ده جمله که نباید به شخص افسرده گفت
پارسینه: تجربه نشان داده است که بیان برخی جملات به اشخاص افسرده، برای شنونده واقعاً می تواند چندش آور باشد. اگر تمایل دارید که عزیزان افسردۀ شما ارتباطشان را با شما حفظ کنند از گفتن جملات زیر به آنان جداً خودداری نمایید.
مثبت باش!
به نظر می آید که جهان، همان واقعیتیست که ما می بینیم. چیزی که غیرمنتطقی به نظر می رسد اینست که شخص افسرده؛ عصبانی، ناراحت، غمگین، تنها و ناامید است و همچنین در شرایط نامطلوبی به سر می برد ولی کس دیگری این موضوع را نمی تواند درک کند. واکنش و مشاورۀ بی معنی برای جلوگیری از دردهای عمیق بعدی، راه مناسبی برای شخص افسرده نمی تواند باشد. او به راهکارهای "چگونه مثبت بودن" نیاز دارد.
اینطور فکر نکن!
چرا نباید اینطور فکر کرد؟! چه چیزی باعث می شود که این نوع طرز تفکر اشتباه باشد؟ این یک نظر خالصانه و صادقانه از طرف شخص مربوطه است. البته درست است که شاید نگرشی منفی باشد ولی این حق را برای اشخاص قائل شوید که می توانند منفی هم فکر کنند. همه نمی توانند و نباید همه مانند یکدیگر فکر کنند.
در واقع این جمله نوعی مواخذه برای طرز تفکر اشخاص است و شخص افسرده، به علت انتقاد از طرز تفکرش به افسردگی بیشتری گرفتار می شود.
خودتو جمع کن!
چگونه خود را باید جمع کرد؟! شخص افسرده نمی خواهد افسرده باشد و افسردگی هیچ سرگرمی مناسبی نیست. فرد افسرده احساس بی فایدگی و ناامید کننده ای دارد که قادر به جمع کردن بهتر یا بیشتر خود نیست. با شنیدن این گونه جملات افسردگی شخص بیشتر می شود.
چرا به افسردگی نیاز داری؟!
فرد افسرده نمی داند که چرا افسرده است و آرزویش، مانند همگی ما، این است که دارای روحیه ای سالم و قوی باشد. دکترها عقیده دارند که عدم تعادل سروتونین باعث افسردگی می شود، ولی این موضوع چه کمکی می تواند به شخص افسرده بکند؟
افسرده بودن به معنای ارتکاب جنایت هولناکی نیست. شخص افسرده نمی داند که چه چیزی باعث افسردگی وی شده است و راه خروج از این گرداب را نیز نمی شناسد و همین موضوع باعث افسرده شدن بیشتر وی می گردد. بنابراین خود را از جامعه پنهان می کند زیرا در مواقعی تمایلی به احساسات خوب ندارد و آن را درک نمی کند.
ببین چقدر خوشبختی! شکرگزار باش!
شخص افسرده شکرگزار و قدرشناس است. این موضوع چه ارتباطی با افسردگی دارد؟ به نظر دکترها و سایت های علمی؛ افسردگی بیماری ایست که پایه های بیولوژیکی دارد. افسردگی مانند همۀ بیماری های دیگر باید معالجه شود. همۀ ما خوشبختیم! پس از ورود باکتری ها و ویروس ها به بدن خود جلوگیری کنیم!
نباید به شخص افسرده احساس گناه بیشتری داد. این موضوع باعث می شود که فرد بیشتر متوجه شود که کسی تلاش برای درک کردن وی را ندارد و در نتیجه به مخفیگاه امن خود عقب نشینی خواهد کرد.
کاری را شروع کن و احساس بهتری خواهی یافت!
چه کاری را باید شروع کند؟ او خسته و بی حوصله است و علاقه ای به انجام دادن هیچ کاری را ندارد زیرا در واقع فاقد انرژی لازم برای شروع هر کاریست. او می خواهد بخوابد، تنها باشد و در آن لحظه نیازی به احساس بهتر هم ندارد.
شخص افسرده، خسته و بی حالست و انرژی برای فکر کردن به انجام یا شروع هیچ کاری را ندارد. او از شنیدن چنین مواردی اذیت می شود. برای کمک به شخص افسرده می توان دست وی را گرفت و او را برای قدم زدن از خانه بیرون کشید و در طول طی کردن مسیر، در مورد هر مسئله ای که وی دوست دارد می توان صحبت کرد.
