیم . . .
با بقضی در گلو واشکی در چشم می گویم شهدا شرمنده ایم شرمنده
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب میسوختم پروانه وار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم
چون سرشک از شوق بودم خاکبوس در گهی
چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم
در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود
در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم
درد بی عشقی زجانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
بیاذ شهدای کربلای 4 ناوتیپ امیرمومنین استان بوشهر ، گردان غواصی مالک اشتر بوشهر شهیدان مجید بشکوه (مفقودالاثر) ، هدا یت نیا ( پنج سال قبل پیکرش به وطن برگردانده شد ) ، ناصر جوهر زاده ( مفقودالاثر ) و........