تلاش اصولگرایان برای رسیدن به وحدت در آستانه انتخابات مجلس
شرق نوشت:
انتخابات پیشروی مجلس و تشتت آرا در میان اصولگرایان آنان را وادار کرده است تا مثل همیشه به فکر ایجاد وحدتی باشند که به آرزویی دستنیافتنی برای این جناح سیاسی کشور تبدیل شده است.
روش اما یکی است؛ اصولگرایان در آستانه هر انتخاباتی دستبهدامان ریشسفیدان خود میشوند تا با شیخوخیت بتوانند میان نحلههای مختلف فکری این جریان وحدتی هرچند تاکتیکی برای رسیدن به یکی از ارکان قدرت کسب کنند؛ تلاشی که دستکم از انتخابات نهم ریاستجمهوری به اینسو نافرجام مانده است و دامنه اختلافات تا حدی زیاد شده که یا در مقطعی به قهر ریشسفیدان انجامیده مثل قهر ناطقنوری از شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در جریان انتخابات نهم ریاستجمهوری یا آنکه اساسا ریشسفیدی افرادی چون مهدویکنی که اکنون در بستر بیماری بهسر میبرد نتیجه ملموسی حاصل نشده است، مثل انتخابات گذشته ریاستجمهوری. چراکه گروهی از اصولگرایان یا همان پایداریها به دامان آیتالله مصباح یزدی غلتیدند و از سنتیهای جریان خود جدا شدند.
اکنون اما در نبود مهدویکنی و قهر ناطقنوری از سیاست، گویا اصولگرایان سنتی دستبهکار شدهاند تا برای جلوگیری از تشدید اختلافات بتوانند به سازوکاری از وحدت دست پیدا کنند و اینبار هم بنای سازش دارند؛ دستکم سازش با شاخه تندرو خود یعنی پایداریهایی که از هواداری احمدینژاد دست کشیدهاند و در اینسو، نزدیکیای به طیف قالیباف هم ندارند و البته قرابتی هم با سنتیها ندارند. گویا سنتیها میخواهند با محورقراردادن محمد یزدی از طیف خود و نیز مصباحیزدی (پدر معنوی «جریان پایداری») از سوی پایداریها - که در حال تبدیلشدن به وزنه جدیدی در جریان اصولگرایی هستند - به سازوکاری برسند که دستکم بتواند اصولگرایان را از آزمون انتخابات مجلس روسفید بیرون بیاورد؛ وحدتی دشوار که اگر بخواهد شکل بگیرد؛ باید مانع گریز از مرکزها در جریان رقابتهای درونمجلسی شود.
اگر اصولگرایان، توان رسیدن به وحدت را داشتند و قادر بودند از تکرویها در جریان خویش جلوگیری کنند، دستکم، این کار را در همان برهه انتخابات ریاستجمهوری که مهمتر از انتخابات مجلس بود به انجام میرساندند، زیرا ارزش کرسیهای مجلس برای برخی اصولگرایان، بیش از آن است که در جریان رایزنیها، بهسادگی، تن به معامله و عقبنشینی دهند.
روش اما یکی است؛ اصولگرایان در آستانه هر انتخاباتی دستبهدامان ریشسفیدان خود میشوند تا با شیخوخیت بتوانند میان نحلههای مختلف فکری این جریان وحدتی هرچند تاکتیکی برای رسیدن به یکی از ارکان قدرت کسب کنند؛ تلاشی که دستکم از انتخابات نهم ریاستجمهوری به اینسو نافرجام مانده است و دامنه اختلافات تا حدی زیاد شده که یا در مقطعی به قهر ریشسفیدان انجامیده مثل قهر ناطقنوری از شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در جریان انتخابات نهم ریاستجمهوری یا آنکه اساسا ریشسفیدی افرادی چون مهدویکنی که اکنون در بستر بیماری بهسر میبرد نتیجه ملموسی حاصل نشده است، مثل انتخابات گذشته ریاستجمهوری. چراکه گروهی از اصولگرایان یا همان پایداریها به دامان آیتالله مصباح یزدی غلتیدند و از سنتیهای جریان خود جدا شدند.
اکنون اما در نبود مهدویکنی و قهر ناطقنوری از سیاست، گویا اصولگرایان سنتی دستبهکار شدهاند تا برای جلوگیری از تشدید اختلافات بتوانند به سازوکاری از وحدت دست پیدا کنند و اینبار هم بنای سازش دارند؛ دستکم سازش با شاخه تندرو خود یعنی پایداریهایی که از هواداری احمدینژاد دست کشیدهاند و در اینسو، نزدیکیای به طیف قالیباف هم ندارند و البته قرابتی هم با سنتیها ندارند. گویا سنتیها میخواهند با محورقراردادن محمد یزدی از طیف خود و نیز مصباحیزدی (پدر معنوی «جریان پایداری») از سوی پایداریها - که در حال تبدیلشدن به وزنه جدیدی در جریان اصولگرایی هستند - به سازوکاری برسند که دستکم بتواند اصولگرایان را از آزمون انتخابات مجلس روسفید بیرون بیاورد؛ وحدتی دشوار که اگر بخواهد شکل بگیرد؛ باید مانع گریز از مرکزها در جریان رقابتهای درونمجلسی شود.
اگر اصولگرایان، توان رسیدن به وحدت را داشتند و قادر بودند از تکرویها در جریان خویش جلوگیری کنند، دستکم، این کار را در همان برهه انتخابات ریاستجمهوری که مهمتر از انتخابات مجلس بود به انجام میرساندند، زیرا ارزش کرسیهای مجلس برای برخی اصولگرایان، بیش از آن است که در جریان رایزنیها، بهسادگی، تن به معامله و عقبنشینی دهند.
ارسال نظر