مشکلت چیه؟!
شخص افسرده آرزوی این را دارد که ایکاش می دانست مشکلش چیست. ولی آیا کسی می تواند به او مشکلش را توضیح دهد، در حالی که خودش هم نمی داند؟! او به طور حتم نمی خواهد که در این شرایط بسر ببرد و تمایلی به ماندن در اوضاع فعلیش ندارد.
فردی که افسرده است از خود و موقعیت و شرایطش خسته، ناامید و عصبانی شده و به دنبال دلایل افسردگی خود نیز می باشد که در بسیاری از موارد نمی تواند پاسخی برای پرسش های خود بیابد از این رو در برابر خود شرمنده و حقیر می گردد.
باید (نباید) این کار را بکنی!
چرا باید یا نباید کاری کرد؟ این زندگی متعلق به آن شخص است و او، تنها او، اجازۀ چگونگی استفاده از آن را دارد. اگر کسی گرسنه نیست، چرا باید غذا بخورد؟
بهتر است که با شخص افسرده با لحن مهربان و با ملایمت صحبت یا برخورد کنیم. اگر به وسیلۀ بایدها و نبایدها با وی صحبت کنید، تنها کمک به عدم اعتماد به نفس و افسردگی بیشتر او خواهید کرد.
مقایسۀ شخص افسرده با اشخاصی که در شرایط بدتری قرار دارند. (باز هم شکرگزار باش!)
برای شخص افسرده، مانند باقی مردم، همیشه راهی وجود دارد که به شرایط فعلی خود دل ببندد. اگر او را با افرادی که در شرایط بدتر از وی قرار دارند مقایسه کنید، برای او این پرسش بوجود می آید که چرا نباید با کسانی که در شرایط به مرابت بالاتر و بهتری از وی قرار دارند مقایسه شود؟
او به نعمت های خود واقف است ولی برای وی هیچ ارتباطی میان داشته ها و شرایط موجودش وجود ندارد و این موضوع باعث حل مشکل وی نخواهد شد. او همواره فکر می کند که زندگی ارزش این نعمت ها را ندارد و از تلاش برای ادامۀ زندگی خسته شده است.
برای شخص افسرده نعمت ها و داشته هایش هیچ معنا و اررزش ویژه ای ندارد. او فقط به دنبال راهی برای پایان دادن به زندگیش است و حتی فکر می کند که با نبودن وی، غذای بیشتری به همنوعانش می رسد.
هر چه هست، بازی های ذهن توست!
چگونه می توان ذهن را تغییر داد؟ این اشتباه کسی نیست که نمی تواند ذهن خود را کنترل کند. همۀ ما انسان ها کمابیش فاقد نیروی کنترل کامل ذهن خود هستیم. همگی ما در تلاش برای کنترل ذهن خود هستیم ولی آیا در رسیدن به این هدف، موفق بوده ایم؟ شخص افسرده از این که نمی تواند ذهنش را کنترل کند از خود خشمگین است. او بارها تلاش کرده ولی هر بار هم با شکست مواجه شده است. او از خود ناامید و با خود بیگانه گشته است و این امر وی را به سوی مرگ سوق می دهد.
واکنش به احساسات و عواطف در تمامی انسان های روی این کرۀ خاکی، احتمالا در بسیاری از موارد غیرمعقول است. به یاد داشته باشید که مبتلایان به بیماری افسردگی دارای "اندیشۀ غیرمنطقی" بیشتری نیز هستند.
بیان موضوعات و جملات اشتباه، ندانسته، شخص افسرده را به لبۀ پرتگاه زندگی می کشاند. بنا به آمار سازمان بهداشت جهانی؛ 60 درصد از خودکشی ها در جهان امروز ارتباط مستقیم با افسردگی دارد.
اگر راه درستی برای بیان افکار خود و راه حل مناسبی ندارید، بهتر است که از گفتن هر چیز دیگری به اشخاص افسرده خودداری کنید. هیچ انسانی نمی خواهد در افسردگی خود باقی بماند و اگر شما نمی دانید که چه می خواهید بگویید، بهتر است که از ارائه هرگونه راه حل هم خودداری نمایید. اجازه دهید شخص افسرده گریه کند، یا خشم خود را هرگونه که مایل است نشان دهد. موضوع کمک به اشخاص افسرده را به متخصصان امر و روانشناسان واگذار کنید.
