اشک تمساح منتقدان دولت
پارسینه: اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها بهترین زمان برای این افراد و جریانات منتقد و مخالف دولت بود تا اقدامات خود را آغاز کنند؛ از انتشار شایعات کوچه و بازاری تا ساخت پیامکهای استهزای یارانه از جمله اقدامات این جریان بود که هدف آن برای آگاهان عرصه سیاست و اقتصاد واضح و مبرهن است.
آرمان: جریان «بلی به یارانه» چند وقتی است که فعالیت خود را در جهت تضعیف دولت آغاز کرده است. معیشت مردم شاید از سوی تندروها در حال حاضر به ابزاری برای تحت فشار قرار دادن دولت تبدیل شده باشد اما به هر حال اقتصاد موضوعی نیست که بتوان آن را مستمسک گروکشیهای سیاسی قرار داد و از آن طریق به اهداف سیاسی و تسویهحسابهای گروهی و جناحی پرداخت اما آنچه مشخص است اینکه معدودی افراد و جریانات، آنچنان توجهی به این موضوع ندارند و میخواهند از هر طریق ممکن به تضعیف دولت پرداخته و به عبارتی از محبوبیت رئیسجمهور و پاستورنشینان بکاهند.
هوچیگری برای پنهان کردن خود!
اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها بهترین زمان برای این افراد و جریانات منتقد و مخالف دولت بود تا اقدامات خود را آغاز کنند؛ از انتشار شایعات کوچه و بازاری تا ساخت پیامکهای استهزای یارانه از جمله اقدامات این جریان بود که هدف آن برای آگاهان عرصه سیاست و اقتصاد واضح و مبرهن است.
پخش صدها مدل جوك و شعر و پیامك در حمله به رئیسجمهور و شعار «نه به یارانه» كه با تیراژ بالا میان مردم منتشر شده، تنها بخشی اندك از پروژه جنگ روانی علیه دولت است. این حجم انبوه و بیسابقه پیامك نیز این ذهنیت را ایجاد میكند كه انگار كمیتهای برای سرودن شعر و همچنین ساخت جوك در مورد ایده «نه به یارانه» و مسائل مرتبط تشكیل شده است.
همت و تلاش این جریان در شرایطی در حال وقوع است كه پروژه «هدفمندی یارانهها» یك پروژه ملی است كه هیچ ربطی به هیچ جریان و گروهی ندارد و طبق قانون مصوب مجلس، دولت باید آن را اجرا کند و اصولاً دوست داشتن و یا نداشتن دولت نمیتواند مانع از اجرای قانون شود. همانگونه که مشخص است این جریان با چنین اقداماتی سعی در القای ناموفق بودن دولت یازدهم در حوزه رسیدگی به معیشت مردم دارد و میخواهد به جامعه این پیام را بدهد که رای اکثریت آنها در 24خرداد اشتباه بوده پس باید در سال96 توجه بیشتری به کاندیدای منتقدان دولت داشته باشند که امروز برای مردم، اشک تمساح میریزند.
اعضای جریان «بلی به یارانه» سعی دارند به نوعی به جامعه القا کنند که حامیان دولت همان انصرافدهندگان از دریافت یارانه هستند و دیگران هم شاید همراهانی بودند که طی فعالیت دولت در این ماهها به جای انصراف از یارانه از حمایت خود از دولت انصراف دادهاند!
دیروز فارس نوشت که در مرحله اول هدفمندی یارانهها حدود ۴میلیون و ۲۲۲هزار خانوار در تهران یارانه دریافت میکردند و براساس تقسیمبندیهای صورت گرفته از آغاز ثبتنام مرحله دوم تا امروز به طور میانگین روزی ۳۵۰ تا ۳۶۰هزار خانوار ثبتنام کرده و تا کنون 15 تا 20 درصد انصراف روزانه در تهران وجود دارد.
نباید فراموش کرد دکتر روحانی و اعضای کابینه او زمانی طولانی نیاز دارند تا آنچه از دولت قبل تحویل گرفتند و به نوعی میراث دولت احمدینژاد بود را ترمیم کنند و اینکه امروز از سوی برخی فریاد واسفا و ضعیف بدون دولت یازدهم بلند میشود بدین دلیل است که با غوغاسالاری درصدد پنهان کردن ضعفهای دولت قبل هستند چرا که عمده فعالان جریان تضعیف دولت در این موضوع، همانهایی هستند که از احمدینژاد و دولت قبل حمایت بیچون و چرا میکردند و امروز تمام تلاش خود را معطوف به آن کردهاند که مبادا فرد یا گروهی از آنها درباره میراث دولت قبل برای دولت فعلی سوال کند که پاسخ آن مشخص است.
صداوسیما
میتوان صدا و سیما را از جمله سازمانهایی دانست که میتواند نقش موثری در اجرای درست قانون هدفمندی یارانه ها ایفا کند اما برخی از تولیدات این سازمان به دلیل فرصت کوتاه در تهیه برنامه نتوانسته به وظیفه خود در حد انتظار عمل کند و گاهی ناخواسته به عنوان تشویق مردم برای انصراف از دریافت یارانه به نوعی دولت را مخاطب قرار میدهد در صورتی که دولت مجری قانون است و فاز دوم هدفمندی قانونی است که دولت باید آنرا اجرا کند.
همچنین در برخی برنامههای این رسانه به نحوی شخصیت و حرمت مردم به طور شایسته پاس داشته نمیشود چرا که گاها با نگاه به برخی برنامهها مردم تصور میکنند دولت در راستای منتگزاری بر آنها گام برمیدارد.
روزنامه دولت هم در اول هفته به انتقاد از مشی صدا و سیما پرداخت و نوشت: «رسانهها، دولتمردان، نهادها و کارشناسان با موضوع انتخابات چگونه برخورد میکنند؟ آیا کفایت میکند که در روزهای ثبتنام مردم، صدا و سیما اطلاعرسانی خود را به زیرنویسهایی با محوریت «نیازمند بودن» و «متقاضی بودن» شرط ثبتنام است، محدود کند؟ آیا این جمله کلی پاسخ مناسبی برای سوالهای پرشمار مردم است؟
بدیهی است اگر اقشار و طبقات مختلف جامعه نتوانند ابهامات خود را برطرف کنند ترجیح میدهند که در این مرحله ثبتنام کنند و در این صورت چگونه میتوان با فراغ بال به انتظار تحقق وعدههایی نشست که دولتمردان داده و صدا و سیما نیز در هفتههای اخیر آن را منعکس کرده است.
بهرغم بحثهای طولانی چند ماه اخیر، هنوز متأسفانه الگوی مطلوبی برای روشنگری مردم در تعیین نیازشان به یارانه و مزایای انصراف از دریافت آن شکل نگرفته است.
حال سوال این است که چه باید کرد؟ به نظر میآید هنوز هم دیر نشده است، دولتمردان در فرصت باقیمانده باید تلاش کنند با حضور مدام و پرشمار در برنامههای مختلف رادیویی و تلویزیونی از طریق گفتوگوهای مستقیم با مردم، پاسخ به پرسشهای پیامکی، مناظره با کارشناسان و تشریح تبعات ثبتنام همگانی یا مزایای انصراف، تصویر روشنی از چشمانداز آتی کشور ارائه کنند تا شهروندان هم بتوانند در فضایی دور از ابهام نسبت به ثبتنام یا عدم ثبتنام تصمیم بگیرند.»
اينكه بيشتر اشك تمساح شما بود كه عزيزم.