ترجمه و برداشت: فرشاد سجادی
توصیه های جالبی است
لینک شد
افسردگي Depression• توضيح کلي : افسردگي عبارت است از احساس غم، دلسردي، يا نااميدي به مدت حداقل 2 هفته در اغلب روزها و اغلب ساعات روز، به علاوه علايم همراه. • علايم شايع از دست دادن علاقه؛ بيحوصلگي و دلزدگي؛ ناتواني از لذت بردن و احساس نااميدي؛ بيحالي و خستگي ، بيخوابي؛ خواب زياد يا ناراحت گوشهگيري اجتماعي؛ احساس بيارزش بودن ومورد نياز نبودن بياشتهايي يا پرخوري؛ يبوست از دست دادن ميل جنسي مشکل داشتن در تصميمگيري؛ مشکل داشتن در تمرکز يکباره به گريه افتادن بدون توضيح مشخص احساس گناه شديد به خاطر وقايع بياهميت يا خيالي تحریک پذیری ؛ بيقراري؛ افکار خودکشي دردهاي مختلف، مثل سردرد، درد قفسه سينه بدون شواهدي از بيماري جسمي • علل براي بيماري افسردگي واقعي هيچ علت يگانه و روشني نميتوان متصور بود. بعضي از عوامل زيستشناختي مثل بيماريهاي جسمي، اختلالات هورموني، يا بعضي داروها ميتوانند نقش داشته باشند. عوامل اجتماعي و رواني نيز ميتوانند نقش داشته باشند. اختلالات ارثي نيز ميتوانند مؤثر باشند. روز اين حالت ممکن است با تعداد وقايع ناراحتکننده زندگي فرد ارتباط داشته باشد. عوامل افزايشدهنده خطر عصبانيت يا احساس ديگري که فرو خورده شده باشد. داشتن شخصيتي وسواسي، منظم و جدي، تکاملگرا، يا شديداً وابسته سابقه خانوادگي افسردگي وابستگي به الکل شکست در کار، ازدواج، يا روابط با ديگران مرگ يا فقدان يکي از عزيزان از دست دادن يک چيز مهم (شغل، خانه، سرمايه) تغيير شغل يا نقل مکان به يک جاي جديد انجام بعضي از اعمال جراحي مثل برداشتن پستان به علت وجود يک بيماري يا معلوليت عمده گذر از يک مرحله از زندگي به مرحلهاي ديگر، مثلاً يائسگي يا بازنشستگی استفاده از بعضي از داروها مثل رزرپين، داروهاي مسدودکننده بتا آدرنرژيک، يا بنزوديازپينها محروميت از داروها و مواد محرک مثل کوکائين، آمفتامينها، يا کافئين بعضي از بيماريها مثل ديابت، سرطان لوزالمعده، و اختلالات هورموني • پيشگيري تغييرات عمده زندگي را پيشبيني و آمادگي لازم براي مواجهه شدن با آنها را کسب کنيد. حتيالامکان از عوامل خطر پرهيز کنيد. • عواقب مورد انتظار در بسياري از موارد، بيماري خود به خود خوب ميشود، اما با کمک گرفتن از پزشک ميتوان مدت افسردگي را کم کرد و روشهاي مقابله با افسردگي را فرا گرفت. عود افسردگي شايع است. درصد بهبودي بالا است، حتي اگر فرد به هنگام افسردگي، نسبت به بهبودي خود ديد منفي داشته باشد. • عوارض احتمالي خودکشي. علايم هشداردهنده آن عبارتند از: ـ گوشهگيري از خانواده و دوستان ـ عدم توجه به ظاهر خود ـ به زبان آوردن اين که فرد ميخواهد «همه چيز را تمام کند» يا اينکه «زيادي است و مزاحم ديگران.» ـ شواهدي از داشتن نقشه براي خودکشي (مثلاً نوشتن وصيتنامه يا توجه به يک سلاح قتاله) ـ خوشحالي ناگهاني پس از احساس نوميدي طولاني مدت ـ عدم بهبود افسردگي • • • درمان • اصول کلي در صورتي که علايم خفيف تا متوسط باشند، روشهاي به عهده گرفتن مراقبت از خود را در پيش گيريد: با دوستان و خانواده صحبت کنيد. به طور منظم ورزش کنيد. يک رژيم غذايي متعادل و کمچرب داشته باشيد. الکل مصرف نکنيد؛ کارهاي عادي زندگي خود را ادامه دهيد. فيلمهاي خندهدار و شاد ببينيد. در صورت امکان به تعطيلات برويد. احساسات خود را در يک دفتر خاطرات روزانه بنويسيد. سعي کنيد مشکلات در روابط با ديگران را حل کنيد (البته بهتر است که در اين زمان تصميمات عمده نگيريد). تا حدي که ميتوانيد فعاليت خود را حفظ کنيد. مسؤوليتهاي خود را تا زمان بهبودي به فرد ديگري واگذار کنيد. به گروههاي حمايتي در مورد افسردگي بپيونديد.• داروها داروهاي ضدافسردگي براي بعضي از افراد که افسردگي طولانيمدت يا نسبتاً شديد دارند.ليتيم براي مواردي که دورههايي از سرخوشي غيرطبيعي و افسردگي متناوباً رخ ميدهند. • فعاليت محدوديتي براي آن وجود ندارد. فعاليتها و علايق روزانه را حفظ کنيد حتي اگر حوصله آنها را نداريد. • رژيم غذايي یک رژيم عادي و متعادل داشته باشيد حتي اگر اشتها به غذا نداريد. » » در اين شرايط به پزشک خود مراجعه نماييد .اگر شما يا يکي از اعضاي خانوادهتان علايم افسردگي داريد. اگر احساس تمايل به خودکشي يا نااميدي داريد.
شاد و سلامت باشید .
جناب بوشهر تو هم منتظری موضوعی طرح بشه و از سایتها مطلبی و رو کپی کنی اینجا؟ این چه کاریه .بیکاری هم بد دردیه
به تو چه فوضولی ؟
این مطالب بصورت انواع مختف سالهاست که گرد آوری شده ودر وبلاگ اینجانب بصورت روزانه ثبت میگردد و بیکاری من نه ارتباطی به شما دارد نه مطالب ، این مطالب فوق الذکر جنبه عمومی دارد و نیاز است به غیر شما کاربران محترم اگر خواهان مطالعه میباشند گدری نیز بر این مقاله ها داشته باشند خواه بپزیرند یا نپزیرند و همانطور که گفته شد نه ارتباطی به شما و سایت ها دارد و این یک مجموعه است و تصمیم گیرنده سایت پارسینه است که چاپ نماید یا خیر ، مشکل شما کجاست ؟ سایت دفتر مشق نیست و لیوان اب نیست که از نوستن برگهای دفتر به اتمام رسد و لیوان اب سرریز گردد انهم بوسیله اب ، سایت جنبه عمومی دارد و نظرات مختلف انتقادپذیر و پیشنهاد پذیر ، فکر نکنم جای شما راگرفته و بر سر سفره شما نشسته باشم که اینطور با خودت خور خور و به قول ما بوشهریها کل کل میکنی یعنی خودت تکه پاره میکنی ، از نظر بنده شما که خبره کامپیوتر هستید اگر کپی کردن را میدانید از نظر بنده ازادید همینطور سایت جلوی شما را نگرفته است .
حرص خوردن و حسادت نزد ما مسلمانان بدترین چیزی است که در وجودمان نهفته است ، کمی فکر کنید شما که چهره مرا ندیده اید احترام چیز خوبی است نه حسادت فکر کن بنویس که نظری که زیر مطلب بنده گنجانده ای از یک بچه بر میاید نه یک فرد بالغ
نکته اخر و حب کلام
باز هم میگویم این مطالب سالهاست که گرد اوری شده وهنوز هم ادامه دارد و ارتباطی با سایتها و شما ندارد شما اینطور نظر میدهید که طلبکار بنده هستید و خود را فیلسوف قرن قرارداده اید و اینطور وانمود میکنید که شما اینها را نوشته اید حسادت درون دلتون اینطور به شما میگه درسته ؟
نه خیر اینطور نیست مجموعه کامل انواع و مقالات مختلف دارا میباشم که در صورت نیاز به پارسینه ارسال خواهم نمود . بسلامت . خداوند شما را به راه راست هدایت کند
پارسینه بچاپ .